جعفرزاده ايمنآبادي، نايبرييس فراكسيون مستقلين ولايي معتقد است تيم دولت، تيم شادابي نيست و رييسجمهور باوجود شخصيت قدرتمندي كه دارد، نتوانسته فضايي دوستانه در ميان كابينهاش ايجاد كند.
عملكرد تعدادي از وزراي دولت يازدهم بهقدري مثبت بود كه از آنها به عنوان ژنرالهاي كابينه نام ميبردند اما درحالي كه چندماه از آغاز به كار دولت دوازدهم ميگذرد، به نظر ميرسد اتفاقا همين وزرا بيانگيزهتر از سايرين هستند. علت چيست؟
واقعيت اين است كه از ابتداي كار دولت يازدهم، جريان تندرو منتسب به جبهه پايداري بهدنبال خسته كردن دولت بود. درواقع آنها برنامهاي مشخص براي زمين زدن دولت داشتند كه بر اساس آن، ميخواستند ابتدا دولت را عصباني كنند، در ادامه دولت را خسته كنند، بعد منزوي و سرانجام منفعل كنند. بايد بگويم در اجراي اين برنامه تا ميزان قابلتوجهي هم موفق شدند و دولت ابتدا عصباني شد، سپس خسته، بعد منزوي و حال نيز اندكي منفعل شده است.
در حال حاضر به نظر ميرسد برخي دولتمردان خسته و منفعل شدند و لازم است رييس دولت تيم خود را كنار هم جمع كند و شادابي و نشاط بيشتري به هيات دولت تزريق كند. اين تيم شاداب نيست. سفرهاي استاني تعطيل شده و دولتمردان كمتر انتقادات را تحمل ميكنند، ديدار و ارتباطشان با نمايندگان به حداقل رسيده و ارتباطشان با جامعه هدف و مردم تقريبا قطع شده و اعتراضهاي اخير نيز باعث شده هر كدام از اعضاي دولت، در كنج، خزيده و گوشهگير شوند. بنابر اين فكر ميكنم دولت بايد از بقچه غم فاصله بگيرد. اينطور نميشود كه بقچه غم را بغل گرفته و گوشهاي بنشينيم، درحالي كه رقيب در بخش قابلتوجهي از اهداف خود مبني بر منفعل كردن دولت موفق باشد. لازم است روح تازهاي در كالبد دولت دميده شده و تدبيري جديد اتخاذ شود.
چه ميزان از اين مشكلات به شخص رييسجمهور مربوط است و چه ميزان به اعضاي دولت؟
متاسفانه ويژگيهاي شخصيتي آقاي رييسجمهور نوعي حصار ايجاد ميكند. آقاي روحاني شخصيتي قدرتمند است اما متاسفانه فاقد جاذبههايي است كه افراد را جذب كند. اين را محض شوخي ميگويم اما واقعيت دارد. آقاي احمدينژاد باتمام ايرادهايي كه داشت، در جلسات هيات دولت بلند ميشد و دوش بعضي وزرا را ماساژ ميداد. فارغ از شوخي، يك چنين ارتباطهاي عاطفي ميان احمدينژاد و وزرايش وجود داشت ولي اين ارتباطها در دولت فعلي وجود ندارد. فضايي خشك و جدي بر جلسات دولت حاكم شده است.
بعضا فقدان منابع به عنوان علت عدم اجراي برنامهها عنوان ميشود؛ آيا پيش از پذيرش مسووليت از اين مسائل باخبر نبودند؟
واقعيت اين است كه دولتمردان انتظار نداشتند اوضاع اينقدر بد باشد. چه در زماني كه دولت را تحويل گرفتند و چه در ادامه مسير، مشكلاتي از زمين و آسمان بر سر دولت هوار شد. بحران فروش نفت، كسري نقدينگي، تورم، ركود، افزايش ناگهاني حجم نقدينگي، عدم همكاري بانكها، نرخ بالاي اشتغال، زلزله كرمانشاه، گرد و غبار خوزستان، مشكلات درياي خزر، وضعيت درياچه اروميه و بسياري ديگر از مشكلات كه به هر حال انرژي دولت را تقليل ميدهد. ايران، كشور گل و بلبل نيست. ما بهدنبال پيگيري آرمانهاي انقلاب، شرايطي متفاوت با ديگر نقاط جهان داريم. وزرا ميدانند چه شرايطي را تحويل ميگيرند اما از آينده راه باخبر نيستند. كسي فكر نميكرد نفت ١٥٠ دلاري ناگهان به ٤٨ دلار تنزل يابد. بزرگترين اقتصادانان، بانك جهاني و صندوق بينالمللي پول هم اين وضع را پيشبيني نميكردند.
آيا در ابتداي دولت دوازدهم هم نسبت به اين اوضاع بياطلاع بودند؟
شايد بعضا فكر ميكردند شرايط بهتر شود اما فقط اين نيست. متاسفانه همكاري و همياري هم وجود ندارد. هرازگاه حملهاي از نهادي خاص عليه دولت صورت ميگيرد. تريبونهاي نماز جمعه دايم از دولت انتقاد ميكنند و انگار نه انگار كه اين، دولت همين كشور است. درحالي كه همين مشكلات و بعضا مشكلاتي بسيار سنگينتر در دولت احمدينژاد وجود داشت و همه بهبه و چهچه ميكردند. درصد گراني در ٨ ساله دولت احمدينژاد ٤٤٠درصد بود و اين نرخ در دولت فعلي تنها ٦٠ درصد بوده است. آن زمان هيچ تريبوني كار نميكرد اما امروز شكر خداوند، همه به فكر مردم افتادهاند.
اين وضع نااميد تا چه ميزان ناشي از عدم تحقق برنامههاي دولت همچون برجام است؟
اين عدم توفيق را قبول ندارم. به نظرم به برجام كملطفي ميشود. فراموش نكنيم زماني فضا بهسمتي ميرفت كه هر ٣ ماه، ١٥٠ هزار بشكه از فروش ما كم كند و به وضعيت معاوضه نفت با دارو برسد، امروز بهگونهاي است كه فروش ما ٢ ميليون و ٤٧٠ هزار بشكه است. خيلي درباره برجام كملطفي و بيانصافي ميشود. متاسفانه جناح رقيب عمدا توقعي درباره برجام ايجاد كرد كه درست نبود. ما از ابتدا ميدانستيم برجام ما را از ورطه سقوط خارج كرده و وارد روندي يكنواخت ميكند اما اتاق فكر رقيب از همان زمان مسيري براي برجام تعريف كردند كه سطح توقعات بيدليل بالا برود.
فكر ميكنيد دولت برنامهاي براي خروج از اين وضعيت رخوتآميز دارد؟
خير! با كمال تاسف بايد بگويم برنامهاي نميبينم. دولت متاسفانه يكپارچه نيست. هر كس غرق در كار خود شده و اتاق فكري براي يكپارچگي دولت وجود ندارد.
واقعيت اين است كه دولت كار بزرگي در شفافيت بودجه انجام داد اما جامعه ناراضي است. چرا؟
به اين دليل كه دولت پيش از ارايه لايحه بودجه، بسترسازي نكرد. دولت جامعه را توجيه نكرد. نميتوان هر حرف راستي را بدون پشتوانهسازي بيان كرد. متاسفانه تيم رسانهاي دولت بسيار ضعيف عمل ميكند. دولت همزمان مطالبه ايجاد كرد و جواب آن را داد و فرصت نداد كه جامعه موضوع را درست فهم كند.
ضعف تيم رسانهاي دولت بارها مطرح شده اما شاهد تحول نبوديم .
دولت بايد همان كاري كه در برهه اوج انتخابات انجام داد، ادامه دهد. ديديد چگونه توانست فضا را عوض كند. اكنون نيز بايد شبيه به آن زمان عمل كند.
در ابتداي كار دولت دوازدهم صحبتهايي درباره معاونت اطلاعرساني به ميان آمد اما عملي نشد .
اين هم يكي از ضعفهاي دولت است. اين دولت اهل دميدن روح نشاط و شادابي نيست. شايد يكي از دلايل آن هم ميانگين سن بالاي دولت باشد.