|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۴۱
کد خبر: ۱۹۷۸۸۹
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۲:۴۰
فرید زکریا می نویسد: بنن در خلال بر سر قدرت آمدن ترامپ، به وولف گفته بود که در دوره ترامپ، ایالات متحده مانند آمریکای دهه 1930 می شود که برنامه های کاری عمومی بزرگ، پشت میز نشینان را به کارخانه های کشتیرانی، کارخانه ها و معادن باز می گرداند.
 فرید زکریا می نویسد: بنن در خلال بر سر قدرت آمدن ترامپ، به وولف گفته بود که در دوره ترامپ، ایالات متحده مانند آمریکای دهه 1930 می شود که برنامه های کاری عمومی بزرگ، پشت میز نشینان را به کارخانه های کشتیرانی، کارخانه ها و معادن باز می گرداند.

اما در عوض این طور به نظر می رسد که آمریکا به دهه 1920، یعنی دوره ی سرمایه داری نامحدود، وفور بازارهای درهم و برهم، دولت تحلیل رفته و افزایش چشمگیر نابرابری بازگشته است. آیا این چیزی بود که مردم آمریکا به خاطر آن به ترامپ رأی دادند؟

آتش و خشم بر سر کتاب مایکل وولف تا حد زیادی متمرکز بر شخصیت ها و بازی های قدرت در کاخ سفید است. اما پشت تمام این مسائل، یک پیشرفت مهم سیاسی قرار داد که علت شکاف میان دونالد ترامپ و استفن بنن، استراتژیست سابق او را توضیح می دهد. به نظر می رسد ترامپ پوپولیسم را رها کرده باشد.

آیا زمان نامزدی ترامپ را به خاطر می آورید؟ بزرگ ترین شعار او مسئله مهاجرت بود و او وعده یک خط مشی سفت و سخت، از جمله کشیدن دیوار مرزی و اخراج تمام مهاجران غیر قانونی را داده بود. "قرارداد با رأی دهندگان آمریکایی" از جانب او، سرشار از عقاید پوپولیستی از جمله اقدامات سختگیرانه علیه چین و برنامه کار عمومی تریلیون دلاری بود. برنامه های اقتصادی او، از جمله کاهش 35 درصدی مالیات خانواده های طبقه متوسط و کسر برای مراقبت از کودکان و سالمندان، بر روی برنامه های چشمگیر برای طبقه متوسط متمرکز شده بود.

آخرین تبلیغ انتخاباتی او، تصاویری از جورج سوروس میلیاردر معروف، جنت یلن، رئیس بانک مرکزی آمریکا، و لوید بلنکفین مدیر اجرایی گلدمن ساکس را در برداشت که ترامپ در سخنرانی خود از آنها به بدی یاد کرد و در خصوص "ساختار قدرت جهانی مسئول در قبال تصمیمات اقتصادی که مردم طبقه کارگر را بیچاره کرده و کشور را از ثروت تهی کرده و پول را در جیب تعداد انگشت شماری از شرکت های بزرگ و نهادهای سیاسی قرار داده است" هشدار داد.

اما ترامپ امروز چگونه است؟ دیواری وجود ندارد و رئیس جمهور اکنون صحبت از "لایحه عشق" می زند که می تواند برای میلیون های مهاجر غیرقانونی راهی برای دریافت شهروندی به شمار آید. روابط ترامپ با چین و یکی دیگر از کشورهایی که در زمان انتخابات از آن به شدت انتقاد کرد، یعنی عربستان سعودی، دوستانه است. تمرکز برنامه اقتصادی او بازگرداندن مبالغ هنگفت به شرکت های بزرگ است و قانون مالیاتی او بیشتر به سود شرکت ها و افراد پردرآمد است.

جالب است که این سیاست های اقتصادی از سوی بلنک فین مرد شماره 2 اسبق گلدن ساکس، گری کوهن، مدیر اجرایی شورای ملی و استیون منوچین، وزیر خزانه داری و یکی از همکاران سابق گلدمن طراحی و اجرا می شود.

پوپولیسم ترامپ از کجا آغاز شد؟ برای پاسخ دادن به این سؤال، کتابی که باید خواند کتاب آغشته به شایعات وولف نیست؛ بلکه باید کتاب هوشمندانه "معامله با شیطان" نوشته جاشوا گرین را مطالعه کرد. گرین در داخل کتاب، اشاره می کند که ترامپ در اصل مخلوطی از چند دیدگاه سیاسی داشت که به هیچ سمت خاصی گرایش نداشت. اما بعدها شروع به صحبت کردن با رادیو و مورد خطاب قراردادن شنوندگان محافظه کار کرد و متوجه شد که جمعیت، بیش تر از مسائل اقتصادی، به مسائل اجتماعی و فرهنگی مانند مهاجرت واکنش نشان می دهند. به نوشته گرین، ترامپ در ابتدا به نظریه کشیدن دیوار بی تفاوت بود، ولی به نقل قول از سم نانبرگ از اعضای انتخاباتی او، برای اولین بار در نشست آزادی ایوا در ژانویه 2015، نظریه خود را مورد آزمایش قرار داد و دید که "در میان جمعیت ولوله ای برپا شد."

ترامپ سبکبار از هرگونه ایدئولوژی عمیق، یا هرگونه معذوریت اخلاقی، توانست این مسائل را سریعتر از 16 رقیب اولیه خود در انتخابات میان حزبی جمهوری خواهان به کار گیرد. او با اتخاذ سختگیرانه ترین موضع ها، توانست خود را در میان دیگر نامزدها ممتاز کرده و در انتخابات جمهوری خواهان پیروز شود. این امر به علاوه سبک کاریزماتیک و جلب توجه کننده او، میان او و حزب جمهوری خواه و طبقه کارگر سفیدپوست پیوندی ایجاد کرد که به نظر می رسد فعلا غیر قابل شکستن باشد.

من با بسیاری از پیشنهادهای بنن موافق نیستم، اما او مطمئنا در خصوص تشخیص خشونت پوپولیستی که در سراسر کشور گسترده شده، درست گفته است. سؤال اینجاست که با گذشت زمان و خبردار شدن رأی دهندگان به ترامپ از اینکه او خلف وعده کرده است، چه بر سر این جنبش خواهد آمد. بنن در خلال بر سر قدرت آمدن ترامپ، به وولف گفته بود که در دوره ترامپ، ایالات متحده مانند آمریکای دهه 1930 می شود که برنامه های کاری عمومی بزرگ، پشت میز نشینان را به کارخانه های کشتیرانی، کارخانه ها و معادن باز می گرداند. اما در عوض این طور به نظر می رسد که آمریکا به دهه 1920، یعنی دوره ی سرمایه داری نامحدود، وفور بازارهای درهم و برهم، دولت تحلیل رفته و افزایش چشمگیر نابرابری بازگشته است. آیا این چیزی بود که مردم آمریکا به خاطر آن به ترامپ رأی دادند؟

منبع : دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین