به یکی FDR میگویند که حاوی اطلاعات مسیر پروازی، اطلاعات ناوبری، اطلاعات سرعت، شتاب و دور موتورهاست و به دیگری CDR میگویند که به معنای ضبط مکالمات درون برج است که فرمانده، افسران مخابراتی و افسران موتوریست حضور دارند و ارتباط مستقیم با قسمت های فنی و موتور و ناوبری کشتی ها برقرار است.
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم اکبر ترکان/ مشاور رئیس جمهور نوشت:
در ابتدا به جزئیات سانچی اشاره می کنم که کشتی پیشرفته 10 ساله که سیستمهای حفاظت گاز و دفع آتش کاملا مدرنی دارد.این کشتی دارای تجهیزات مدرن شامل تجهیزات حفاظت در مقابل گازهای سولفوره بوده و مخازنی جدا از هم داشته است. محل اقامت خدمه از محل اصابت فاصله داشته ضمن اینکه قایقهای پیشرفتهای هم در کشتی وجود داشته است. دو قایق نجات خوب که بدون نیاز به سیستم برقی بلافاصله با یک اهرم مکانیکی قابل آزادسازی است و خدمه میتوانند خودشان را به این قایقها برسانند. نخستین نکتهای که باید به آن توجه کرد اینکه تغییر مسیر کشتیها در زمان حرکت، مانوری نیست و باید با یک برنامه معینی باشند. مشابه تصادم بین کشتیها در دنیا هست و این اتفاق محتمل ولی بسیار بسیار کم است. در این میان سوالی مطرح است که آیا امکان خاموش کردن آتش و کمکرسانی بیشتری وجود داشته یا خیر؟ در این مورد اظهارنظر سخت است اما برخی از کارشناسان به من گفتهاند که خاموش کنندگان آتش فکر میکردند اگر آتش را خاموش کنند، آلودگی ناشی از پخش شدن نفت روی سطح دریا تمام سواحل را آلوده میکند. برخی میگویند که مقامات محلی آنجا ترجیح میدادند که این معیانات گازی بسوزد تا اینکه در سواحل پخش شود! ولی چون نمیدانم که این سخن درست است یا خیر، میگویم که در خاموش کردن آتش جدیت کافی به عمل نیامده اما اطلاعات کافی برای بررسی هم در حال حاضر در اختیار ما نیست. اما چرا جعبه سیاه سانچی را به پاناما بردهاند؟ پرچم کشتی سانچی، پانامایی است و جعبه سیاه را به کشور صاحب پرچم می برند. بنابراین مسئولان سازمان بنادر و دریانوردی ایران باید به اتفاق سازمان بنادر و دریانوردی پاناما اقدام به بازخوانی جعبه سیاه کرده، منحنیهای ثبت شده آن را پیاده و آنوقت میتوان درباره آخرین وقایع ثبت شده اظهارنظر کرد. مسائل فنی ناشی از این حادثه خیلی مهم است. وقتی کشتی در حال غرق شدن است هیچ شناوری به آن نزدیک نمی شود. چون در صورت غرق شدن همه شناورهایی که در شعاع نزدیک خودش هستند را با خود به زیر آب میکشد. در جعبه سیاه متغیرهای بسیار زیادی ثبت میشود، درست مثل هواپیما. در کشتی و هواپیما دو جعبه سیاه وجود دارد که یکی اطلاعات مسیر و دریانوردی را ثبت میکند و دیگری مکالمات برج کنترل را.
به یکی FDR میگویند که حاوی اطلاعات مسیر پروازی، اطلاعات ناوبری، اطلاعات سرعت، شتاب و دور موتورهاست و به دیگری CDR میگویند که به معنای ضبط مکالمات درون برج است که فرمانده، افسران مخابراتی و افسران موتوریست حضور دارند و ارتباط مستقیم با قسمت های فنی و موتور و ناوبری کشتی ها برقرار است. با خواندن مجموع اینها می توان سانحه را بررسی کرد. سوال دیگری که در این حادثه تلخ مطرح است این است که آیا خدمه در همان دقایق اولیه سانحه جان باخته اند یا خیر؟ اظهارنظر در اینباره هم سخت است. چون نقطه اصابت دو کشتی با محلی که آسایشگاه خدمه است، حدود 80 متر فاصله دارد. این نکته مهمی است که اظهارنظر را سخت می کند. نکته دیگری هم که باید مورد توجه قرار گیرد، ایناست که آیا گازهای سولفوره که ممکن است از نفت خام آزاد شده باشد، میتواند باعث گازگرفتگی خدمه شده باشد؟ این درحالی است که دستگاههای مدرنی در کشتیهاست که به محض متصاعد شدن گاز سولفوره، درها را می بندد و محل اقامت خدمه را از ورود گاز مصون میدارد. لذا نمیتوان در مورد اینکه گاز سولفوره باعث مسمومیت شده باشد هم اظهارنظر کرد. نکته مهم دیگر در این سانحه این است که در زمان اصابت که منجر به آتش گرفتن یکی از مخازن شده، چگونه به سایر مخازن انتقال پیدا کرده؟ همانطور که می دانیم کشتی مخازن مختلفی دارد و اینطور نیست که همه مخازن یکپارچه به هم وصل باشند. درواقع اظهارنظر بدون مطالعه و بدون FDR و CDR به دلیل وجود پیچیدگیها در کشتی کار را سخت میکند. با بازخوانی FDR و CDR میتوان آنچه در لحظات آخر اتفاق افتاده را مدل سازی کرد. نکته آخر اینکه در بررسی سوانح در دریانوردی به دنبال مقصر نیستند بلکه به دنبال علت کشف حادثه هستند. چون گروههایی که سانحه را بررسی می کنند، هدفشان مجازات خطاکار نیست بلکه هدفشان درس گرفتن از حادثه است تا باز هم تکرار نشود. این درحالی است که نگاههای ما در ایران، بعضا قضایی است ولی منطق جهانی برای این کار این است که میگویند باید علت هر حادثهای کشف شود و درصورت کشف به عنوان درسهای آموختنی به آن می نگرند. درواقع از حادثه رخ داده درس میگیرند که جلوی تکرار سوانح گرفته شود. لذا هدف بررسی سانحه کشف علت و درسهایی است که باید از آن آموخت. البته ممکن است مقصر یا مقصرینی هم باشند که تحت بررسی قرار میگیرند ولی هدف بررسی سانحه، مجازات نیست بلکه کشف علت سانحه است.
در ابتدا به جزئیات سانچی اشاره می کنم که کشتی پیشرفته 10 ساله که سیستمهای حفاظت گاز و دفع آتش کاملا مدرنی دارد.این کشتی دارای تجهیزات مدرن شامل تجهیزات حفاظت در مقابل گازهای سولفوره بوده و مخازنی جدا از هم داشته است. محل اقامت خدمه از محل اصابت فاصله داشته ضمن اینکه قایقهای پیشرفتهای هم در کشتی وجود داشته است. دو قایق نجات خوب که بدون نیاز به سیستم برقی بلافاصله با یک اهرم مکانیکی قابل آزادسازی است و خدمه میتوانند خودشان را به این قایقها برسانند. نخستین نکتهای که باید به آن توجه کرد اینکه تغییر مسیر کشتیها در زمان حرکت، مانوری نیست و باید با یک برنامه معینی باشند. مشابه تصادم بین کشتیها در دنیا هست و این اتفاق محتمل ولی بسیار بسیار کم است. در این میان سوالی مطرح است که آیا امکان خاموش کردن آتش و کمکرسانی بیشتری وجود داشته یا خیر؟ در این مورد اظهارنظر سخت است اما برخی از کارشناسان به من گفتهاند که خاموش کنندگان آتش فکر میکردند اگر آتش را خاموش کنند، آلودگی ناشی از پخش شدن نفت روی سطح دریا تمام سواحل را آلوده میکند. برخی میگویند که مقامات محلی آنجا ترجیح میدادند که این معیانات گازی بسوزد تا اینکه در سواحل پخش شود! ولی چون نمیدانم که این سخن درست است یا خیر، میگویم که در خاموش کردن آتش جدیت کافی به عمل نیامده اما اطلاعات کافی برای بررسی هم در حال حاضر در اختیار ما نیست. اما چرا جعبه سیاه سانچی را به پاناما بردهاند؟ پرچم کشتی سانچی، پانامایی است و جعبه سیاه را به کشور صاحب پرچم می برند. بنابراین مسئولان سازمان بنادر و دریانوردی ایران باید به اتفاق سازمان بنادر و دریانوردی پاناما اقدام به بازخوانی جعبه سیاه کرده، منحنیهای ثبت شده آن را پیاده و آنوقت میتوان درباره آخرین وقایع ثبت شده اظهارنظر کرد. مسائل فنی ناشی از این حادثه خیلی مهم است. وقتی کشتی در حال غرق شدن است هیچ شناوری به آن نزدیک نمی شود. چون در صورت غرق شدن همه شناورهایی که در شعاع نزدیک خودش هستند را با خود به زیر آب میکشد. در جعبه سیاه متغیرهای بسیار زیادی ثبت میشود، درست مثل هواپیما. در کشتی و هواپیما دو جعبه سیاه وجود دارد که یکی اطلاعات مسیر و دریانوردی را ثبت میکند و دیگری مکالمات برج کنترل را.
به یکی FDR میگویند که حاوی اطلاعات مسیر پروازی، اطلاعات ناوبری، اطلاعات سرعت، شتاب و دور موتورهاست و به دیگری CDR میگویند که به معنای ضبط مکالمات درون برج است که فرمانده، افسران مخابراتی و افسران موتوریست حضور دارند و ارتباط مستقیم با قسمت های فنی و موتور و ناوبری کشتی ها برقرار است. با خواندن مجموع اینها می توان سانحه را بررسی کرد. سوال دیگری که در این حادثه تلخ مطرح است این است که آیا خدمه در همان دقایق اولیه سانحه جان باخته اند یا خیر؟ اظهارنظر در اینباره هم سخت است. چون نقطه اصابت دو کشتی با محلی که آسایشگاه خدمه است، حدود 80 متر فاصله دارد. این نکته مهمی است که اظهارنظر را سخت می کند. نکته دیگری هم که باید مورد توجه قرار گیرد، ایناست که آیا گازهای سولفوره که ممکن است از نفت خام آزاد شده باشد، میتواند باعث گازگرفتگی خدمه شده باشد؟ این درحالی است که دستگاههای مدرنی در کشتیهاست که به محض متصاعد شدن گاز سولفوره، درها را می بندد و محل اقامت خدمه را از ورود گاز مصون میدارد. لذا نمیتوان در مورد اینکه گاز سولفوره باعث مسمومیت شده باشد هم اظهارنظر کرد. نکته مهم دیگر در این سانحه این است که در زمان اصابت که منجر به آتش گرفتن یکی از مخازن شده، چگونه به سایر مخازن انتقال پیدا کرده؟ همانطور که می دانیم کشتی مخازن مختلفی دارد و اینطور نیست که همه مخازن یکپارچه به هم وصل باشند. درواقع اظهارنظر بدون مطالعه و بدون FDR و CDR به دلیل وجود پیچیدگیها در کشتی کار را سخت میکند. با بازخوانی FDR و CDR میتوان آنچه در لحظات آخر اتفاق افتاده را مدل سازی کرد. نکته آخر اینکه در بررسی سوانح در دریانوردی به دنبال مقصر نیستند بلکه به دنبال علت کشف حادثه هستند. چون گروههایی که سانحه را بررسی می کنند، هدفشان مجازات خطاکار نیست بلکه هدفشان درس گرفتن از حادثه است تا باز هم تکرار نشود. این درحالی است که نگاههای ما در ایران، بعضا قضایی است ولی منطق جهانی برای این کار این است که میگویند باید علت هر حادثهای کشف شود و درصورت کشف به عنوان درسهای آموختنی به آن می نگرند. درواقع از حادثه رخ داده درس میگیرند که جلوی تکرار سوانح گرفته شود. لذا هدف بررسی سانحه کشف علت و درسهایی است که باید از آن آموخت. البته ممکن است مقصر یا مقصرینی هم باشند که تحت بررسی قرار میگیرند ولی هدف بررسی سانحه، مجازات نیست بلکه کشف علت سانحه است.
ارسال نظر