کد خبر: ۱۹۵۸۳۱
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۵
به‌ طور مشخص باید گفت که تلگرام حتی به پدیده‌ای فراتر از آن چه که گفته شد، تبدیل شده است. تلگرام ماهواره نیست که با زدن آن بتوان نفس راحتی کشید. تلگرام به نوعی در لایه‌های گوناگون جامعه و زندگی مردم نفوذ کرده است.
«فیلتر کردن تلگرام راه‌ حلی برای مشکل رسانه‌ای در ایران نیست؛ بلکه ادامه سیاست‌هایی است که از صد ‌سال پیش شاهد برخورد با فناوری‌های جدید بوده‌ایم و همواره نیز این سیاست در زمان بدی به دلیل شکست عقب‌نشینی کرده است.»

روزنامه شهروند در سرمقاله خود نوشت:‌ «شاید با فروکش‌ کردن اعتراضات اخیر یکی از مهم‌ترین مسائلی که دغدغه عمومی شود، سرنوشت شبکه اجتماعی تلگرام است؛ شبکه‌ای که علت اصلی رشد آن ضعف بنیان‌های رسانه‌ای در داخل کشور است و اگر چنین ضعف مفرطی وجود نمی‌داشت، به ‌طور قطع تلگرام تا این حد محبوب و مورد استقبال و کاربرد واقع نمی‌شد. بنابراین فیلتر کردن تلگرام راه‌ حلی برای مشکل رسانه‌ای در ایران نیست؛ بلکه ادامه سیاست‌هایی است که از صد ‌سال پیش شاهد برخورد با فناوری‌های جدید بوده‌ایم و همواره نیز این سیاست در زمان بدی به دلیل شکست عقب‌نشینی کرده است. از همان زمانی که شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی وارد زندگی اجتماعی مردم شدند، یک وضعیت تناقض‌آمیزی را شاهد بودیم. با فیلتر کردن تلگرام یا حتی شبکه‌های دیگر این وضعیت تناقض‌آمیز حل خواهد شد ولی به یک وضعیت تناقض‌آمیز بدتری دچار می‌شویم.

وضعیت تناقض‌آمیز اولیه از اینجا بود که آزادی رسانه یک اتفاق صوری و عادی نیست. در واقع آزادی رسانه، برای جامعه‌ای است که به تبعات این آزادی نیز ملتزم باشد. پاسخگویی و شفافیت از الزامات آزادی رسانه است. مسئولیت‌پذیری تولیدکنندگان پیام نیز از شروط آن است ولی ما شاهد آزادی شبکه‌های اجتماعی بودیم و تلگرام ده‌ها میلیون عضو در ایران داشت ولی موارد دیگر از جمله مسئولیت‌پذیری افراد در بیان نظر و خبر و تحلیل یا پاسخگویی و شفافیت حکومت در حد انتظار محقق نشد لذا با فضای رسانه‌ای غیر مسئولانه مواجه شدیم که در اثر آن مردم به‌ سرعت به هر چیز بدبین و معترض شدند. ضمن آن که شبکه‌های اجتماعی به‌ ویژه تلگرام امکان ارتباطی بزرگی نزد هر نیرویی را فراهم کرد که ساختار غیر پاسخگو و غیر شفاف قادر به مقابله با تحرکات احتمالی این گروه‌ها نخواهد بود.

اگر تلگرام و سایر شبکه‌ها بسته شود و با فرض آن‌ که فیلترینگ موفق هم باشد، تضاد مزبور حل می‌شود ولی تضاد و تناقض بزرگ‌تری به وجود می‌آید، زیرا علت اصلی محدودیت رسانه‌ای این است که ساختارها نمی‌خواهند شفاف و پاسخگو باشند و همین امر موجب سقوط بیشتر آنها در فساد و ناکارآمدی می‌شود و به‌ سرعت آنها را به ورطه سقوط می‌کشاند. ضمن آن که به لحاظ عملی نیز قادر به جلوگیری موثر از توسعه فناوری و دسترسی مردم به آن نیستند و این تجربه ملموسی در مورد ماهواره و اینترنت است.

به‌ طور قطع میان این دو موقعیت تناقض‌آمیز دومی خطرناک‌تر است ولی بهترین راه خارج‌ شدن از موقعیت و ساختار تناقض‌آمیز است؛ به این معنا که به آزادی رسانه‌ها احترام بگذاریم و با تقویت رسانه ملی و رسمی کشور مسئولیت‌پذیری را به دامن نظام رسانه‌ای مورد استفاده مردم بیاوریم و به تناسب نیز شفافیت و پاسخگویی را در کل ساختار مدیریت کشور شاهد باشیم. تکرار عبور از راه‌های شکست‌خورده شایسته جامعه ایران نیست.

به‌ طور مشخص باید گفت که تلگرام حتی به پدیده‌ای فراتر از آن چه که گفته شد، تبدیل شده است. تلگرام ماهواره نیست که با زدن آن بتوان نفس راحتی کشید. تلگرام به نوعی در لایه‌های گوناگون جامعه و زندگی مردم نفوذ کرده است. اول از همه بقای شرکت‌های عرضه‌کننده اینترنت به مصرف آن وابسته است که با فیلتر‌ شدن این شبکه‌ها، این شرکت‌ها به سوی ورشکستگی خواهند رفت. به علاوه تعداد زیادی از مشاغل از طریق اینترنت و تلگرام به دنیا آمده و به حیات خود ادامه می‌دهند که حذف آنها برای اقتصاد نیز پر درد سر است. بسیاری از امور جاری میان افراد از این طریق انجام می‌شده است که راه‌های جایگزین پرهزینه خواهد بود. در کنار اینها تقاضا برای فیلترشکن به‌ سرعت افزایش خواهد یافت و اگر فیلترشکن را نوعی مخالفت با هنجار رسمی اعلام‌ شده بدانیم، این مسأله برای جامعه اصلا مناسب نیست که مردم آن در پی استفاده از فیلترشکن باشند. به علاوه اگر به زودی فناوری مناسبی در دسترس مردم قرار گیرد که بتوانند فیلترینگ را نیز خنثی کنند، تنها چیزی که باقی می‌ماند، اثرات منفی این تصمیم و افزایش فاصله بیشتر با حکومت است.

نکته دیگر این‌ که هر فناوری سود و زیانی دارد؛ نمی‌توان به صرف زیان‌هایش آن را رد کرد. منافع بسیار آن را هم باید مورد ملاحظه قرار داد. مردم مشکلی ندارند که برای مدت معینی، محدودیت‌هایی در دسترسی به تلگرام یا شبکه‌های اجتماعی به وجود آید، طبعا رعایت مصالح ملی در این راه مهم است ولی تداوم آن، هم مردم را عصبانی و ناامید و هم ساختار مدیریتی را ناکارآمدتر می‌کند و هم این که این محدودیت‌ها به‌ سرعت به دلیل پیشرفت‌های فناوری بلاموضع خواهد شد. فیلترینگ دایمی کاری بیهوده است. تلگرام منشأ این وقایع نبود بلکه آن را نشان داد، پیش از آن که به مرحله بازگشت‌ناپذیری برسد. در نبود تلگرام خود را از شناخت واقعیت جامعه محروم کرده‌ایم. بنابراین باید قدردان رسانه‌ای بود که موجب نشان‌ دادن این بحران شد نه بر عکس.»
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین