کد خبر: ۱۹۴۲۸۲
تاریخ انتشار: ۰۶ دی ۱۳۹۶ - ۲۳:۵۵
محمد صالح صدقیان در گفت وگویی با معتقد است که برای ایران در سال 2018 در خصوص مناسبات با کشورهای عربی علیرغم تلاش های عربستان وبرخی دیگر از بازیگزان منطقه ای و فرا منطقه ای نقطه نگران کننده ای وجود ندارد، مگر سیاست ها و فشارهای آمریکا که البته این مساله تنها مختص به ایران نیست و راهبرد ترامپ برای تمام کشورهای مسلمان حتی خود کشورهای عربی خلیج فارس است.
 محمد صالح صدقیان در گفت وگویی با معتقد است که برای ایران در سال 2018 در خصوص مناسبات با کشورهای عربی علیرغم تلاش های عربستان وبرخی دیگر از بازیگزان منطقه ای و فرا منطقه ای نقطه نگران کننده ای وجود ندارد، مگر سیاست ها و فشارهای آمریکا که البته این مساله تنها مختص به ایران نیست و راهبرد ترامپ برای تمام کشورهای مسلمان حتی خود کشورهای عربی خلیج فارس است.
 
عبدالرحمن فتح الهی در مقدمه آورده است: در بستر تحولات سال 2017 میلادی، کشورهای عربی منطقه خاورمیانه در روابط خود، رفتارهای متفاوتی را با ایران داشتند. همان طور که ایران هم رفتارهای متفاوتی را در این باره از خود نشان داد. در این سال تحولات خاورمیانه ابعاد گوناگونی داشت، از تنش های سیاسی گرفته تا منازعات و درگیری های نظامی، اما در بستر تمام این تحولات یک سال گذشته آن چه بیشتر از همه خود را نشان داد رفتارهای کشورهای عربی در خصوص ایران و نقش این کشور در منطقه بود. اکنون در کمتر از یک هفته به آغاز سال 2018 میلادی باید دید که رفتار های کشورهای عربی نسبت به ایران چیست و تهران در مقابل چه واکنش هایی را خواهد داشت؟ از همین رو دیپلماسی ایرانی برای تحلیل روابط ومناسبات ایران و کشورهای عربی خاورمیانه در سال 2017 میلادی و نیز ارزیابی آینده این مناسبات در سال 2018 میلادی گفت و گویی را محمد صالح صدقیان، رئیس مرکز عربی مطالعات ایران، رئیس دفتر روزنامه الحیات در تهران وکارشناس مسائل خاورمیانه ترتیب داده که در ادامه می خوانید:

در آستانه شروع سال 2018 میلادی از یک نگاه کلی ارزیابیتان از مجموعه تحولات و رویدادهای کشورهای عربی منطقه خاورمیانه در بستر مناسبات با تهران چیست؟

در آستانه پایان سال 2017 میلادی اوضاع و تحولات کشورهای منطقه خاورمیانه و به خصوص کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در حال گذار به یک مرحله جدیدی خواهد بود. مرحله ای که بعد از دوران شکسن داعش، دوران بعد از کرکوک، دوران بعد از آزاد سازی حلب، موصل وغیره ایجاد شده است. اما اگر به دنبال این تحولات، رویدادهایی که در داخل عربستان روی داده ودر حال روی دادن است را هم در نظر بگیریم و نیز وقایعی که پس از مواضع ترامپ در خصوص بیت المقدس به وجود آمد که تا کنون هم ادامه دارد تحلیل کنیم، می بینیم که شرایط به گونه ای پیش می رود که سال 2018 آغاز این مرحله جدید است. مرحله ای که در دل آن مناسبات نوینی در حال شکل گیری است. البته این مناسبات نوین که از سال 2011 و در جریان بهار عربی شروع شد و تا اواخر سال 2017 هم ادامه داشته، حتی می تواند دامنه خود را به سال 2018 نیز برساند. اما در بستر مناسبات کشورهای عربی با ایران نمی توان مجموعه تحولات در طول سال 2017 را به صورت یک حرکت و جریان واحد دید.
بلکه این تحولات یک سال گذشته خود را در دل چند جریان مختلف و گاه متضاد نشان داده است. در یک جریان کلی ائتلاف عربستان، امارات و بحرین در طول سال 2017 سیاست و راهبرد کلان ایران هراسی را پیش بردند که تا کنون هم ادامه دارد. اما در جریان مقابل کشورهایی مانند یمن، سوریه، عراق و حتی در چند ماه گذشته به واسطه تنش عربستان، قطر هم به سمت همگرایی با ایران در طول سال 2017 گام هایی جدی را برداشته اند. اما در میان این دو جریان متضاد جریان سومی هم با نمایندگی کشورهایی عربی مانند عمان، کویت، اردن و امثال آن ها وجود داشته که با دنبال کردن نوعی دیپلماسی دست به عصا سعی در موازنه مناسبات داشتند تا بتواند در عین ارتباط و حفظ روابط خود با عربستان از تداوم مناسبات دیپلماتیکی خود با ایران هم بهره های خود را داشته باشند. پس در طول سال 2017 این سه جریان عمده عربی خاورمیانه در بستر تحولات این منطقه در سال 2017 به سمت گذار به مرحله جدید گام بر خواهند داشت.

در جریان عربی خاورمیانه همگرا با ایران می توان چه تحلیلی را در حفظ و گسترش مناسبات برای سال آتی داشت؟

در این جریان اکنون نوعی نگرانی برای عراق وجود دارد که می تواند بر روابط با ایران هم در 2018 سایه بیفکند. مجموعه تحولات عراق پس از شکست داعش اکنون در یک تشتت و بی برنامگی به سر می برد. مضافا این که رفتارهای تنش آفرینی هم در حال شکل گیری است. اما سوال مهم در این خصوص این است که اکنون عراق در مرحله بعد از شکست داعش به کدام سمت و سو پیش خواهد رفت؟ در فضا و بستر این رفتارهای تنش آفرین در عراق می توان چه آینده ای را در سال 2018، آن هم در آستانه برگزاری انتخابات عراق در نظر داشت؟ ببینید اکنون در فضای تحولات عراق در بعد سیاسی شاهد شکل گیری فشارها و برنامه ریزی برای تنش آفرینی در خصوص حذف حشدالشعبی از صحنه بعد از پیروزی های مکرر این نیرو بر تروریسم داعش هستیم.
 
فشارهای که به نظر می آید با برنامه ریزی آمریکا و صرف هزینه عربستان در حال انجام است. این برنامه با تحریک وحمایت از برخی جریان ها و احزاب سیاسی عراقی برای کنار رفتن حشدالشعبی در حال پیگیری است که گویا در ادامه این مساله به طور جدی تری در حال شکل گیری است. چرا که این جریان سعی دارد تا قبل از شروع انتخابات سال 2018 حشدالشعبی دیگر حضوری را در عراق نداشته باشد. متاسفانه این مساله به تنش هایی در عراق انجامیده که می تواند در سال آتی میلادی سمت و سوی تحولات آینده عراق را به آینده ای روشن نکشاند. در این راستا یقینا همان طور که گفتم این مساله می تواند در روابط بغداد – تهران هم اثرات خود را داشته باشد. البته به موازات این نگرانی باید اظهارات و سخنان سردار رحیم صفوی را هم جدی دانست.
 
با به قدرت رسیدن او(بن سلمان)، مرحله بعد از پادشاهی بن سلمان - که احتمالا در سال 2018 این اتفاق روی خواهد داد – به نوعی باید منتظر کاهش رفتارهای تنش زای ریاض باشیم. لذا در این مرحله عربستان به فکر خاموش کردن آتش جنگ هایی است که به واسطه نقش آفرینی اش در خاورمیانه ایجاد کرده است. در سایه این نکته ریاض بازبینی خود را در روابط خود با تهران خواهد داشت. چرا که تمامی این رفتارهای مخرب و تنش زای عربستان به دلیل به قدرت رسیدن بن سلمان است.

اما در خصوص سوریه مساله متفاوت است. بعد از شکست داعش و قدرت گیری دولت دمشق، اکنون این کشور به سمت حل بحران از طریق سیاسی و دیپلماتیکی گام بر می دارد. در این راستا ما در طول سال 2017 بعد پایان داعش شاهد برگزاری نشست هایی مانند آنتالیا، سوچی و دو دور از سری نشست های ژنو 8 بودیم که علیرغم نتایج نه چندان مفید آن نشست ها (ژنو 8)، می توان سال آتی را برای سوریه، سالی با ثبات بیشتر و آرامش پررنگ تر در نظر داشت.
 
البته برگزاری نشست سوچی در یک ماه آینده (اواخر ژانویه 2018) و نیز پیگیری نشست های آستانه به موازات ژنو می تواند در سال 2018 نقطه عطف شکل گیری سوریه جدید باشد. اما این که به طور دقیق بتوان گفت که این نشست ها می تواند چه دستاوردهایی را در 2018 برای سوریه داشته باشد، نمی توان از هم اکنون اظهارنظر روشنی را داشت. اما می توان گفت در سایه جدیت ایران در کنار ترکیه و روسیه برای به نتیجه رساندن مذاکرات که در فضای این مذاکرات تنش های کمتری را برای سوریه بحران زده که بیش از 7 سال درگیر جنگ بوده را در 2018 در نظر داشت و این مساله یعنی پررنگ تر شدن مناسبات دمشق – تهران در 2018.

اما در خصوص جریان متضاد با محوریت عربستان ارزیابی شما در بستر منلسبات با یران در سال 2018 چیست؟

من معتقدم که مسائل عربستان سعودی با یمن، سوریه، قطر، عراق، فلسطین و نهایتا ایران را باید در گرو پایان فراهم آوردن مقدمات برای به قدرت رسیدن محمد بن سلمان دانست. لذا زمانی که من از دوران جدید در 2108 سخن می گویم یکی از نشانه های آن پادشاهی بن سلمان در عربستان است. اگر این مقدمات در سال2018 مهیا شد و در آخر بن سلمان را به قدرت رسانید، می تواند این دوره جدید خاورمیانه در یکی از ابعاد خود شروع شود. نکته بسیار مهم اینجا است که تا قبل از پادشاهی بن سلمان در مناسبات ایران - عربستان مشکلات فراوانی وجود داشت که در سال 2107 هم شاهد ادامه آن مشکلات بودیم؛ اما با به قدرت رسیدن او(بن سلمان)، مرحله بعد از پادشاهی بن سلمان - که احتمالا در سال 2018 این اتفاق روی خواهد داد – به نوعی باید منتظر کاهش رفتارهای تنش زای ریاض باشیم.
لذا در این مرحله عربستان به فکر خاموش کردن آتش جنگ هایی است که به واسطه نقش آفرینی اش در خاورمیانه ایجاد کرده است. در سایه این نکته ریاض بازبینی خود را در روابط خود با تهران خواهد داشت. چرا که تمامی این رفتارهای مخرب و تنش زای عربستان به دلیل به قدرت رسیدن بن سلمان است. لذا با به قدرت رسیدن او اوضاع برای کل کشورهای خاورمیانه قدری با ثبات تر خواهد بود.

در سایه نکته مهم شما روابط دوحه – ریاض را در سال 2018 چگونه می بینید؟ اگر این احیای قدرت گیری بن سلمان روی دهد، قطر در خصوص ایران چه سیاستی را در پیش می گیرد، سیاست همگرایی و یا واگرایی؟

روابط تهران – دوحه بعد از رفتارهای ریاض اوج گرفت. اکنون هم این روابط و مناسبات دیپلماتیکی و اقتصادی در نقطه خوبی قرار گرفته است. در طول سال 2017 و از زمان تنش عربستان و قطر تاکنون ریاض علیرغم فشارهای فراوان و نیز تشکیل ائتلاف عربی ضد قطر نتوانست این کشور را به همراهی تام و تمام با خود وا دارد. نه تنها موفق به این کار نشد که حتی کشورهای دیگر عربی مانند کویت و عمان و تا حدی اردن هم به صورت کامل از سیاست ها و برنامه های ریاض تبعیت نمی کنند. لذا من معتقدم که حتی در صورت به قدرت رسیدن بن سلمان و سامان یافتن مناسبات دو کشور عربی باید این انتظار را داشت که قطر به همراهی تمام قد از عربستان نپردازد. لذا بعید است که روابط دوحه – ریاض را برای سال 2018 با تغییرات جدی همراه دانست. مضافا مشکلات شورای همکاری خلیج فارس هم می تواند بر این تنش ها دامن هم بزند که نمونه آن را در آخرین نشست در کویت دیدیم. لذا این مناسبات نمی تواند بر روابط تهران – دوحه تاثیر سوء چندانی داشته باشد. باید این را هم در نظر داشت که اکنون قطر به همراهی ایران نیازمند است.

در خصوص جریان سوم دست به عصا با نمایندگی کویت، اردن و عمان چه آینده ای را در نسبت با ایران برای 2018 می توان در نظر داشت؟

یقینا این کشورهای کما فی السابق سیاست خود را پیش خواهند برد. این کشورها یقینا نه می توانند از رابطه خود با ایران چشم پوشی کنند و نه می توانند بازیگری مانند عربستان را از سیاست خارجی شان کنار بگذارند. در سایه این مساله سال 2018 هم می تواند برای ایران سالی باشد که در سایه گسترش روابط خود با این کشورها جایگاه ونفوذ خود را در میان کشورهای عربی منطقه افزایش دهد.

برخی از کارشناسان از پایان عمر شورای همکاری خلیج فارس سخن گفته اند. اساسا می توان در سال آتی میلادی به نقش این شورا با توجه به نشست ناموفق کویت برای کاهش تنش های کشورهای عربی نظر داشت؟

جنانی که اشاره هم کردید این شورا اکنون در سایه نشست کویت ناکارآمدی خود را نشان داده است. امروز تنش ها میان کشورهای عربی به جایی رسیده که شورای مکاری خلیج فارس عملا نمی تواند در همگرایی آنان کاری را از پیش برد. لذا در سال آتی میلادی نقش بسیار کم رنگی را می توان برای چنین نشست هایی داشت.

اما در خصوص لبنان ارزیابی شما برای 2018 چسیت؛ با توجه به این که در اواخر سال 2107 تحولات داخلی لبنان کانون توجهات خاورمیانه بود و در این راستا اتهاماتی هم از سوی حریری، نخست وزیر لبنان به ایران داده شد. آیا در سایه برگزاری انتخابات پارلمانی در سال آتی می توان لبنان را در سال 2018 توام با ثبات و آرامش تصور کرد؟

در خصوص اتهامات علیه ایران باید گفت که تهران تمایلی به دخالت در مسائل بیروت ندارد. اما در آن سو عربستان در رفتاری کاملا سیطره طلبانه دخالتی آشکار را در امور لبنان داشت و سبب ایجاد التهاباتی در این کشور شد. لذا برنامه حمایت از سعد حریری و جریان المستقبل یقینا در سال آتی میلادی هم از جانب عربستان پی گرفته خواهد شد، آن هم در شرایط انتخابات که مطمئنا ریاض برای نفوذ بیشتر به فکر حضور عناصر وابسته به خود در پارلمان لبنان است. اما در بستر این نکات و علیرغم تلاش های ناکام عربستان به نظر می رسد که حزب الله، رئیس جمهوری لبنان آقای میشل عون و نیز مهم تر از همه خود مردم لبنان در تنش پیش آمده اخیر به خوبی ثابت کرده اند که توانایی عبور از بحران ها را دارند.
 
لذا سال آتی برای لبنان با وجود انتخابات مهم و حساس پارلمانی با تنش جدی روبه رو نخواهد بود.حتی در صورت به قدرت رسیدن بن سلمان و سامان یافتن مناسبات دو کشور عربی باید این انتظار را داشت که قطر به همراهی تمام قد از عربستان نپردازد. لذا بعید است که روابط دوحه – ریاض را برای سال 2018 با تغییرات جدی همراه دانست. مضافا مشکلات شورای همکاری خلیج فارس هم می تواند بر این تنش ها دامن هم بزند که نمونه آن را در آخرین نشست در کویت دیدیم.

اما با توجه به ذات قدرت طلبانه محمد بن سلمان آیا در سایه به قدرت رسیدنش و این که همواره تهران در چشم ریاض جدی ترین رقیب منطقه ای است، احتمال پررنگ شدن سیاست ایران و حتی جنگ با ایران در دوران پادشاهی انتظار می رود؟

نکته مهم در خصوص پیگیری برنامه ایران هراسی از جانب عربستان این است که چنین سیاستی اساسا ربطی به بن سلمان ندارد، چرا که این پروژه از سال ها قبل هم توسط سران و مقامات ریاض در خصوص تهران پی گرفته شده و در ده سال گذشته این مساله جدی تر شد. اما با روی کار آمدن ملک سلمان به طور چشم گیری تهران در کانون سیاست خارجی ریاض قرار گرفت و تبعا هم ایران هراسی هم بیش از هر دوره دیگری در دستور کار ریاض است. لذا در صورت به قدرت رسیدن بن سلمان به احتمال فروان این پروسه پی گرفته خواهد شد. اما منظور من از شرایط جدید بعد از به قدرت رسیدن بن سلمان و سیاست کاهش تنش او به معنای تغییر رادیکال رفتارهای این کشور و شخص بن سلمان نیست. اساسا رقابت تهران و ریاض از قبل هم وجود داشته است.
 
در زمان پهلوی ایران به عنوان قدرت منطقه مطرح بود اما بعد از پیروزی انقلاب عربستان به دنبال این جایگاه بود. پس رقابت بر سر این مساله میان عربستان و ایران از 40 سال پیش شروع شده و تا به امروز هم ادامه دارد. پس نکته من ناظر به این است که در صورت به قدرت رسیدن بن سلمان این احتمال وجود دارد که تا اندازه ای دور تند سیاست های خصمانه و نه رقابتی عربستان با ایران کاهش یابد.

اما در نهایت با توجه به نکاتی که مطرح شد، تحلیل شما از آینده روابط ایران با کشورهای عربی خاورمیانه در 2018 چیست؟

من برای ایران در سال 2018 در خصوص مناسبات با کشورهای عربی علیرغم تلاش های عربستان وبرخی دیگر از بازیگزان منطقه ای و فرا منطقه ای نقطه نگران کننده ای نمی بینم. مگر سیاست ها و فشارهای آمریکا که البته این مساله تنها مختص به ایران نیست و راهبرد ترامپ برای تمام کشورهای مسلمان حتی خود کشورهای عربی خلیج فارس است. تنها مساله ای که می تواند قدری نگران کننده باشد مسائل و مشکلات مالی و تجاری بین المللی است که احتمال دارد با سیاست خصمانه در سایه شعار ایران هراسی نسبت به تهران پی گرفته شود. اما یقینا بعد از پایان پرونده داعش در سوریه وعراق دیگر تهدیدی علیه تهران و محور مقاومت وجود ندارد.
 
البته این مساله به معنای صلح و ثبات گسترده و فراگیر نیست. بلکه من معتقدم تهدیدی جدی و بالفعل علیه ایران در 2018 وجود ندارد. اما همیشه نگرانی برای خاورمیانه همیشه پرآشوب وجود دارد. البته در سایه اقدام ترامپ در خصوص بیت المقدس و نیز نقش منفی اسرائیل در تحولات خاورمیانه با بازیگری عربستان، باید شاهد سناریوهای جدید ضد ایران مانند سناریوی دخالت ایران در یمن بود، به خصوص این که در شرایط کنونی محور مقامت توانسته دست برتر را در خاورمیانه در طول سال 2017داشته باشد.

منبع : دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین