کد خبر: ۱۹۳۲۲۱
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۰:۴۹
شهرداري حق دارد چون وظيفه‌اش رفع سد معبر است و مردم نيز از شهرداري مي‌خواهند كه اين كار را انجام دهد و براي اين كار چاره‌اي ندارند جز آنكه به‌نسبت خشن برخورد كنند و با قربان صدقه رفتن نمي‌توان كاري از پيش برد. دستفروش هم حق دارد چرا كه نياز به پول و درآمد دارد و بايد خرج خود و زن و بچه‌اش را تأمين كند.
  روزنامه شهروند نوشت: اخیرا فیلمی از ضرب‌و‌شتم دستفروشان در خیابان ولی‌عصر منتشر شد که واکنش‌های زیادی را به همراه داشت و گفته می‌شود که با مأموران خاطی برخورد خواهند کرد. در حالی که معلوم نیست مطابق روال جاری و سنت گذشته چنین برخوردی از نظر مأمور خلاف تلقی شود.

قضيه از اين قرار است كه موضوع دستفروشي را نمي‌توان در چارچوب‌هاي موجود و با درگيري و شيوه‌هاي ديگر حل كرد. گذاشتن مأمور از ابتداي صبح نيز كاري عقلايي نيست؛ زيرا هزينه اين كار براي شهر آن‌قدر زياد است كه مقرون به صرفه نيست. ضمن اينكه تا كي مي‌توان چنين شيوه‌هاي هزينه‌بري را به شهر و كشور تحمیل كرد؟

اگر نيك بنگريم، همه حق دارند، مغازه‌دار حق دارد؛ چرا كه اجاره مغازه مي‌دهد، ماليات مي‌دهد، هزينه‌هاي جاري مي‌دهد، مسئوليت در برابر جنس فروخته‌شده دارد و... و طبيعي است كه انتظار فروش نيز دارد و نسبت به حضور دستفروشان اعتراض دارد. مردم حق دارند چون مي‌خواهند در پياده‌رو با خيال راحت حركت كنند، حق دارند چون نمي‌خواهند كسي را بيكار ببينند، حق دارند چون نمي‌خواهند شهروندان زحمتكش دچار ضرب‌و‌شتم شوند.

شهرداري حق دارد چون وظيفه‌اش رفع سد معبر است و مردم نيز از شهرداري مي‌خواهند كه اين كار را انجام دهد و براي اين كار چاره‌اي ندارند جز آنكه به‌نسبت خشن برخورد كنند و با قربان صدقه رفتن نمي‌توان كاري از پيش برد. دستفروش هم حق دارد چرا كه نياز به پول و درآمد دارد و بايد خرج خود و زن و بچه‌اش را تأمين كند.

همان‌طور كه ملاحظه مي‌شود از هر سو كه نگاه كنيم، همه را كمابيش ذيحق مي‌دانيم و در كليت ماجرا همه حق دارند، هر چند مغازه‌دار مي‌تواند بگويد چرا جلوي مغازه من اتراق مي‌كنيد؟

دستفروش هم حق دارد و مي‌گويد كه شغل ندارم و اگر اين كار را نكنم، بايد مرتكب خلاف شوم تا نانی به دست آورم، مأمور شهرداري هم مي‌گويد برو جاي ديگري كه سد معبر نباشد و...

اگر مجموعه اين موارد با مردم مطرح شود، به ‌طور طبيعي افكار عمومي به يك جمع‌بندي خواهد رسيد. شايد براي ما راحت باشد كه طرف دستفروش را بگيريم؛ ولي هنگامي كه خود را جاي مغازه‌دار بگذاريم يا جاي عابراني كه از پياده‌رو مي‌خواهند عبور كنند، ممكن است نگاهمان تغيير كند. مغازه‌دار نيز اگر خود را جاي دستفروش بگذارد، ممكن است نظرش به كلي تغيير كند و به‌احتمال فراوان همان كار او را خواهد كرد، همچنان كه اگر دستفروش صاحب مغازه شود، همين مخالفت را با دستفروشان ديگر می‌کند. شايد مأمور شهرداري هنگامي كه در قالب مأمور، مأموريت ندارد بلكه به‌عنوان يك شهروند پاي تلويزيون نشسته، نظر ديگري را درباره دستفروش داشته باشد؛ چه بسا برخي از نزديكان او نيز دستفروش باشند.

 مي‌توان جاي مأمور شهرداري را با دستفروش عوض كرد و عينا شاهد همين ماجرا بود. كاري ندارد مي‌توانيم براي آزمايش ١٠ نفر از دستفروشان را به صورت تصادفي انتخاب و به ‌عنوان مأمور رفع سد معبر استخدام كنيم، تا شاهد رفتار آنان با سايردستفروشان باشيم. بنابراين بايد راه‌حل‌هايي را انتخاب كرد كه كم‌هزينه و تأمين‌كننده حداكثر منفعت و حداقل زيان براي طرف‌هاي درگير ماجراست. ولی راه‌حل بدون زیان وجود ندارد؛ البته راه‌حل نهايي افزايش اشتغال است و تا هنگامي كه اين مشكل حل نشود و شاخص بيكاري كاهش پيدا نكند، هيچ اميدي به بهبود وضع و كاهش چنين مشكلاتي نبايد داشت.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین