کد خبر: ۱۹۱۴۷۹
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۰
جنگ‌ها با دلایل مختلفی از جمله حفظ یا گسترش سرزمین، قدرت، شرافت، آزادی، و مذهب به راه افتاده‌اند.
 جنگ‌ها با دلایل مختلفی از جمله حفظ یا گسترش سرزمین، قدرت، شرافت، آزادی، و مذهب به راه افتاده‌اند.

و هرچند بسیاری از جنگ‌ها قطعا به خاطر تاثیرشان بر روند تاریخ در خاطره‌ها ماندگار شده‌اند، اما دردناک‌ترین خاطره‌شان همواره بهایی بوده که برای عمر انسان‌ها داشته‌اند.

بنابراین، از رزمگاه‌های یونان باستان گرفته تا جنگل‌های ویتنام، مواردی که در ادامه می‌آیند ۲۵ خونین ترین نبرد و درگیری نظامی تاریخ هستند.

۲۵. جنگ‌های اسکندر کبیر
شاه اسکندر سوم مقدونی یکی از بزرگترین فرماندهان نظامی تمام دوران شناخته می‌شد چون در نبرد شکست ناپذیر بود. در زمان مرگش، او بیشتر بخش‌های شناخته‌ شده‌ی جهان برای یونانیان را فتح کرده و میلیون‌ها تلفات پشت سر خود بر جای گذاشته بود.

۲۴: نبرد کالینگا توسط امپراتوری موریا
نبرد کالینگا یکی از بزرگترین نبردهای صورت گرفته در شبه‌قاره‌ی هند است. این نبرد بین آشوکای کبیر از امپراتوری موریا و جمهوری فدرال کالینگا بود که به خاطر قدرت بی‌رحمانه‌ی آشوکا شکست خورد. با وجود این، به اندازه‌ی کافی جالب هست که بدانید بی‌رحمانه بودن این خونریزی کار آشوکا را به مذهب بودا کشاند.

۲۳. نبرد سالسو
نبرد سالسو یک نبرد عظیم بین سلسله‌ی سوئی از کشور چین و پادشاهی گوگوریوی کره بود. در ۶۱۲، سلسله‌ی سوئی بیش از یک میلیون نفر از مردانش را برای حمله به گوگوریو مستقر کرد که با قاطعیت در برابر چینی‌ها مقاومت کردند. ارتش کره از دژ خود در برابر ارتش چین و همین طور از نیروی دریایی‌اش به مدت چندین ماه با غرق کردن هزاران نفر از مردان سوئی دفاع کرد. سواره‌نظام گوگوریو باقی نیروهای سوئی را تعقیب کرد که به شبه جزیره لیائودونگ عقب نشینی کردند.

۲۲: نبرد یئولینگ
درگیری میان امپراتوری مغول و امپراتوری جین هنگامی بالا گرفت که چنگیز خان امپراتور ویشائووانگ را در بیاناتش مورد اهانت قرار داد و به خشم آورد؛ او اظهار کرده بود که ویشائووانگ به درد امپراتور و رهبر بودن نمی‌خورد و یک بزدل است. او باز هم به این آتش دامن زد و بیان کرد که یک امپراتور باید مردی آسمانی مانند او باشد. این اخبار به سرعت به گوش لشگریانشان رسید و به کمپین‌های متعددی منجر شد من جمله ووشابائو، داتونگ، نبرد بجر ماوث، و نبرد گی‌هبائو. این نبردها فقط با تصرف جویونگ‌گوآن توسط مغول‌ها پایان پذیرفت، اما این کمپین‌ها به مرگ ۵۰۰.۰۰۰ انسان یا بیشتر منجر شدند.

۲۱. تاخت و تازهای مغولان
در تکمیل آنچه به تازگی درباره‌اش حرف زدیم، امپراتوری مغول یکی از بزرگترین امپراتوری‌های موجود در پهنه‌ی زمین در همه‌ی دوران‌ها بوه است. این امپراتوری آنقدر گسترده بود که قلمرو آن ۲۰% از سرزمین‌های جهان را تشکیل می‌داد. وقتی صحبت از بی‌رحمی می‌شود، هیچ کس نمی‌تواند جای ارتش‌های مغولی تشنه‌ی خون تحت رهبری چنگیزخان را بگیرد، و خونریزی‌ها آنقدر بزرگ بود که مطابق افسانه‌‌ها ۱۰۰.۰۰۰ شهروند چینی دست به خودکشی دسته جمعی زده بودند فقط برای آن که به‌دست آنها نیفتند.

۲۰: شورش شی
شورش آن شی با نیرنگ آن لوشان، یکی از ژنرال‌های محبوب امپراتور، شکل گرفت. این شورش که به مدت بیشتر عمر سلسله‌ تانگ در چین طول کشید، یک تلفات ۳۶ میلیون نفری را برآورد کرده بود. هنگامی که سلسله‌ی تانگ قدرت حفظ شورش را از دست داد، امپراتور به یک عروسک خیمه شب بازی تبدیل شد که همچنین فرصتی برای گروه‌های خارجی جهت هجوم به قلمرو‌اش فراهم می‌آورد.

۱۹. فتوحات سلسله‌ی مینگ
هرچند به عنوان یکی از بزرگترین و پابرجاترین سلسله‌های تاریخ شناخته می‌شود، سلسله‌ی مینگ وقتی فتح شد که یک رهبر مانچوریانی به نام نورچاکی کنترل قبایل مانچوریانی را در چین به‌دست گرفتو دستور داد که این سلسله او را تکریم و احترام کنند. این تمرد آشکار به جنگ منجر شد و هر دو طرف چندین و چند سال با هم جنگیدند تا این که پکن در ۱۶۴۴ توسط شورشیان به تصرف درآمد. گروه‌هایی که همچنان به سلسله‌ی مینگ وفادار هستند حتی تا زمان ایجاد جمهوری چین در ۱۹۱۲ وجود داشتند. نبردهای بین این دو به بهای عمر ۲۵ میلیون انسان نظامی و غیرنظامی تمام شد.

۱۸: دومین جنگ پونی
جنگ در برابر هانیبال که برای رومیان تحت عنوان "جنگ هانیبال” یا "جنگ کارتاژ” نیز شناخته می‌شود، دومین جنگ بزرگ بین رومیان و کارتاژ، با مشارکت ارتش‌ها و قبایل نومیدیان-بِربِر طرفدار هر دو طرف است. این جنگ، که از ۲۱۸ تا ۲۰۱ قبل از میلاد طول کشید، سه درگیری و کشمکش اصلی داشت که به نبردهای تربیا، لیک تراسیمن، کانائی، متائوروس، و زاما منجر شد. به این‌ها جنگ‌های پونی می‌گفتند چون نام کارتاژینیان به خاطر تبار فینیقیان "پونیچی” بود.

۱۷. فتح امپراتوری آزتک
کشورگشای اسپانیایی، هرنان کورتس، هجوم به آزتک را در فوریه‌ی ۱۵۱۹ آغاز کرد و در ۱۳ آگوست ۱۵۲۱ پیروز این نبرد نامیده شد. او با بعضی از شاخه‌های فرعی و دشمنان آزتک‌ها شامل توتوناکس و تلاکس‌کاته‌کاس بیعت کرد. بعد از هشت ماه نبرد با امپراتور آزتک، مونته‌زوما، کورتس تنوکتیتلان را تصرف کرد و امپراتور آن را دست‌نشانده‌ی خود ساخت. نهایتا، بعد از مدتی سپرد که او را بکشند و جمعیت شهر شورشی را به راه انداختند، اما اسپنیاردها و تلکسکالان‌ها با تجدید قوا و طرحی برای محاصره‌ی شهر باز گشتند. براندازی امپراتوری آزتک بخش مهمی از شکل گیری اسپانیای جدید بود، هر چند تا سال ۱۵۳۵ توسط سلطنت وجه‌ی رسمی نگرفته بود.

۱۶: جنگ سی ساله
این جنگ نه تنها طولانی‌ترین درگیری در تاریخ اروپایی‌ها، بلکه ویرانگرترین آنها نیز بود چرا که بیشتر کشورهای اروپا را در تقریبا یک درگیری تقریبا بی‌پایان گرفتار کرده بود. آنچه در آغاز به صورت یک اختلاف مذهبی بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها شروع شد رشد کرد و بیشتر قدرت‌های بزرگ آن روزگار را درگیر کرد، و به چیزهایی مانند رقابت بوربن-هاپسبورگ دامن زد.

۱۵. جنگ‌های جانشینی اسپانیا
این درگیری‌ها از ترس وحدت احتمالی پادشاهی‌های اسپانیا و فرانسه تحت سلطنت بوربون شکل گرفت، و بین بوربون‌های فرانسوی که حامی فیلیپ پنجم بودند و اتحاد بزرگ هابسبورگ‌های اتریشی که به چارلز آرکدوک وفادار بودند به راه افتاد. بوربون‌های فرانسوی و هابسبورگ‌های اتریشی هر دو به شاه چارلز دوم مرتبط بودند که بیمار بود و وارثی برای تاج و تختش نداشت. نبردهای بلنهایم، رامیلیس، و مالپلاکت با معاهده‌های اوترخت و راستات پایان پذیرفتند که به نام بردن از فیلیپ پنجم به عنوان پادشاه اسپانیا منجر شد، اما این معاهده همچنین او را از خط جانشینی فرانسه کنار گذاشت.

۱۴: جنگ‌های ناپلئونی
همین که پادشاهی حاکم بر فرانسه با نام بردن از ناپلئون بناپارت به عنوان نخستین کنسولش در ۱۹۷۷ سقوط کرد، به این امر به عنوان تهدیدی برای سایر پادشاهی‌های اروپایی نگاه شد. جنگ‌های ناپلئونی یک سری تلاش‌ها برای براندازی دولت انقلابی ناپلئون و بازگرداندن پادشاهی به قدرت بود. درگیری‌ها با فرانسه منجر به آن شد که او خودش را در ۱۸۰۴ امپراتور اعلام کند و همچنین به انحلال امپراتوری روم مقدس، تضعیف امپراتوری اسپانیا، و ظهور بریتانیا به عنوان یک قدرت جهانی منجر شد. اگرچه نبردهایش به واترلو در ۱۸۱۵ ختم شد، تعداد تلفات به میزان سرسام آور ۳.۵ میلیون نفر رسید.

۱۳. شورش تایپینگ
این شورش، به عنوان یکی از بزرگترین و مرگبارترین درگیری‌های قرن نوزدهم، توسط هونگ شئوچوآن رهبری شد که مخالف سلسله‌ی چینگ به رهبری منچو بود. با وجود این، کمپین او هنگامی که درخواست کمک از نیروهای فرانسه و انگلستان کرد خنثی شد. بعد از ۱۵ سال شورش، شئوچوآن نهایتا شکست خورد اما ۲۰ ملیون تلفات در پی خود بر جا گذاشت.

۱۲: جنگ داخلی امریکا
زمانی که آبراهام لینکلن در انتخابات ۱۸۶۰ برنده شد، با گسترش برده‌داری در قلمروها مخالفت کرد و لغو آن را پیشنهاد داد. این امر منجر به آن شد که هفت ایالت متکی به تولید پنبه ایالات موتلفه‌ی امریکا را به امید کسب حمایت اروپا تشکیل دهند. جنگ داخلی بین اتحادیه‌ی ایالات شمالی و ائتلاف جنوب اتفاق افتاد. این یکی از نخستین جنگ‌های صنعتی است که شامل راه‌آهن‌ها، تلگراف‌ها، کشتی‌های بخار، و سلاح‌های تولید شده‌ی جمعی و همین طور یکی از مرگبارترین‌ها می‌شد با شما تلفات برآوردی نزدیک به ۱ میلیون نفر.

۱۱. شورش دانگان
این جنگ که با نام جنگ اقلیت هوئی نیز شناخته می‌شود، متشکل از ده قیام صورت گرفته توسط مردم مسلمان هوئی چین در قرن ۱۹ می‌شد. در حالی که شورش توسط چند رویداد مرتبط به هم به وجود آمد، اما دلیل اولیه تمایل به ایجاد یک دارالعماره‌ی مسلمان در امتداد رودخانه‌ی زرد بود. با وجود این شورش‌ها موفقیت آمیز بودند، و طبق برآورد ۱۲ میلیون نفر جان خود را از دست دادند.

۱۰: فتوحات تیمور
تیمور یک کشورگشا در آسیای مرکزی و غربی بود که تنها خواهان یک چیز بود… قدرت. او جنگ را آغاز کرد و امپراتوری تیمور و سلسله‌ی تیموریان را بنا نهاد و عامل پشت پرده‌ی قتل عام ۱۰۰.۰۰۰ نفر در دهلی و ۹۰.۰۰۰ نفر در بغداد بود. در کل، کمپین‌های او به بهای آن تمام شد که تقریبا ۱۵ میلیون نفر جان خود را از دست بدهند.

۹. جنگ اول بالکان
این جنگ بین اتحادیه‌ی بالکان، متشکل از صربستان، یونان، بلغارستان، و مونته‌نگرو، علیه امپراتوری عثمانی بود. به خاطر تعداد بسیار زیاد ارتش‌های اتحادیه‌ی بالکان، آنها قادر بودند امپراتوری عثمانی را به راحتی شکست دهند. این همچنین به بخش بندی قلمروهای امپراتوری بین متحدان منجر شد. با وجود این، بلغارستان از بخش مقدونیه ناراضی بود، که همین باعث آغاز جنگ دوم بالکان شد. این جنگ‌ها شمار کشته‌شدگانی را بر جای گذاشت که حدود ۱۰۰.۰۰۰ نفر برآورد می‌شد.

۸: جنگ داخلی روسیه
درست مانند جنگ‌های ناپلئونی، عامل جنگ داخلی روسیه یک سری از رویدادهایی بود که به اعدام نیکولاس دوم، تزار آخر روسیه، و همه‌ی خانواده‌ی او توسط بولشویک‌ها منجر شد. شمار کشته شدگان در انتهای جنگ به ۲۰ میلیون نفر رسید شامل ۱۵ میلیون نفر که در شورش جانشان را از دست دادند، ۱.۵ میلیون سرباز، و ۲۵۰.۰۰۰ نفر که به عنوان دشمنان مردم اعدام شدند.

۷. جنگ جهانی اول
جرقه‌ی جنگ جهانی اول زمانی زده شد که کاروالیو پرینسیپ، یک ملی‌گرای یوگوسلاو، دوک بزرگ اتریش، فرانتس فردیناند، را ترور کرد. این جنگ عظیم به خاطر متحدان قدرت‌های جهانی شکل گرفت، و از آن‌جایی که آنها نیز مستعمراتی داشتند، آنها نیز همه پایشان به این جنگ کشیده شد. این نبردها بین متحدان و قدرت‌های مرکزی انجام گرفت. این جنگ در روز متارکه‌‌ در ۱۱ نوامبر ۱۹۱۸ پایان پذیرفت زمانی که آلمان محاصره شد اما جنگ ۱۶ میلیون کشته بر جای گذاشت، که ۵.۷ میلیون سرباز از متحدان و ۴ میلیون از قدرت‌های مرکزی، و مابقی از غیرنظامیان بودند.

۶: جنگ داخلی اسپانیا
این جنگ بین جمهوری خواهانی بود که به جمهوری تصویب شده‌ی اسپانیا وفادار بودند، و علیه شوروشیان ملی گرایی که توسط ژنرال فرانسیسکو فرانکو رهبری می‌شدند. این کودتا توسط تمام واحدهای نظامی حمایت می‌شد و وقتی ملی‌گرایان چیره شدند، فرانکو به مدت ۳۶ سال بر اسپانیا حکومت کرد. از سوی هر دو طرف خشونت‌هایی اعمال می‌شد و ده‌ها هزار نفر از غیرنظامیان کشته شدند.

۵. جنگ جهانی دوم
هرچند جنگ جهانی اول را "جنگی برای پایان تمام جنگ‌ها” به حساب می‌آوردند در واقع چنین نبود چون این جنگ فقط بذرهای ناخشنودی را کاشت. جنگ جهانی دوم زمانی اوج گرفت که نازی‌های آلمانی به لهستان حمله کردند. این بار دو اردوگاه از متحدان و نیروهای محور تشکیل شده بودند. در بین تهاجمات ساحلی خونین، اردوگاه‌های کار اجباری، و سلاح‌های هسته‌ای از جنگ جهانی دوم اغلب با عنوان خونین‌ترین جنگ تاریخ یاد می‌شود.

۴: ستیز عرب‌ها و اسرائیل
این نتیجه‌ی تنش‌های نظامی بین اتحادیه‌ی عرب و اسرائیلی‌هایی بود و هست که بر سر قلمروهایشان بعد از سقوط امپراتوری عثمانی جدال می‌کنند. قلمروهایی که اسرائیلی‌ها به عنوان سرزمین تاریخی خود به حساب می‌آوردند مورد ادعای اعراب فلسطینی نیز بود. به رغم صلح‌نامه‌های مختلف امضاء شده در طول این سال‌ها، کشمکش‌ها همچنان ادامه داشته‌اند.

۳. جنگ داخلی چین
این جنگ داخلی نتیجه‌ی یک شورش توسط کومینتانگ‌های چین علیه حذب کمونیست حاکم بود. این جنگ به قیمت جان میلیون‌ها انسان تمام شد و شکست کومینتانگ‌ها به تشکیل دو دولت حاکمه انجامید‌، جمهوری چین (ROC)در تایوان و جمهوری خلق چین در سرزمین اصلی چین، که هر دو ادعا می‌کردند که دولت قانونی هستند.

۲: جنگ کره
این جنگ تاکتیک‌های هر دو جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم را با یک کمپین پرتحرک از حملات پیاده‌نظام‌های سریع و بمباران‌های هوایی ترکیب کرد. این جنگ بین جمهوری کره در جنوب، و جمهوری دموکراتیک خلق کره در شمال اتفاق افتاد. این امر به ایجاد منطقه‌ی غیرنظامی کره منجر شد که شمال و جنوب را در نزدیکی مدار ۳۸ام از هم جدا می‌کند.

۱. جنگ ویتنام
این یک درگیری نظامی از نوع جنگ سرد است که نه تنها در ویتنام، بلکه در لائوس و کلمبیا نیز اتفاق افتاد و با سقوط سایگون در ۱۹۷۵ پایان پذیرفت. این جنگ بین احزاب ویتنامی و متحدان کمونیست‌شان علیه دولت ویتنام جنوبی در گرفت که توسط ایالات متحده و سایر کشورهای ضد کمونیستی حمایت می‌شد. تلفات این جنگ حدود ۳ میلیون نفر برآورد می‌شد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین