|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۹
کد خبر: ۱۹۱۱۲۰
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۶
در حال‌حاضر این موضوع یکی از چالش‌های جدی در نظام آموزش‌عالی است که در دستور کار دولت، وزارت علوم و بهداشت و شورای عالی انقلاب‌فرهنگی است. متاسفانه برخی از دانشگاه‌ها از مسیر‌های کاری خود خارج شده و از ماموریت‌های خاص تعیین‌شده و تکمیل زنجیره آموزش تخطی کرده‌اند.
باز ۱۶ آذری دیگر؛ از جلسات متعدد سخنرانی در دانشگاه‌ها و خواندن سرود «یار دبستانی من» که بگذریم دانشجویانی را می‌بینیم که امیدوارانه به دنبال فردایی بهتر مراسم روز دانشجو را برگزار می‌کنند و با پشتکاری ستودنی به دنبال تحقق آرمان‌هایشان هستند. اغلب سخنرانان مسئولان‌دولتی هستند و در تریبون آنها را آینده‌سازان سبز سزمین سبز می‌نامند و وعده‌هایی را بر زبانشان جاری می‌کنند. وعده‌هایی مانند ارتباط بهتر دانشگاه، دولت و جامعه، ایجاد بستر‌مناسب اشتغال برای فارغ‌التحصیلان، حمایت از آرمان‌های گوناگون دانشجویان، توجه به خواسته‌های کوچک و بزرگ آنها و.... برخی از این وعده‌ها پس از پایان این روز به فراموشی سپرده می‌شوند و تا آمدن ۱۶ آذری دیگر از آنها یاد نمی‌شود و برخی دیگر محقق می‌شوند. کفه وعده‌های تحقق‌یافته سنگین‌تر بوده یا تحقق نیافته‌ها؟ نظر با دانشجویان است و بس. به مناسبت «روز دانشجو» و بررسی وضعیت‌علمی و اشتغال دانشجویان و فارغ‌التحصیلان، رتبه علمی دانشگاه‌ها و ارتباط بهتر دانشگاه با دولت با غلامرضا ظریفیان، معاون وزیر‌علوم در دولت‌اصلاحات به گفت‌وگو نشسته‌ایم.

وضعیت دانشگاه‌ها را از منظر علمی چگونه ارزیابی می‌کنید و در قیاس با دانشگاه‌های مطرح دنیا در چه سطحی هستیم؟

از قرون 12 تا 15 میلادی بیت‌الحکمه‌ها، جندی‌شاپورها و نظامیه‌ها در ایران تاثیرگذار و وضعیت علمی ایران مطلوب بوده است، اما بعد از حمله مغول اتفاقات تلخی در زمینه دانش در ایران افتاد. دارالفنون توسط امیرکبیر به عنوان اولین دانشگاه در حدود 160 سال پیش تاسیس شد. شکل‌گیری دانشگاه تهران در سال 1313 و در حدود 83 سال پیش تجربه علمی، منظم و منطبق بر چارچوب‌هایی علمی در کشور بود. از تاسیس دانشگاه تهران تا پیروزی‌انقلاب نظام آموزش‌عالی تحولات زیادی داشت و بیشتر مصرف‌کننده علوم از کشورهای دیگر بود. به هر صورت بنیادهای خوبی از نظام آموزش‌عالی در کشور شکل گرفت هر چند آنها از کیفیت‌لازم برخوردار نبودند. در ابتدای پیروزی انقلاب حدود 170‌هزار دانشجو در دوره‌های کارشناسی و تعداد محدودی در کارشناسی‌ارشد و دکترا مشغول به تحصیل بودند و در حدود هفت‌هزار عضو هیات‌علمی داشتیم. پس از پایان جنگ توسعه جدی در نظام آموزش‌عالی داشتیم و در پایان دوره ریاست‌جمهوری مرحوم هاشمی‌رفسنجانی تعداد دانشجویان به نزدیک به یک‌میلیون و 800‌هزار نفر رسید، بسیاری از دوره‌های دکتری و کارشناسی‌ارشد راه‌اندازی شد و تعداد زیادی از اعضای هیات‌علمی با بورس‌های تحصیلی در خارج از کشور تحصیل کردند. در حال حاضر در نظام آموزش‌عالی و علوم‌پزشکی حدود دو‌هزار و 700 سایت دانشگاهی،100‌هزار عضو هیات‌علمی و حدود پنج‌میلیون دانشجو داریم که شامل 170‌هزار دانشجوی دکتری و 300‌هزار دانشجوی کارشناسی‌ارشد می‌شوند. تعداد60 دانشگاه‌ه معتبر در مراکز استان‌ها داریم که موقعیت علمی ویژه‌ای در منطقه و آسیا دارند و از مناسبات‌جهانی خوبی با دانشگاه‌های جهان برخوردار هستند. علاوه بر این دانشگاه‌ها برخی مراکز تحقیقاتی خوب و مطرح نیز داریم. این60 دانشگاه و مراکز‌تحقیقاتی نقش مهمی در تربیت نیروی‌انسانی باکیفیت دارند، اما بخشی از این نیروی‌انسانی به دلیل مشکلات‌اقتصادی و اشتغال جذب دانشگا‌ه‌های معتبر دنیا می‌شوند. یکی از بخش‌های قابل‌دفاع نظام علمی کشور است. این نظام در برخی از حوزه‌های‌علمی پیشرفت‌های قابل‌توجه داشته و رقابت‌های جدی با جهان پیرامون خود دارد. در تولید دانش‌علمی، شیب رشد تولید مقالات‌علمی در 10، 15 سال‌گذشته تند بوده است. برای مثال در سال 2000 نرخ تولید جهانی مقالات علمی در ایران 13/0‌درصد بوده که بر اساس تایید پایگاه‌های استنادی ISI و اسکوپوس در سال‌های اخیر به 5/1‌درصد تولید‌‌جهانی رسیده‌ایم. در سال 2000 در موقعیت 48 و اکنون در موقعیت 16 یا 19 جهان در این زمینه هستیم. سهم ایران با توجه به جمعیت آن که یک‌درصد جمعیت جهان است، حدودا 2/1‌درصد از تولید دانش‌جهانی است. البته باتوجه به ظرفیت‌های بسیار بالای کشور از نظر منابع‌اقتصادی، معنوی و نیروی‌انسانی همچنان فاصله‌ جدی با شاخص‌های بین‌المللی داریم. بر اساس اسناد‌بالادستی نظام در سال 1404 ایران باید رتبه اول علمی را در منطقه داشته باشد، اما با وضعیت مطلوب فاصله داریم. فاصله‌ زیادی با سطح برخی دانشگا‌های‌آسیایی داریم و متاسفانه کشورهایی با سابقه‌علمی کم از ما پیش افتاده‌اند. برای مثال یکی، دو دانشگاه سنگاپور و ژاپن در میان 100 دانشگاه معرفی شده اول دنیا هستند. از نظر اعتبار ‌علمی از وضعیت خوبی برخورداریم، اما به ویژه در مورد تولید انبوه اختراعات با مشکلاتی روبه‌رو هستیم. در دولت‌های نهم و دهم تعداد مراکز آموزش‌عالی گسترش بی‌رویه داشتند و شاهد شیب تند پذیرش‌دانشجو به ویژه در تحصیلات‌تکمیلی بودیم. زیرساخت‌های لازم برای توسعه و گسترش آموزش‌عالی ایجاد نشد و تعداد زیادی دانشگاه تاسیس شدند که فاقد زیرساخت‌های لازم بودند. در نتیجه به‌رغم ظرفیت‌های خوب علمی و دانشگاهی در ارتباط با نیروی‌انسانی، اساتید،پژوهشگران با پدیده سرقت‌علمی و کپی‌کاری در تحصیلات‌تکمیلی مواجه شدیم. دلایل ایجاد این آسیب باید جدی‌تر مورد بررسی قرار گیرد تا طی فرایندی مساله بحران‌کیفیت رفع شود تا بتوانیم از توانایی بالای کشور در عرصه‌علمی بیشتر استفاده کنیم.

در برخی موارد پایان‌نامه‌ها با موضوعات تکراری هستند و دانشجو از عدم‌اطلاع دانشگاه سوءاستفاده می‌کند. راهکار علمی و دقیق جلوگیری از سرقت‌های علمی در محافل‌دانشگاهی چیست؟

در حال‌حاضر این موضوع یکی از چالش‌های جدی در نظام آموزش‌عالی است که در دستور کار دولت، وزارت علوم و بهداشت و شورای عالی انقلاب‌فرهنگی است. متاسفانه برخی از دانشگاه‌ها از مسیر‌های کاری خود خارج شده و از ماموریت‌های خاص تعیین‌شده و تکمیل زنجیره آموزش تخطی کرده‌اند. دانشگاه‌هایی مانند جامع علمی- کاربردی، پیام‌نور، دانشگاه‌آزاد بخشی از ماموریت‌های خود را ناتمام باقی‌ گذاشتند. برای مثال دانشگاه پیام نورکه وظایف خاصی در نظام آموزش‌عالی داشت به ایستگاه پذیرش دانشجو در دوره‌های تحصیلات تکمیلی و تربیت نیروی‌انسانی تبدیل شد. دانشگاه‌های فنی و حرفه‌ای و علمی- کاربری نیز به ویژه دانشگاه جامع علمی- کاربردی وظیفه تربیت نیروی تکنیسین و اتصال زنجیره نطام آموزش‌عالی را داشتند، اما متاسفانه برای کسب درآمد به سوی آموزش‌نظری، انتزاعی و برگزاری دوره‌های تکمیل ظرفیت رفتند. در نهایت بحران کیفیت و آسیب کمیت در آموزش‌عالی ایجاد شد. اکنون گام اول جلوگیری از گسترش بی‌رویه تعداد دانشجویان جلوگیری از درخواست‌های جدید برای گسترش بی‌رویه مراکز آموزش‌عالی است، زیرا این گسترش بی‌رویه منجر به افزایش بحران‌کیفیت می‌شود. از سوی دیگر وزارت علوم باید با سرعت و استقلال بیشتر هیات‌های‌علمی را برای بدنه ‌عظیم دانشجویی تشکیل دهد. برای مثال در برخی از موارد به دلیل کمیت زیاد دانشجو در دوره‌های تحصیلات تکمیلی یک استاد دانشگاه جای دو پایان‌نامه دکتری و شش پایان‌نامه کارشناسی ارشد در برخی از دانشگاه‌ها و به ویژه دانشگاه‌های غیردولتی چندین برابر این ارقام پایان‌نامه مدیریت می‌کنند. طبیعتا از دل این پایان‌نامه‌ها کپی‌کاری و سرقت‌علمی بیرون می‌آید. دولت باید به منظور رفع این آسیب کمک کند، در سراسر دنیا مراکز غیردولتی و انجمن‌های علمی مستقل نظارت جدی بر این مساله دارند. آنها گزارشات لازم در این زمینه را دریافت، ارزیابی و سپس جامعه را با اتفاقات رخ داده در عرصه علمی آشنا می‌کنند. بنابراین از یک سو باید کمیت و تعداد دانشگاه‌ها کاهش و از سوی دیگر با پذیرش اساتید مجرب سطح آموزش‌علمی افزایش پیدا کند. در حال حاضر حدود 5/2 برابر ژاپن دانشجوی تحصیلات‌تکمیلی داریم در حالی که میزان اعتبار پژوهش کشور در قیاس با تولید ناخالص ملی حدودا یک ششم ژاپن است و کشور ما 5/0‌درصد و ژاپن 30‌درصد اعتبار پژوهش دارد. این مقایسه میزان زیاد تولید دانشجوی بی‌کیفیت را نشان‌ می‌دهد. بنابراین تشکیل و تشویق انجمن‌های مستقل علمی و رتبه‌بندی دانشگاه‌ها عوامل مهمی برای نظارت بیشتر بر عملکرد دانشگاه‌هاست. کاهش تصدی‌گری برخی از مراکز تصمیم‌ساز برای آموزش‌عالی نیز می‌تواند تاثیر‌گذار باشد. در عین حال باید ضوابط علمی بر جامعه دانشگاهی حاکم باشد تا اگر استاد یا دانشجو دچار انحراف شد بر اساس شاخص‌های مشخص، سیستم‌هایی از پیش تشکیل‌شده و مراکز داوری آنها درفهرست قرار بگیرند و اعتبار علمی این افراد ساقط ‌شود. متاسفانه فاقد مکانیزم‌های رصد دانشجو و استاد و شاخص‌های روشن در این زمینه هستیم. در صورت فراهم آمدن این امکانات و مکانیزم‌ها دانشجو اجازه ورود به عرصه سرقت‌علمی را به خود نمی‌داد. در عین حال نهضت مدرک‌گرایی در جامعه به شکل انحرافی شایع است و باید با ایجاد زمینه‌های تحقیق و اشتغال هدف جوانان از تحصیل تغییر کند تا آنها صرفا به دنبال کسب مدرک نباشند و به سوی کسب مهارت بروند.

وضعیت جنبش‌ها و تشکل‌های دانشجویی را در دانشگاه‌های ایران چگونه می‌بینید؟ به اعتقاد شما چگونه می‌توان قدرت آنها را افزایش داد و بر میزان فعالیت‌های آنها افزود؟

تشکل‌های دانشجویی در گذشته بیشتر به تشکل‌های‌سیاسی مانند انجمن‌های اسلامی و کانون‌ها محدود بودند. هیچ‌یک از تشکل‌ها‌ی دانشجویی نقش اجرایی ندارند و بیشتر انجمن‌های داوطلبانه‌ و سازمان‌های مردم‌نهادی هستند که برای تمرین زندگی اجتماعی تشکیل می‌شوند و فعالیت‌های حرفه‌ای را اصناف‌، سندیکاها و احزاب انجام می‌دهند. تشکل‌های سیاسی در گذشته نقش بسیار مهمی در رصد مسائل سیاسی، اعلام مواضع و نقد مشفقانه داشتند که در سال‌های بعد به دلیل افزایش جمعیت دانشجویی و نیازهای جامعه‌پذیری دانشجو نیازهای آنها گسترده‌تر از فعالیت‌های‌سیاسی شد. بسیاری از دانشجویان ذائقه فعالیت‌سیاسی نداشتند. علاقه‌مندان به فعالیت‌های سیاسی اکنون نیز در دانشگاه‌ها فعالند، اما در دوره‌هایی با آنها برخوردهای نامناسب و تشکل‌هایشان منحل شد و فعالیت‌های آنها نیز هزینه‌بر شدند و با پدیده دانشجوی ستاره‌دار روبه‌رو شدیم. فعالیت تشکل‌های دانشجویی تنها معطوف به تشکل‌های سیاسی نمی‌شود هرچند بخش سیاسی مهم است و تا زمانی که احزاب در ایران قوت لازم را نیابند به نظر دانشگاه همچنان کانون رصد مسائل، بینش و اعلام موضع سیاسی است. اما عرصه فعالیت‌های دانشجویی به این حد محدود نماند و تشکل‌ها، شوراهای صنفی و طیف وسیعی از انجمن‌های‌علمی و به ویژه انجمن‌های فرهنگی مانند انجمن قرآن،نهج‌البلاغه، موسیقی، هنرهای تجسمی،سینما، کانون ادبیات و... تشکیل‌ شدند. حدود چهار‌هزار نشریه دانشجویی با سلایق مختلف سیاسی،فرهنگی و اجتماعی تولید شدند و انجمن‌های زیست‌محیطی و ورزشی شکل گرفتند. در دوره‌هایی فعالیت‌های دانشجویی به عنوان فرصت در نظر گرفته شده و مجموعه فعالیت‌ها آنها تقویت شدند و در دوره‌هایی تهدید فرض شده و با آنها برخورد شد و حتی انجمن‌های صنفی و کانون‌های فرهنگی با مشکلاتی روبه رو شدند. اما همچنان نیاز و عرصه فعالیت برای انجمن‌های دانشجویی وجود دارد و پیمایش‌های جدی علمی توسط مراکز مشاوره و جامعه شناسان در محیط دانشگاه‌ها نشان می‌دهد هرگاه فعالیت‌های دانشجویی با طیف‌های وسیع سیاسی، علمی، فرهنگی، اجتماعی و... را به رسمیت شناخته و آنها را فرصت بدانیم دانشگاه از فضای پرنشاط‌تری برخوردار بوده و آسیب‌های‌اجتماعی کاهش می‌یابد، زیرا دانشگاه محل تجمع جوانان است و در حال حاضر شاهد آسیب‌های اجتماعی، اخلاقی، روحی و روانی در میان جوانان هستیم. بنابراین هر چه به گسترش فعالیت دانشجویان در چارچوب قوانین دانشگاه کمک کنیم و فضای دانشگاه امن و نه امنیتی باشد این فعالیت‌ها بهتر و پرنشاط‌تر صورت گرفته و در پی آن آسیب‌های اجتماعی در دانشگاه و میان جوانان کمتر می‌شود. از سوی دیگر به رسمیت شناختن این فعالیت‌ها دانشجویی را تربیت می‌کند که در هنگام فارغ‌التحصیلی جامعه‌پذیرتر و چند بعدی‌تر است و نقش خود را در جامعه بهتر ایفا می‌کند. بسیاری از فعالان سیاسی، اجتماعی، کسب و کار و فرماندهان نظامی سرشناس در گذشته جزو فعالان دانشجویی بودند و موفقیت کنونی آنها مرهون تمرین‌های جامعه‌پذیری در محیط دانشگاه است. آسیب‌های وارده به فعالان دانشجویی در دولت‌های نهم و دهم تا حدودی توسط دولت روحانی کاهش یافتند و فضای امنیتی تا حدودی امن شد.

می‌توان علوم کاربردی داشت و به این طریق شرایط را برای ورود آسان‌تر فارغ‌التحصیلان به محیط کار فراهم کرد؟

در ایران حدود چهار نسل دانشگاهی تربیت شده‌اند. نسل اول دانشگاه نسلی متکی بر آموزش و نسل دوم متکی بر پژوهش بودند. نسل سوم متکی بر کارآفرینی و نسل چهارم دانشگاه‌ها نیز دانشگاه جامعه‌محور نام گرفته‌اند. البته دانشگاه‌های کشور هنوز وارد نسل چهارم نشده و دانشگاه به گونه‌ای سامان نیافته تا به حل مسائل جامعه بپردازد. اکنون بحث دانشگاه‌های کارآفرین مطرح است که نزدیک به دو دهه تجربه در ایران دارد. در حال‌حاضر دانشگاه‌ها باید متکی بر انواع آمایش سرزمین ماموریت‌گرا شده و بخشی از دانشگاه‌ها در یکدیگر ادغام شوند. این ماموریت‌گرایی باید با توجه به اقلیم هر استان باشد. ماموریت‌گرایی دانشگاه‌ها در تمرکز آموزش و پژوهش بر ماموریت‌های دانشجو پس از فارغ‌التحصیلی موثر است. برای عبور از بحران کیفیت و مشکل مهارت باید زنجیره گسسته شده آموزشی خود را ترمیم کنیم و ماموریت‌ زنجیره ‌دانشگاه‌های تراز اول کشور باید حرکت در مرزهای دانش باشد و زنجیره دوم ماموریت‌هایی مشخص برای تربیت نیروهای متخصص منطقه‌ای داشته باشد. برای مثال دانشگاه‌های علمی- کابردی باید بر این آموزش مهارت‌های خاص بر نیروهای انسانی متمرکز شوند. این نیروهای انسانی باید بتوانند نیازهای مختلف فنی و حرفه‌ای و... جامعه را رفع کنند. پیام‌نور نیز باید ماموریت اصلی خود را انجام دهد. مساله تناسب تنوع و کیفیت سرفصل‌های درسی با نیازهای جامعه یکی از مسائل بسیار مهم است. شیوه‌های یاددهی و یادگیری در دانشگاه‌ها به رغم ورود تکنولوژی فناوری اطلاعات همچنان محدود و معطوف به گذشته است. در واقع اساتید نیازمند یادگیری شیو‌ه‌های جدید آموزش هستند تا دانشجویان را به شیوه‌های نوین آموزشی تربیت کنند و این کار به کسب مهارت‌های بیشتر دانشجویان کمک می‌کند. راهبرد بعدی هدفمندی تقاضاگرایی و ماموریت‌گرایی دانشگاه‌هاست. براین اساس تقاضاهای جامعه رصد شده و به اعتبار این تقاضاها و نیازهای خاص و جدید سرفصل‌های درسی تغییر داده می‌شوند. در این صورت فارغ‌التحصیلان بر اساس نیازسنجی وارد جامعه می‌شوند و دانشجو برای چهارسال آینده و زمان ورود به جامعه تربیت می‌شود، زیرا آن زمان تغییرات جدی در نیازهای جامعه رخ داده و دانشجو باید آماده و پذیرای این تغییرات باشد. بنابراین توجه به آینده و آینده‌پژوهی موجب آموزش متناسب با تحولات آینده می‌شود.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین