|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۰۸:۵۸
کد خبر: ۱۹۰۶۳۶
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۰
این روزها بازار پرسروصدا و پرهیاهوی موسیقی پاپ سرشار از خوانندگان جوانی است که ره صدساله را یک‌شبه طی می‌کنند و به ستاره‌ای مشهور تبدیل می‌شوند و سالن‌های بزرگ کنسرت را به تسخیر خود درمی‌آورند، اما به همان سرعت در سراشیبی فراموشی قرار می‌گیرند و از یادها می‌روند.
این روزها بازار پرسروصدا و پرهیاهوی موسیقی پاپ سرشار از خوانندگان جوانی است که ره صدساله را یک‌شبه طی می‌کنند و به ستاره‌ای مشهور تبدیل می‌شوند و سالن‌های بزرگ کنسرت را به تسخیر خود درمی‌آورند، اما به همان سرعت در سراشیبی فراموشی قرار می‌گیرند و از یادها می‌روند.

در دو دهه اخیر کمتر خواننده‌ای می‌توان یافت که توانسته باشد چندین سال پیاپی خود را در سطح اول موسیقی حفظ کند. شهرام شکوهی یکی از خوانندگانی است که عمر فعالیت حرفه‌ای او از 10 سال تجاوز نمی‌کند، اما در این 6 سال روندی نسبتا صعودی طی کرده و همچنان طرفداران خاص خود را دارد. درباره ظهور و افول جرقه‌وار ستارگان موسیقی پاپ با او هم‌کلام شدیم که ماحصل این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید.

به نظر شما چرا ستارگان موسیقی پاپ به‌شدت ظهور و به‌سرعت سقوط می‌کنند؟

در حال حاضر اکثر ستارگان پاپ مثل شهاب‌سنگ هستند. طول عمر کاری هنرمندان مهم نیست؛ عرض عمر است که اهمیت دارد. در فعالیت هنری هم کمیت آن زیاد مهم نیست؛ کیفیت آن مهم‌تر است. شاید در طول تاریخ موسیقی ایران خیلی از خواننده‌ها باشند که صدها و هزاران قطعه منتشر کرده‌اند اما به‌اندازه یک اثر ماندگار از خواننده دیگر مورد توجه قرار نگرفته‌اند.

البته شرایط اجتماعی و سیاسی در میزان استقبال مردم بسیار تاثیرگذار است، ولی ماندگاری اثر به این موضوع وابسته نیست، چراکه نسل‌های بعد این تغییر و تحولات اجتماعی و سیاسی را درک نکرده‌اند. این مسئله به روح موسیقی برمی‌گردد که در آثار ماندگار وجود دارد، اما در کارهای بسیاری از خوانندگان جوان و حتی ستاره موجود نیست و به ‌همین دلیل خیلی‌ زود فراموش می‌شود.

میان ستاره‌های کنونی که به‌سرعت فراموش می‌شوند با خوانندگان بزرگ تاریخ موسیقی چه تفاوتی وجود دارد؟

خلق یک اثر به زمانه، شرایط و حس‌وحال سازندگانش در آن زمان بستگی دارد؛ به همین خاطر یکی از آن‌ها تاثیرگذار می‌شود و برای صد اثر دیگر هیچ اتفاقی نمی‌افتد؛ چون شرایط به‌اصطلاح چفت نبوده است. همه‌چیز باید در زمان صحیح انجام شود و مثل پخت غذا، همه مواد به‌اندازه در ظرف ریخته شود. وقتی مواد به‌درستی با هم ترکیب شوند، خروجی اعجاب‌انگیز خواهد بود. درواقع تلاقی احساسی بین چند نفر حادث و سبب شده است اثر در دل و جان مردم رسوخ کند. در حال حاضر کمتر خواننده، آهنگساز و شاعری را می‌یابید که همچون سه ضلع یک مثلث به هم پیوند بخورند و برای خلق اثری قابل اعتنا از بسیاری از مسائل عبور کرده، فرد را فدای جمع کنند.

در سال‌های اخیر خوانندگانی بوده‌اند که بسیار مشهور شده‌اند و بلیت‌ کنسرت‌هایشان حتی در برج میلاد پیش‌فروش شده اما حالا حتی نامی هم از آن‌ها شنیده نمی‌شود...

این اتفاق اولین بار نیست که می‌افتد. در طول تاریخ همیشه همین گونه بوده است. مثال‌های فراوانی هم در ذهن من و هم در فکر شما وجود دارد که خوانندگان جوانی یک‌باره چهره شدند و توجه طیف عظیمی از جوانان را به خود جلب کردند، ولی حالا نه من و نه شما حتی نمی‌دانیم کجا هستند و چه می‌کنند. دلیل این اتفاق را باید در خودشان جست‌وجو کنند و بیینند چه کردند که چنین فرجامی انتظارشان را کشید. تنها می‌توانم آرزوی روزهای روشن برای موسیقی پاپ داشته باشم. چه دلنشین و رؤیایی خواهد بود که سال‌ها بعد که دیگر در این دنیا نیستیم، خبرنگاری با خواننده‌ای تماس بگیرد و از کارهای من بپرسد که چند دهه پیش اجرا شده است.

برخی از ستارگان موسیقی پاپ برای جلب توجه مردم، آثار ماندگار خوانندگان قدیمی را بازخوانی می‌کنند. به نظر شما چنین کاری می‌تواند مؤثر باشد؟
بازخوانی، کار بسیار سختی است و هر خواننده‌ای توانایی انجام چنین کاری را ندارد. مثلا در گذشته شاهد بودیم روی بعضی از آثار شاخص موسیقی، با ملودی‌های قدیمی، اشعار و ترانه‌هایی گذاشته می‌شد که بسیار غیرحرفه‌ای بود. جالب این‌که این اتفاقات بیشتر به سود اثر اصلی و خواننده‌ای که این کار را برای اولین بار اجرا کرده است تمام می‌شود، چراکه باعث می‌شود مردم به دنبال شعر و ملودی اصلی بگردند. درواقع اثر بازخوانی‌شده نه‌تنها شنیده نمی‌شد، بار دیگر اثر اصلی را از میان صفحه‌های خاک‌خورده نیز بیرون خواهد کشید.

حتی برخی خوانندگان تعدادی از ملودی‌های ماندگار را برمی‌دارند و با تغییر شعر و ترانه سعی می‌کنند روایت جدیدی ارائه دهند تا اثر قبلی به دست فراموشی سپرده شود، اما مطمئن باشید کاری که جای خود را در میان قلب مردم باز کرده به هیچ نحو و با هیچ فرد یا نهادی از اذهان پاک نمی‌شود.

همان‌طور که همچنان مردم آثاری را گوش می‌کنند که سال‌ها و دهه‌های قبل تولید شده است، مخاطبان این نوع آثار پیر و جوان هم ندارند و ما مشاهده می‌کنیم تعدادی از جوانان همچنان آثاری را گوش می‌کنند که چند دهه از تولید آنها گذشته است و تمایلی به شنیدنِ آثاری که هم‌اکنون با صرف هزینه‌های بسیار تولید می‌شود، ندارند. این مساله‌ای است که هم اهالی موسیقی باید روی آن دقیق شده و تامل کنند و هم مسؤلان. آثاری که ما هم‌اکنون به عنوان آثار خاطره‌انگیز می‌شناسیم؛ خصوصیاتی داشته‌اند که تا این اندازه مقبولِ مردم هستند.

بخشی از این اتفاق به دلیل خاطره‌بازی نسل گذشته با این آثار است؛ از سوی دیگر، در میان نسل جدید کمتر خواننده‌ای می‌توان یافت که بتواند بهتر از خواننده اصلی اثر اجرایی داشته باشد. نکته دیگری که ذکر آن خالی از لطف نیست حس، غم و فضای قطعات قدیمی است که نمی‌توان نمونه‌اش را در آثار خوانندگان جدید پیدا کرد. امروز شاهد آثاری شبیه به‌هم هستیم که هیچ حس‌وحال عمیقی را در مخاطب ایجاد نمی‌کنند و باعث نمی‌شوند شنونده تفاوتی احساس کند.

پس به‌زعم شما یک خواننده به صرف بازخوانی یک اثر که مردم با آن خاطره دارند، نمی‌تواند زمان ستاره‌بودن خود را تمدید کند؟

قطعا چنین چیزی امکان‌پذیر است. بارها دوستان و آشنایان و حتی تهیه‌کننده‌ها به من پیشنهاد بازخوانی تعدادی از آثار ماندگار را داده‌اند که با صدا و سبک من همخوانی دارد، اما هیچ‌وقت زیر بار نرفته‌ام و مقابل وسوسه جذابش ایستادگی کرده‌ام. همان‌طور که گفتم برای بازخوانی یک اثر، خواننده باید بسیار توانا و مسلط باشد و حالا اگر اجرای بهتری ارائه نمی‌دهد، به اثر اصلی توهین نکند. اگر خواننده‌ای چنین توانایی و قابلیتی را در خود نمی‌بیند، اصلا نباید به خود اجازه بازخوانی دهد. مگر برای این‌که بتوانیم به خواننده‌ای ماندگار تبدیل شویم، باید آثار قدیمی را بازخوانی کنیم؟ می‌توان با کمی استعداد، خلاقیت و البته بالا بردن دانش موسیقایی، آثاری جدید خلق کرد که شناسنامه و هویت داشته باشد.

متأسفانه بسیاری از خوانندگان امروزی بر دانش و علم موسیقی تسلط چندانی ندارند. اگر می‌بینید اثری ماندگار شده و پس از گذشت 50 سال، با وجود تغییر نسل و ذائقه مخاطب، هنوز شنیده می‌شود دلیلش این است که آهنگساز، شاعر یا ترانه‌سرا و خواننده نزد استادان بزرگ سال‌ها تلمذ کردند و بین‌شان ارتباط عاطفی عمیقی وجود داشت. ما در قبال گوش‌های مردم مسئول هستیم، ولی متأسفانه در حال حاضر چنین چیزی میان دوستان وجود ندارد.

برخی از خوانندگان اصلا اهمیتی نمی‌دهند که چه کاری به مخاطب ارائه می‌کنند و توجهی ندارند که شعر، ترانه و موسیقی ساخته‌شده چه اثری بر ذهن مردم می‌گذارد. شما به برخی از آثار ماندگار توجه کنید: «ای ایران»، «مرا ببوس»، «جان مریم» و... این آثار اشعار شریفی دارند و از ملودی‌هایی خاص و شبیه به هیچ برخوردارند که جاودانه‌شان کرده است.

برخی از خوانندگان نسل جوان حرف جالبی می‌زنند؛ می‌گویند شاید حالا ارزش کار ما مشخص نشود، اما سال‌ها بعد از ما و آثارمان صحبت خواهد شد...

افکار عمومی در طول تاریخ، تصمیم درست را می‌گیرد و با گذشت زمان، انتخاب صحیح رخ می‌دهد. ما خوانندگانی داشتیم که در دوره خودشان به دلایل مختلف مورد توجه قرار نگرفتند اما حالا نامشان در تاریخ مانده است. در آن زمان کسی فکر نمی‌کرد این آثار ماندگار شوند، اما حالا پس از گذشته چندین دهه، جوانی که تنها 20 سال سن دارد و در زمان اجرای اثر شاید پدرش نیز متولد نشده بود، به اثر گوش می‌دهد و با آن ارتباط برقرار می‌کند.

روزنامه آسمان آبی در ادامه نوشت، ترانه‌هایی که در دهه‌های 40 و 50 با صدای خوانندگان موفق موسیقی پاپ ارائه شده‌اند تا سال‌های سال ماندگار خواهند بود، چون تاثیر خودشان را در موسیقی گذاشته‌اند. این قبیل کارها که نمونه‌هایشان هم اندک نیست هنوز که هنوز است شنیده می‌شود و همان اثر احساسی را بر مخاطب می‌گذارد. مهم‌ترین دلیل این مساله این است که در آن زمان همه‌چیز دست به دست هم می‌داد تا یک اثر تولید شود و از همه مهم‌تر اینکه حالِ کسانی که دست به تولید آثار موسیقایی می‌زدند؛ خوب بود. مثل امروز نبود که همه به موسیقی تنها به عنوان یک شغل نگاه کنند و وظیفه‌ خود بدانند که اثری را تولید و منتشر کنند و بی هیچ‌ احساسی آن را به بازار ارائه دهند. تا زمانی که خواننده خود اثرش را نتواند بارها و بارها گوش کند؛ چه انتظاری می‌توان از مخاطب داشت.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین