با شکست داعش و سیطره حاکمیت ارتش سوریه بر مناطق بیشتری از خاک این کشور، بازیگران این عرصه در فکر آینده حضور یا نقش خود در سوریه میباشند.
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم سیدعلی خرم نوشت:
آنها که نگران بودند گروه تروریستی داعش، سرزمینهای اسلامی را یکی پس از دیگری فتح کنند و افکار تند و افراطی خود را در کشور خودخوانده حکومت اسلامی جاری و ساری سازند و آنها که اعتقاد داشتند هیچگروه افراطی و تندرو که برخلاف هنجارهای توافقشده و شناختهشده بینالمللی گام بردارد، نمیتواند عمر طولانی داشته باشد، زیرا این هنجارها براساس فطرت و عقل بشری پایهریزی شدهاند و هزاران سال طول کشیده تا اجماع جهانی بر آنها تعلق گیرد و لذا شناکردن برخلاف جهت جریان بشری درنهایت محکوم به شکست است، هر دو دسته، اکنون شاهد اضمحلال گروه تروریستی داعش هستند و جهان میرود که آنها را دیر یا زود به زبالهدان تاریخ بسپارد. اینکه چگونه افکار تند و افراطی این گروه، زمینهساز همکاری و همبستگی جهانی از هر قارهای و از هر دین و مذهبی و از هر نژادی برای ازمیانبردن آنان شد، داستانی مفصل و نیازمند تحقیقی سیاسی، اجتماعی است، ولی شاهدی بر استدلال فوق به شمار میرود. اگر حضور محدود داعش در افغانستان، یمن، لیبی و مصر را آخرین نشانههای حیات این گروه نسبت به حضور سنگین چندساله آن در عراق و سوریه بدانیم، میتوان گفت بههمت عالی کشورمان، آن سایه سنگین اکنون زدوده شده و ملتهای عراق و سوریه از جنایات و اعمال ضدانسانی آن گروه تروریستی نفس راحتی میکشند و ملل دیگر خدای را سپاس میدارند که سایه وحشت و ترس به تدریج از سر مردم خاورمیانه و جهان برطرف گردد. سوالی که در این مقطع مطرح میشود، این است که پس از حذف داعش از صحنه سوریه، معادلات قدرت و آینده سیاسی سوریه چگونه خواهد بود. در مواجهه با بازیگران صحنه سوریه میتوان پس از افول قدرت عربستان و قطر، در یک طرف به نقش آمریکا در حمایت ازکردهای سوریه اشاره کرد. اگرچه آمریکا نیز در شکست داعش در جبهههایی از سوریه و عراق شرکت فعال داشت، ولیکن در مجموع ابتکار عمل فراوانی در صحنه سوریه به دست نیاورد. نقش اساسی در آزادسازی خاک سوریه از دست گروههای تروریستی را روسیه، ایران، حزبا... لبنان و ارتش سوریه بهعهده داشتند و ترکیه هم در آخرین لحظات از گروه شکستخورده عربستان، جدا شد و به گروه پیروز پیوست تا با همراهی در طرحهای سیاسی آینده سوریه منافع و امنیت ملی خود را بهعنوان همسایه این کشور حفظ نماید.
با شکست داعش و سیطره حاکمیت ارتش سوریه بر مناطق بیشتری از خاک این کشور، بازیگران این عرصه در فکر آینده حضور یا نقش خود در سوریه میباشند. همگی تلاش مینمایند معادله آینده سیاسی سوریه را به طریقی تدوین و تنظیم کنند که دیدگاههای آنان در آن ملحوظ شود. جناح شکستخورده عربستان از طریق ساماندادن به بقیه گروههای معارض سوریه سعی مینماید نقش این گروهها را پررنگ جلوه داده و خواسته اول آنان را کنارهگیری بشار اسد از قدرت در سوریه معرفی نماید. آمریکا در یک تنگنای جدی گیر افتاده،؛ از یک سو با حمایت هوایی و مستشاری در زمین، کردهای سوریه را به سوی مبارزه با داعش سوق داده و از این رو خود را متعهد به کردهای سوریه نموده و از سوی دیگر با ترکیه روابط رسمی نظامی در سطح ناتو دارد که قابل تخفیف یا چشمپوشی نیست و از تعهد به کردها مهمتر است و از پایههای سیاست خارجی آمریکا به شمار میرود. این تنگنا، حضور آمریکا را در صحنه سوریه کمرنگ و تبدیل به نقش دست دوم کرده است. روندهایی که درحال حاضر درباره آینده سوریه در جریان است، شامل اجلاس سوچی، اجلاس آستانه و نشست سازمان ملل متحد در ژنو میباشد. دو اجلاس اول توسط گروه پیروز در سوریه به رهبری روسیه اداره میشود که در حال تنظیم معادله آینده سوریه میباشد. نشست ژنو که علنیتر و رسمیتر، ولی بدون حضور ایران برگزار میشود، شامل معارضان مورد حمایت عربستان میباشد که تلاش مینماید با دولت سوریه روبهرو شده و مذاکره نماید، در حالی که دولت سوریه به پشتوانه پیروزیهای نظامی و آزادسازی قسمتهای مهمی از خاک این کشور، از موضع بالاتری برخوردار است و حاضر نیست با جناحی که با سلاحهای عربستان با او جنگیده، وارد مذاکره و توافق شود. این جنگ و گریز سیاسی فعلا بر نشست ژنو سایه افکنده و معارضان مذکور دست به دامن روسیه شدهاند تا با فشار سیاسی، سوریه را وادار به شرکت در جلسه و مذاکره با آنان بنماید. اینکه منافع روسیه و قدرت و نفوذ این بازیگر اصلی صحنه سوریه تا چه اندازه ایجاب میکند که بر سوریه فشار وارد آورد تا با معارضان مورد حمایت عربستان وارد مذاکره شود، قابل پیشبینی است، ولی روسیه هم تسلیم خواستههای عربستان مبنی بر کنار گذاشتن بشار اسد نخواهد شد. همچنین اشتباه دیگر معارضان مذکور دال بر کنار گذاشتن ایران از مذاکرات ژنو تاکنون نهتنها سودی برای آنان نداشته، بلکه به حمایت قویتر ایران از بشار اسد و آزادسازی سرزمینهای سوریه که در اشغال داعش و سایر معارضان بوده، انجامیده است.
آنها که نگران بودند گروه تروریستی داعش، سرزمینهای اسلامی را یکی پس از دیگری فتح کنند و افکار تند و افراطی خود را در کشور خودخوانده حکومت اسلامی جاری و ساری سازند و آنها که اعتقاد داشتند هیچگروه افراطی و تندرو که برخلاف هنجارهای توافقشده و شناختهشده بینالمللی گام بردارد، نمیتواند عمر طولانی داشته باشد، زیرا این هنجارها براساس فطرت و عقل بشری پایهریزی شدهاند و هزاران سال طول کشیده تا اجماع جهانی بر آنها تعلق گیرد و لذا شناکردن برخلاف جهت جریان بشری درنهایت محکوم به شکست است، هر دو دسته، اکنون شاهد اضمحلال گروه تروریستی داعش هستند و جهان میرود که آنها را دیر یا زود به زبالهدان تاریخ بسپارد. اینکه چگونه افکار تند و افراطی این گروه، زمینهساز همکاری و همبستگی جهانی از هر قارهای و از هر دین و مذهبی و از هر نژادی برای ازمیانبردن آنان شد، داستانی مفصل و نیازمند تحقیقی سیاسی، اجتماعی است، ولی شاهدی بر استدلال فوق به شمار میرود. اگر حضور محدود داعش در افغانستان، یمن، لیبی و مصر را آخرین نشانههای حیات این گروه نسبت به حضور سنگین چندساله آن در عراق و سوریه بدانیم، میتوان گفت بههمت عالی کشورمان، آن سایه سنگین اکنون زدوده شده و ملتهای عراق و سوریه از جنایات و اعمال ضدانسانی آن گروه تروریستی نفس راحتی میکشند و ملل دیگر خدای را سپاس میدارند که سایه وحشت و ترس به تدریج از سر مردم خاورمیانه و جهان برطرف گردد. سوالی که در این مقطع مطرح میشود، این است که پس از حذف داعش از صحنه سوریه، معادلات قدرت و آینده سیاسی سوریه چگونه خواهد بود. در مواجهه با بازیگران صحنه سوریه میتوان پس از افول قدرت عربستان و قطر، در یک طرف به نقش آمریکا در حمایت ازکردهای سوریه اشاره کرد. اگرچه آمریکا نیز در شکست داعش در جبهههایی از سوریه و عراق شرکت فعال داشت، ولیکن در مجموع ابتکار عمل فراوانی در صحنه سوریه به دست نیاورد. نقش اساسی در آزادسازی خاک سوریه از دست گروههای تروریستی را روسیه، ایران، حزبا... لبنان و ارتش سوریه بهعهده داشتند و ترکیه هم در آخرین لحظات از گروه شکستخورده عربستان، جدا شد و به گروه پیروز پیوست تا با همراهی در طرحهای سیاسی آینده سوریه منافع و امنیت ملی خود را بهعنوان همسایه این کشور حفظ نماید.
با شکست داعش و سیطره حاکمیت ارتش سوریه بر مناطق بیشتری از خاک این کشور، بازیگران این عرصه در فکر آینده حضور یا نقش خود در سوریه میباشند. همگی تلاش مینمایند معادله آینده سیاسی سوریه را به طریقی تدوین و تنظیم کنند که دیدگاههای آنان در آن ملحوظ شود. جناح شکستخورده عربستان از طریق ساماندادن به بقیه گروههای معارض سوریه سعی مینماید نقش این گروهها را پررنگ جلوه داده و خواسته اول آنان را کنارهگیری بشار اسد از قدرت در سوریه معرفی نماید. آمریکا در یک تنگنای جدی گیر افتاده،؛ از یک سو با حمایت هوایی و مستشاری در زمین، کردهای سوریه را به سوی مبارزه با داعش سوق داده و از این رو خود را متعهد به کردهای سوریه نموده و از سوی دیگر با ترکیه روابط رسمی نظامی در سطح ناتو دارد که قابل تخفیف یا چشمپوشی نیست و از تعهد به کردها مهمتر است و از پایههای سیاست خارجی آمریکا به شمار میرود. این تنگنا، حضور آمریکا را در صحنه سوریه کمرنگ و تبدیل به نقش دست دوم کرده است. روندهایی که درحال حاضر درباره آینده سوریه در جریان است، شامل اجلاس سوچی، اجلاس آستانه و نشست سازمان ملل متحد در ژنو میباشد. دو اجلاس اول توسط گروه پیروز در سوریه به رهبری روسیه اداره میشود که در حال تنظیم معادله آینده سوریه میباشد. نشست ژنو که علنیتر و رسمیتر، ولی بدون حضور ایران برگزار میشود، شامل معارضان مورد حمایت عربستان میباشد که تلاش مینماید با دولت سوریه روبهرو شده و مذاکره نماید، در حالی که دولت سوریه به پشتوانه پیروزیهای نظامی و آزادسازی قسمتهای مهمی از خاک این کشور، از موضع بالاتری برخوردار است و حاضر نیست با جناحی که با سلاحهای عربستان با او جنگیده، وارد مذاکره و توافق شود. این جنگ و گریز سیاسی فعلا بر نشست ژنو سایه افکنده و معارضان مذکور دست به دامن روسیه شدهاند تا با فشار سیاسی، سوریه را وادار به شرکت در جلسه و مذاکره با آنان بنماید. اینکه منافع روسیه و قدرت و نفوذ این بازیگر اصلی صحنه سوریه تا چه اندازه ایجاب میکند که بر سوریه فشار وارد آورد تا با معارضان مورد حمایت عربستان وارد مذاکره شود، قابل پیشبینی است، ولی روسیه هم تسلیم خواستههای عربستان مبنی بر کنار گذاشتن بشار اسد نخواهد شد. همچنین اشتباه دیگر معارضان مذکور دال بر کنار گذاشتن ایران از مذاکرات ژنو تاکنون نهتنها سودی برای آنان نداشته، بلکه به حمایت قویتر ایران از بشار اسد و آزادسازی سرزمینهای سوریه که در اشغال داعش و سایر معارضان بوده، انجامیده است.
ارسال نظر