جمع شدن یا تاخوردگی فرش زیر میز تلویزیون، نشان میدهد که اتاق چندان با سلیقه زنانه آراسته نشده و احتمالا آنچه میبینیم خانه رئیسجمهور نیست بلکه میتواند اتاق استراحت ایشان در همان دفتر ریاست جمهوری باشد. مبلمان، تلویزیون، میز تلویزیون و فرش ایرانی نهچندان گرانقیمتی که کف اتاق کوچک را پوشانده همه و همه معمولی و حتی از مد افتادهاند. بهویژه میز تلویزیون کاملا گویای از مدافتادگی است. نور و کادر عکسها نشان میدهد که آنها را یک عکاس حرفهای نگرفته است.
اگر این اتاق یکی از اتاقهای دفتر کار ریاست جمهوری باشد، میتوان گفت که محمود احمدینژاد رئیسجمهور پیشین نیز بارها در آن استراحت کرده و چه بسا روی همان مبل و از همان تلویزیون یکی از بازیهای فوتبال ایران را نیز تماشا کرده است. اما آنچه ما از رئیس پیشین به واسطه عکسهایی که از او دیدهایم به یاد داریم، چهار زانو نشستن ایشان سر سفره در حال مالیدن پنیر به تکهای نان لواش است یا خوابیدن روی فرش و مچاله شدن کنج دیوار و پشتی. کارمندهای ادارات معمولا بعد از ناهار با چنین وضعیتی در نمازخانه چرت میزنند.
اما محتویات روی میز رئیسجمهور؛ یک استکان چای - قندانی روی میز دیده نمیشود - یک ظرف کوچک آجیل، یک ظرف کوچک میوه و یک ظرف کوچک شکلات، دستمال کاغذی، کنترل تلویزیون - کنترل ماهواره یا دیویدی روی میز نیست - و یک پیشدستی. رئیسجمهور فعلا چیزی نخورده است.
نخستین سوالی که در مواجهه با چنین تصویری در ذهن سادهاندیشان - ببخشید اصطلاح دیگری پیدا نکردم - شکل میگیرد این است که مگر رئیسجمهور آنقدر وقت دارند که ساعت یازده و نیم شب این چنین راحت به تماشای فوتبال بنشینند؟ چنانکه یکی از همکاران من دقیقا همین سوال را از من میپرسد. در مرحلهای بالاتر، ذهن بهانهجوی سیاسی حتی میتواند به وضعیت پیشروی همان روز داعش در عراق و نشست ظریف و اشتون و اظهارات عراقچی در رابطه با مذاکره ایران و آمریکا درباره عراق و ... اشاره کند و اینکه آیا در چنین بلبشویی شایسته است رئیسجمهور خود را با فوتبال و استراحت ساعت یازده و نیم مشغول کند؟ تصویری که در سالهای گذشته از نحوه مدیریت یک رئیسجمهور در ذهن طبقات محروم فکری و فرهنگی جامعه رسوب کرده همان تصویر چهار زانو نشستن و مچاله خوابیدن است که اینک نیز با همان وجب اندازه میگیرند؛ رئیسجمهوری که شب نمیخوابد، صبح نان و پنیر میخورد، ناهارش را با یقلوی از خانه به دفتر ریاست جمهوری میبرد و با میهمانان عالیرتبه خارجی در کاخ سعدآباد دیدار نمیکند بلکه آنها را به خیابان پاستور میکشاند. در یکی از همین دیدارها بود که کلاغهای بیقرار درختان بلند حیاط ریاست جمهوری، کت یکی از سران کشورهای دوست را کثیف کردند. پس از آن نامه اعتراضی نوشته شد و ...
پرسشی که در مقابل این بهانه باید پرسید آن است که چگونه میتوان شب بیخوابی کشید و روز غذای خوب نخورد و بیاشتباه و کمهزینه مدیریت کرد؟ مسئله مهم هزینه مبلمان رئیسجمهور - عین همان مبل در خانه ما هم هست - یا ظرف آجیل و یا اینچ تلویزیون او نیست. مسئله، هزینه مدیریت است.
چند روز پیش در یک رقم ناقابل، سازمان میراث فرهنگی 120 میلیارد تومان از سوی سازمانهای بینالمللی جریمه شد؛ نتیجه یک تصمیم اشتباه در زمان مدیریت نان و پنیر خورها. سازمان میراث فرهنگی همچنین اعلام کرده است که خسارتهای واردشده به دلیل جابهجاییهای غیر کارشناسی سازمان و عقد قراردادهای اشتباه آنچنان است که 120 میلیارد تومان در این میان گم است. حال این وضعیت را به همه سازمانها و وزارتخانهها تعمیم دهید.
دولت روحانی در بهترین وضعیت شاید بتواند با ترمیم خرابیها پس از چند سال کشور را به آخرین روزهای دولت اصلاحات برگرداند و تصویر نان و پنیر خوردن و مچاله خوابیدن و هزینه تراشیدن را از ذهنها پاک کند.
اما تماشای فوتبال در ساعت یازده و نیم و چند نکته:
1. تماشای فوتبال اگرچه نوعی تفریح است اما برای یک مدیر تصمیمساز بخشی از کار و مسئولیت است.
2. یک مدیر موفق مدیری نیست که شب نخوابد بلکه مدیری است که یک مجموعه را چنان اداره کند که هر کسی به درستی مسئولیت خود را بههنگام و دقیق انجام دهد.
3. یک مدیر خوب مدیری نیست که خود را از آجیل و میوه محروم کند، بلکه مدیری است که همانها را برای همه بخواهد.
4. یک رئیسجمهور خوب رئیسجمهوری است که مثل هر انسان دیگری برای خوراک، پوشاک و تفریح خود برنامه دارد و در عین حال با تصمیمهای اشتباه، هزینه روی دست کشور نمیگذارد.