کد خبر: ۱۸۹۲۷۹
تاریخ انتشار: ۰۴ آذر ۱۳۹۶ - ۰۲:۰۰
به این فکر کنید که یک غروب ایده آل برای شما چگونه می تواند باشد. آیا خود را در حال رفتن همراه دوستانتان به یک مهمانی شام شلوغ و مفرح، رفتن به یک کنسرت یا رفتن به یک کافه شبانه تصور می کنید؟ یا ترجیح می دهید که غروب را همراه با یک دوست بسیار نزدیک بگذرانید یا به خواندن یک کتاب خوب مشغول شوید؟
 به این فکر کنید که یک غروب ایده آل برای شما چگونه می تواند باشد. آیا خود را در حال رفتن همراه دوستانتان به یک مهمانی شام شلوغ و مفرح، رفتن به یک کنسرت یا رفتن به یک کافه شبانه تصور می کنید؟ یا ترجیح می دهید که غروب را همراه با یک دوست بسیار نزدیک بگذرانید یا به خواندن یک کتاب خوب مشغول شوید؟

روانشناسان بر این باورند که پاسخ ما به این سوالات تا حدود زیادی درونگرا یا برونگرا بودن ما را مشخص خواهند کرد: ویژگی های شخصیتی که به به ترجیحات و اولویت های ما در مورد تعامل با دیگران مربوط خواهند بود. در ادامه ی این مطلب قصد داریم در مورد درونگرایی و برونگرایی، تفاوت این دو و تاثیر آن ها بر روی سلامت فرد صحبت کنیم. با ما همراه باشید.

درونگرایی و برونگرایی برای دهه های متوالی موضوع تئوری های روانشناسانه ی متعددی بوده اند. امروزه، روانشناسانی که شخصیت افراد را بررسی می کنند، درونگرایی و برونگرایی را قسمتی از یک مقوله به نام مدل پنج فاکتوری شخصیت می دانند. بر اساس این نظریه، شخصیت افراد را می توان بر اساس ۵ ویژگی های شخصیتی آن ها تعریف کرد: برونگرایی (که در نقطه مقابل درونگرایی قرار می گیرد)، سازشکاری (نوع دوستی و اهمیت دادن به دیگران)، باوجدانی (مسئولیت پذیری و منظم بودن)، روان رنجوری (داشتن احساسات منفی) و تجربه پذیری (که شامل ویژگی هایی مانند خیالبافی و کنجکاوی می شود).

بر اساس این تئوری ویژگی های شخصیتی در امتداد یک طیف وسیع قرار دارند برای مثال ممکن است شخصی ویژگی های درونگرایی یا برونگرایی بیشتری داشته باشد و شخصی دیگر در این زمینه در حد متوسطی قرار بگیرد. روانشناسانی که از این مدل ۵ فاکتوری استفاده می کنند برونگرایی را دارای چند مولفه اصلی می دانند. افرادی که برونگرا هستند معمولاً اجتماعی تر، پرحرف تر و جسورتر بوده، بیش از دیگران به دنبال هیجان هستند و اغلب احساسات مثبتی را تجربه می کنند. در طرف دیگر، افرادی که بیشتر درونگرا هستند بیشتر به سکوت و گوشه گیری در حین تعاملات اجتماعی تمایل دارند.

نکته مهم این است که خجالتی بودن با درونگرایی معنای متفاوتی دارد: ممکن است افراد درونگرا در اجتماع خجالتی یا مضطرب باشند اما این موضوع همیشگی نیست. همچنین درونگرا بودن به معنای ضد اجتماع بودن نخواهد بود. بر اساس گفته های سوزان کین، نویسنده مشهور آمریکایی که خود شخصیتی درونگرا دارد:” ما ضد اجتماع نیستیم؛ ما به نحو دیگری اجتماعی هستیم. من نمی توانم بدون خانواده ام زندگی کنم، و همچنین دوستان نزدیکم، اما همزمان عاشق تنهایی و خلوت نیز هستم”.

۴ نوع مختلف درونگرایی
در سال ۲۰۱۱، روانشناسان کالج ولزلی به این نتیجه رسیدند که احتمال دارد گونه های مختلفی از شخصیت درونگرایی وجود داشته باشد. از آن جایی که درونگرایی و برونگرایی مقوله های بسیار کلی و وسیعی هستند، این محققان اعلام کردند که تمامی افراد درونگرا یا برونگرا مانند هم رفتار نخواهند کرد. بر اساس نظریه این گروه درونگرایی چهار دسته بندی دارد: درونگرایی اجتماعی، درونگرایی متفکرانه، درونگرایی اضطرابی و درونگرایی محدود کننده. بر اساس این نظریات، یک درونگرای اجتماعی شخصی است که از گذراندن وقت خود در تنهایی یا گروه های کوچک لذت می برد. درونگرای متفکر شخصی است که به فرو رفتن عمیق در فکر و خودنگری علاقه دارد. درونگرای استرسی یا اضطرابی کسی است که در موقعیت های اجتماعی بسیار خجالتی، حساس و دستپاچه است. درونگرایی محدود کننده نیز در مورد افرادی رخ می دهد که تمایلی به تجربه هیجان نداشته و به فعالیت های بسیار یکنواخت و بدور از هیجان و خطر علاقه دارند.

درونگرایی با برونگرایی؛ کدام یک بهتر است؟
روانشناسان بر این باورند که برونگرایی با احساسات مثبت در ارتباط است به همین دلیل افراد برونگرا معمولاً شادتر از افراد درونگرا به نظر می رسند. در واقع مطالعات نشان داده که می توان گفت -به صورت دقیق تر و علمی تر- که افراد برونگرا احساسات مثبت بیشتری را نسبت به افراد درونگرا تجربه می کنند. این موضوع بدین معنا نیست که هیچ درونگرای شادی پیدا نمی شود زیرا مطالعات تجربی در مورد گروهی از افراد که شاد تصور می شدند نشان داده که دستکم یک سوم آن ها افراد درونگرایی بوده اند.

به طور کل در اجتماع همواره ویژگی های برونگرایی مورد حمایت قرار گرفته و ترویج می شوند اما این بدان معنا نیست که درونگرایی هیچ نقطه مثبت یا برتری نسبت به برونگرایی ندارد زیرا یکی از ویژگی های عمده افراد درونگرا، خلاقیت منحصر به فرد آن هاست و افراد درونگرا در محیط های کاری می توانند مدیرهای بسیار خوبی باشند زیرا به جای تلاش برای موفقیت های شخصی به کارمندان خود آزادی بیشتری برای دنبال کردن پروژه های کاری به صورت مستقل می دهند که موفقیت کل مجموعه را در پی خواهد داشت. بدین ترتیب افراد درونگرا در مقام مدیریت بیشتر به اهداف سازمانی و تشکیلاتی اهمیت می دهند تا اهداف شخصی و کوتاه مدت خود.

از این رو اگر چه در جوامع کنونی اغلب برونگرایی را تبلیغ، ترویج و تشویق می کنند اما درونگرایی نیز مزیت های و برتری های خاص خود را دارد. بدین ترتیب نمی توان گفت که برونگرایی بهتر است یا درونگرایی زیرا هر کدام مزایا و نقاط ضعف خود را داشته و دانستن ویژگی های شخصیتی هر فرد به او کمک می کند که تعامل بهتر و موثرتری با شرایط محیطی و اطرافیان خود داشته باشد. روی هم رفته هر نوع از تعامل با دیگران نقاط قوت و ضعفی دارند که نمی توان یکی را به دیگری برتری داد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین