در عصر ارتباطات و رشد فزاینده تکنولوژى و بهویژه جاذبههاى کاذب مدرنیته، دو ملاحظه اساسى لازم است:
1- اجتنابناپذیرى حفظ هویت اسلامى براى دستیابى به زندگى بهتر و سعادتمندانه
2- اجتنابناپذیرى تکامل معنوى، همراه با توسعه مادى (تغییر و تحولات تمدنى درگذر زمان).
این بدینمعناست که باید با دقت، ضمن حفظ چارچوبهاى اصول لایتغیر دینى که
از قابلیت پویا و سرزندگى همیشگى برخوردار مىباشد، به تناسب شرایط روز و
گرایشها و جاذبههاى زمان، سبک و روش زندگى آحاد مردم به گونهاى مدیریت و
تنظیم گردد که هم بهرهى معنوى از پایبندى به احکام و دستورات دینى را
بهنحو شایسته و مطلوب ببرند و هم با امید و انگیزهى نوین از نشاط و شکوه
زندگى در این دنیا بهرهمند گردند، تطبیق شرایط روز، با آموزههاى نورانى
دین به عهده اندیشمندان متعهد و زمانشناس اسلامى است.
امام خامنهاى (مدظلهالعالى): «ما مىخواهیم پیشرفت کنیم، مدل این پیشرفت چیست؟ این مدل را باید بازشناسى کنیم.»
در دهه چهارم انقلاب اسلامى که دهه عدالت و پیشرفت نام گرفته است، پس از
سه دهه تلاش و مجاهدت، ملت بزرگ ایران اسلامى، به فضل الهى شاهد عبور کشتى
انقلاب اسلامى از امواج سخت دشمنىها و فتنههاى گوناگون و قرارگرفتن آن در
مدار پیشرفت مىباشد، دورانى که بهدلیل یأس دشمنان ملت ایران، دوران
تثبیت و نهادینهسازى امینت و پیشرفت و عدالت و نیز تبدیلشدن نظام سیاسى و
انقلابى مبتنى بر آرمانهاى دینى و مذهبى، به الگوى کاملا موفّق براى
تمامى ملتهاى مظلوم و تحت ستم منطقه و جهان مىباشد. این همان فرصت طلایى
است که خونبهاى شهیدان انقلاب و میراث بنیانگذار فقید جمهورى اسلامى،
امام خمینى(ره) و ثمره مجاهدت و مقاومت اقشار مختلف مردم غیور ایران اسلامى
است.
صیانت از این میراث بزرگ و تداوم و استمرار این حرکت غدیرى و عاشورایى جز
با اقتدار برگرفته از قدرت تمامعیار، امکانپذیر نخواهد بود زیرا نه
دشمنىها تمام گشته و نه آتش فتنهها خاموش گردیده است و بلکه در عرصه جنگ
نرم، پیچیدهتر از گذشته، خصم دون وارد کارزار با جبهه حق گردیده است.
امروزه مؤلفه قدرت در ابعاد مختلف آن مورد توجه سیاستمداران غرب و شرق
جهان است.
قدرت فرهنگى به مثابه حلقهى وصلکنندهى تمامى قواى یک ملت و کشور
بهشمار مىرود، از اینروى براى تضمین ماندگارى و استوارى نظام اسلامى،
شناخت منابع قدرت فرهنگى در نظام جمهورى اسلامى از ضرورتهاى جدى و درجهى
یک محسوب مىگردد. منابعى که اگر بهخوبى شناسایى و به جریان در آید،
راهبردى روشن و الگویى مشخص از پیشرفت را پیش روى همگان ترسیم خواهد نمود.
انشاءالله تعالى.
مؤلفههاى قدرت فرهنگى در جمهورى اسلامى
1- ابتکار عمل (مجاهدت، تحرّک، تهاجم)
2- تسلط محیطى (داخلى، منطقهاى، بینالمللى)
3- مقاومت و ایستادگى (در برابر ناتو فرهنگى دشمن، در برابر موانع و
دشوارىهاى بر سر راه، در برابر القاءات شیطان و خواهشهاى نفسانى و در
برابر کاستىها و نقصها)
4- تفکّر مکتبى و بسیجى؛ (ترکیبى از ایمان، تلاش مخلصانه، هوشیارى و شناخت
دشمن، گذشت، ایثار در برابر دوست، ایستادگى و مقاومت شجاعانه و
خستگىناپذیر و...) و (اندیشه ژرف و عمیق که با پشتوانهى بعثت، غدیر و
عاشورا، در پهناى انتظار، پیشروندگى فردى و اجتماعى را تا رسیدن به حاکمیت
جهانى مهدوى(ع)، پى مىگیرد!)
6- نوآورى (به روز بودن) (طرح و برنامه، ابزار و تجهیزات، تکنولوژى، فنى، شیوهها و شگردها)
7- ایمان به:
- خدا
- خود (خودباورى، خودسازى و خودمدیریتى)
- راه و روش و هدف
- کار جمعى و تیمى (مشورت و تعاون و...)
منابع قدرت فرهنگى در نظام جمهورى اسلامى
1- اسلام ناب محمدى(ص)
«دین، آن روش مخصوصى است در زندگى که صلاح دنیا را بهطورىکه موافق کمال
اخروى و حیات دائمى حقیقى باشد، تأمین مىنماید. پس در شریعت باید
قانونهایى وجود داشته باشد که روش (سبک) زندگى را بهاندازه احتیاج روشن
سازد.» (علامه طباطبائى/1370/ج 3/ص 187)
«دین مجموعهى عقائد، اخلاق، قوانین و مقرراتى است که براى ادارهى امور
جامعه انسانى و پرورش انسانها آمده است.» (جوادى آملى / 1372/ص 93)
پورفسور مولانا مىگوید: «ما در این کشور، چهار مرکز قدرت نرم داریم که
دیگران ندارند و اینهاست که ما را نجات مى دهد. قدرت نرم اوّل، اسلام ناب
محمدى و اسلام حقیقى است.» در ادامه ایشان از ولایت فقیه و عاشورا و اعتقاد
به مهدویت نیز بهعنوان دیگر منابع قدرت نرم یا قدرت فرهنگى یاد مىکنند.
(مولانا/1388/76)
2- ولایت فقیه
دومین منبع قدرت بهویژه قدرت فرهنگى در نظام اسلامى، مفهوم و نهاد و منش و
عمل ولایت فقیه در جایگاه هدایت و راهبرى جامعه و نظام اسلامى است. یعنى
اگر ولایت فقیه در کار نباشد بسیارى از پایههاى قدرت هم از کار مىافتد.
ولایت فقیه این اطمینان را به مردم و جامعه منتقل مىکند که در یک جامعهى
ارزشى و مکتبى، همهچیز تحت کنترل آموزههاى دینى و متناسب با مصالح عمومى و
ملى اداره بشود.
3- ماهیّت ترکیبى جمهورى اسلامى
جمهوریت؛ تجلّى پذیرش و اقبال مردم (دمکراسى واقعى)
اسلامیت؛ نماد مشروعیت (اصالتبخشى به دین و مکتب)
4-الگو و مکتب عاشورا
انقلاب اسلامى مردم ایران با الهام از الگوى عاشوراى حسینى انجام گرفت.
پورفسور مولانا در این رابطه مىگوید: «تمام کتابهاى مردمشناسى،
جامعهشناسى و علوم سیاسى اروپا و آمریکا حداقل یک صفحه راجع به این نوشتند
که الگوى اینها (مردم ایران) الگوى کربلا بود و به این الگو اعتراف
کردند.» (مولانا/1388/76)
فرانسیس فوکویاما، متولّد 1952 ژاپنىتبار، داراى دکتراى جامعهشناسى از
دانشگاه شیکاگو، در کتاب (پایان تاریخ و واپسین انسان) درتوصیف انقلاب
اسلامى با هشدار و نگاهى معاندانه؛ بیان مىکند: «شیعه با 2 بال پرواز
مىکند، یک بال سرخ که ریشه در کربلا دارد، دوّم بال سبز یعنى امید به منجى
عالم بشریت و یک زره به تن دارد به نام ولایتپذیرى.»
5- راهبرد مهدویت و جوهره انتظار
انتظار «مفهومى پربار و عمیق دارد که در ژرفاى خود، گوهرهاى گرانبهایى را
پرورش مىدهد؛ «امید»، «آمادگى»، «تلاش » و «بیدارى»، مرواریدى درخشان در
این بحر موّاج است که کوتهبینان از مشاهده آن محروم ماندهاند و این گنج
خانهى پُر بار را به خمودى و کسالت افترا بستهاند. (مطهرى، مرتضى، اسلام و
مقتضیات زمان، صدرا، قم، ج 1، ص 366)
امام خمینى(ره) مىفرماید: «اینطور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام
زمان(عج) هستیم پس دیگر بنشینیم تو خانههایمان، تسبیح را در دست بگیریم و
بگوییم «عجّل على فرجه، عجّل» با این، کار شما باید تعجیل شود؟ شما باید
زمینه را فراهم کنید براى آمدن او...» (صحیفه نور، ج 18، ص 195، سخنرانى
مورخه 1/10/1362)
6- اجتهاد (مرجعیت عالمان وارسته و اندیشمندان ربّانى - هادیان راستین امّت)
اقبال لاهورى مىگوید: «اجتهاد قوّهى محرکهى اسلام است» البته این سخن
درستى است اما عمده خاصیّت، اجتهادپذیرى اسلام است. آنچه قابل تأمل است
اینکه مىبینیم در ساختمان این دین عجیب آسمانى، چه اسرار و رمزهایى
بهکار رفته که اینگونه به آن خاصیت هماهنگى با پیشرفت تمدنها داده است و
همواره متناسب با تغییر و تحولات از تازه گى و پویایى برخوردار مىباشد.
بوعلى سینا در کتاب شفا نیز ضرورت (اجتهاد) را روى همین اصل بیان مىکند:
«چون اوضاع زمان متغیّر است و پیوسته مسائل جدیدى پیش مىآید، از طرف دیگر
اصول کلى اسلامى ثابت و لایتغیّر است، ضرورت دارد در همه عصرها و زمانها،
افرادى باشند که با معرفت و خُبرویت کامل در مسائل اسلامى و با توجه به
مسائل نوى که در هر عصر پدید مىآید، پاسخگوى احتیاجات مسلمین باشند.»
از اینروى اجتهاد بهمعناى واقعى کلمه یعنى تخصص و کارشناسى فنى در مسائل
اسلامى؛ و گذشته از تخصص و اجتهاد، افرادى مىتوانند مرجع رأى و نظر
شناخته شوند که از حداکثر تقوا، خداشناسى و خداترسى بهرهمند بوده باشند.
(شهید مطهرى / 1383/ج19/123)
7- وجود سه عنصر ایمان، اتحاد و بصیرت حول محور ولایت مطلقه فقیه
سه عنصرى که علل محدثه انقلاب اسلامى نام گرفت و قطعاً بهعنوان علل مبقیه
آن نیز بیشترین نقش را در اقتداربخشى به نظام اسلامى دارد.
8- شوراى انقلاب فرهنگى کشور (فرهنگىبودن ماهیّت و جوهرهى اصلى انقلاب و نظام اسلامى)
مقام معظم رهبرى در این خصوص چنین مىفرمایند: این مجموعه (شورایعالى
انقلاب فرهنگى) در کشور بىبدیل است. در مدیریت راهبردى فرهنگى کشور (ج م
ا) بهغیر از این مجموعه، هیچ مرکزى را در کشور نداریم. بخشهاى مختلف، چه
دولت، چه مجلس، چه حتى مجمع تشخیص مصلحت وظایفى دارند اما هیچکدام
وظیفهاى را که این شورا بر عهده دارد، بر عهده ندارند. بنابراین مرکز
بىبدیلى است. (در محضرولایت)
9- مردمىبودن نظام و اعتماد مردم به اصل انقلاب و نظام جمهورى اسلامى
10- پیوند معرفتى و عاطفى مردم با رهبرى انقلاب
11-نقش مؤثر رهبرى در مدیریت بحرانهاى فرهنگى اجتماعى
12-- ظرفیّت ساختار سیاسى فرهنگى جمهورى اسلامى ایران (وجود نهادهاى جوشیده از انقلاب اسلامى)
13- تجربه سه دهه مجاهدت و مقاومت و ایستادگى
14- فرهنگ تکلیفگرایى و حقّمحورى
15- افتخارات و توانمندىهاى خاص نظام اسلامى که از فرهنگ بسیجى جهاد، شهادت و ایثار نشأت گرفته است؛
فوکویاما براى پس از جنگ، پروژه مهندسى معکوس را علیه شیعه (نظام و اندیشه
سیاسى مبتنى بر ولایت) پیشنهاد داد. فوکویاما معنى و مفهوم مهندسى معکوس
علیه شیعیان ایران را، در ابتدا «تهاجم به ولایت فقیه» ذکر نمود و تأکید
کرد که؛ «تا ولایت فقیه را نزنید، نمىتوانید به ساحت قدسى کربلا و مهدوى
تجاوز کنید».
بىاعتبارکردن اسطورهها و قهرمانهاى انقلاب و جنگ به هر شکل بایستى در
سخنرانىها، کتابها، داستانها و فیلمها، از پدیدههاى انقلاب اسلامى
بهویژه جنگ تحمیلى و دفاع مقدس اسطورهزدایى شود، بایستى ماهیت دفاع مقدس
از طریق زیر علامت سؤال بردن آرمانها و اهداف آن، وارونه جلوه داده شود و
بهخصوص ارزشها و اسطورههاى آن که همواره این دفاع را بهعنوان پتانسیل
عملیاتى انقلاب زنده نگه مىدارد، مورد هتک و بىحرمتى قرار گیرد.
16- پارادایم دینخواهى و پایبندى مردم به ارزشهاى اسلامى و انقلابى و آرمانهاى امام و شهیدان
امام خمینى(ره): «آنچیزى که همه مردم ما فراتر از آن فکر مىکنند، مسأله
حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ایران ثابت کردهاند که تحمل گرسنگى و
تشنگى را دارند ولى تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصول آنرا هرگز نخواهند
داشت.» (صحیفه امام ج 21 ص 85)
17- انسجام و غیرت ملّى