|
|
امروز: شنبه ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۰:۱۲
کد خبر: ۱۸۵۸۴۵
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۶ - ۲۲:۵۵
آلمان بدون شرکای اقتصادی پایدار نمی‌تواند وجود داشته باشد. آنها از زمان اتحاد هیچ‌گاه خودکفا نبودند و باید به دنیال گزینه‌های جایگزین باشند. روسیه همواره واضح‌ترین آلترناتیو برای آلمان بود.
 آلمان بدون شرکای اقتصادی پایدار نمی‌تواند وجود داشته باشد. آنها از زمان اتحاد هیچ‌گاه خودکفا نبودند و باید به دنیال گزینه‌های جایگزین باشند. روسیه همواره واضح‌ترین آلترناتیو برای آلمان بود.

 هیئتی از مدیران شرکت های بزرگ آلمانی اخیرا با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه دیدار کردند. چنین دیدارهای غیرمعمول نیست و گاهی اوقات معمول و نشان دهنده حسن نیت است. اما برخی مواقع چنین دیدارهایی بسیار مهم تلقی می شوند. در مورد رابطه میان روسیه ـ آلمان چنین ملاقاتی همواره و به طور بالقوه با اهمیت است.

روابط لرزان آلمان
دو رابطه برای آلمان بسیار حیاتی است. اول رابطه با اتحادیه اروپا و دیگری رابطه با ایالات متحده. هیچ کدام از این دو رابطه در حال حضر پایدار نیست. برگزیت، بحران اسپانیا، تقابل آلمان با لهستان و مشکلات اقتصادی حل نشده با جنوب اروپا در حال حاضر اتحادیه اروپا را رو به نابودی برده است. آلمان و اتحادیه اروپا ادعا دارند که هیچ یک از اینها بلوک اروپا را تهدید نمی کنند. در واقع هم اکنون یک دهه است که اروپا با رشد اقتصادی بسیار کمی روبه رو است. آلمان اما از خطرات پیش رو آگاه است حتی اگر بروکسل متوجه چیزی نباشد.

بسیاری از مشکلات اتحادیه اروپا سیاسی است نه اقتصادی. لهستان و آلمان تنشی بر سر حق تعیین سرنوشت ملی و قوانین اتحادیه اروپا دارند. این همان چیزی است که برگزیت را به وجود آورد. اسپانیا در اختلافی منطقه ای است و بخشی از کشور خواستار جدایی است درحالی که اتحادیه اروپا خواهان این است که در مسائل داخلی کشورها نیز نقش بازی کند. اگرچه جنوب اروپا در مشکلات اقتصادی درگیر است واقعیت این است که اروپا رشد کمتری را نسبت به انتظارات تجربه کرده و این یعنی که رشد پایدار وجود ندارد و این اتحادیه حتی نزدیک به حل مشکل اقتصادی عمیق قاره نیست. آلمان به عنوان رهبر حقیقی اتحادیه اروپا در حالی از اعتماد به نفس خود سخن می گوید که پیامدهای شکست احتمالی را نیز در نظر گرفته است.

رابطه آلمان و ایالات متحده هم ناامید کننده است و مشکل تنها به شخصیت رئیس جمهور دونالد ترامپ برنمی گردد. وضعیت استراتژیک و اقتصادی در اروپا به شکل دراماتیکی از دهه 1990 تغییر کرده است. این تغییر از زمانی که اتحا جماهیر شوروی سقوط کرد، آلمان دوباره متحد شد و همه معاهده های ماستریختی امضا شده بود صورت پذیرفت اما رابطه ساختاری میان آلمان و آمریکا تغییری نکرد. هر دو عضوی از ناتو هستند اما دیدگاه های رادیکال متفاوتی در رویکرد اقتصادی خود دارند. آلمان چهارمین اقتصاد برزگ جهان را دارد اما کمک مالی آنها به ناتو منعکس کننده این موضوع نیست.

سپس به روسیه می رسیم. سیاست آمریکا نسبت به روسیه سخت تر شده چرا که حزب دموکرات پس از انتخابات پیشین موضعی ضد روسی را اعمال کرده و این موضع حتی پس از روی کارآمدن حزب جمهوری خواه علی رغم تمام حرف ها نرم تر نشده است. بحران اوکراین همچنان ادامه پیدا کرده است درحالی که نیروهای ایالات متحده در بالتیک، لهستان و رومانی مستقر هستند. این شکاف در اتحادیه اروپا گسترش یافته است. آلمان علاقه ای به حضور در جنگ سرد دوم ندارد اما اروپای شرقی معتقد است که در حال حاضر در این جنگ حضور دارد. اروپای شرقی به شکل فزاینده ای نسبت به آلمان ها در این مساله احساس بیگانگی کرده و بیشتر با ایالات متحده هماهنگ شده اند. در زمانی که روابط آلمان با اروپای شرقی در حال آزامایش است، افزایش رابطه سیاسی این منطقه و ایالات متحده در واقع تهدیدی برای منافع آلمان است. آلمان می خواهد رابطه اش با روسیه را بهبود دهد. ایالات متحده و شرق اروپا اما فکر می کنند که تنها راه مقابله با روسیه است.

آلترناتیوی که آلمان نمی خواهد
سیاست خارجی آلمان تقریبا از زمان 1991 دست نخورده است حتی باوجود اینکه واقعیت های بین المللی به شکل چشم گیری تغییر کرده است. این باعث می شود که آلمان مجبور به اتخاذ تصمیماتی شود که دوست ندارد. باید درنظر گرفت که چه اتفاقی می افتد اگر تجزیه اتحادیه اروپا ادامه پیدا کند و واگرایی سیاست های خارجی کشورهای اروپایی بیشتر از امروز شود. باید در نظر گرفت که ایالات متحده به تغییرات سیاست خود نسبت به اروپا ادامه دهد و آمریکا و آلمان به دشمنی در مقابل هم تبدیل شوند. این مساله تنها درباره روسیه نیست بلکه عین همین شکاف را می توان در قبال ایران دید.

آلمان بدون شرکای اقتصادی پایدار نمی تواند وجود داشته باشد. آنها از زمان اتحاد هیچ گاه خودکفا نبودند و باید به دنیال گزینه های جایگزین باشند. روسیه همواره واضح ترین آلترناتیو برای آلمان بود. آلمان نیاز به مواد خام روسیه دارد. آنها همچنین به بازار روسیه نیاز دارند تا کالای تولید آلمان را به فروش برسانند. روسیه بدون توسل به کمک خارجی قادر به توسعه سریع اقتصادی نیست و با فروپاشی قیمت نفت به رشدی سریع برای ایجاد ثبات اقتصادی نیاز دارد. آلمان محتاج موفقیت اقتصاد روسیه است و به همین دلیل سرمایه، تکنولوژی و مدیریت را به روسیه پیشنهاد می دهد. در مقابل روسیه می تواند مواد خام و نیروی کار برای آلمان فراهم کند.

هماهنگی با روسیه می تواند اروپای شرقی را نیز در مدار آلمان قرار دهد. با اوضاع فعلی و گزینه های جایگزین آلمان، گزینه روسیه گران قیمت است اما پتانسیلی بسیار سودآور همراه دارد. اما آلمان یک مشکل با روسیه دارد. تمام تلاش های قبلی برای ایجاد این همکاری با شکست روبه رو شده است. برقراری بندهای اقتصادی با روسیه برای هر دو کشور سودمند خواهد بود اما این مساله تعادل قدرت را در اروپا تغییر خواهد داد. در حال حاضر آلمان به لحاظ نظامی ضعیف اما از لحاظ اقتصادی قوی است. روسیه قدرتی نظامی است اما از لحاظ اقتصادی ضعیف است. هماهنگی با آلمان می تواند به طور چشمگیری اقتصاد روسیه را قدرت ببخشد و این افزایش قدرت به تقویت قدرت نظامی منجر خواهد شد. ادامه این روند آلمان را در موقعیتی قدیمی قرارخواهد داد: آسیب پذیر در برابر قدرت روسیه اما بدون متحدانی علیه روسیه.

نگاهی به متحدان جدید
سفر رهبران شرکت های بزرگ آلمانی به روسیه نه یک اقدام پیشگامانه و نه یک تغییر جدی در سیاست های آلمان است. اما بخشی از یک روند رو به رشد است. همان طور که واقعیت های بین المللی نیازهای آلمان را تغییر می دهد آلمان نیز باید راه دیگری را پیدا کند. خصومت نسبت به آلمان در اروپا به ویژه در اروپای شرقی رو به افزایش است. چین با چالش های داخلی مواجه است. جدا از روسیه، گزینه های اندکی وجود دارد و روسیه از نظر تاریخی خطرناک ترین گزینه برای آلمان است.

منبع : دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین