|
|
امروز: پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۳:۳۹
کد خبر: ۱۸۴۲۹۲
تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۴
حالا دقت کنید در اتفاق اخیر کجا را هدف گرفته‌اند؟ قوه قضائیه را. قوه ‌قضائیه‌ که انباشتی از ‌هزاران پرونده‌‌ای است که در مورد خیلی‌هایشان احساس نیاز به خبررسانی بهنگام نکرده است. اگر ملاحظه کنید، خواهید دید در پرونده‌هایی مثل پرونده بازداشت‌ دوملیتی‌ها، روزنامه‌نگارها و اعضای گروه‌های تروریستی، ماه‌‌ها اطلاع‌رسانی نمی‌شود، در بی‌خبری، بازجویی صورت می‌گیرد، دادگاه اول و دادگاه تجدیدنظر هم برگزار می‌شود و زمانی که رسانه‌های خارجی به موضوع ورود می‌کنند و از آن با عنوان اقدام ضدحقوق‌بشر، علیه ایران بهره‌برداری می‌کنند و تبدیل به یک مسئله و بحران بین‌المللی می‌شود، تازه ممکن است یک مسئولی در مورد آن یک کلمه بگوید که دلیل دستگیری این شخص چیست!
 میزگرد «جامعه ایران و استعداد شایعه» در خبرگزاری تسنیم و با حضور عباس عبدی، اکبر نصراللهی از استادان ارتباطات و علی علیزاده که در لندن به سر می‌برد (از طریق اسکایپ)، برگزار شد. این خبرگزاری در مقدمه این میزگرد نوشته: «... چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر می‌شود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه می‌شوند؟». تسنیم این میزگرد را دقیقا با این پرسش که «بحث امروز ما ناظر به اتفاقی است که اخیرا توسط یک کانال تلگرامی درباره دختر آیت‌آلله صادق آملی‌لاریجانی رئیس قوه قضائیه مطرح شد» آغاز می‌کند و در ادامه هم ضمن اشاره به پاسخ‌هایی که به این ادعا داده شده، درباره علل فراگیری این شایعه در جامعه ایرانی سؤال می‌کند. عباس عبدی نداشتن رسانه مستقل را دلیل این موضوع می‌داند؛ اکبر نصراللهی معتقد است مسئولان اقتضائات رسانه را درک نمی‌کنند و علی علیزاده هم می‌گوید وظیفه دستگاه‌‌های رسمی است که اطلاع‌رسانی خود را چند‌برابر کنند.

علی علیزاده:

ضرورت اطلاع‌رسانی دستگاه‌های رسمی

* مخاطب به چیزی که بیش از هر فاکتوری نیاز دارد، تعدد خبر، منبع خبر و زیادشدن خبر نیست. بلکه آن نگاه تحلیلی است که به مخاطب اجازه دهد به خبر از هر منبعی که بود، بیندیشد و خبر را در عصر جدید تحلیل کند.

*ایران در سال ٨٨ یا ٨٧ با بزرگ‌ترین غول رسانه جهانی یعنی بی‌‌بی‌‌سی روبه‌رو شد، بی‌‌بی‌‌سی رسانه‌ای است که وقتی ناتو می‌‌خواهد تَنِش را با روسیه زیاد کند، پیش از هر چیز تهدید می‌کند که تلویزیون بی‌‌بی‌‌سی روسی به میدان خواهد آمد! بنابراین درحال‌حاضر مهم‌ترین ابزار جنگ نرم جهان براساس آمار اتاق فکر «لگاتوم» که هر‌ساله رسانه‌ها را رده‌‌بندی می ‌کند، بی‌بی‌سی است.
*حالا راه برخورد آسان با این رسانه چیست؟ این است که شما بگویید بی‌‌بی‌‌سی بهایی است و بعد از مسائل جنسی و تجاوز درون کارمندان بی‌بی‌سی صحبت کنید؟! ممکن است این اقدامات یک یا دو ماه کار شما را راه بیندازد اما در یک بازه هشت یا ٩ ساله با این روند شما وضعیتی پیدا می‌‌کنید که رسانه‌‌ای که برای نفوذ جدی و آشکار به سیاست خارجی شما وارد شده و هیچ‌گونه منافع مشترکی با شما ندارد، به یک مرجع خبر برای بخشی از جامعه شما تبدیل می‌شود.

*بخش دوم درباره صنعت روابط‌عمومی است. اینکه هر نهاد رسمی‌ و حتی هر کمپانی خصوصی  وظیفه دارد نگران تصویرش در افکار عمومی باشد. اما وقتی چرخش مدیران در کشور به‌صورتی است که اطلاع‌رسانی درباره عزل و نصب مدیر به افکار عمومی ربطی ندارد و دستگاه خود را موظف به اطلاع‌‌رسانی به مخاطب نمی‌کند، رابطه دوطرفه میان دستگاه و جامعه به شکلی فشل می‌شود و از کار می‌افتد.

*در چنین شرایطی هرجایی که ما اطلاع‌‌رسانی دقیق و مناسب نداشتیم و نتوانستیم اعتماد کلی مخاطب را جلب کنیم، آنجا محل ارتزاق انگل‌‌هایی مانند همین کانال آمدنیوز است که تعدادشان هرروز بیشتروبیشتر خواهد شد. مانند روز روشن است که این اتفاق باز هم خواهد افتاد، این یک قانون روان‌شناسی جمعی و قانون رسانه‌‌های جدید است. از فردا هم اگر به‌موقع در مورد مسائل اطلاع‌‌رسانی نکنید، این اتفاق خواهد افتاد.

*حالا دقت کنید در اتفاق اخیر کجا را هدف گرفته‌اند؟ قوه قضائیه را. قوه ‌قضائیه‌ که انباشتی از ‌هزاران پرونده‌‌ای است که در مورد خیلی‌هایشان احساس نیاز به خبررسانی بهنگام نکرده است. اگر ملاحظه کنید، خواهید دید در پرونده‌هایی مثل پرونده بازداشت‌ دوملیتی‌ها، روزنامه‌نگارها و اعضای گروه‌های تروریستی، ماه‌‌ها اطلاع‌رسانی نمی‌شود، در بی‌خبری، بازجویی صورت می‌گیرد، دادگاه اول و دادگاه تجدیدنظر هم برگزار می‌شود و زمانی که رسانه‌های خارجی به موضوع ورود می‌کنند و از آن با عنوان اقدام ضدحقوق‌بشر، علیه ایران بهره‌برداری می‌کنند و تبدیل به یک مسئله و بحران بین‌المللی می‌شود، تازه ممکن است یک مسئولی در مورد آن یک کلمه بگوید که دلیل دستگیری این شخص چیست!

*قطعا در این زمان آن توضیح به جایی نخواهد رسید، چراکه اگر قوه قضائیه خود را هم موظف به پاسخ‌گویی بداند، فقط به بخش‌‌های طرفدار نظام پاسخ می‌دهد و بخش‌‌های مقابل نظام را که کلا بیرون گذاشته است و با بخش‌‌های خاکستری هم عملا کمتر سخن می‌‌گوید. فقط با کسانی سخن می‌گوید که آن‌قدر نیاز نیست به آنها پاسخی داده شود، چون بین آنها اعتماد خیلی‌خیلی زیادی وجود دارد. بنابراین وقتی ٣٠، ٤٠ سال در مورد این‌گونه پرونده‌‌ها اطلاع‌‌رسانی دقیق و حرفه‌ای نشده است، با انباشتی از عدم اعتماد مواجه خواهد بود و دیگر مخاطب راحت نیست حرف شما را باور کند.

*به نظر من دستگاه‌های رسمی کشور، وظیفه دوچندان و ده‌‌چندانی برای اطلاع‌رسانی به مردم دارند، بنابراین باید روند خبررسانی و روابط‌عمومی آنها به‌کل تغییر کند.

 اکبر نصراللهی

از رسانه‌هایی که داریم استفاده نمی‌شود

*نکات خوبی را آقای عبدی گفتند. من هم گفته ایشان را تأیید می‌کنم. به‌هرحال نداشتن رسانه مستقل یکی از مشکلاتی است که وجود دارد و اگر رسانه‌های مستقل بیشتر شوند و گسترش پیدا کنند تا حد زیادی قدرتِ مانورِ شبکه‌های اجتماعی خارجی و شبکه‌های ماهواره‌ای را کمتر خواهند کرد و در درازمدت سود آنها برای همه افراد جامعه خواهد شد.

*در بحث‌های رسانه‌ای یک تاکتیکی داریم به نام «هزینه برای سرمایه»؛ یعنی ممکن است در کوتاه‌مدت ایجاد رسانه مستقل باعث شود این انتقادها از بعضی دستگاه‌ها و حتی افراد و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی بالا بگیرد ولی در درازمدت امنیت ملی را تأمین و تضمین می‌کند و به نفع مردم است.

*اما نکته دومی که می‌خواهم عرض کنم، این است که رسانه‌هایی مانند همین کانال که شایعه اخیر را تولید و منتشر کرد یا سایر شبکه‌های اجتماعی مستقر در خارج از کشور اگر مشغول تولید و انتشار شایعات باشند، خیلی غیرطبیعی نیست. به هر صورت جنگ است و این جنگ برخلاف گذشته‌ها، روی زمین نیست بلکه بیشتر در اذهان مخاطبان است و هر رسانه‌ای تلاش می‌کند به شکل‌ها و با تاکتیک‌ها و روش‌های مختلف افکار عمومی را دچار تردید و با دیدگاه مورد نظر خود موافق کند؛ بنابراین این اقدامات با توجه به اهداف آنها نه‌تنها غیرطبیعی نیست؛ بلکه کاملا طبیعی و قابل انتظار است.

*در واقع از دشمنان و شبکه‌های اجتماعی معاند و شبکه‌های ماهواره‌ای همین انتظار می‌رود؛ بنابراین اینکه برخی مسئولان تأکید می‌کنند این اقدامات کار دشمنان است، باید گفت کار دشمن دقیقا همین است. این سخنان ناشی از این است که اقتضائات رسانه و رسانه‌ها را نمی‌شناسند. شاید در رشته و تخصص خود بسیار استاد باشند ولی شرایط و آرایش جدید رسانه‌ای را نمی‌دانند.
*البته با وجود موافقت کلی با صحبت‌های آقای عبدی در این مورد با ایشان هم‌نظر نیستم که «مهم‌ترین» مشکل، نداشتن رسانه مستقل است. گرچه داشتن رسانه مستقل را بسیار مفید می‌دانم اما بر این باور هستم که بیشترین مشکل این است که مسئولان و رسانه‌های ما از آرایش جدید رسانه‌ای، ویژگی‌ها و دسترسی‌های مخاطبان و تأثیر بسیار گسترده تکنولوژی‌های ارتباطی به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی و اپلیکیشن‌های موبایلی بر همه ابعاد و زوایای جامعه، درک ناکافی دارند؛ اگر آنها آرایش جدید رسانه‌ای را درک کنند، مخاطبان را بشناسند و دسترسی‌ها و میزان مصرف آنها از شبکه‌های اجتماعی را بدانند و براساس مقتضیات آرایش جدید رسانه‌ای و مختصات مخاطبان فعلی و تغییر و تحولاتی که تکنولوژی‌های ارتباطی پدید آورده، برنامه‌ریزی و اقدام کنند و خودشان را با این شرایط تطبیق بدهند، چنین مشکلاتی پیش نمی‌آید؛ چون قواعد بازی و شیوه عمل و افعال خود را براساس این مقتضیات سازماندهی خواهند کرد.

*اکنون رسانه‌هایی که در اختیار دولت، قوه‌ قضائیه، سازمان‌ها، نهادها و وزارتخانه‌های مختلف است، کم نیستند، اما ببینیم از این رسانه‌ها چه استفاده‌ای می‌شود؟ مگر ما به لحاظ تعداد، با کمبود رسانه مواجهیم؟ در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران فقط ١٤٠ ساعت در شبانه‌روز خبر پخش می‌شود و در هفته ٣٠٠ ساعت برنامه با موضوع سیاسی انتشار می‌یابد، حالا کاری به برنامه‌های غیرسیاسی که کارکرد سیاسی دارد، نداریم، اما سؤال اینجاست آیا این ظرفیت، ظرفیتِ کمی است؟ چرا باید یک کانال درجه چندم امنیت روانی مردم را در معرض مخاطره قرار دهد، رسمی‌ترین، قدیمی‌ترین و ثروتمندترین رسانه‌ها را به واکنش وادار کند و مسئولان را در بالاترین رده مجبور به موضع‌گیری کند؟ معتقدم اتفاقات اخیر و پاسخ به این سؤالات می‌تواند شروع خوبی برای اصلاح رویه نادرست فعلی رسانه‌ها و مسئولان باشد.

 عباس عبدی

به رسانه به شکل بوق نگاه می‌کنیم

*من می‌خواهم حرف آخرم را در همین ابتدا بگویم؛ مانند انتخاب تیترهای مطبوعاتی؛ آنچه جامعه ما را تهدید می‌‌کند در درجه اول نداشتنِ موشک یا حمله نظامی یا حتی مشکل اقتصادی نیست، نه اینکه اینها مهم نیست، اتفاقا در جای خود خیلی مهم هستند، اما به نظر من بزرگ‌ترین خطری که جامعه ما را تهدید می‌‌کند، نداشتنِ رسانه مستقل است.

* به رسانه که یک پدیده کاملا مدرن با کارکردهای کاملا جدید و بسیار مهم است، مانند بوق نگاه می‌‌کنند و تا وقتی به آن شبیه به بوق نگاه شود به‌طور قطع و یقین ما درگیر چنین مسائلی می‌شویم. حالا شایعه اخیر که یک موضوع حاد نبود، حتی اگر درست هم می‌بود، اتفاقی در مملکت نمی‌افتاد، چه رسد به حالا که تکذیب می‌شود. اما باید توجه کرد که فردای روزگار با شایعاتِ بسیار مهم‌تری مواجه خواهیم شد که امنیت کشور را به خطر می‌اندازد و هنگامی که امنیت کشور بر اثر شایعه و نبودن رسانه مستقل تحت خطر قرار گیرد، جمع‌وجورکردن آن به این راحتی نیست؛ آن هم در فضایی که اخیرا به وجود آمده و رسانه‌‌های غیررسمی، ماهواره، شبکه‌‌های مجازی و اجتماعی حضورِ فعالی دارند.

*من اولین‌بار که خبر مربوط به دختر آقای آملی‌لاریجانی را دیدم، همین که خط اول خبر را خواندم ناراحت شدم که چرا باید رسانه غیررسمی منبع خبری ما باشد؟ اما خود این موضوع مسئله اصلی من نیست چراکه منبع انتشار این خبر برای تشکیک در خبر کفایت می‌کند. اما مسئله این است که از آن روز به بعد هر جا می‌روم راجع‌به آن سؤال می‌کنند و حتی جرئت رد هم نداری، چون چپ‌چپ نگاه می‌کنند! بنابراین مسئله کلیدی، «نداشتنِ رسانه مستقل» است.

*به نظر من مسئله اصلی این است که در ایران نحوه حل این مسائل را کلا اشتباه می‌رویم، مانند مبارزه با مواد مخدر؛ در این موضوع باید توجه کرد که سازوکار مصرف مواد مخدر دو بخش دارد؛ یکی عرضه و یکی تقاضا؛ حالا در کشور همه تلاش می‌کنند جلوی عرضه را بگیرند، درحالی‌که مگر می‌شود جلوی عرضه را گرفت؟ باید مسئله تقاضا را حل کنیم. در مورد شایعه هم این موضوع وجود دارد، مثلا می‌گویند دشمنان این کار را می‌‌کنند! خب اگر دشمنان این کار را نکنند چه کنند؟ کار آنها همین است. باید در این کشور تقاضایی برای شایعات وجود نداشته باشد. در حال حاضر در کشور سوئیس صد شایعه هم راه بنیدازید جا نمی‌افتد، چون تقاضایی برای آن وجود ندارد. باید شرایط به‌گونه‌ای باشد که وقتی مردم شایعه را می‌شنوند، دنبال کنند که رسانه، تلویزیون و روزنامه‌‌نگاران رسمی خودشان درباره آن چه می‌گویند؟!

*بنابراین در ایران تا وقتی به مسئله تقاضا توجه نشود، تقاضا برای شایعه وجود دارد و مردم شنیدن شایعه را می‌طلبند و عرضه هم راه خود را پیدا می‌کند. بنابراين آنچه امنیت ما را بیش از هر چیزی تهدید می‌کند، موشک‌‌های خارجی و داعش نیستند که البته آنها هم هستند، اما مهم‌تر از همه «فقدان رسانه مستقل» است که حرف آن مورد پذیرش جامعه باشد. امیدواریم این اتفاق اخیر حداقل این منفعت را داشته باشد که مسئولان را به صرافت بیندازد که نمی‌شود بدونِ رسانه مستقل کار کرد.

*به‌عنوان مثال در رژیم پهلوی، مردم هر اتفاقی مثل کشته‌شدن تختی، آل‌احمد و صمد بهرنگی می‌افتاد، به پای آن رژیم می‌نوشتند، چون هیچ‌گاه اجازه نداد اخبار درست و راست منتشر شود. اصلا رسانه مستقلی وجود نداشت. وقتی روزنامه‌‌نگار نمی‌توانست کوچک‌ترین حرفی را بگوید، طبیعی است وقتی کسی نان سانسور را خورد، در مواقعی چوبش را هم می‌خورد؛ آن هم براساس آیه قرآن «من حیث لایحتسب» یعنی از جایی که حساب نمی‌کند.

منبع: شرق
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین