از پشت دروازه «میدان مشق» دیگر آسمان پیدا نیست؛ تیرآهنهای سیاه، دیوار پرنقشونگار «باغ ملی» را رد کرده و بالا رفتهاند. نامههایی که در اعتراض به ساخت این غول آهنی از شهریور سال پیش به شهرداری منطقه ١٢ روانه شد، به هیچ کجا نرسید؛ هیچکس تلاشی برای توقف این ساختوساز نکرد و قد ساختمان بلندتر شد. در بیخیالی میراث فرهنگی استان تهران، شهرداری در عرض چند ماه در خیابان سپه (امامخمینی) ساختمانش را بالا برد و روی حریم منظری بناهای تاریخی این خیابان خط کشید. اسفند سال پیش، اعتراض به ساخت این ساختمان شدت گرفت اما صاحبان قدرت از جایشان جُم نخوردند. اکنون سایه غولآسای اسکلتهای آهنی بر سر یکی از بازماندههای قاجار در قلب پایتخت در خیابان امامخمینی بزرگتر شده و اگر چه بر اساس قانون، هر دخل و تصرفی در عرصه و حریم آثار ثبت ملی ممنوع است، حریم دو اثر ملی در بافت تاریخی منطقه ١٢مخدوش شده؛ یکی حریم منظری بنای قاجاری باغ ملی و دیگری حریم بلافصل ساختمان ملی روزنامه اطلاعات. در حالی که با وجود نامهنگاریهای اداره کل میراث فرهنگی استان تهران به شهرداری منطقه ١٢، درخواستها برای توقف کار و ارایه اسناد ساختمان و مجوز ساختوساز بیپاسخ مانده است، معاونت میراث فرهنگی از طرح یک شکایت علیه ساخت این غول آهنی خبر میدهد. پرسوجوهای «شهروند» معلوم میکند که این ساختمان متعلق به شهرداری تهران است و این طور که مسئولان شهرداری میگویند، قرار است این ساختمان خلافکار «پردیس شهرداری تهران» باشد.
سکوت شهرداری؛ وعده شورای شهر
در بنبست اطلاعات که در ضلع جنوبی میدان مشق قرار گرفته، تاورِ جرثقیل آسمان را شکافته است و ساختمانی بالا میرود که شهرداری تمایل ندارد درباره آن حرف بزند.
شهرداری منطقه ١٢ که از اسفند ٩٥ به سوالات «شهروند» پاسخ روشنی نداده بود، با وجود تغییر شهردار، رویه قبلی را در پیش گرفته است. «این ساختمان مال کیست و هدف از ساختش چیست؟» هیچکس پاسخ دقیقی نمیدهد و ساختمان میان معاونتهای مختلف شهرداری تهران پاسکاری میشود. شهرداری منطقه ١٢میگوید باید از معاونت منابع انسانی پیگیری کرد و معاون منابع انسانی که درست روز سهشنبه تودیع شده، از پاسخ سر باز میزند. دست آخر روابط عمومی معاونت منابع انسانی شهرداری تهران به «شهروند» توضیح میدهد که «ظاهرا ساخت این ساختمان در راستای طرحی است برای تجمیع ساختمانهای شهرداری. به خاطر رفاه حال مردم به فکر تجمیع ساختمانها افتادهاند تا اگر کسی با سازمان زیباسازی شهرداری کاری داشت، در ادارههای مختلف سطح شهر سرگردان نشود. در هر صورت مرجع پاسخگویی درباره ساختوساز معاونت عمران شهرداری است؛ چون هنوز این ساختمان به معاونت منابع انسانی تحویل داده نشده.» مسئولان شهرداری منطقه ١٢ هم همین را میگویند «ساختمانی در راستای تجمیع.» اسفند سال پیش، درست وسط اعتراضات نسبت به بالارفتن این ساختمان، وقتی عابد ملکی، شهردار وقت منطقه ١٢ به تماسها پاسخگو نبود، مدیر روابط عمومی شهرداری منطقه ١٢ از قول او به «شهروند» گفت: «این ساختمان متعلق به شهرداری تهران است. مسأله این است که سردر باغ ملی با این ساختمان ۱۰۰ متر فاصله دارد و نکته دیگر اینکه شهرداری تهران در حال مرمت سردر باغ ملی است و در نوروز ۹۶ با شرایط قدیمی افتتاح میشود، در این شرایط چطور امکان دارد که بخواهیم به آثار فرهنگی و ملی لطمه وارد کنیم؟» تماسها با اعضای شورای شهر هم به جایی نمیرسد. محمد سالاری، رئیس کمیسیون معماری و شهرسازی قول میدهد که روز جمعه از این ساختمان و تخلفی که اتفاق میافتد، بازدید کند و بعد در شورا دربارهاش حرف بزند؛ اما این اتفاق نمیافتد.
تمام نامهها بیجواب ماند
ساختمان به جز مخدوشکردن حریم منظری بنای قاجاری سردر باغ ملی، در حریم بلافصل بنای ملی روزنامه اطلاعات قرار گرفته است. این تجاوز به حریم دو اثر ملی در حالی اتفاق افتاده که اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران تا سال ٩٦ فقط به نامهنگاری با شهرداری اکتفا کرده بود. سپیده سیروسنیا، معاون میراث فرهنگی استان به «شهروند» میگوید: «شهرداری منطقه ١٢ بدون استعلام از میراث فرهنگی در حال ساخت این مجتمع است و نامههایی که فرستادهایم را بیجواب گذاشته. ما درباره این ساختمان بارها اعتراض کردهایم. در نامهها به شهرداری گفته بودیم که ساختوساز را متوقف کنند و اگر مدارک مستدلی درباره داشتن مجوز دارند، برای ما بفرستند؛ اما نفرستادند.»
نامه اول شهریور سال گذشته به شهرداری منطقه ١٢ فرستاده شد و نامه دوم اسفند ماه. سیروسنیا میگوید: «زمانی که نامه اول را زدیم، اسکلت ساختمان هنوز تا این حد بالا نرفته بود. الان حتی ساختمان اطلاعات را هم رد کرده است. شهرداری تاکنون پاسخ قانعکنندهای به ما نداده و با وجود اعتراضها جلوی ساختوساز را نگرفته است.» به گفته او درباره تخلف این ساختمان میدان مشق تنها یک مسأله است؛ چرا که درست در مجاورت این ساختمان، روزنامه اطلاعات قرار گرفته که در فهرست آثار ملی ثبت شده است. از طرف دیگر در این منطقه که بافت تاریخی تهران است، محدودیت ارتفاعی وجود دارد و اگر هر بنایی از حدی بالاتر برود، باید تخریب شود.
در اولين نامه که ٢٩ شهریور با خسروآبادی، مدیرکل میراث فرهنگی تهران، خطاب به عابد ملکی، شهردار وقت منطقه ١٢نوشته شد، آمده: «احتراما، حسب گزارش واصله در خصوص ساختوساز در حال انجام واقع در میدان امامخمینی، خیابان امامخمینی، بنبست روزنامه اطلاعات، با عنایت به موقعیت بنای مذکور و قرارگیری در محدوده سردر باغ ملی و بنای ثبتی روزنامه اطلاعات و یکی از محورهای مهم تاریخی شهر تهران، مقتضی است هر چه سریعتر نسبت به توقف عملیات اجرایی اقدام و اسناد و مدارک مرتبط جهت بررسی به این ادارهکل ارسال شود.» کسی به این نامه جواب نداد. در نامه دوم بار دیگر خطاب به ملکی پیرو نامه قبلی درباره توقف عملیات اجرایی هشدار داده شد که «در اسرع وقت عملیات اجرایی متوقف شود و نسبت به ارسال اسناد و مدارک مرتبط در خصوص صدور پروانه تخریب و نوسازی به این اداره کل اقدام لازم به عمل آید.» در این نامه همچنین گفته شد که در صورت متوقفنشدن عملیات اجرایی «حق هرگونه پیگیری قضائی» برای این اداره کل محفوظ است؛ نامه سوم هم به همین روال بود اما شهرداری پاسخ نداد.
از شهرداری شکایت کردیم
سیروسنیا پیش از این به «شهروند» گفته بود که «اگر زودتر جوابمان را ندهند، مجبوریم از طریق حقوقی اقدام کنیم و ببینیم قانون در اینباره چه میگوید.» حالا او میگوید: «با بیجواب ماندن نامهها، از شهرداری منطقه ١٢ شکایت کردیم.» میراث فرهنگی میخواست موضوع را با مکاتبه حل کند. آنها در سال ٩٦ بار دیگر در نامه سومی از شهرداری خواستند ساختوساز متوقف شود، اسناد و مدارکی که نحوه صدور پروانه ساخت را نشان بدهند و دلیل استعلامنکردن از میراث فرهنگی را توضیح بدهند اما طبق معمول انجام نشد. «میتوانستند همانطور که به خبرنگاران توضیح دادهاند این ساختمان مال ما نیست، در نامهای به ما هم جواب بدهند.» اکنون معاون میراث فرهنگی تهران میگوید: «بخش حقوقی میراث فرهنگی تهران پیگیر این تخلف است. این سومین نامه ما بود که بیجواب ماند. این ساختمان به هر کسی مربوط باشد شهرداری منطقه ١٢ باید پاسخ بدهد که چرا از میراث فرهنگی اجازه نگرفته و با وجود اعتراض و شکایت ما به اقدام غیرقانونیاش ادامه داده است.»
این تعرض به هویت شهر است
اسکندر مختاری، عضو شورای فنی ادارهکل میراث فرهنگی استان تهران که در طرح بازسازی و ساماندهی سردر باغ ملی و فضای میدان مشق مشارکت داشته، قدکشیدن این ساختمان را از نزدیک دیده است. او میگوید دو سه روزی است چو افتاده که شورای فنی میراث فرهنگی هم از ساخت این ساختمان خبر داشته: «اینطور نیست، ما نه مجری هستم و نه ناظر. شورای فنی فقط نقش مشورتی دارد. تنها جایی که ناظر ساختوساز است شهرداری منطقه است. به من البته به طور غیر رسمی گفتند این ساختمان به شهرداری منطقه ١٢ هم ربطی ندارد. وقتی به آنها اعتراض کردم که حریم باغ ملی و تمام آثار این خیابان نقض شده است، گفتند که مجوز ساختوساز را آنها ندادهاند.»
محوطه میدان مشق از نگاه مدیر پیشین محور فرهنگی ــ تاریخی تهران قدیم یکی از فاخرترین فضاهای شهری و مبین سیر تحولات شهری تهران معاصر است: «اینجا آثار معماری متعددی را در خود جا داده، چنان که کلکسیونی است از آثار معماران صاحبنام؛ آندره گدار، گابریل گیرگیان، قلیچ باقلیان، استاد جعفر کاشی، استاد ابوالحسن معمارباشی، محسن فروغی و نیکلای مارکوف؛ این ساختمان تعرض به سازههای بازمانده این معماران و هویت این شهر است.» مختاری که کارشناس پیشکسوت میراث فرهنگی است، از دشواری ثبت ملی این مجموعه یاد میکند: «مجموعه باغ ملی که نام اصلی آن مجموعه میدان مشق است، ١٣٧٧ بهعنوان میراث معماری معاصر در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد. آن زمان به دلیل وجود ساختمانهای نظامی داخل مجموعه مثل کاخ شهربانی و ساختمانهای ارتش، به میراث فرهنگی اجازه عکسبرداری و مستندنگاری نمیدادند؛ این شد که میراث فرهنگی تصمیم گرفت کل محدوده را ثبت تا آیندهاش را مدیريت کند و از خطرات توسعه لجامگسیخته در تهران در امانش بدارد.» نتیجه این مدیریت ناکام اما ساختوسازهای بسیاری است که هویت تهران را تهدید میکند. «تجربه نشان داده توسعه شهری تهران ارزشی در این شهر خلق نکرده. ثروتهای شهری ما همینهاست و اگر شهر باهویتی میخواهیم چارهای نداریم جز اینکه اینجا را نگه داریم.»
میدان مشق در زمان فتحعلیشاه قاجار بنا شد تا قشون نظامی فنون مدرن را مشق کنند و شکستهای مدام از ارتش روسیه را جبران. اعتراض به ساختوساز در حریم مکانی است که نخستین هواپیما در دوران جنگ جهانی اول بر زمین آن فرود آمد. سال ۱۳۱۴ درست میان همین میدان میرزا رضا کرمانی، ضارب ناصرالدینشاه پیش چشم پنج هزار نفر از اهالی شهر اعدام شد و جسدش دو روز تمام بر دار ماند و حتی شیخ فضلالله نوری هم همینجا به دار آویخته شد.
از سال ١٣٠١ که «جعفرخان کاشانی» با همکاری آلمانیها و دستور رضاشاه بنای ساخت میدان مشق را گذاشت، حریم شمالی میدان مشق تقریبا همان است؛ که بود اما حریم منظری جنوب این نماد قاجاری تهران در تمام این سالها با ساختوسازهای مختلف مخدوش شده است، یک بار با ساختمان ثبت اسناد و املاک کشور، بار دیگر با غولی آهنی که هیچکس مسئولیتش را به گردن نمیگیرد.