کد خبر: ۱۸۳۶۱۵
تاریخ انتشار: ۲۶ مهر ۱۳۹۶ - ۱۷:۰۹
روزنامه نیویورک تایمز در دیدگاهی نوشت: دکترین 'ترامپ'؛ خراب کردن تمام نظام ها و توافق هاست؛ بی آنکه جایگزینی مشخص برای آنها عرضه شود، اما این موضع گیری؛ سبب رونق این نظام ها و توافق ها می شود.
 روزنامه نیویورک تایمز در دیدگاهی نوشت: دکترین 'ترامپ'؛ خراب کردن تمام نظام ها و توافق هاست؛ بی آنکه جایگزینی مشخص برای آنها عرضه شود، اما این موضع گیری؛ سبب رونق این نظام ها و توافق ها می شود.

'توماس فریدمن' دیدگاه نویس نیویورک تایمز در این نوشتار آورده است: یک سال طول کشید، تا اینکه بالاخره مشخص شد که 'دکترین ترامپ' چیست. این دکترین بسیار ساده و همانطور که انتظار داشتیم در همان قد و قواره توئیت کردن است. موضع رئیس جمهور 'ترامپ' در هر موضوع مهمی این است: '(باراک) اوباما (رئیس جمهوری پیشین) آن را ساخت، من خرابش می کنم و شما درستش کنید.'

این دقیقا اصل و کنه، ترسناک ترین واقعیت راجع به ریاست جمهوری ترامپ است. این دکترین ؛ نه توئیت های نوجوانانه ترامپ و نه بیرون انداختن مشاوران ارشد از خودروی دلقک گونه حکمرانی ترامپ است که دارد به تاخت می تازد و نه دروغ های ساختگی اوست که با مهارت تمام ساخته و پرداخته شده اند.

این دکترین در حقیقت، تمایل ترامپ به خراب کردن بسیاری از سیاست ها و نهادهای دیرپاست. خراب کردن شماری از نظام ها و توافق ها؛ از 'نفتا' گرفته تا 'اوباماکر' و 'توافق جهانی آب و هوا' تا سیاست ها برای تولید برق از انرژی های پاک و ' توافق تجاری منطقه اقیانوس آرام (پاسیفیک)' و توافق هسته ای ایران. تمام اینها بدون آنکه برای یک روز قبل و یک روز بعد این تصمیم گیری ها آمادگی قبلی و بعدی در کار باشد، خراب می شوند.

ترامپ در مورد تصمیم گیری در تمامی این موضوعات اعم از توافق آب و هوایی، بهداشت ودرمان، انرژی و حوزه اقتصاد با هیچیک از دانشمندان و اهل فن مشورت و هیچ هیئتی از متخصصان امر را به کاخ سفید دعوت نکرده است. او این نظام ها را به هم زد بدون آنکه برنامه واضح تر و بهتری جایگزین آنها بنماید، یا گروهی از مشاورانش را و یا یک ائتلاف سیاسی که قادر باشد هر جایگزینی را برای آنها به اجرا درآورد، آماده به خدمت داشته باشد و حتی چارچوب راهبردی در کار باشد تا تمام این نقطه ها را به هم وصل کند و یک خط منسجم ترسیم کند.

ما قرار است اظهار نظر رئیس جمهوری را در مورد این توافق و آن توافق را بشنویم که می گوید 'بدترین توافق ممکن در طول زمان ها'ست که هیچ منطقی پشت سر آن و یا هیچ جایگزین بهتری برای آن در کار نیست.
توماس فریدمن در نیویورک تایمز می افزاید: من معتقدم که موضع گیری ترامپ در مورد تمام این نظام ها و توافق ها ؛عامل توسعه و پیشرفت هر یک از آنهاست.

ترامپ با دور انداختن این توافق ها، هرج و مرجی در این حوزه ها بوجود می آورد و سبب می شود تا در این فضای آشفته ؛ مسئولین امر، توافق هسته ای ایران و یا 'اوباماکر' را بی هیچ دلهره ای نه تنها حفظ کنند، بلکه رونق هم بدهند.
از بین بردن یک جای تمام این نظام های بزرگ از قبیل بهداشتی، انرژی و جغرافیای سیاسی (ژئوپولیتیک)، بدون آنکه برنامه مشخص و واضح و یا تیمی توانمند در کار باشد، فی نفسه و به سهم خود، رشته واکنش های زنجیرواری را برخواهد انگیخت که بعضی از آنها درازمدت هستند و ترامپ مطلقا فکر آن را هم نمی کرد.

افزون بر این، وقتی نظام بزرگی شکسته می شود، هرچند هم ناقص بوده باشد، که بالاخره موفق شده است منطقه را امن کند و زیست بوم ها و یا صنایع را برای چندین دهه ایمن نگاه دارد، دیگر به راحتی نمی توان اوضاع به هم ریخته را سرو سامان داد و نظم و ایمنی را به آنها بازگرداند.

(رکس تیلرسون) وزیر امور خارجه آمریکا در مورد کره شمالی می گوید که تماس های سری با کره شمالی داشته است، تا راه حل دیپلماتیکی برای این بحران پیدا شود و خطر زرادخانه هسته ای کره شمالی کاهش یابد و در عوض آمریکا هم قول بدهد که امنیت رژیم کره شمالی را حفظ کند.

نیویورک تایمز می نویسد که در مورد ایران؛ اگر ترامپ یک جانبه از توافق هسته ای خارج شود که به ادعای نویسنده این مقاله، برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای ساخته شده است و سپس تحریم ها را بازگرداند، آیا این اقدام حامل این پیام به کره شمالی نیست که هیچ توافقی با آمریکا حتی به اندازه کاغذی که این توافق روی آن نوشته شده است، ارزش ندارد؛ پس عاقل باشید و تمام سلاح های هسته ای را که در اختیار دارید، خوب حفظ کنید.

توماس فریدمن در ادامه مدعی شد که ایران ده ها هزار شبه نظامی شیعه مذهب در عراق و سوریه دارد که همه آن متحدان ضمنی ما (واشنگتن) در غلبه بر 'داعش' بودند. تهران ضمنا قدرت نفوذ فوق العاده ای هم بر دولت عراق و همچنین بر بخش هایی از افغانستان دارد.
وی سپس این پرسش را مطرح کرد: آیا ما می توانیم عراق، سوریه و افغانستان را بعد از 'داعش'، با ثبات سازیم و تعداد معدودی از نیروهای نظامی خود را در آن سرزمین ها البته با حفظ ایمنی شان باقی نگهداریم، بدون آنکه نیازی به کمک ایران داشته باشیم؟ آیا اصلا این کار بعد از آنکه ترامپ توافق را پاره کرد، فایده ای دارد؟
متحدان اروپایی آمریکا به همراه روسیه و چین اعلام کرده اند که در مورد توافق هسته ای، از آمریکا تبعیت نخواهند کرد و حامی توافق و مخالف بازگشت تحریم ها هستند. با این حساب ایران هم پول زیادی نصیبش شده است و هم یک نوع وجاهت اخلاقی به دست آورده و در اینجا این آمریکاست که منزوی مانده است.

آیا اگر بانک های اتحادیه اروپا با ایران همکاری کنند، آمریکا آنها را تحریم خواهد کرد؟
ترامپ با این وعده روی کار آمد که این عدم تعادل تجاری با چین را خاتمه دهد که هدفی ارزشمند است. اما اولین کاری که کرد چه بود؟ ترامپ 'پیمان تجاری ترانس پاسیفیک' را پاره کرد که یک توافق تجاری بود که آمریکا را در موقعیت تسلط بر یک بلوک تجاری متشکل از 12 کشور قرار می داد. این پیمان کاملا در راستای حفظ منافع، اصول و ارزش های آمریکا بود و بالقوه حدود 18 تعرفه را برای واردات کالاهای آمریکایی به این کشورها حذف می کرد و بر 40 درصد از تولید ناخالص داخلی جهانی تسلط داشت. وانگهی؛ چین اصلا در این گروه حضور نداشت، چون آن را اهرمی برای اعمال نفوذ آمریکا در این کشورها می دانست.
ترامپ 'پیمان ترانس پاسیفیک' را پاره کرد ' و حالا دارد از چین خرده نان گدایی می کند، آن هم با اهرم قدرتی بسیار کم که در مقابل پکن در اختیار دارد. ترامپ در مورد کره شمالی نیازمند کمک چین است و در تجارت هم اهرم قدرت زیادی در مقابل پکن ندارد.
ترامپ از توافق آب و هوایی پاریس هم خارج شد و جلوی سرمایه گذاری دولت را در زمینه کنترل زاد و ولد در داخل و خارج از کشور گرفت. سوال قابل طرح اینجا این است که، چه چیزی باعث می شود این شمار انبوه مهاجران در آفریقا، خاورمیانه و آسیای میانه از این نابسامانی ها و اوضاع آشفته کشورهایشان فرار کنند و به آمریکا و اروپا و نظم جهانی روی بیاورند؟ پاسخ؛ تغییرات آب و هوایی، تخریب محیط زیست، انفجار جمعیت و سوء حکمرانی حاکمان این کشورهاست.

اما سیاست ترامپ در مقابل همه این معضلات جهانی، دور انداختن تمام ابزارهایی است که ما (ایالات متحده) در دست داریم و با آن می توانیم از اثرات منفی تغییرات آب وهوای کره زمین بکاهیم و جلوی رشد جمعیت را بگیریم.
ترامپ سعی کرد که یک دیوار بسازد و همزمان با رئیس جمهوری نامحبوب مکزیک هم کلنجار رفت و او را متهم کرد که امتیازات تجاری از آمریکا می خواهد. همین رفتار ترامپ باعث خواهد شد تا سال آینده یک رئیس جمهوری رادیکال پوپولیست (افراطی و عوامگرا) در مکزیک روی کار آید که ضد آمریکایی خواهد بود و اقتصاد کشورش را هم بی ثبات خواهد کرد.

امروز چین به سمت استفاده از فناوری های پاک و خودروهای برقی روی آورده است. همه غول های فناوری هم به سمت استفاده از انرژی های پاک متمایل شده اند. انرژی های خورشیدی و باد روز به روز قابل رقابت تر با انرژی های فسیلی می شوند و آمریکا در همه این تکنولوژی ها، دست برتر را دارد. تغییرات آب و هوایی منشاء وقوع گردبادهای بزرگ و آتش سوزی جنگل هاست و در آینده تشدید هم خواهد شد و صدها میلیارد دلار هزینه بر آمریکا تحمیل خواهد کرد.

حال در یک چنین جهانی، سیاست های ترامپ در زمینه انرژی، واژگون کردن تمام سیاست های 'اوباما' و بازگشت به استفاده از انرژی ذغال سنگ است.

هیچیک از این نقطه ها به هم وصل نمی شوند و ما باید هزینه آن را بپردازیم. گویی خط مشی سیاست های خارجی و داخلی آمریکا از فیلمی به نام ' ضربه شلاق' اقتباس شده است. (فیلم ضربه شلاق؛ روایت جاه طلبی های جنون آمیز یک آهنگساز جوان است).
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین