گرد و غبار و شادیهای ایرانیان که قدری فرو خواهد نشست، آنگاه به تدریج متوجه خواهند شد که شاید هم خیلی دلیلی برای شادی و سرور در رابطه با برجام و اینکه چه خواهد شد، موجود نبوده. به واسطه اینکه در میان هلهله و شادی ایرانیان درخصوص اینکه اروپا پشت برجام هست، هنوز سخنان آقای ترامپ به پایان نرسیده بود که خانم فدریکا موگرینی مصاحبه مطبوعاتی مفصلی برگزار کردند و قرص و محکم پشت برجام ایستادند و خانم ترزا می، نخست وزیر انگلیس هم بیانیه دادند و گفتند که دولت انگلستان همچنان پشت برجام است. بعد نوبت به آقایماکرون، رئیس جمهور فرانسه رسید که ایشان هم گفتند فرانسه پشت برجام است و بالاخره خانم آنگلا مرکل هم حمایت آلمان را از برجام اعلام کردند. روسیه و چین هم که به هر حال در تیم ما از همان اول بودهاند. آری، درست است همه اینها اتفاق افتاد ولی نکتهای که بسیاری متوجه نشدهاند در غوغای خلیج فارس گم شد، آن بود که ترامپ خروج آمریکا را از برجام اعلام نکرد اما برجام و «چه باید کرد» در مورد برجام را حوالت داد به کنگره. ظرف دو ماه آینده این کنگره است که باید در مورد برجام تصمیم بگیرد. یقینا کنگره هم همانند آقایترامپ اعلام نخواهد کرد که آمریکا از برجام خارج شده چون دلیل محکمه پسندی برای خروج آمریکا وجود ندارد چراکه ایران به تمامی تعهداتش پایبند بوده است. اما کنگره دارد از همین الان چاقوی خود را تیز میکند و به سمت تحریمهای بیشتر علیه جمهوری اسلامی ایران خواهد رفت. آنچه که بسیاری متوجه نیستند آن است که درست است که آمریکاییها نمیتوانند تحریمهای جدیدی را در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران اضافه نمایند، زیرا همانطور که گفتیم ایران به تعهدات خود عمل کرده است، اما کنگره میتواند تحریمهای دیگری را در زمینههای فوق علیه ایران به تصویب برساند. 1) کنگره میتواند بگوید که تحریمهای جدیدی درباره مسائل حقوق بشری در ایران میخواهد به اجرا بگذارد. 2) کنگره میتواند بگوید که در رابطه با فعالیتهای موشکی ایران تحریمهای جدیدی را به تصویب میرساند.
3) کنگره ممکن است در رابطه با آنچه آمریکاییها حمایت ایران از تروریسم میگویند، تحریمهای جدیدی علیه ایران اعمال نماید و بالاخره باز کنگره میتواند علیه آنچه آمریکاییها مدعی هستند یعنی نقش ایران در به هم زدن ثبات منطقه، تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال نماید. هیچ کدام از این چهار دسته تحریم در رابطه با هستهای نیستند. بنابراین هر قدر ایران یا دیگران بگویند که ایران به تعهدات خودش پایبند بوده است، کنگره پاسخ خواهد داد که این تحریمها ارتباطی با فعالیتهای هستهای ایران ندارد. میماند این سوال که اگر تحریمهای جدیدی از سوی کنگره علیه ایران اعمال شود در آن صورت شرکتهای بزرگ غربی چه رویکردی خواهند داشت؟ چون آمریکاییها از برجام خارج نشدهاند، بنابراین تصویب تحریمهای جدید نمیتواند با مخالفت یا حتی اعتراض شرکای اروپایی آمریکا قرار گیرد. نکته دوم، شرکتهای غربی در وضع دشواری قرار میگیرند چراکه بسیاری از آنها مراوداتی با آمریکا دارند و حاضر نیستند آن مراودات تجاری یا اقتصادی را به خاطر مراوداتی که با ایران دارند، به خطر بیندازند. به عبارت دیگر توتال که آمده و در پارس جنوبی سرمایهگذاری کرده، یا فلان شرکت آلمانی که آمده در حمل و نقل کشور سرمایهگذاری کرده و یا فلان شرکت انگلیسی که آمده در کرمان میخواهد به کمک سلولهای خورشیدی برق تولید کند، همه اینها اگر کنگره تصمیمات جدیدی علیه ایران اتخاذ نماید، در وضعیت دشواری قرار خواهند گرفت. چراکه بسیاری از این شرکتها در آمریکا و در مناطق دیگری که آمریکاییها در آنجا نفوذ دارند هم فعالیت دارند. بنابراین اگرچه قوانین کنگره شامل شرکت فرانسوی توتال یا شرکت انگلیسی که میخواهد سلولهای خورشیدی در ایران بسازد، نخواهد شد اما این شرکتها در حقیقت در وضعیت دشواری قرار میگیرند، بنابراین خیلی هم جای شادی و دست افشانی نمیماند. واقعیت آن است که ما فعلا یک گردنه را پشت سر گذاشتهایم که آن هم مخالفت ترامپ بود که فعلا صورت نگرفت. اما آمریکاییها بهاشکال دیگر میتوانند برای ما ایجاد دردسر نمایند. لذا جای آن دارد که از خود بپرسیم چه سیاستهایی میتواند بهتر و درستتر در خدمت خیر و صلاح منافع ملی جمهوری اسلامی ایران باشد و آیا زمان رفتن به سمت کاستن از تنشها با آمریکا فرا نرسیده است؟