ظهور پدیده ترامپیسم در امریکا ناظر بر این واقعیت است که ترامپ فاقد دانش لازم و تجربه حکمرانی عقلانی است. ادبیات خشونتزا و بیمنطق، موضعگیریهای متعارض، رفتارهای پرریسک، عدم خردورزی و سیاستورزی، همه و همه نمایانگر بحران فقدان دکترین سیاسی روشن در دوره اخیر دولت ایالات متحده است. در واقع میتوان سیاست داخلی امریکا را پوپولیسم و سیاست خارجی آن را آنارشیسم نامید.
روزنامه ایران در یادداشتی به قلم سیدرضا صالحی امیری/ استاد دانشگاه نوشت:
استراتژی و راهبرد امریکا طی چهار دهه گذشته، جلوگیری از نفوذ فرهنگی انقلاب اسلامی و محدودسازی قدرت نظامی و دفاعی جمهوری اسلامی، از اصلیترین راهبردهای ایالت متحده علیه کشورمان بوده است؛ همچنان که در سالهای اخیر هم با ایجاد فضای ایرانهراسی در منطقه و جهان قصد انزوای ایران در جامعه جهانی را داشت. دولتمردان امریکا در دورههای مختلف برای تحقق هریک از سه استراتژی مذکور تاکتیکهایی را در شرایط گوناگون به کار گرفتهاند. تردیدی نیست که یکی از مهمترین انگیزههای آنان، حفاظت از امنیت صهیونیستها و همچنین گسترش ائتلاف با کشورهای عربی منطقه برای فروش تسلیحات، خرید نفت ارزان و تأمین منافع کلان امریکا در منطقه بوده است. این استراتژی عمدتاً از طریق تضمین ثبات رژیم صهیونیستی و ائتلاف منطقهای درجهت بیثباتی ایران دنبال میشود. به همین خاطر تلاش گسترده برای ایجاد بیثباتی اقتصادی، تحریمهای گسترده فناوری و تکنولوژیک، ایجاد محدودیتهای سیاسی و مواردی از این دست را در رفتار امریکاییها شاهد بوده و هستیم. به بیان دیگر امریکا بر این باور است که توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایران در منطقه به منافع و امنیت امریکا آسیب میرساند.
ظهور پدیده ترامپیسم در امریکا ناظر بر این واقعیت است که ترامپ فاقد دانش لازم و تجربه حکمرانی عقلانی است. ادبیات خشونتزا و بیمنطق، موضعگیریهای متعارض، رفتارهای پرریسک، عدم خردورزی و سیاستورزی، همه و همه نمایانگر بحران فقدان دکترین سیاسی روشن در دوره اخیر دولت ایالات متحده است. در واقع میتوان سیاست داخلی امریکا را پوپولیسم و سیاست خارجی آن را آنارشیسم نامید. سیر تحولات تاریخی امریکا بیانگر این واقعیت است که ترامپ به دنبال بازگشت به دوران نیکسون و بوش پدر و پسر یعنی دوران خشونت، جنایت و آدمکشی است که نمونه بارز آن جنگ ویتنام بوده است. جایی که نیکسون میگفت میخواهم ویتنامیها فکر کنند من طاقتم طاق شده و برای پایان جنگ حاضرم دست به هر کاری بزنم. از این منظر، ادبیات ترامپ شباهتهایی با ادبیات نیکسون دارد؛ چه آن که شاخصههای رفتاریاش متضمن تهدید، واکنشهای غیرعقلانی، پیشبینیناپذیری و تصمیمات جنونآمیز است. بازگشت ترامپ به دوران گذشته، در حقیقت حرکتی قهقرایی با پیامد گسترش جنگ و خونریزی برای جهانیان و نیز مردم امریکا خواهد بود.
رفتارهایی از این دست در شرایطی صورت میگیرد که ایران در آستانه پایان دادن به عمر بزرگترین جریان تروریستی قرن (داعش) است. به بیان روشنتر، امریکاییها نگران گسترش نفوذ و قدرت ایران در خاورمیانه و انهدام داعش هستند. از این رو استراتژی هرج و مرج و بینظمی در خاورمیانه را در پیش گرفتهاند. لفاظی، تهدید، موضعگیریهای ناهمگون در مجمع عمومی سازمان ملل و... حاوی این پیام روشن است که ایالات متحده فاقد استراتژی و دکترین روشن در مواجهه با خاورمیانه و ایران است. آیا میتوان باور کرد در شرایطی که ایران بازیگر اصلی ایجاد ثبات در خاورمیانه است، مورد تهاجم قرار گیرد؟ از این منظر، رفتار امریکا به تقویت رژیمهای شرور منطقه مانند رژیم صهیونیستی و در نتیجه تداوم خشونت و هرج و مرج و ناامنی خواهد بود. پس برای رویارویی با چنین تفکری، وحدت و انسجام ملی بهترین گزینه برای عبور از چالشها و تنشها است. رویکرد انسجام ملی ناظر بر به حاشیه راندن شکافها و اختلافات داخلی و اتخاذ سیاست واحد در مقابل بینظمی حاکم بر جهان امروز است. خنثیسازی تلاش ترامپ برای مرعوبسازی ایران و از سوی دیگر القای ایرانهراسی در منطقه و جهان، نیازمند استراتژیهای کارآمد در داخل برای عبور از این بحران است. بنابر این باید با اتخاذ استراتژی و تاکتیکهای معین، این پیام را به منطقه و دنیا منتقل کنیم که اقتدار دفاعی، سیاسی و امنیتی ایران در جهت ثبات و امنیت منطقه است.
رویکرد تعاملی در چند سال گذشته با 1+5 و دستیابی به برجام پیام روشن پذیرش صلح و ثبات از سوی جمهوری اسلامی ایران است. پذیرش برجام از سوی ایران که محصول تعامل بینالملی بوده، برآیند خواست جهانی و بیانگر خردورزی، عقلانیت و گسترش صلح و ثبات جهانی است.
ما میتوانیم از تهدیدات موجود بهعنوان فرصتی برای عبور از چالشها و تنشهای داخلی و رسیدن به انسجام و وحدت ملی حداکثر بهره را ببریم. باید باور داشته باشیم که دشمن هیچ تفکیک و مرزبندی میان جناحها، احزاب، نهادها و ساختارهای قدرت جمهوری اسلامی قائل نیست. نظام، دولت، قوه قضائیه، مجلس، سپاه، ارتش، احزاب و اقطاب سیاسی و همه کانونهای قدرت در داخل تنها زیر چتر وحدت آفرین رهبری میتوانند به حیات و اقتدار خود دوام و قوام بخشند. پس با اتخاذ رویکردی مدبرانه، از تهدید اخیر امریکا یک فرصت استثنایی برای افزایش اقتدار خود در منطقه و جهان بسازیم.
استراتژی و راهبرد امریکا طی چهار دهه گذشته، جلوگیری از نفوذ فرهنگی انقلاب اسلامی و محدودسازی قدرت نظامی و دفاعی جمهوری اسلامی، از اصلیترین راهبردهای ایالت متحده علیه کشورمان بوده است؛ همچنان که در سالهای اخیر هم با ایجاد فضای ایرانهراسی در منطقه و جهان قصد انزوای ایران در جامعه جهانی را داشت. دولتمردان امریکا در دورههای مختلف برای تحقق هریک از سه استراتژی مذکور تاکتیکهایی را در شرایط گوناگون به کار گرفتهاند. تردیدی نیست که یکی از مهمترین انگیزههای آنان، حفاظت از امنیت صهیونیستها و همچنین گسترش ائتلاف با کشورهای عربی منطقه برای فروش تسلیحات، خرید نفت ارزان و تأمین منافع کلان امریکا در منطقه بوده است. این استراتژی عمدتاً از طریق تضمین ثبات رژیم صهیونیستی و ائتلاف منطقهای درجهت بیثباتی ایران دنبال میشود. به همین خاطر تلاش گسترده برای ایجاد بیثباتی اقتصادی، تحریمهای گسترده فناوری و تکنولوژیک، ایجاد محدودیتهای سیاسی و مواردی از این دست را در رفتار امریکاییها شاهد بوده و هستیم. به بیان دیگر امریکا بر این باور است که توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایران در منطقه به منافع و امنیت امریکا آسیب میرساند.
ظهور پدیده ترامپیسم در امریکا ناظر بر این واقعیت است که ترامپ فاقد دانش لازم و تجربه حکمرانی عقلانی است. ادبیات خشونتزا و بیمنطق، موضعگیریهای متعارض، رفتارهای پرریسک، عدم خردورزی و سیاستورزی، همه و همه نمایانگر بحران فقدان دکترین سیاسی روشن در دوره اخیر دولت ایالات متحده است. در واقع میتوان سیاست داخلی امریکا را پوپولیسم و سیاست خارجی آن را آنارشیسم نامید. سیر تحولات تاریخی امریکا بیانگر این واقعیت است که ترامپ به دنبال بازگشت به دوران نیکسون و بوش پدر و پسر یعنی دوران خشونت، جنایت و آدمکشی است که نمونه بارز آن جنگ ویتنام بوده است. جایی که نیکسون میگفت میخواهم ویتنامیها فکر کنند من طاقتم طاق شده و برای پایان جنگ حاضرم دست به هر کاری بزنم. از این منظر، ادبیات ترامپ شباهتهایی با ادبیات نیکسون دارد؛ چه آن که شاخصههای رفتاریاش متضمن تهدید، واکنشهای غیرعقلانی، پیشبینیناپذیری و تصمیمات جنونآمیز است. بازگشت ترامپ به دوران گذشته، در حقیقت حرکتی قهقرایی با پیامد گسترش جنگ و خونریزی برای جهانیان و نیز مردم امریکا خواهد بود.
رفتارهایی از این دست در شرایطی صورت میگیرد که ایران در آستانه پایان دادن به عمر بزرگترین جریان تروریستی قرن (داعش) است. به بیان روشنتر، امریکاییها نگران گسترش نفوذ و قدرت ایران در خاورمیانه و انهدام داعش هستند. از این رو استراتژی هرج و مرج و بینظمی در خاورمیانه را در پیش گرفتهاند. لفاظی، تهدید، موضعگیریهای ناهمگون در مجمع عمومی سازمان ملل و... حاوی این پیام روشن است که ایالات متحده فاقد استراتژی و دکترین روشن در مواجهه با خاورمیانه و ایران است. آیا میتوان باور کرد در شرایطی که ایران بازیگر اصلی ایجاد ثبات در خاورمیانه است، مورد تهاجم قرار گیرد؟ از این منظر، رفتار امریکا به تقویت رژیمهای شرور منطقه مانند رژیم صهیونیستی و در نتیجه تداوم خشونت و هرج و مرج و ناامنی خواهد بود. پس برای رویارویی با چنین تفکری، وحدت و انسجام ملی بهترین گزینه برای عبور از چالشها و تنشها است. رویکرد انسجام ملی ناظر بر به حاشیه راندن شکافها و اختلافات داخلی و اتخاذ سیاست واحد در مقابل بینظمی حاکم بر جهان امروز است. خنثیسازی تلاش ترامپ برای مرعوبسازی ایران و از سوی دیگر القای ایرانهراسی در منطقه و جهان، نیازمند استراتژیهای کارآمد در داخل برای عبور از این بحران است. بنابر این باید با اتخاذ استراتژی و تاکتیکهای معین، این پیام را به منطقه و دنیا منتقل کنیم که اقتدار دفاعی، سیاسی و امنیتی ایران در جهت ثبات و امنیت منطقه است.
رویکرد تعاملی در چند سال گذشته با 1+5 و دستیابی به برجام پیام روشن پذیرش صلح و ثبات از سوی جمهوری اسلامی ایران است. پذیرش برجام از سوی ایران که محصول تعامل بینالملی بوده، برآیند خواست جهانی و بیانگر خردورزی، عقلانیت و گسترش صلح و ثبات جهانی است.
ما میتوانیم از تهدیدات موجود بهعنوان فرصتی برای عبور از چالشها و تنشهای داخلی و رسیدن به انسجام و وحدت ملی حداکثر بهره را ببریم. باید باور داشته باشیم که دشمن هیچ تفکیک و مرزبندی میان جناحها، احزاب، نهادها و ساختارهای قدرت جمهوری اسلامی قائل نیست. نظام، دولت، قوه قضائیه، مجلس، سپاه، ارتش، احزاب و اقطاب سیاسی و همه کانونهای قدرت در داخل تنها زیر چتر وحدت آفرین رهبری میتوانند به حیات و اقتدار خود دوام و قوام بخشند. پس با اتخاذ رویکردی مدبرانه، از تهدید اخیر امریکا یک فرصت استثنایی برای افزایش اقتدار خود در منطقه و جهان بسازیم.
ارسال نظر