کد خبر: ۱۸۱۳۰۳
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۵
طرح پارلمانی‌شدن قوه مجریه بعد از یک وقفه پنج‌ساله، بار دیگر به جریان افتاده است. شاه‌بیت این طرح آن است که رئيس‌جمهور در هیبت نخست‌وزیر، از سوي مجلس انتخاب شود. یعنی به جای انتخاب رئيس‌ قوه مجریه در هیبت رئيس‌جمهور و با رأی مستقیم مردم، از این پس مجلس وی را به‌عنوان نخست‌وزیر انتخاب می‌کند.
 روزنامه شرق در یادداشتی به قلم صادق زیباکلام . استاد دانشگاه تهران نوشت:

طرح پارلمانی‌شدن قوه مجریه بعد از یک وقفه پنج‌ساله، بار دیگر به جریان افتاده است. شاه‌بیت این طرح آن است که رئيس‌جمهور در هیبت نخست‌وزیر، از سوي مجلس انتخاب شود. یعنی به جای انتخاب رئيس‌ قوه مجریه در هیبت رئيس‌جمهور و با رأی مستقیم مردم، از این پس مجلس وی را به‌عنوان نخست‌وزیر انتخاب می‌کند. با توجه به دوگانگی‌هایی که میان رؤسای جمهور و سایر بخش‌های کشور در سال‌های اخیر اتفاق افتاده، این طرح می‌خواهد با انتخاب نخست‌وزیر، این دوگانگی را از میان بردارد یا دست‌کم آن را تقلیل دهد. با توجه به اینکه رئيس قوه مجریه را مجلس انتخاب می‌کند، علی‌القاعده نمایندگان یا اکثریت آنان نخست‌وزیری را انتخاب می‌کنند که با اکثریت مجلس همخوانی داشته باشد. بنابراين دیگر شاهد دوگانگی در مدیریت کلان کشور نخواهیم بود. در برخی نظام‌های مردم‌سالار دیگر هم چنین روالی وجود دارد و بعد از برگزاری انتخابات عمومی، حزب اکثریت یا جریانی که اکثریت کرسی‌های پارلمان را از آن خود کرده، اقدام به تعیین نخست‌وزیر می‌کند. از آنجا که انتخابات، به گونه‌ای برگزار می‌شود که دست رأی‌دهندگان، براي انتخاب بازتر است، علی‌القاعده اختلاف زیادی میان نامزدی که مجلس به عنوان رئيس قوه مجریه انتخاب می‌کند با آنچه خود مردم می‌توانستند به شکل مستقیم انتخاب کنند، وجود نخواهد داشت. از این نقطه به بعد هم مجلس و قوه مجریه با هماهنگی یکدیگر کشور را اداره می‌کنند. نمایندگان مجلس دهم هم که طرح مزبور را ارائه داده‌اند و همچنین سایر کسانی که از ایده پارلمانی‌شدن قوه مجریه طرفداری می‌کنند، به دنبال چنین مدلی هستند. اما این یک روی سکه است یا بهتر بگوییم روی مثبت و خیرخواهانه آن. واقعیت آن است که طرح مزبور یک روی دیگر هم دارد. بخش‌هایی که در ایران با رأی مردم انتخاب می‌شوند، دو تفاوت اصلی با سایر بخش‌ها دارند. نخست وزن یا قدرتی است که هر یک از آنها از آن برخوردارند که معمولا در قوه مجریه، مجلس و شوراها چنانچه در اختیار طیف اصلاح‌طلب یا میانه‌رو باشند، به مراتب کمتر است. تفاوت دیگر آنان بازمی‌گردد به یکی از اساسی‌ترین بنیان‌های مردم‌سالاری؛ یعنی پاسخ‌گویی که معمولا، بخش‌هایی که با رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شوند، بیشتر در معرض پاسخ‌گویی قرار دارند. در نظام‌هایی که مجلس، نخست‌وزیر را انتخاب می‌کند، انتخابات پارلمانی به صورت متفاوت برگزار می‌شود و مردم هر نامزدی را که تمایل داشته باشند، روانه مجلس می‌کنند. اما در انتخابات مجالس ما، شرایط متفاوت است و تعدادی از داوطلبان ورود به مجلس، از سوي نهادهای نظارتی برای حضور در مرحله نهایی تأیید نمی‌شوند. براي مثال همین مجلس فعلی را در نظر بگیریم. اگر مجلس دهم با وجود آنکه حدود صد نماینده فراکسیون امید و تعدادی اصولگرایان معتدل در آن حضور دارند، قرار بود از میان آقایان حجت‌الاسلام رئيسی یا دکتر حسن روحانی، یکی را به عنوان نخست‌وزیر انتخاب کند، آیا تردیدی داریم که جناب رئيسی با آرای بالاتری راهی قوه مجریه می‌شد؟ یا مجلس یازدهم را مجسم کنیم که دو سال دیگر انتخابات آن برگزار می‌شود و در سال ١٤٠٠ قرار است از میان نامزدهایی که کمابیش نام آنها را می‌شناسیم به عنوان مثال از میان آقایان جهانگیری، عارف و ظریف از یک سو و مثلا آقایان ضرغامی، علی لاریجانی یا جناب رئيسی از سوی دیگر، فردی را برای ریاست قوه مجریه انتخاب کند؛ آیا باز هم می‌توان تردید داشت که رئيس قوه مجریه از کدام طیف انتخاب می‌شود؟ 

طرح پارلمانی‌شدن رئيس قوه مجریه، اگر چنانچه تحقق یابد، عملا به زیان مردم‌سالاری به معنایی که مردم رئيس قوه مجریه را مستقیما انتخاب کنند، خواهد بود. شاید ما شاهد تعارضات کمتری باشیم اما سؤال اساسی آن است که به چه بهایی این امر تحقق پیدا می‌کند؟

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین