کد خبر: ۱۸۰۶۸۹
تاریخ انتشار: ۰۷ مهر ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۰
دستاوردهای ژئوپلتیک جریان مقاومت در سوریه و عراق -علیرغم دسیسه‌های آمریکایی‌ها، نیروهای هم‌پیمان منطقه‌ای آنها و بازوهای تروریستی‌شان- به‌گونه‌ای بوده که می‌توان گفت طرح‌های آمریکایی-اسرائیلی با شکست مواجه شده است.
 دستاوردهای ژئوپلتیک جریان مقاومت در سوریه و عراق -علیرغم دسیسه‌های آمریکایی‌ها، نیروهای هم‌پیمان منطقه‌ای آنها و بازوهای تروریستی‌شان- به‌گونه‌ای بوده که می‌توان گفت طرح‌های آمریکایی-اسرائیلی با شکست مواجه شده است.

صد و یکمین شماره نشریه خط حزب‌الله همزمان با فرارسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی و تشییع شهید محسن حججی، مدافع حرم اهل‌بیت (ع) با مطلبی درباره این شهید بزرگوار و مطالبی از امام‌حسین (ع) از منظر رهبر انقلاب منتشر شد.

سخن هفته این شماره از نشریه خط حزب‌الله با عنوان «غوغای امت حسین(ع)» بدین شرح است:

شهید حججی، نماد جریانی که به رهبری حسین‌بن‌علی (ع) در دنیا پیش می‌رود

غوغای امت حسین

سحر روز چهارشنبه، ساعت پنج و سی دقیقه صبح، میدان امام حسین(ع) تهران، که از شب قبل میزبان پیکر شهید محسن حججی قهرمان ایرانی مدافع حرم بود؛ یک مهمان سرزده داشت. رهبر انقلاب به دیدار پاسدار شهید و خانواده‌اش در مسجد امام حسین(ع) آمده بود. دیدار اگرچه کوتاه بود اما در آن یک بیان مهم و کلیدی وجود داشت: «خدا شهید شما را عزیز کرد؛ ببینید چه غوغایی در کشور راه افتاده به‌خاطر شهادت این جوان. شهید خیلی هستند؛ همه‌ی شهدا هم پیش خدای متعال عزیزند، لکن یک خصوصیّتی در این جوان وجود داشته. خداوند هیچ‌وقت کارش بدون حکمت نیست...» 5/7/96

چند ساعت بعد، میدان امام حسین(ع) تهران و خیابان‌های منتهی به آن، مملو از غوغای امت حسین بود. زن و مرد و پیر و جوان، از هر طیف و سلیقه و پوششی گرد هم آمده بودند تا از این شهید عزیز استقبال کنند. یکی از بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین مراسم تشییع در سال‌های اخیر. اتفاقی که عصر چهارشنبه، در همان ابعاد و در میدان امام خمینی(ره) اصفهان هم تکرار شد. بلافاصله روزنامه‌ی آمریکایی واشنگتن‌پست نوشت: "سرباز ایرانی که توسط داعش در سوریه سربریده شد، همچون یک نماد، تشییع شد." خبرگزاری فرانسه هم در گزارشی نوشت: "سیل جمعیت عظیمی از انسان‌ها در دریایی از رنگ‌های قرمز و سیاه، برای سوگواری سربازی که به نماد و سمبل جنگ با داعش تبدیل شده است،‌ آمدند."

نماد شجاعت ایمانی ملت ایران

رسانه‌های غربی از آن سوی مرزها تبدیل یک جوان 25 ساله به یک نماد برای یک ملت و خروش آنان برای ابراز محبت به این قهرمان را دیدند. نمادی که شجاعت و صلابت در عین اخلاص و فداکاری، از او یک چهره‌ی محبوب و بزرگ برای همه‌ی ملت ایران ساخته است. 27/6/75 شجاعت ملت ایران اما ناشی «از قوّت ایمان رزمندگان و مردم و جوانان بود؛ یعنی عشق ایمانی - نه عشق حیوانی، نه عشق مادّی، نه عشق به چیزهای خُرد و حقیر - عشق به ارزشها؛ عشق به آرمانهای الهی و اسلامی؛ همان چیزی که کشته شدن در راه خدا را برای کسی که چنین عشقی را دارد، شیرین می‌کند؛ نه این‌که آسان می‌کند، شیرین می‌کند.» 3/3/78

نیاز جامعه به شهادت محسن حججی

حال به سؤالی که رهبر انقلاب درباره شهید محسن حججی مطرح کردند باز گردیم. سؤالی که ایشان خود به آن پاسخ گفته‌اند: «اخلاص این جوان و آن نیّت پاک این جوان و به موقع حرکت کردن این جوان و نیاز جامعه به این‌جور شهادتی، این موجب شده که خدای متعال، نام این جوان شما را، شهید شما را، بلند کرد؛ بلندمرتبه کرد. کمتر شهیدی را ما سراغ داریم که این‌جور خدای متعال او را در چشم همه عزیز کرده باشد. خداوند جوان شما را عزیز کرد.» 5/7/96

«اخلاص» و «نیت پاک» و در یک جمله همان ایمان این شهید، در کنار «زمان‌شناسی» و حرکت به موقع، دو ویژگی مهم شهید حججی از نظر رهبر انقلاب است که موجب عزت و سربلندی این شهید شده است. اما یک مؤلفه‌ی دیگر نیز در بیان ایشان وجود داشت که اگر نگوییم تاکنون درباره شهیدی به کار نرفته است، حداقل می‌‌توان گفت که کم‌نظیر است: « نیاز جامعه به این‌جور شهادتی». چرا باید یک ملت و یک جامعه به چنین شهادتی نیاز داشته باشد؟ شهادت خاص شهید محسن حججی چه نیازی از ملت ایران را برطرف می‌کند؟

ملتی به رهبری حسین‌بن‌علی

پاسخ به این سؤال با بازگشت به مقدمه‌ی بالا مشخص است. شجاعت ایمانی جوان ایرانی، نیاز جامعه‌ی ما است. ملتی که نماد خود را در چشم‌های باصلابت و نگاه شجاعانه‌ی محسن حججی در هنگام اسارت در دستان داعشی می‌‌بیند. نمادی که هیبت ملت انقلابی ایران را در چشم دشمنان بیش از پیش بزرگ‌تر می‌کند: «همواره و همیشه هیبت این حرکت عظیم مردمی، چشم دشمنان جمهوری اسلامی را گرفته است. خیلی رجزخوانی کردند، هرچه توانستند تلاش کردند امّا ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی در نظر اینها هیبت داشته است؛ این هیبت را ما باید حفظ کنیم؛ این هیبت بایستی محفوظ بماند.» 16/2/94

هیبتی که ناشی از شجاعت ایمانی است، که در مبارزات انقلابی ملت ایران از 15 خرداد 1342 تا انقلاب اسلامی و از هشت سال دفاع مقدس تا حماسه مدافعان حرم در سوریه و عراق، از یک حقیقت و الگوی ارزشمند نشأت می‌گیرد: قیام سیدالشهداء و نهضت عاشورا و پاسداشت آن توسط ملت ایران: «واقعاً این اعتقاد، درست است که اسلام را قیام سیّدالشّهدا حفظ کرده؛ همچنان‌که در طول زمان، در قرن‌های متوالی، این حادثه روزبه‌روز زنده‌تر شده. امروز این مراسم از صد سال پیش که تدیّن مردم به‌حسبِ ظاهر، معارضینی مثل معارضین امروز هم نداشت، خیلی گرم‌تر، گیراتر، پُرشورتر و گسترده‌تر دارد انجام می‌گیرد؛ همه‌ی اینها معنا دارد، همه‌ی اینها ‌ نشان‌دهنده‌ی یک حقایقی و یک جریانی است که به رهبری حسین‌بن‌علی () دارد در دنیا پیش می‌رود؛ و ان‌شاءالله پیش خواهد رفت و کارگشا خواهد بود و گره‌‌های ملّت‌ها را باز خواهد کرد.» 30/6/96

به گزارش فارس، گزارش هفته این شماره از خط حزب‌الله نیز با عنوان «پروژه جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه» بدین شرح است:

*بعد از شکست داعش در سوریه و عراق، کلید خورد

پروژه جدید آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه

دو سال پیش، یعنی مردادماه سال 94، رهبر انقلاب با بیان اینکه تمامیت ارضی کشورهای منطقه، از جمله عراق و سوریه برای ایران مهم است، فرمودند: «بنده از قبل گفتم که آمریکایی‌ها دنبال تجزیه‌ی عراقند، بعضی‌ها تعجّب کردند؛ اخیراً خود آمریکایی‌ها تصریح کردند که دنبال تجزیه‌ی عراق‌اند!» 26/5/94 حالا این روزها و با ملاحظه‌ی حوادث اخیر در عراق، بهتر می‌توان صحت این ماجرا را مشاهده کرد. اما سؤال آن است که چرا چنین پروژه‌ای در عراق کلید خورده است؟

واقعیت این است که دستاوردهای ژئوپلتیک جریان مقاومت در عرصه‌ی میدانی سوریه و عراق - علیرغم دسیسه‌های آمریکایی‌ها، نیروهای هم‌پیمان منطقه‌ای آن‌ها و بازوهای تروریستی‌شان- به‌گونه‌ای بوده است که می‌توان گفت طرح‌های آمریکایی-‌اسرائیلی به‌بهانه‌ی وجود گروه تروریستی داعش با شکست مواجه شده است. نیروهای مقاومت نه‌تنها توانسته‌اند در عراق و سوریه و لبنان ضرباتی کاری بر پیکر تروریست‌ها وارد آورند و سرزمین‌های وسیع تحت‌ اشغال داعش را آزاد کنند، تا جایی‌که حتی سرلشکر قاسم سلیمانی، وعده‌ی نابودی داعش را تا دو ماه دیگر داده است.

راهبرد دائمی نظام سلطه در منطقه

اما آنچه که مشخص است اینکه غربی‌ها خصوصا آمریکایی‌ها از بی‌ثباتی در غرب آسیا استقبال می‌کنند و یا حتی بگوییم گاهی نقش تولید‌کننده و گاه، نقش تسریع‌کننده‌ی آن را بازی کرده‌اند. در حقیقت راهبرد دائمی آنها در قبال منطقه‌ی غرب آسیا همین موضوع است. همین "بی‌ثباتی" و "ناامنی" هم هست که از سویی حضور نظامی‌شان در منطقه را توجیه می‌کند و از سویی دیگر، مشغول‌سازی ایشان به مخاطرات درون‌سرزمینی‌ منطقه است که کشورهای مسلمان را از نقش فرامنطقه‌ای باز می‌دارد و تمرکز بر تهدید بالفعل رژیم صهیونیستی را مختل می‌کند.

به هر روی، ترس آمریکایی‌ها از نفوذ جریان مقاومت و آینده‌ی منطقه‌ی غرب آسیا، سیاست خارجی آمریکا را به‌سوی حمایت از تروریسم سوق داده است، سیاستی که پیشتر واشنگتن آن را در ‌قبال اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان در ‌پیش گرفت و منجر به شکل‌گیری شبکه‌ی تروریستی القاعده شد. افزون بر این، کمتر ‌کسی است که در دنیای سیاست به گستره‌ی نفوذ ایران در منطقه‌ی غرب‌ آسیا اذعان نداشته باشد. پین‌هاس اینباری، تحلیل‌گر مرکز جروزالم در رژیم صهیونیستی، از احتمال تبدیل شدن ایران به یک ابرقدرت سخن می‌گوید. فرید زکریا، تحلیل‌گر سیاسی در آمریکا، معتقد است که "نفوذ آمریکا در منطقه‌ی غرب‌ آسیا با نفوذ ویژه‌ی ایران قابل‌ مقایسه نیست."

پروژه‌ جدید نظام سلطه در غرب آسیا

از ‌همین‌رو جریان استکبار به همراه جریان سازش که در رأس آن عربستان سعودی قرار دارد، استراتژی‌های مختلفی را برای مقابله با ضریب نفوذ جمهوری اسلامی‌ ایران در پیش گرفتند. هم اسرائیلی‌ها و هم سعودی‌ها سال‌هاست که به‌دنبال تغییر مرزهای جغرافیایی منطقه هستند؛ رژیم صهیونیستی به‌دنبال تحقق رؤیای موهوم "نیل تا فرات" است و عربستان هم به‌دنبال تسخیر کشور‌های همسایه، مانند یمن و بحرین. سعودی و صهیونیستی به‌وضوح می‌دانند که جمهوری اسلامی‌ به‌عنوان یک رقیب گفتمانی و یک خط مقاومت در ‌برابر هژمونیک‌گرایی آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا، نظامی‌ مردم‌سالار است که بزرگ‌ترین سرمایه و نقطه‌ی اتکای آن "امنیت مردم‌پایه"ی آن است، از ‌همین‌روست که به نظر می‌رسد پرونده‌ی تجزیه‌طلبی در افق پساداعش، به احتمال زیاد موضوع اصلی تحولات منطقه‌ای باشد.

در ماجرای اخیر همه‌پرسی در اقلیم کردستان عراق نیز واشنگتن با هر دو طرف کُرد در عراق و سوریه، روابط راهبردی خوبی دارد. همین موضوع، تردیدها درباره‌ی نقش پشت پرده‌ی واشنگتن در حمایت از رخدادهای متعلق به کردها در عراق و سوریه را بیشتر می‌کند.

چرا تجزیه به نفع آمریکا و نظام سلطه است؟

در حقیقت آمریکا و نظام سلطه، از اقدامات تجزیه‌طلبانه که می‌تواند به جنگ و خونریزی در غرب آسیا منجر شود، به دلیل اینکه می‌تواند رژیم صهیونیستی را به حاشیه‌ی امن ‌برده و پروژه‌ی "بی‌ثبات‌سازی منطقه" را تداوم بخشد، حمایت می‌کنند. چنانچه در اولین حرکت حمایتی از این اقدام، "بنیامین نتانیاهو"، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی گفت که علت حمایت اسرائیل از جدا شدن کردها از عراق، این است که کردها یک ذخیره‌ی استراتژیک برای اسرائیل به حساب می‌آیند."الیوت اِنگِل"، نائب رئیس دموکرات کمیته‌ی روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا نیز با صدور بیانیه‌ای حمایت خود را از طرح تجزیه عراق اعلام کرد. درحالی‌که راهبرد ایران درست نقطه‌ی مقابل این نقشه قرار دارد: «جمهوری اسلامی ایران نیز به‌عنوان همسایه، با برخی زمزمه‌ها مبنی بر برگزاری همه پرسی برای جدایی یک بخش از عراق مخالف است و دامن‌زنندگان به این موضوع را مخالفان استقلال و هویت عراق می‌داند.»30/03/1396

در مجموع، اگرچه به طور قطع این طرح با هوشیاری ملت عراق راه به جایی نخواهد برد و این پروژه نیز شکست خواهد خورد اما به نظر می‌رسد، بعد از شکست داعش در منطقه، نظام سلطه بر روی این طرح تمرکز بیشتری خواهد کرد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین