کد خبر: ۱۷۹۲۶
تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۱
افت نیروی نظامی موجود در افغانستان چالش لجستیکی عظیمی بین ایالات متحده و ارتش ائتلاف به وجود آورده است. با وجود فقدان توافقنامه امنیتی دو جانبه، تعداد 35000 وسیله نقلیه جنگی و 95000 کانتینر شامل 50 میلیارد دلار لوازم جنگی تا پایان سال 2014 مجددا در این کشور مستقر خواهند شد.
بسط و گسترش دادن فعالیت شرکت های تجاری که منافعی از هر دو طرف را تامین می کند ، می تواند اولین گام برای اعتماد سازی و عادی سازی روابط میان تهران و واشنگتن باشد . این اقدام ثروت اندکی از پول مالیات دهندگان آمریکایی را حفظ کرده و می تواند به بهبود بیش از این داستان مذاکره با ایران هم کمک کند.

همزمان با به مانع خوردن مذاکرات هسته ای میان ایران و 1+5 در وین بسیاری از ناظران همچنان در مورد وجود هرگونه منفعت قابل ملاحظه در نتیجه تردید دارند. با این حال ممکن است روند نزولی اخیر در رابطه واشنگتن با روسیه و رابطه تیره و تار با پاکستان فرصت جدیدی را برای ما در دستیابی به توافقی با ایران -که نه تنها از لحاظ اقتصادی برای مالیات دهندگان ایالات متحده سودمند بلکه زمینه ای برای ارتباط دوستانه تر با ایالات متحده و به طور کلی ایران ایجاد می کند- را فراهم کند.

افت نیروی نظامی موجود در افغانستان چالش لجستیکی عظیمی بین ایالات متحده و ارتش ائتلاف به وجود آورده است. با وجود فقدان توافقنامه امنیتی دو جانبه، تعداد 35000 وسیله نقلیه جنگی و 95000 کانتینر شامل 50 میلیارد دلار لوازم جنگی تا پایان سال 2014 مجددا  در این کشور مستقر خواهند شد.

قطعا هزینه 6 میلیارد دلار تخمین زده شده این عملیات برای مالیات دهندگان در صورتی که محدودیت ژئوپولتیکی لزوم اعزام هوایی محموله های ارسالی را ایجاد کند، بیشتر خواهد شد.

بسیاری از تجهیزات، زمینی حمل خواهد شد. گزینه های مسیر زمینی در حال حاضر از طریق پاکستان است که شامل هزینه های بالا برای هر کامیون و ممنوعیت های شبه نظامی می شود یا از طریق شبکه توزیع شمالی در آسیای مرکزی با استفاده از زمین های مجاور  روسیه و یا خود روسیه می باشد. در طول چند سال گذشته هزینه ها و عوارض بالا رفته و این مساله گرفتاری های سیاسی زیادی برای ایالات متحده و متحدان ناتو  این کشور ایجاد کرده است. نکته مهم وجود راه حل عملی- و از لحاظ دیپلماتیک چالش برانگیز- است.

اگرچه از لحاظ تجاری حمل و نقل زمینی به افغانستان از طریق خاک ایران مطلوب به نظر می رسد اما امروزه شرکت های آمریکایی مجوز ورود به ایران و استفاده از خاک ان برای انتقال تجهیزات به داخل افغانستان را ندارند.  اگر در سایت گوگل،  فداِکس+ تهران را جستجو کنید، وب سایت فداِکس به روشنی توضیح می دهد که " با توجه به تحریم های تجاری فعلی ایالات متحده، ما در حال حاضر هیچ گونه خدماتی برای ایران نداریم."

حمل محموله از طریق ایران با  استفاده از فروشندگان تجاری مانند FedEx ایده خوبی است اما یک مشکل اساسی وجود دارد. فروشندگان تجاری از این دست، شرکای مهمی در راستای حفظ نیروها در عراق، افغانستان و سراسر جهان بوده اند. عملیات ترمینالی آن ها در دهه گذشته منجر به کسب موفقیت های زمینی و انتقال محموله از فرودگاه بین المللی بغداد به پایگاه هوایی بگرام در افغانستان شده است. علاوه بر این، تخصص کاری آنها میزان ظرفیت های فرماندهی حمل و نقل ایالات متحده، آژانس فرماندهی و دفاع لجستیک را در اجرای فعالیت های زنجیره عرضه وزارت دفاع مشخص می کند. مهم تر از همه این قبیل شرکت های تجاری چالاکی مورد نیاز برای مدیریت این مراحل را دارند.

از منظر صرفا لجستیکی مسیر زمینی از طریق ایران عملی است و در واقع طی 5 سال گذشته این مساله توسط طراحان نظامی مورد مطالعه قرار گرفته است. مسیر غرب از طریق تهران فاصله ای 1700 کیلومتری ( در مقایسه با مسیر پاکستان از طریق گذرگاه خیبر که 1600 کیلومتر است) بوده و راهی مستقیم است و دارای پایانه ای در بندر چابهار در دریای عمان می باشد. این بندرگاه گزینه ای است که در نزدیکی مرکز عمده لجستیکی ایالات متحد قرار دارد. مسیر حمل و نقل از طریق ایران این امکان را می دهد تا محموله ها سریع تر و ارزان تر از دیگر مسیر های توزیع حمل شود. شاید بزرگترین نفع از داشتن گزینه ایران از بین بردن نقاط منفی جاده های پاکستان و روسیه باشد.

از دیدگاه ژئواستراتژیک این ابتکار در نهایت بخش بزرگی از قدرت نفوذی که پاکستان، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی تحت تاثیر روسیه در رابطه با عملیات رتروگراد جاری در افغانستان دارند را از بین می برد. این طرح به موازات گفت و گوی امریکا با ایران مسیر سیاست تهدید و تشویق را فراهم می کند: دامنه و مدت زمان تزریق ارز محدود برای باز کردن مسیر ترانزیتی و همچنین فرصتی برای اینکه نشان داده شود ایران شریکی مسئول در اقتصاد جهانی است و یا همچنان به دنبال سیاستی است که منجر به انزوای این کشور می شود.

قطعا سهامدارانی وجود دارند که ارزش تطبیقی این آلترناتیو را درک نمی کنند. قطعا هرگونه مذاکره با ایران پیچیده و گسسته خواهد بود. با این حال با تکمیل پیش بینی شده توافقنامه امنیتی دوجانبه با افغانستان ، ضرورت روند فعلی خروج تجهیزات کاهش یافته و چنین چیزی به زمان اجازه می دهد تا مسیری نهایی برای منبع شرکت های حمل و نقل بیابد.  

این آلترناتیو سوالات دیپلماتیک زیادی را مطرح می کند: آیا این اقدام باعث سقوط تحریم ها می شود؟ چگونه اقدامی تجاری با ایران، وزارت امور خارجه و صحنه برنامه های امنیتی منطقه ای وزارت دفاع را تحت تاثیر قرار می دهد؟ در نهایت ممکن است  از لحاظ سیاسی تنها این گزینه برای شرکای ائتلافی قابل قبول باشد اما این فرصت میلیون ها دلار وابستگی به روسیه و پاکستان را کاهش می دهد. همچنین مذاکره  سازنده با ایران به اندازه کافی جالب توجه است تا راه را برای بررسی بیشتر باز کند.

افغانستان صرف نظر از حضور نیروهای آیساف ناتو و یا نیروهای ائتلاف بعد از سال 2014 با ایران مراودات تجاری خواهد داشت. بسط و گسترش دادن فعالیت شرکت های تجاری که منافعی از  هر دو طرف را تامین می کند ، می تواند اولین گام برای اعتماد سازی و عادی سازی روابط میان تهران و واشنگتن باشد . این اقدام ثروت اندکی از پول مالیات دهندگان آمریکایی را حفظ کرده و  می تواند به بهبود بیش از این داستان  مذاکره با ایران هم کمک کند.

منبع:دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین