کد خبر: ۱۷۹۰۰۹
تاریخ انتشار: ۲۶ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۲:۰۸
دو هفته قبل از سم‌گيري، اما مارها به قفس تنهايي مي‌روند و براي به دست آوردن سمي پاك و به دور از آلودگي، مارها در اين قفس ضدعفوني مي‌شوند و آماده براي زهرگيري.
 «دسته دسته مارهاي سمي در كوره‌هاي بزرگ موسسه رازي مي‌سوزند. نسل‌كشي اين‌بار براي مارهايي رقم مي‌خورد كه قرار است در خدمت ساخت پادزهر براي كشور باشند. درست از سال ١٣٤٨ كه نخستين پادزهر براي نيش عقرب و مار در اين موسسه ساخته شد، هولوكاست مارها شكل گرفت. كوره‌ها پاياني هستند براي خزندگاني كه سرنوشت، آنها را به موسسه سرم‌سازي رازي كشانده است.

صيادانِ مار مقابل در ورودي جانوران سمي موسسه سرم‌سازي رازي صف مي‌كشند. با كيسه‌اي بر دوش كه مارها و عقرب‌هاي شكار شده را در خود دارد. معيشت صيادان به صيد اين جانوران گره خورده است. بيش از ٢٠ صياد، مشتري هميشگي موسسه هستند. مارهاي كبري و افعي‌ها قيمت مي‌خورند و به بهايي نه چندان چشمگير از صيادان تحويل گرفته مي‌شوند. جانوران زهر‌دار يكي يكي از كوله‌بار صيادان بيرون آورده شده و به ساختمان جانوران سمي وارد مي‌شوند. پس از سم‌گيري اما آنها به موجودات بي‌ارزشي بدل مي‌شوند كه جز هزينه براي موسسه چيزي ندارند. بنابراين صرف نظر از اينكه چند سال از عمر ٢٠ ساله آنها گذشته باشد؛ خيلي زود و پس از يك‌بار سم‌گيري راهي كوره‌ها مي‌شوند.»

اما اين تراژدي يك هولوكاست است يا خير؟ بسياري از هواداران و دوستداران حيوانات و محيط‌زيست دغدغه‌ها و نگراني‌هاي خود را گفته‌اند ، برآن شديم تا در گزارشي سرنوشت اين حيوانات را پيگيري كنيم.

موسسه ١٠٠ هكتاري سرم‌سازي رازي، يك ساختمان دنج مخصوص جانوران سمي دارد. صفي مقابل اين ساختمان به چشم نمي‌خورد چون از سال ١٣٨٦ ديگر صيادان صيد خود را به موسسه نمي‌آورند. ١٠ سالي مي‌شود كه متخصصان موسسه به همراه صيادان به محل زندگي مارها مي‌روند و پس از صيد و سم‌گيري، جانوران را در محل زندگي‌شان رها مي‌كنند.

اما آيا پيش از سال ١٣٨٦، مارهاي موسسه رازي در كوره‌ها مي‌سوختند؟ پاسخ ناصر محمدپور، رييس بخش جانوران سمي موسسه سرم‌سازي رازي، دروغ بودن اين ادعا را اثبات مي‌كند.

 

‌ تا پيش از سال ١٣٨٦ صيادان چه تعداد مار به موسسه مي‌آوردند؟

بسته به نياز هر سال معمولا بين ١٠٠٠ تا ١٥٠٠ حلقه مار به موسسه فروخته مي‌شد.

‌ بعد از اينكه از مارها سم‌گيري مي‌شود، بلااستفاده خواهند شد؟

سم وسيله شكار يا وسيله دفاع جانور است لذا همه تيرهاي خود را يكباره رها نمي‌كند و در سم‌گيري تمام سم موجود در بدن خود را خالي نمي‌كند. منتها ميزان سمي كه در دفعات بعد انتقال مي‌دهند هر بار كمتر خواهد بود. ما براي توليد پادزهر به سم طبيعي نياز داريم. مار يا عقربي كه به آزمايشگاه آورده مي‌شود، به دليل استرس وارده و تغيير شرايط زندگي، خصوصيات سمش نيز تغيير مي‌كند. سم‌هاي استحصالي در محيط آزمايشگاهي براي توليد پادزهر موثر، مناسب نيست. از اين رو استفاده مجدد از سم اين جانوران ممكن نبود.

‌ چرا مارهايي كه به موسسه آورده مي‌شدند، پس از نمونه‌گيري سوزانده مي‌شدند؟

آن سال‌ها هيچ ايده‌اي براي بازگرداندن اين جانوران به طبيعت وجود نداشت. مارها موجوداتي منزوي هستند و تنها زندگي مي‌كنند. فقط در فصل تكثير مدت كوتاهي با هم زندگي مي‌كنند. بنابراين وقتي اين موجودات در يك محيط كوچك با هم نگهداري مي‌شدند صدمه مي‌ديدند و از بين مي‌رفتند.

‌ شنيده شده با استفاده از مواد شيميايي، مارها كشته و بعد در كوره‌هاي موسسه سوزانده مي‌شدند.

كاملا شايعه است. اين حيوانات زماني كه به مرگ طبيعي مي‌مردند به‌عنوان پسماند سوزانده مي‌شدند. از نظر ايمني و بهداشت، پسماند بيولوژيك هرچه كه باشد؛ مار، موش، گاو، اسب و... لازم است به‌گونه‌اي از بين برود كه عفونتي ايجاد نكند. تنها راه دفع زباله‌هاي بيولوژيك نيز سوزاندن آنهاست. اين كار نيز با هماهنگي و نظارت كارشناسان بهداشت محيط صورت مي‌گرفت. امروز نيز براي انجام اين كار بخش خصوصي وارد عمل شده و در بيابان‌هاي اطراف شهر، زباله‌هاي بيولوژيك را مي‌سوزانند. در آزمايشگاه‌هاي موسسه رازي نه تنها مار بلكه ساير حيوانات آزمايشگاهي مثل موش، خرگوش، رتيل، همستر، خوكچه هندي و حتي اسب‌ها بعد از مرگ ابتدا فريز شده و بعد براي دفع بهداشتي پسماند سوزانده مي‌شوند. تمام موسسات داروسازي و اماكني كه زباله‌هاي بيولوژيك دارند، كوره نيز براي سوزاندن آن ايجاد كرده‌اند. اين كوره‌ها نيز استاندارد جهاني دارد. افرادي كه اين بحث را عنوان مي‌كنند ناآگاه هستند.

متاسفانه افرادي كه موضوع هولوكاست را مطرح مي‌كنند منافع شخصي دارند. موسسه رازي واكسن و پادزهرهايي توليد مي‌كند كه جان درصد بالايي از جمعيت انساني كشور را از مرگ حتمي نجات مي‌دهد. افرادي كه دست به درست كردن چنين شايعاتي مي‌زنند، شايد مرگ يك انسان مارگزيده را نديده‌اند. اين افراد از موسسه رازي پول طلب مي‌كنند.

‌ چه افرادي؟

افرادي كه در زمينه قاچاق دارو يا حيواناتي مثل جغد و تمساح فعاليت مي‌كنند.

‌ درخواست مشخص آنها دريافت پول در ازاي چه كاري بود؟

براي نداشتن تبليغات منفي عليه موسسه حق‌السكوت درخواست مي‌كردند.

‌ اگر هولوكاست را هم تبليغ منفي بدانيم باز هم بايد به اين موضوع توجه داشت كه سالي يك هزار حلقه مار در موسسه رازي عمرشان به اتمام مي‌رسيد. اين اتفاق روي جمعيت اين‌گونه جانوري تاثيري نداشته است؟

خير. ما در دهه ٥٠ سالانه ١٠ هزار گزش داشتيم اما امروز ١٥٠ هزار گزش در سال در كشور وجود دارد. آيا اين آمار نشان مي‌دهد كه جمعيت مارها كاهش يافته است؟ منتها در برخي مناطق كشور كه خشكسالي حادث شده است، همه گروه‌هاي جانوري صدمه ديده‌اند كه مار هم يكي از آنهاست.

شغلي با سختي كارِ مرگ

ميرعلي سجده‌اي سال‌هاست با موسسه رازي همكاري مي‌كند. او كه خواست نامش با عنوان مستعار منتشر شود، شغل صيادي را از پدر به ارث برده است. يك روز همراهي با او، روزي سخت برايم مي‌سازد. جذابيت ابتداي كار به سرعت با چاشني خستگي و كسالت، رغبت همراهي را از بين مي‌برد. نشستن در سكوت و انتظار بي‌امان، جانكاه است. نگراني از پيدا شدن سر و كله حيوانات وحشي و شب خوابيدن در محيطي بدون حصر و حصار دلهره‌ها را شتاب مي‌دهد. گاه اين روز و شب‌هاي ساكن و بي‌صدا تا ١٠ روز و بيشتر به طول مي‌انجامد تا ماري و عقربي از سر گرسنگي سر از لانه بيرون بياورد. مارها هفته‌اي يك بار غذا مي‌بلعند. قورت دادن درسته موش‌ها و خرگوش‌ها هضم غذا را سخت كرده و اين جانور را تا چندين روز لانه‌نشين مي‌كند. آنقدر مي‌خوابد و به خود مي‌پيچد تا لقمه بزرگش هضم شود و دوباره گرسنگي به سراغش بيايد و سر از لانه غصبي بيرون بياورد. مارها در واقع خود لانه نمي‌سازند و پس از بلعيدن صاحب لانه، اين سوراخ‌هاي حفاري شده توسط موش‌ها و خرگوش‌ها را صاحب مي‌شوند.

ميرعلي سال‌هاست در چند ماه از سال صيادي مي‌كند. پيش‌تر كه همراه پدرش براي آموختن فنون اين صيد خطرناك به كوهستان مي‌رفت؛ صيد خود را براي فروش به موسسه مي‌بردند اما اين روزها فقط كارشناسان موسسه را در كوهستان همراهي مي‌كند و براي صيد به آنها كمك مي‌رساند. عايدي‌اش زياد نيست. او مي‌گويد: «من به اين كار علاقه دارم و به خاطر بلد بودن راه و چاه صيد به اين كار ادامه مي‌دهم.» آن زمان كه مارها را به موسسه مي‌بردند هر حلقه را به بهاي اندكي مي‌فروختند. امروز اما براي همراهي كارشناسان موسسه رازي حق‌الزحمه دريافت مي‌كنند.

شايد اين روزها براي ميرعلي راحت‌تر از دوراني باشد كه با پدرش كار مي‌كرد. در ١٠ سال گذشته او همراه يك تيم به نمونه‌گيري مي‌رود اما پيش از آن خود او بوده و پدرش و گاه در غياب ميرعلي، پدر تنها به صيد مي‌رفته و در يكي از همين روزهاي صيد بود كه عمر پدر پايان مي‌گيرد و پس از چند روز در چادر پيدا مي‌شود.

خطر مرگ، سايه خود را بر سر صيادان پهن كرده است. مارگزيدگي و عقرب‌گزيدگي تجربه‌اي است كه بارها براي‌شان تكرار شده اما به مدد پادزهرهايي كه همراه دارند؛ هر بار نجات پيدا كرده‌اند. اما اين پادزهرها هم خطرات خود را دارد. از آنجا كه پادزهر روي بدن اسب تهيه مي‌شود ممكن است با بدن انسان ناسازگاري ايجاد كند و خطراتي همچون افت شديد فشار خون را به همراه داشته باشد.

٢٠٠ اسب جوان پادزهر توليد مي‌كنند

اسب‌ها از نژادهاي مختلف و اصيل ايراني به موسسه رازي آورده مي‌شوند. شرط ورودشان سالم و جوان بودن است. اسب‌ها بيش از ٦٠ نوع بيماري مشترك با انسان دارند بنابراين بايد چندين ماه در قرنطينه بمانند تا دامپزشكان از صحت و سلامت آنها اطمينان حاصل كنند. هر نوع بيماري آنها درمان مي‌شود تا بدن‌شان براي ساخت پادزهر عاري از هرگونه ميكروب و باكتري بيماري‌زا باشد.

زهري كه از مارها و عقرب‌ها گرفته مي‌شود ابتدا خشك شده سپس از نظر خصوصيات بيولوژيك و ميزان سميت آناليز مي‌شود. براساس ويژگي سم‌ها فرمولاسيون ادجوانت قابل تزريق به اسب تهيه مي‌شود. اگر سم بدون پوشش ادجوانت به بدن اسب تزريق شود؛ حيوان به دليل ورود سريع سم به بدنش مي‌ميرد؛ بنابراين با استفاده از پوشش، سم ذره ذره در بدن اسب آزاد مي‌شود.

اين سم شش نوبت به فاصله يك هفته به گردن اسب تزريق مي‌شود. با آزاد شدن تدريجي اين سم، سيستم ايمني اسب در مقابل تماس تدريجي و طولاني با آن، پادزهر مي‌سازد. هر هفته از اسب خونگيري مي‌شود تا زماني كه غلظت اين پادزهر در بدن اسب به حدي برسد كه صرفه اقتصادي براي استحصال داشته باشد. به اين ترتيب سه نوبت به فاصله سه روز هر نوبت حدود پنج ليتر از اسب خون گرفته مي‌شود.

پس از اين مرحله در آزمايشگاه پلاسماي خون كه پادزهر را درون خود جاي داده از گلبول‌ها جدا شده و به واحد خالص‌سازي مي‌رود. گاماگلوبين‌هايي كه به دست مي‌آيد چون متناسب با بدن انسان نيست؛ تزريق آن حساسيت ايجاد مي‌كند لذا مهندسي پروتيين روي آن انجام مي‌شود. برش آنزيم طي فرآيند فوق‌العاده پيچيده انجام شده تا آماده تبديل به پادزهر قابل تزريق به انسان شود.

پروسه توليد پادزهر يك تا يك سال و نيم به طول مي‌انجامد و به همين دليل قيمت جهاني بالايي دارد و در دنيا با قيمت ٤٠٠ دلار عرضه مي‌شود. در ايران هم هزينه توليد اين پادزهر بالاست اما برنامه‌هاي حمايتي، سبب شده نرخي كه اين آمپول به بازار عرضه مي‌شود حدود ١٠٠ هزار تومان باشد.

٢٠٠ اسبي كه در موسسه رازي پادزهر مي‌سازند در مقابل سم سيستم ايمني حافظه‌اي پيدا مي‌كنند و بسيار ارزشمند مي‌شوند چراكه هرچه پادزهرگيري از اينها بيشتر شود؛ به لحاظ اقتصادي مقرون به صرفه‌تر مي‌شوند به‌طوري كه به جاي شش بار تزريق سم با تعداد تزريق كمتر سم، بدن‌شان پادزهر مي‌سازد و هر بار ميزان پادزهر بيشتري در بدن‌شان توليد مي‌شود. به اين ترتيب اسب‌هاي جوان رازي عمر ٢٠ ساله خود را در موسسه مي‌گذرانند و تقريبا سالي سه بار در معرض پادزهرگيري قرار مي‌گيرند.

صيادان هنوز بازيگران اصلي هستند

تا سال ١٣٨٦ سم‌گيري در موسسه سرم‌سازي رازي انجام مي‌شد. حدود ٣٠ تا ٦٠ صياد گونه‌هاي مختلف مار را به موسسه مي‌فروختند و پس از سم‌گيري، مارها درون قفس‌هاي كوچك كنار يكديگر نگهداري مي‌شدند تا زماني كه مرگ آنها فرابرسد. قيمت‌ها آنچنان بالا نبود كه صيادان به طمع به دست آوردن منافع بسيار به صيد بي‌امان مشغول شوند. با اين حال تعدادي از صيادان تنها تخصص‌شان صيد مار و عقرب بود و گذران زندگي‌شان از اين راه تامين مي‌شد. ولي امروز اين صيادان تعدادشان كم شده اغلب پير و فرتوت هستند و برخي جاي خود را به فرزندان‌شان داده‌اند.

در سال ١٣٨٦ با سازمان محيط زيست مذاكره‌ مي‌شود كه به جاي سم‌گيري در موسسه، سم‌گيري در محل انجام شود. يعني به جاي آوردن مارها به موسسه رازي، كارشناسان موسسه به ميهماني مارها در محل زندگي‌شان بروند و پس از سم‌گيري، اين جانوران را در محيط زندگي خودشان رها كنند. اگرچه هموار كردن مسيرهاي اداري براي اين همراهي سخت بود اما نهايتا اين اتفاق افتاد.

بنابراين ١٠ سالي هست كه بر اساس عددي كه وزارت بهداشت به موسسه براي پادزهر درخواستي اعلام مي‌كند؛ نياز يك سال به سم تخمين زده مي‌شود و نمونه‌گيران براي گرفتن اين مقدار سم، به محيط زندگي جانوران سمي مي‌روند. اما صيادان هنوز نقش اصلي را ايفا مي‌كنند. آنها هستند كه مي‌دانند مارها و عقرب‌ها زير كدام سنگ و درون كدام تنه درخت زندگي مي‌كنند و براي گرفتن آنها بايد چه فنوني را به كار بست. ١٠ روز كمتر و شايد بيشتر در بيابان يا كوهستان چادر مي‌زنند. با همراهي صياداني كه هنوز نقش اصلي را ايفا مي‌كنند.

يك روش جديد ديگر هم در دو سال اخير براي تهيه سم در موسسه ايجاد شده است. ايجاد مركزي براي پرورش و زندگي مارها در محيطي طبيعي. ٣٠ حلقه مار از دو گونه خطرناك در اين دو سال به اين مركز آورده شده‌اند تا به تدريج و در سال‌هاي دورتر زحمت نمونه‌گيران و صيادان را كم كند. مساحتي ٢٠٠ متري كه با همزيستي با موش‌ها مكان مناسبي براي اين ٣٠ جانور خطرناك ساخته است.

دو هفته قبل از سم‌گيري، اما مارها به قفس تنهايي مي‌روند و براي به دست آوردن سمي پاك و به دور از آلودگي، مارها در اين قفس ضدعفوني مي‌شوند و آماده براي زهرگيري.

شناسايي مارها و نقشه پراكندگي آنها با پاي پياده از حدود ٦٠ سال پيش يعني از سال ١٣٣٥ فعاليت بخش پادزهرسازي شروع شد. تا پيش از آغاز به كار موسسه سرم‌سازي رازي نه‌تنها در ايران بلكه در منطقه نيز فعاليتي در راستاي توليد پادزهر انجام نمي‌شد. آن زمان هيچ اطلاعاتي درباره جانوران سمي كشور و طبقه‌بندي آنها يا حتي ميزان كشندگي سم آنها وجود نداشت. نه‌تنها در مراكز درماني بلكه در دانشگاه‌هاي كشور هم دپارتماني در اين خصوص ايجاد نشده بود.

وقتي از سال ١٣٣٥ صحبت مي‌كنيم يعني سالي كه رفت و آمدها به زحمت با خودرو معنا پيدا مي‌كرد و وسيله نقليه شناخته شده چهارپايان بودند. از زمان‌هايي حرف مي‌زنيم كه نقشه و جي‌پي‌اس مفهومي نداشت و نقشه‌برداري‌ها بايد دستي انجام مي‌شد. در اين دوران بود كه دكتر لطيفي با امكانات ابتدايي وجب به وجب اين كشور پهناور را گشت و جانوران سمي تمام اقليم‌ها را يافت و آنها را دسته‌بندي كرد. شب‌ها و روزها در كوهستان، در كوير و جنگل چادر مي‌زدند و مي‌ماندند و از جانوراني كه به چشم مي‌ديدند نمونه‌گيري مي‌كردند. اين كار پر مشقت ١٠ سال طول كشيد تا سرانجام نقشه پراكندگي جانوران سمي ترسيم شد. پس از تهيه اين نقشه بود كه دسته‌بندي مارها و عقرب‌هاي كشور مشخص شد و تعدادي از اين جانوران سمي كه تا آن زمان شناسايي نشده بودند مانند افعي لطيفي به جدول سمي‌ها اضافه شدند.

اهميت اين كار شبانه‌روزي ١٠ ساله، زماني بيشتر درك مي‌شود كه بدانيم شغل بيش از نيمي از مردم ايران در آن سال‌ها كشاورزي بود و ايرانِ بكر و كم جمعيت و ساختمان، زيستگاه بسياري از اين جانوران بود و جان كشاورزان ايراني را كه وارد اين زيست بوم شده‌ بودند را تهديد مي‌كرد. مرگ‌و مير ناشي از گزش مارها و عقرب‌ها آنقدر بالا بود كه در رسته عامل مرگ‌ و ميرهاي اصلي در كشور قيد مي‌شد. يك راه سنتي هم البته براي مقابله با گزش بود؛ قطع عضو گزيده شده، تنها راهكاري بود كه براي زنده نگه داشتن مارگزيده به كار مي‌رفت. اين راهكار هم هميشه جواب نمي‌داد و در اغلب مواقع تا رسيدن به فرد معالج و كسي كه بتواند قطع عضو انجام دهد؛ مارگزيده از دنيا مي‌رفت.

پادزهري كه امروز به راحتي و با سرعت مارگزيده را درمان مي‌كند، نتيجه همان ١٠ سال كار شبانه روزي و پر مشقت است. دو فاكتور در نقشه تدوين شده مهم است؛ اول پراكندگي و دوم ميزان سميت. در مثال بيشتر مشخص مي‌شود. فرض كنيد در منطقه‌اي مارهايي با درجه سمي بودن بالا ولي پراكندگي بسيار كم وجود داشته باشند؛ در اين شرايط احتمال مارگزيدگي براي افراد پايين است. يا در منطقه‌اي نوعي از مار غيرسمي با پراكندگي بالا وجود دارد؛ در اين منطقه هم مارگزيدگي معنايي ندارد. بنابراين نقشه تدوين شده مي‌تواند مناطق پرخطر را در اختيار قرار داده تا براي راهبردهاي كلان توزيعي و... مورد استفاده قرار گيرد.

همه مارهاي كشنده ايران

شش نوع مار خطرناك در ايران داريم كه در دو گروه كبري‌ها و افعي‌ها دسته‌بندي مي‌شوند. در ايران ما تنها يك مار كبري داريم كه به عنوان خطرناك‌ترين مار ايران شناخته مي‌شود. پس از آن پنج نوع مار كه همه از گروه افعي‌ها هستند در رده‌هاي بعدي قرار دارند. كفچه مار يا مار كبري خراساني، افعي زنجاني، افعي شاخدار، افعي گرزه، افعي جعفري و افعي قفقازي شش خزنده خطرناك هستند.

نوع مسموميتي كه از گزش اين مارها ايجاد مي‌شود با يكديگر متفاوت است. سم مار كبري سيستم عصبي را دچار اختلال كرده و فلج مي‌كند. اين نوع سم وارد عروق لنفاوي مي‌شود و تمام اندام‌هاي حياتي مانند قلب، كليه، كبد و ريه را درگير مي‌كند؛ از كار افتادن عضلات سيستم تنفسي نيز موجب خفگي فرد مي‌شود. از زماني كه گزش اتفاق مي‌افتد يك تا دو ساعت فرصت براي دريافت پادزهر وجود دارد در غير اين صورت از دست دادن فرد گزيده شده قطعي است. تخمين فرصتي كه براي زنده نگه داشتن مارگزيده مي‌توان زد به اينكه كدام عضو فرد را گزيده باشد؛ بستگي دارد. اگر انگشتان پاي فرد را بگزد؛ تا رسيدن اين سم به سيستم عصبي فرصت بيشتري خواهيم داشت. به مراتب هر چه عضو مورد گزش نزديك‌تر به سيستم عصبي مركزي باشد؛ فرصت در اختيار كمتر و خطر مرگ نزديك‌تر است. مارهاي كبري بيشتر در مناطق كوهستاني زندگي مي‌كنند و تقريبا در ٥٠ درصد از اقليم ايران پراكندگي دارند.

تخريب بولدوزري بافت‌هاي بدن

گروه افعي‌ها اما مسموميت خوني ايجاد مي‌كنند. سم برخي از اين افعي‌ها انعقاد خون را به تاخير مي‌اندازد و برخي ديگر موجب انعقاد سريع خون مي‌شود. در مورد افعي‌ها اما سه تا چهار ساعت فرصت براي دريافت پادزهر وجود دارد. مساله‌اي كه در مورد گزش افعي‌ها وجود دارد؛ مردن بافت‌هايي است كه در معرض جريان و عبور اين سم از شريان‌هايش قرار مي‌گيرد. به مرور هر قسمت از بدن كه سم به آن جريان پيدا مي‌كند بافت‌هايش براي هميشه مي‌ميرد بنابراين هر چه زودتر پادزهر استفاده شود از دست دادن بافت‌ها و اندام‌ها كمتر خواهد بود.

سم افعي جعفري انعقاد خون را به تاخير مي‌اندازد و موجب خونريزي داخلي مي‌شود. در حال طبيعي در اثر حركتي كه در بدن اتفاق مي‌افتد مويرگ‌ها ترك برمي‌دارند و اگر انعقاد خون به درستي انجام نشود به‌طور مداوم در بدن خونريزي اتفاق مي‌افتد. وقتي سم مار جعفري وارد بدن مي‌شود اين انعقاد به تاخير مي‌افتد بنابراين از منافذ بدن مانند چشم، گوش، بيني و حتي زير پوست خونريزي صورت مي‌گيرد.

سم برخي ديگر از افعي‌ها باعث انعقاد خون در رگ‌ها مي‌شود مانند افعي گرزه كه جزو بزرگ‌ترين مارهاي سمي است. اين سم رگ‌هاي مغزي را مي‌بندد و موجب سكته مغزي مي‌شود يا رگ‌هاي قلبي را مي‌بندد و سكته قلبي ايجاد مي‌كند. در كنار اختلالات خوني، سم افعي‌ها، مرگ بافت‌هاي بدن را هم به همراه دارد و ضايعات شديد براي اعضاي بدن ايجاد مي‌كند.

همانند مارها در مورد عقرب‌ها نيز نقشه پراكندگي تهيه شده است. بيش از ٣٠ گونه عقرب در كشور شناسايي شده كه از اين تعداد شش گونه عقرب كشندگي و پراكندگي بالايي دارند و تشخيص آنها از يكديگر بسيار مشكل است. عقرب‌ها مانند مارها، گونه غير سمي ندارند. سم آنها مي‌تواند هم مسموميت عصبي و هم خوني ايجاد كند منتها سمي ضعيف‌تر از مار دارند. دليل كم خطر بودن سم عقرب‌ها اولا وارد شدن مقدار كمتري از سم در هر بار گزش هست و دوم سميت كمتر زهر آنها نسبت به سم مارهاست. در عقرب‌زدگي مرگ كم اتفاق مي‌افتد. برعكس مارگزيدگي كه در صورت عدم دريافت پادزهر بين ٣٠ تا ٥٠ درصد از گزيده‌شدگان فوت مي‌كنند؛ اين آمار براي عقرب‌زده‌ها زير ١٠ درصد است اما شخص را دچار مرگ بافتي مي‌كند و عوارض سختي را براي او خواهد داشت.

سال ١٣٤٨ نخستين توليد پادزهر موسسه رازي روانه بازار شد. به پادزهرهاي توليد شده اصطلاحا پُلي والان گفته مي‌شود. يعني پنج ظرفيتي است و براي خنثي‌سازي هر نوع زهر ماري قابل استفاده است. در بيمارستان‌ها معمولا نمي‌توانند تشخيص دهند كه گزش توسط چه نوع ماري انجام شده است بنابراين لازم است پادزهري در اختيار باشد كه براي هر نوع سمي موثر باشد. سال ١٣٥١ نيز پادزهر شش ظرفيتي عقرب وارد بازار شد و زندگي دوباره به عقرب‌ گزيده‌ها بخشيد.

سالانه نزديك به ١٥٠ هزار گزش در كشور وجود دارد اما افتخارآميز است كه يك مرگ و مير هم از مارگزيده‌هايي كه پادزهر دريافت مي‌كنند وجود ندارد. همچنين بالاي ٩٩درصد از گزيده‌شده‌ها به اين پادزهر دسترسي پيدا مي‌كنند چراكه توزيع اين محصول حتي در خانه‌هاي بهداشت نيز انجام شده است و به صورت رايگان در اختيار افراد قرار مي‌گيرد. وقتي قيمت آن را با نرخ جهاني كه ٤٠٠ دلار (يك ميليون و ٥٠٠ هزار تومان) است مقايسه مي‌كنيم؛ مي‌بينيم كه محصولي ارزان و با توزيع گسترده، اين نوع از مرگ و مير را ريشه كن كرده است.

سال‌هاست ديگر مرگ و مير ناشي از مارگزيدگي را نمي‌بينيم همان‌طور كه فلج اطفال را ديگر نمي‌بينيم. همان‌طور كه سل، ديفتري، كزاز و طاعون را نمي‌بينيم. اما كسي نمي‌پرسد چرا نمي‌بينيم. منتها پا را كه از كشور بيرون مي‌گذاريم و به همين كشور همسايه‌مان يعني پاكستان، افغانستان يا عراق مي‌رويم همه اين مرگ و ميرها ديده مي‌شود.

محمدپور در توضيح پاياني بر اين نكته تاكيد مي‌كند كه محصولاتي كه سال‌هاست در موسسه رازي توليد مي‌شود اين دستاورد را به ارمغان آورده است. حتي چند صد كيلومتر اطراف كشور را براي جلوگيري از ابتلاي مرزنشينان‌مان هم پاك مي‌كنيم.

منبع:اعتماد
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین