کد خبر: ۱۷۸۸۹۹
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۵۴
در پیچ‌وخم بازاربزرگ تهران صدای درگلومانده کودکان کار فریاد می‌زند؛ کودکانی که کودکی نکرده، بزرگ شده‌اند. کودکانی که تنها سرمایه‌شان دست‌ها و پاهای نحیف‌شان است و سنگینی بار زندگی را بر جثه‌های کوچک‌شان گذاشته و در دالان‌های «بازاربزرگ» تهران در تقلای ورود به دنیای آدم‌بزرگ‌ها هستند.
 در پیچ‌وخم بازاربزرگ تهران صدای درگلومانده کودکان کار فریاد می‌زند؛ کودکانی که کودکی نکرده، بزرگ شده‌اند. کودکانی که تنها سرمایه‌شان دست‌ها و پاهای نحیف‌شان است و سنگینی بار زندگی را بر جثه‌های کوچک‌شان گذاشته و در دالان‌های «بازاربزرگ» تهران در تقلای ورود به دنیای آدم‌بزرگ‌ها هستند.
 
در ادامه این گزارش می خوانیم:
 
دست‌هایی که باید توپی را لمس کنند یا در دفتر مشق بنویسند اما اسباب‌بازی این روزهایشان چرخ‌دستی‌های مملو از بار و سهم‌شان از کودکی سواری‌گرفتن از گاری‌دستی است. بی‌دفاع‌ترین فضای شهر برای کودکان، فضای بازار است و محل کسب. کمی پایین‌تر از میدان توپخانه، در کوچه‌پس‌کوچه‌های حوالی بازار بزرگ تهران، چهره‌های معصوم و سیه‌چرده‌ای را می‌بینم که در کنار چرخ‌دستی‌شان ایستاده‌اند یا مشغول آب و جاروی مغازه‌ای هستند. به دنبال نشانی خانه کودک «ناصرخسرو» هستم.

هیچ‌کدام‌شان چنین اسمی را نشنیده‌اند، اما همین که می‌گویم مدرسه‌ای است که به کودکان کار آموزش می‌دهند، گوش‌شان تیز می‌شود و سعی می‌کنند نزدیک‌ترین آدرس را بدهند. آرام آرام یکی پس از دیگری کوچه‌های تودرتوی محله ناصرخسرو را طی می‌کنم. ساختمان آجری، در انتهای کوچه‌ای با خانه‌های گلی و تابلویی که نوشته شده «خانه کودک ناصرخسرو». یک‌سوی حیاط، زمین چمن بزرگی است که بچه‌ها در آن مشغول بازی فوتبال هستند و سروصدایشان به کوچه‌های محله رنگ کودکی داده است.

خانم موسوی که سال‌ها داوطلبانه، در این محل به کودکان آموزش می‌داده؛ حال خود مدیر خانه کودک است. وی از ماجرای دوستی کودکان افغانستانی و ایرانی محله به واسطه بازی فوتبال برایم می‌گوید؛ از روزهایی که کودکان ایرانی محل در عالم کودکی خود، افغانستانی‌ها را به بازی‌شان راه نمی‌دادند. تنها شرط گرفتن توپ و بازی در زمین چمن خانه کودک این بود که با هم بروند و توپ را از خانم مدیر بگیرند. کم‌کم بازی فوتبال بهانه‌ای شد تا کودکان ایرانی و افغانستانی در کنار هم دوستی مشترکی را تجربه کنند؛ دوستی‌ای که برایشان خاطره‌های مشترک شیرینی را رقم زده است. اما این روزها در یارکشی بازی‌های کودکانه‌شان، دوگانه کودکان کار و کودکان دانش‌آموز رخ می‌دهد. گویی هرکدام دو دنیای متفاوت از کودکی را تجربه می‌کنند و هر کدام مایل به پذیرش دیگری نیست.

**کودکانی که رنگ آفتاب ندیده‌اند
 
مدیر خانه کودک ناصرخسرو برایم از روزهای اول حضور داوطلبانه اعضای خانه کودک در این منطقه می‌گوید. مدت‌ها کار کردند و تلاش کردند تا ساکنان منطقه و مهم‌تر از آن، کارفرماهایی که در بازار و حوالی آن کار می‌کنند حضور خانه کودک را در منطقه بپذیرند. در زیرزمین کارگاه‌های این منطقه کودکانی را پیدا کردند که در هفته فقط یک‌بار رنگ آفتاب را می‌دیدند آن هم صرفا برای خرید نان. یک‌به‌یک کودکان را شناسایی کردند و مدت‌ها با خانواده‌ها و کارفرمایان کودکان کار صحبت کردند. بعضی همراه شدند و برخی تهدید کردند.

تلاش برای آموزش این کودکان تا جایی پیش رفت که این روزها بعضی از کارفرماها خود برای گرفتن کارنامه آخر سال کودک کار به خانه کودک مراجعه می‌کنند. آموزش کودکان کار برای کارفرماهای منطقه جا افتاده است و می‌دانند ساعت‌هایی از روز را باید اجازه دهند تا کودکان کار در این مکان آموزش ببینند. از ٣٠٠ پرونده‌ای که در خانه کودک ناصرخسرو وجود دارد، صد پرونده مربوط به کودکان افغانستانی است. بسیاری از این کودکان هنوز هم شب‌ها در محل کارشان می‌خوابند.

مدیر خانه کودک معتقد است اگر مکانی قرار است به کودکان کار آموزش دهد باید ساعت‌های شروع و اتمام کارش را با ساعت کار این کودکان تنظیم کنند. وی می‌گوید: «بسیاری از مراکزی که برای آموزش به کودکان کار راه افتاده‌اند، معمولا ساعت ٩ شروع به کار می‌کنند و این دقیقا زمانی است که کودک کار باید سر کارش برود». خانه کودک ناصرخسرو ساعت ٧:٣٠ تا ٩ صبح را مخصوص آموزش به کودکان کار قرار داده است. بعد از این ساعت کودکان ساکن در آن منطقه برای استفاده از کلاس‌ها و آموزش‌های متنوع خانه کودک مراجعه می‌کنند.

**توانمندسازی کودکان کار
 
یکی از پروژه‌های انجمن حمایت از حقوق کودکان، آموزش و گسترش توانمندی‌های کودکانی است که در شرایط دشوار زندگی می‌کنند؛ به‌ویژه کودکانی که در معرض انواع آسیب‌ها و خشونت‌ها قرار گرفته‌اند. خانه کودک ناصرخسرو یکی از برنامه‌هایی است که با این هدف اجرا می‌شود. خانه کودک ناصرخسرو به نیازهای کودکانی که در بخشی از تهران در منطقه 12 (شامل ناصرخسرو، پامنار و محدوده بازار) زندگی می‌کنند، پاسخ می‌دهد. گروه هدف این برنامه کودکان و نوجوانان زیر 18 سال است. همچنین همه افرادی که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم با آنان در ارتباطند، مانند والدین و معلمان کودکان را نیز دربر می‌گیرد.

به گزارش روزنامه شرق ، برنامه‌های آموزشی این پروژه در راستای توسعه توانمندی‌های کودکان و آموزش به آنان برای کسب مهارت‌های مورد نیاز در زندگی است. راه‌اندازی کلاس‌های مهدکودک و پیش‌دبستانی، ارائه کلاس‌های آموزشی بهداشت فردی و بهداشت روانی برای کودکان پیش‌دبستانی و دبستانی و برگزاری کلاس‌های حرفه‌آموزی نظیر خیاطی، آرایشگری، کامپیوتر و آموزش زبان ازجمله این‌ برنامه‌هاست. آموزش خانواده برای مادران و برگزاری اردوهای آموزشی-تفریحی برای کودکان نیز در این برنامه‌ها گنجانده شده است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین