|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۴ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۱
کد خبر: ۱۷۸۸۶۱
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۴
دکتر قاسم افتخاری از اساتید برجسته روابط بین الملل دانشگاه تهران در این خصوص معتقد است: جهان ما جهان نابرابری است و نارضایتی هاست که اینگونه جنبش‌ها را پدید آورده است. در واقع هیچ انسان مرفهی تفنگ بر نمی دارد تا جان خود را به خطر بیندازد.
 بر اثر حمله تروریستی روز پنجشنبه به یک رستوران زائران در غرب شهر ناصریه عراق 22 نفر از هموطنانمان کشته و زخمی شدند. بر اساس آخرین اطلاعات رسیده توسط احمد سیاهپوش سرکنسول ایران در بصره تا لحظه تنظیم این گزارش، 11 نفر از زائران ایرانی در این حمله شهید و 11 نفر دیگر نیز زخمی شده‌اند. سیاهپوش در گفت و گوی خود با ایرنا ضمن اعلام اسامی شهدای این حادثه از پیگیری وضعیت مجروحان خبر داد و اعلام کرد که شهدا و مجروحان حادثه به منظور سرعت انتقال به ایران از طریق زمینی و به واسطه خودروهای فوریت های پزشکی در حال حاضر در حال انتقال به کشور هستند. گفتنی در اثر این رشته حملات تروریستی در ناصریه عراق تاکنون 50 نفر کشته و 85 نفر نیز زخمی شده‌‌اند.

روز گذشته نیز انفجار مواد منفجره در ایستگاه متروی پارسونز گرین لندن باعث زخمی شدن چند نفر از ناحیه صورت شد. بنا بر اعلام پلیس لندن، متعاقب این انفجار که به وسیله یک بمب دست‌ساز در سطح زباله جاسازی شده بود، متروی لندن تعطیل و از شهروندان خواسته شده تا از نزدیک شدن به ایستگاه‌های قطار شهری خودداری کنند.

وقوع این دو انفجار تروریستی یکی در قلب خاورمیانه و همچنین در اروپا پیام روشنی توسط گروه‌های تروریستی مخابره می‌کند. این پیام به وضوح می‌گوید که تروریسم حد و مرز نمی‌شناسد و از دل خاورمیانه بحران زده تا اروپای امن می‌تواند در هر لحظه هدف حملات مرگبار تروریست‌ها قرار بگیرند. به منظور تحلیل دلایل افزایش حملات تروریستی و گسترش ناامنی در اقصی نقاط جهان پاسخگویی به چند پرسش مهم ضروری به نظر می‌رسد. نخست اینکه مقوله امنیت بین‌المللی چیست؟ در همین راستا دلایل گسترش ناامنی در سطح بین‌المللی و برداشته شدن حدود عملیات‌های تروریستی به چه واسطه‌ای بروز و ظهور یافته است؟ پرسش سوم نیز این است که چه عواملی باعث بوجود آمدن و تشدید این مساله در گستره جامعه جهانی شده است؟

دلایل پیچیدگی درک تعریف امنیت

به طور کلی هر چند بررسی امنیت جایگاهی محوری در روابط بین الملل دارد و اغلب بازیگران سیاسی حاضرند برای در امان بودن از صدمات، تلاش‌های قابل ملاحظه‌ای صورت داده و منابع شایانی را تخصیص دهند، اما مساله امنیت پیچیده‌تر از تفاسیر رایج است. در قرن 21 و پس از پایان یافتن جنگ سرد که سرعت تحولات بین المللی به صورت فزاینده‌ای در حال گسترش و افزایش است، نزد نظریه پردازان روابط بین المللی هیچ توافق جامعی بر سر چیستی امنیت وجود ندارد. به عقیده آنها سرشت امنیت به گونه ای است که تعقیب یک تعریف مورد توافق را بر نمی‌تابد و به همین دلیل است که امروزه مفهوم امنیت ملی یکی از مبهم ترین و ارزشی‌ترین اصطلاحات در علوم اجتماعی است. در همین راستا، پیچیدگی تلاش برای درک نحوه تعریف امنیت دارای دو علت مشخص است. اول اینکه بررسی‌های امنیت یکی از شاخه‌های فرعی روابط بین‌الملل محسوب می‌شود که همچنان در نظریه‌های اصلی آن اختلاف نظر عمیقی میان مکتب‌های مختلف آن وجود دارد. دوم، در ماهیت مفهوم امنیت، عناصری هنجاری وجود دارد که باعث می‌شود تحلیل گران و سیاست‌گذاران، قادر نباشند از طریق بررسی داده‌های تجربی روی تعریف واحدی به توافق برسند. بنابراین چگونگی دریافت ما از امنیت بستگی به انواع قیود و چند و چون‌هایی دارد که به آن می‌زنیم. اکنون بحث اعظم مجادلات صورت گرفته بر سر مساله‌ای به نام امنیت، حول دو پرسش تعیین کننده دور می‌زند. نخست اینکه در بحث مربوط به امنیت، چه کسی یا چه چیزی باید مورد توجه قرار بگیرد. آیا دولت‌ها یا گروه های مبتنی بر ملیت مورد توجه قرار دارند یا اینکه جنسیت و افراد باید مورد بررسی قرار بگیرند؟ مساله دوم این است که چه چیزی یا چه کسی امنیت را تهدید می کند؟ دولت‌ها و سیاست‌گذاران یا تهدیدهای دیگری از قبیل محیط زیست، بازیگران غیردولتی و گروه های تروریستی؟ در همین راستا دو مساله کلیدی دیگر نیز وجود دارد که رابطه تنگاتنگی با دو پرسش بالا ایجاد می کند. اینکه چه کسی امنیت را تدارک می بیند و برای تدارک آن باید از چه شیوه‌هایی بهره گرفت؟

لزوم توجه به خاستگاه تروریسم

برای تحلیل جهان شمول شدن مساله تروریسم و ناامنی باید به دو نکته توجه کرد. نخست خاستگاه این تفکر است. هر چند بسیاری از تحلیل‌گران از حمایت و تقویت گروه‌های تروریستی در خاورمیانه توسط برخی قدر‌ت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای صحبت می‌کنند، اما این مساله را باید به عنوان معلول تحولات در نظر گرفت و نه علت آنها. قدرت‌های بزرگ از ابزار تروریسم در منطقه جهت پیشبردن منافع خود استفاده می‌کنند، اما خاستگاه و ریشه‌های این تفکر را باید در جوامع بحران زده خاورمیانه جستجو کرد.

امروزه نظام بین‌الملل به واسطه سرعت تحولات آن، برنامه ریزی، شکل‌دهی، هدایت و به ثمر رساندن یک راهبرد توسط یک بازیگر را برنتابیده و الگوی مراودات جهانی نشان داده است که تمام رویدادهای بین‌المللی به واسطه دهکده جهانی به طور ملموسی به یکدیگر پیوند خورده‌اند. به همین دلیل است که گروهی مانند داعش توانسته با ابزار نوین به جنگ دنیای نوین رفته و با درنوردین موانع فیزیکی برای برقراری ارتباط، جذب و تبلیغ عملاً فاصله‌ای به اندازه یک کلیک با سربازان خود نداشته باشد. از سوی دیگر، یکی از عواملی که نظریه پردازان علوم اجتماعی را به خصوص در غرب به بهت و حیرت فرو برده است، جذب جوانانی از نسل های دوم و سوم مهاجران مسلمان به اروپا و پیوستن آنها به گروه‌های بنیادگرای افراطی است، آن هم در شرایطی که اکثریت آنها با فرهنگ و آموزه‌ها و محیط غربی پرورش یافته اند، اما در چرخشی عجیب به دامان تروریست‌ها پناه برده و برای آنها کشته می شوند. کارشناسان این امر را موج چهارم بنیادگرایی نامیده و معتقدند که با تحت تاثیر قرار گرفتن تمامی زوایای زندگی بشری از جهانی شدن، حتی تروریسم نیز از این مساله بی نصیب نمانده و آنها با سرمایه گذاری بر جوانان غربی و بازگرداندن آنها به سرزمین های خود به مبارزه جهانی با آنچه به تعبیر آنها کفر نامیده می شود، می‌پردازند.

به همین دلیل است که امروزه با تشدید حملات به مواضع داعش در سوریه و عراق و همچنین شکست‌های پی در پی این گروه که توان عملیاتی آنها را تا حد زیادی از بین برده است، کارشناسان به این نتیجه رسیده‌‌اند که موج جدید حملات کور تروریستی با استفاده از پیوست‌های جهانی در راه است و گروه‌های تروریستی به ویژه داعش از این رهگذر ضمن نشان دادن تاثیرگذاری خود، پهنه جنگ را برای غیرممکن ساختن مدیریت بحران به تمام نقاط خاورمیانه، اروپا و حتی آمریکا خواهند کشاند.

عوامل بی‌مرزی تروریسم

به طور کلی مساله ناامنی را می‌توان در دو بعد سیاسی و اجتماعی مورد توجه قرار داد که هر کدام از آنها راه حل متفاوتی را طلب می کند. پدیده‌های سیاسی نیازمند بکارگیری ابزارهای سیاسی از قبیل مذاکره، میانجی‌گری، تحریم، تهدید و حتی جنگ است. از سوی دیگر پدیده‌های اجتماعی، نیازمند ریشه یابی اساسی و طی روندی تدریجی است و برای مشخص شدن علت مساله باید عمق پدید آورنده آن را در نظر گرفت. امروز جهان با مشکلاتی از قبیل فقر، ناکارآمدی دولت‌ها، خشونت و تبعیض روبروست و این امر با پیوند خوردن به ابهام در نظم بین المللی، باعث شکل گیری گروه های فروملی فراوانی شده است. مساله ای که این گروه های افراط گرا در قالب جریانات فروملی ایجاد کرده اند بیشتر پدیده ای اجتماعی است و با اشتباه دولت‌ها برای مهار آنها با ابزار سیاسی سبب باز تولید هر چه خشونت بارتر آن شده است. با نگاهی به گذشته در می یابیم که گروهای افراطی از طالبان تا القاعده و امروز داعش و گروه هایی همچون بوکوحرام، داعش، جبهه النصره به صورت افراطی تری بازتولید شده و به صنعتی خشونت بار تبدیل شده اند . بکارگیری ابزار سیاسی برای این پدیده پیچیده اجتماعی هر چند ممکن است مساله را به صورت موقت کم رنگ سازد، اما همانطور که شواهد نشان می دهد، این امر بار دیگر بازتولید می شود.

دکتر قاسم افتخاری از اساتید برجسته روابط بین الملل دانشگاه تهران در این خصوص معتقد است: جهان ما جهان نابرابری است و نارضایتی هاست که اینگونه جنبش‌ها را پدید آورده است. در واقع هیچ انسان مرفهی تفنگ بر نمی دارد تا جان خود را به خطر بیندازد. بنابراین از یک سو می‌توان مسائل را به صورت موقت حل کرد، یعنی با سرکوب گروه‌های فروملی، مدتی آرامش را برقرار کرد. راه دیگر به صورت ریشه‌ای است و دولت – ملت ها باید برای این مساله به فکر چاره باشند. شما گلدانی دارید که در آن درختی کاشته‌اید؛ گلدان در طول زمان ثابت مانده اما درخت رشد کرده است.

زمانی می‌رسد که این گلدان نمی تواند وظیفه اولیه خود را انجام دهد و در این حالت دو اتفاق باید صورت بگیرد. یا باید درخت از بین برود و یا اینکه گلدان بشکند. واقعیت این است که تمام تلاش‌ها در این جهت است که این گلدان حفظ و به هر نحوی نگهداری شود. اکنون این گلدان دیگر جوابگو نبوده و استمرار این امر سبب باز تولید خشونت و پیچیده تر شدن بحران امنیت بین المللی خواهد بود.
منبع: ابتکار
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین