|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۷:۱۵
کد خبر: ۱۷۷۹۴
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۲
اروپا منافع تجاری خود را ورای منافع امنیتی اش تعریف کرده و این با سیاست آمریکا در تضاد است. پافشاری فرانسه برای تحویل دو ناو جنگی به روسیه نمایانگر لبه تیغ تیزی است که پوتین آن را بین متحدان غربی می کشد.
یک روسیه قوی تر می تواند نقش موثرتری در کره و بر هم زدن توازن قدرت بین چین و ژاپن ایفا کند. پس حتی در پاسبفیک نیز آمریکا منافعی در مدیریت اهداف روسیه دارد- منافعی که هم اکنون نیازمند برقراری توازن دوباره در سیاست خارجی آمریکا و توجه بیشتر به اروپاست.

 نقش متجاوزانه ولادیمیر پوتین در الحاق دست کم بخشی از مناطق شرقی اوکراین به مدار مسکو ، چیزی فراتر از ایمان او به تهدید و دروغ پراکنی را آشکار کرد. این روند پنجره ای به سوی آشفتگی خطرناک بین چهار کانون قدرت منطقه ای جهان پیرامون محتوای قدرت استراتژیک در سال 2014 گشود.

در حالی که روسیه از خصومت خود با استفاده از تهدید های نظامی و متحدان ستون پنجم دفاع می کند،  متحدان اروپای غربی منزجر از جنگ به منافع تجاری خود چنگ می زنند و امیدوارنند هویج های اقتصادی بتواند آقای پوتین را سر عقل بیاورد. ایالات متحده که مدت ها در نقش پلیس جهانی ظاهر شده اما از این نقش به ستوه آمده است، می کوشد آقای پوتین را با چماق های اقتصادی به راه بیاورد، هرچند که محور آمریکا به سوی آسیا در حال چرخش است. در آنجا چین با توسعه اقصادی سرسام آور خود یک ریسک نظامی جدید برای متحدان آمریکا و شرکای تجاری اش به شمار می رود.

به بیان دیگر، برداشت هر یک از کانون های قدرت از اهداف و ابزارهای استراتژی بین المللی  - سیاست قدرت با وابستگی اقتصادی- با یکدیگر تفاوت دارد. این امر موجب می شود که حل مناقشه ها چشم انداز نامطئنی داشته باشد و این یک خطر است.  

آیا روسیه می تواند بدون اینکه جنگ شهری به راه بیاندازد، اوکراین را رها کند؟ آیا واشینگتن می تواند تحریم های را به اندازه ای سنگین طراحی کند که آقای پوتین را تحت فشار قرار دهد و در عین حال اروپا را با روکود مواجه نکند؟ آیا بانکداران آلمانی و کشتی سازان فرانسوی تحریم ها را از درجه اعتبار ساقط می کنند و به روسیه اجازه می دهند مرزهای خود را فراتر از آن چیزی ببرد که در دوران جماهیر شوروی سابق وجود داشت؟ آیا چین با مشاهده سیاست های نرم تر آمریکا در اروپا ، برای سلطه بر جزایری در جنوب دریای چین مانور بیشتری خواهد داد؟ واکنش ژاپن، کره جنوبی و دیگران چه خواهد بود؟

یک امر مسلم است: اروپا منافع تجاری خود را ورای منافع امنیتی اش تعریف کرده و این با سیاست آمریکا در تضاد است. پافشاری فرانسه برای تحویل دو ناو جنگی به روسیه نمایانگر  لبه تیغ تیزی است که پوتین آن را بین متحدان غربی می کشد.

آمریکایی ها مدت هاست که از سستی اروپا در مواجه با تهدید های امنیتی گله می کنند- آمریکایی ها اغلب بیش از اروپایی ها به موضوع امنیت اهمیت می دهند. این در حالی است که اوکراین برای اروپایی ها در مقایسه با آمریکایی ها مساله مهم تری به شمار می رود و رابطه تجاری آنها 10 برابر با روسیه قوی تر است و به همین دلیل می توانند از این اهرم برای فشار بر پوتین استفاده کنند.

اما اروپا به رهبری آلمان ترجیح می دهد در خصوص آینده اوکراین منفعل باقی بماند. اروپا از این نگران است که روسیه منابع انرژی مورد نیاز آنها را به خطر بیاندازد و یا از بازار سرمایه گذاری و صادرات اروپا خارج شود.

اروپا منافع تجاری خود را ورای منافع امنیتی اش تعریف کرده و این با سیاست آمریکا در تضاد است. پافشاری فرانسه برای تحویل دو ناو جنگی به روسیه نمایانگر  لبه تیغ تیزی است که پوتین آن را بین متحدان غربی می کشد.

در همین حال، استراتژی آمریکا رفتار دلپذیر اروپا – روسیه را تشدید می کند. اگر مساله استراتژی بزرگ آمریکایی مطرح باشد این است که آمریکا باید به آسیا نگاه کند که می تواند تا سال 2015، دو سوم تولید ناخالص جهانی را تشکسل دهد. هیلاری رودهام کلینتون، زمانی که به عنوان وزیر در وزارت خارجه آمریکا فعال بود گفت که منطقه آسیا پاسیفیک  جایی است که در آن آینده سیاست ها تصمیم گذاری خواهد شد. باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا نیز با سفر به آسیا در حالی که هنوز بحران اوکراین حل نشده باقی مانده بود، نشان داد که اهمیت این پیام را درک کرده است.

اتحاد آمریکا با اروپا چندان بر مبنای روابط تجاری مستحکم بنا نشده است. این دو با هم پیوندهای تاریخی و فرهنگی و جبهه هایی مشترک در برابر تهدید های امنیتی دارند. با این وجود آمریکا با حرکت به سوی آسیا نشان می دهد که اکنون منافع اقتصادی نیز اهمیت زیادی پیدا کرده اند.

به طور روشن، آقای پوتین به استراتژی بزرگ به این شیوه نمی نگرد.  در مقابل دستپاچگی آمریکا، او تمایل دارد که منافع اقتصادی را قربانی سیاست ورزی سنتی کند- جایی که سرزمین ها تصرف می شوند و همواره فضایی برای مانور نفوذ و قدرت به نمایش گذاتشه می شود. یک منطق در اینجا وجود دارد. جنگ سرد با سرافکندگی روسیه، فروپاشی اقتصادی و کاهش رویکرد امپراطور مآبانه روسیه همراه بود. پویتن نمی تواند به مردم اش کامیابی در سطح اروپایی ارایه کند اما شاید بتواند به آنها به عنوان ملتی که همچنان می هراسند، غرور و افتخار هدیه بدهد.

چین نیز به نظر می رسد که محاسبه های اقتصادی را تا حدودی کنار گذاشته است. تحرک های هژمونیک شاید به نرخ رشد بالای این کشور ضربه بزند. اما چین مدت هاست که روی اقتصاد متمرکز بوده و شاید اکنون زمان آن رسیده باشد که در استراتژی خود تجدید نظر کند. دلیل آن هر چه باشد، این تغییرات بر سیاست آمریکا نیز تاثیر می گذارد. استراتژی که در آن قطب نمای آمریکا اهداف اقتصادی در آسیا را نمایش می دهد.

به بیان دیگر، بسیاری از مشکلات آمریکا با روسیه و چین از ناموزونی و ناهنجاری موجود بین تمایل آمریکا برای سکان داری اقتصاد در سیاست خارجی و نیاز آمریکا به مواجه با تمایل این کشور ها به پیروی از سیاست ورزی سنتی نشات می گیرد. در واقع این منافع رو به زوال آمریکا در اروپاست که روسیه را بر آن داشته که به فکر فرافکنی در متحدان آتلانتیک بیفتد.

در چنین شرایطی، این نکته قابل درک است که اروپا می خواهد پیوند تکنولوژیکی و تولیدی خود را با بخش های مالی، نفتی و گازی روسیه حفظ کند. اروپا از اینکه پوتین به سرزمین هایی که زمانی تحت سلطه سزارها بود دست درازی کند، خرسند نیستند. اما در حال حاضر آینده اوکریان به آن اندازه اروپایی ها را نگران نمی کند که از روسیه بخواهند نگاه استراتژیک خود را تغییر دهد.

این چیزی است که دلیلی برای نگرانی ایجاد می کند. شاید آمریکا امروز به اوکراین به عنوان یک منفعت ملی نگاه نکند اما زمانی که دست دارزی روسیه پشت رضایت اروپای ها پنهان شود، آنگاه یک چالش برای منافع مرزی آمریکا در اروپای صلح آمیز ایجاد می شود. و این در حالی است که آمریکا تنها می تواند با کمک اروپا، روسیه را مهار کند.

اکنن زمان آن نیست که محور آمریکا به طور کامل به سوی آسیا بچرخد زیرا در این صورت اروپایی ها از دنبال کردن نقش رهبری آمریکا در مواجه با چالش هایی که پوتین پدید می آورد، پرهیز خواهند کرد. حامیان استراتژی نگاه به آسیا برای آمریکا باید به این نکته توجه کنند: روسیه یک قدرت آسیایی است که هفته گذشته نشان داد طی قراردادی 30 ساله می خواهد به چین نفت بفروشد. یک روسیه قوی تر می تواند نقش موثرتری در کره و بر هم زدن توازن قدرت بین چین و ژاپن ایفا کند. پس حتی در پاسبفیک نیز آمریکا منافعی در مدیریت اهداف روسیه دارد- منافعی که هم اکنون نیازمند برقراری توازن دوباره در سیاست خارجی آمریکا و توجه بیشتر به اروپاست.

منبع: دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین