بعد از مرگ دخترم رضایتنامه می خواهند

 مهر نوشت:پدر «شیوا مبینی» گفت: مسئولان بدون داشتن رضایتنامه از من دخترم را به اردو برده اند و حالا بعد از حادثه به دنبال گرفتن رضایتنامه از ما هستند.

جعفر مبینی پدر «شیوا» که دخترش در حادثه تصادف دانش آموزان هرمزگان فوت کرد، در مورد حواشی روزهای اخیر و صحت و سقم رضایتنامه ای که در فضای مجازی منتشر شده است، با بیان اینکه هیچ گونه رضایت نامه ای را برای حضور فرزندم در این دوره از اردوها امضا نکرده ام بیان داشت: نوشتن و امضاء کردن رضایت نامه منتشر شده در فضای مجازی از سوی من نبوده و امضای درج شده در زیر این رضایت نامه به هیچ وجه مربوط به من نیست.

وی با بیان اشاره به این نکته که آموزش و پرورش نباید فرزندان مردم را بدون امضای والدین در زیر رضایت نامه به اردو ببرد، عنوان کرد: بنده برای این دوره از اردوی دخترم هیچ گونه رضایت نامه ای را امضاء نکرده ام.

حضور مسئولان برای گرفتن رضایتنامه خانواده ام را آزار می دهد

پدر شیوا مبینی یادآور شد: در حال حاضر شرایط روحی من و خانواده ام مناسب حضور مدیران شهرستانی برای هرگونه گرفتن امضاء و رضایت نیست و تردد بی مورد و آزار دهنده سبب ناراحتی خانواده ام می شود.

پدر شیوا مبینی گفت: هنوز خون دخترم خشک نشده است اما مسئولان زیادی برای گرفتن رضایت نامه و مدارک به خانه ما می آیند. انگار زمانیکه دخترم را به اردو می برند رضایت ما مهم نبود ولی حالا که دخترم را از دست داده ام رضایت نامه می خواهد! وضعیت روحی خانواده ام اصلا مناسب نیست و این ترددهای بی معنای مسئولان خانواده ما را بیشتر عذاب می دهد.

وی با اشاره به برخی شایعات گفت: نسبت به موضوعات اخیر شبانه مرا به فرمانداری فراخوانده اند و از من خواستند مدارکی را امضا کنم که حتی نمی دانم چیست و با بیان اینکه این مدارک را امضا کنید تا از طرف دفتر ریاست جمهوری و وزیر مربوطه به شما کمک شود من را تشویق به امضا می کردند.

مردم کمک کنند تا خون و حق شیوا و مهرنوش پایمال نشود

پدر داغدار شیوا مبینی گفت: از دست دادن فرزند برای همه مردم دردناک است و برای اینکه این حوادث دیگر تکرار نشود و خون این دانش آموزان پایمال نشود از همه مردم و اعضای شورای شهر به عنوان نماینده های مردم خواهش می کنم تا هر کاری که از دستشان بر می آید برای کمک به ما انجام دهند.

در هنگام تهیه این مصاحبه اعضای شورای شهر هم که برای عرض تسلیت و ابراز هم دردی به خانه پدر «شیوا مبینی» آمده بودند حضور داشتند.