کد خبر: ۱۷۴۸۶۹
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۹
بعضي‌ها مي‌پرسند كه تو از آقاي شجريان دلخوري؟ من از ايشان دلخور نيستم. من از خودم دلخورم. همان زمان هم از خودم دلخور بودم و با صراحت بر زبان آوردم. چرا نبايد استاد شجريان در ايران بخواند؟ چرا شجريان نبايد از حال من خبر داشته باشد؟ بيست سال است كه من شجريان را نديده‌ام و اين واقعا خوشايند نيست.
سال 88 را باید از سخت‌ترین سال‌های زندگی علیرضا افتخاری خواننده سنتی کشورمان دانست؛ سالی که تصویر بغل کردن او و احمدی‌نژاد در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیگر منتشر و موجی از انتقاد به سوی او روانه شد. او پس از این موضوع کمتر سخن گفت و در انظار عمومی ظاهر شد چرا که از همان زمان تا به امروز این صحنه را غیر خواسته خودش و به قول معروف «یهویی» می‌داند. در سال 88 و به دلیل تلاطم فضای کشور چنین مواجهه‌ای موضوعی نبود که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرده حتی اگر یک طرف ماجرا علیرضا افتخاری خواننده محبوب بخش‌هایی از جامعه باشد. یک‌سال بعد افتخاری به اعلام مواضع درباره آن روز پرداخت و با انتقاد و ابراز گلایه از احمدی‌نژاد و گروه فرهنگی دولت، اظهار کرد: «پس از این پیشامدها و تبعات بسیاری که برای من و خانواده‌ام به وجود آمد، حتی برای یک بار یکی از اطرافیان متعددی که رئیس‌جمهور دارد، احوالی از ما نپرسید تا حداقل بدانم کارم درست بوده یا نه، اما اکنون می‌گویم که قبل از رفتن از کشور حتما نامه‌ای به رئیس‌جمهور و تیم فرهنگی دولت می‌نویسم و گلایه‌هایم را با ایشان مطرح می‌کنم.

 در این نامه خطاب به رئیس‌جمهور خواهم نوشت که هیچ واکنشی نشان ندادید. به قدری این ماجراها آزارم داد که برای رهایی از آن، کشورم را ترک می‌کنم». جالب آنجاست که پس از انتشار این متن بود که عليرضا افتخاري ضمن تكذيب خروجش از كشور به وطن امروز یعنی رسانه دلواپسان گفت: «‌من با اين انقلاب و مردم عليرضا افتخاري شدم و هرگز به آنها پشت نخواهم كرد.»

تغییرات افتخاری!

با روی کار آمدن دولت روحانی اما مواضع افتخاری هم تغییراتی داشت و او در سال 92 بود که به‌مرور به آن اتفاق پرداخت و گفت: «چند سال پیش بود که در برنامه‌ای به مناسبت بزرگداشت شهدای خبرنگار حاضر شدم و روحم هم خبر نداشت که آقای «ایکس» هم در این برنامه حضور دارد! اگر تاریخ به عقب برگردد، من غلط بکنم بخواهم ایشان را در آغوش بگیرم. من امروز با بانگ بلند این حرف را می‌زنم و هیچ واهمه‌ای هم ندارم که اگر زمان به عقب برگردد، حتی سمت آقای احمدی‌نژاد هم نمی‌روم.»

مواضع متفاوت درباره شجریان!

پیش از سال 92 چنین به نقل از افتخاری در وصف شجریان نوشتند که «من می‌گویم اگر یک نفری پایش لغزید و افتاد در گل، ولی بعد خودش را تطهیر کرد و پاک شد که ما نباید همیشه گل را ببینیم. این جوانمردی نیست.» اما در سال 92 این خواننده سنتی کشور برای شجریان چنین نوشت: «دوست دارم یکی مرا صدا بزند با اسم کوچک رضا، رضا، رضا! خود را به من بنما. پیغامت زیباست اما خود را بنما. ما ته خط رسیدیم. یکی هفتاد و دو سال، یکی هشتاد و دو سال. حال یکی کمتر، یکی بیشتر. چیز دیگری از راه مرگ نمانده است. کمی پای گرمای هم بنشینیم. این بهترین یادگاری است که برای هم می‌نویسیم. محمدرضا شجریان دوستت داریم اما نه با پیغام. خود را در لای یادداشت وزینت نپیچ.»

طعم پشیمانی

حالا اما باز هم افتخاری در مصاحبه با «تجربه» به مرور گذشته و اعلام برنامه‌هایش برای آینده پرداخته است. پر بیراه نیست اگر ادعا شود اتفاقات سال‌های اخیر درصد زیادی از حامیان افتخاری را از او دور کرده و او اکنون درصدد بازسازی شرایط است. این خواننده سنتی درباره روبوسی سال88 با احمدی‌نژاد تعریف می‌کند: «سال ۸۸ در برنامه‌اي به مناسبت بزرگداشت شهداي خبرنگار حاضر شدم و روحم هم خبر نداشت كه فلان آدم هم در اين برنامه حضور دارد. اگر تاريخ به عقب برگردد، من هرگز آن كار را تكرار نمي‌كنم. اصلا اشتباه مي‌كنم كه بخواهم ايشان را در آغوش بگيرم. من امروز با بانگ بلند اين حرف را مي‌زنم و هيچ واهمه‌اي هم ندارم كه اگر زمان به عقب برگردد، حتي سمت آقاي احمدي‌نژاد هم نمي‌روم.» وی در پاسخ به این سوال که «فكر نمي‌كنيد الان براي اين بانگ سر دادن‌ها كمي دير شده؟» اظهار داشت: من بزرگ‌ترين ضربه‌ها را نه از مردم، كه از رسانه‌ها خوردم. رسانه‌ها با علم به اينكه من توانايي مديريت اين موضوع را ندارم، براي من پرونده‌هاي مختلفي منتشر كردند و از آب گل‌آلود ماهي گرفتند. به هر حال آقاي احمدي‌نژاد آتشي در زندگي من انداخت كه هنوز هم پشيمانم و در آن آتش مي‌سوزم.

نامه دختر افتخاری به انتظامی

سال 92 بود که در پی انتشار نامه افشاگرانه عزت‌ا... انتظامی درخصوص استفاده سیاسی «اسفندیار رحیم‌مشایی» از وی برای حضور در ستاد انتخابات کشور، فرزند علیرضا افتخاری نامه‌ای به این بازیگر پیشکسوت نوشت و در آن آورد: «پدر من از سر سادگی نتوانست دفاعیه‌ای بنویسید. چهار سال پیش شرکت پدرم در مراسم شهدای خبرنگار و رویارویی با آن مرد سیاسی، از قبل طراحی شده بود. نباید هنر را با سیاست گره زد.» اکنون افتخاری درباره این نامه می‌گوید: «همه خانواده من مورد جفا قرار گرفتند؛ به جرمي كه خودمان هم هنوز نمي‌دانيم. زندگي شخصي من در آن سال‌ها جوري بود كه اصلا نمي‌توانستم از خانه خارج شوم. آن هجمه‌ها در همه اين سال‌ها براي من تبعات زيادي داشت. آقاي احمدي‌نژاد در اين مدت حتي يك بار پيگير احوال من نشدند. به سمت من در حضور خانواده‌ام آب دهان مي‌انداختند و با صداي بلند ناسزا مي‌گفتند. حتي به خانواده من ناسزا مي‌گفتند. اينها همه درد است. كسي نفهميد آن سال‌ها چه بر من گذشت.» وی می‌گوید: «رسانه‌ها زندگي مرا خراب كردند و باعث شدند تا آستانه خودكشي پيش بروم. آه مظلوم هميشه تاوان دارد.

نامه بی‌جواب

وی در سال 96 درباره نامه‌اش به شجریان هم توضیح داد: درواقع اين نامه اظهار محبت من به آقاي شجريان بود. ما از يك خانواده‌ايم و طبعا من هم مانند افراد ديگر خانواده، آقاي شجريان را دوست دارم. چرا نبايد حالت دوستي و برادري داشته باشيم؟ بعضي‌ها مي‌پرسند كه تو از آقاي شجريان دلخوري؟ من از ايشان دلخور نيستم. من از خودم دلخورم. همان زمان هم از خودم دلخور بودم و با صراحت بر زبان آوردم. چرا نبايد استاد شجريان در ايران بخواند؟ چرا شجريان نبايد از حال من خبر داشته باشد؟ بيست سال است كه من شجريان را نديده‌ام و اين واقعا خوشايند نيست. آقاي شجريان ممنوع الكار نيست. چه كسي مي‌تواند به ايشان بگويد كار نكن؟ چه كسي مي‌تواند مجوز ايشان را صادر كند يا نكند؟

شجريان خودش كارهاي خودش را امضا مي‌كند. ايشان اگر بخواهند دوباره مي‌توانند در ايران فعاليت كنند.» وی بار دیگر به آغوش کشیدن احمدی‌نژاد اشاره می‌کند و می‌گوید: «آقاي احمدي‌نژاد جوري خودش را به آغوش من انداخت كه انگار من يوسف گم گشته ايشان بودم. يك جوري به من چسبيد و مرا بوسيد و پشت سر هم اين اتفاقات را شكل دادند كه... بابا بوسيدن يك بار، دو بار... جمله بعدي‌ام را اميدوارم جرات انتشارش را داشته باشيد ولي من طناب خريده بودم خودكشي كنم. فشار بدي روي من و خانوادهام بود. فرزند كوچكم فهميد و گريه كرد و گفت: «بابا نكن».

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین