کد خبر: ۱۷۳۶۷۴
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۸
اتفاقاً در نگاه اصلاح‌طلبانه از آنجا که منافع مردم در اولویت قراردارد، به تخصص و متخصصین نه تنها بهاى بیشترى داده مى‌شود بلکه بر این باور است که باید کار را به کاردان سپرد و لذا از «حرفه» و مهمتر از آن «نگاه حرفه‌اى» حمایت کرده و مى‌کند.
 روزنامه ابتکار در یادداشتی به قلم جهانبخش محبی نیا نوشت:دکتر محمدعلى نجفى، با سابقه شش ساله عضویت در شوراى شهر تهران و کاندید پست شهردارى در معرفى خود و برنامه پیشنهادىِ هشت‌ساله‌اش به نکات مهمى اشاره کرد که جاى تامل و تعمق دارد.

قبل از این که به جوانبى از بیانات ایشان بپردازیم، سوالات جدى‌ترى مطرح است و آن این که اساساً شرو‌ع کار شوراى پنجم شهر با جمع‌بندى روشنى از عملکرد چهار دوره قبل توام بوده است؟ آیا تعاریف دقیق و متکى بر ضوابط مدوّنى در رابطه متقابل با شوراى شهر و شهردارى وجود دارد، که تکلیف هر دو در همکارى و همیارى مستدام با یکدیگر کاملاً روشن باشد؟ مقررات حاکم بر شوراى شهر که زاده دوره تاریخى اصلاحات است طى گذر ١۶ ساله پرنشیب و فرازى که سپرى شد، به چه میزان دچار بهبود و تکامل و تطبیق خود با زمینه‌هاى حل معضلات ریشه‌اى جامعه پرمسآله شهرى، شده است؟ تا آنجا که ما مى‌دانیم چارچوب مقرر قابلِ زیست شوراها در اساس محدود و مقید به تابعیت از وزارت کشور است؛ این تابعیت از نگاهى نافى عملکرد آزادانه و قائم به ذات شوراها تلقى مى‌گردید، آیا با سپرى شدن بیش از یک و نیم دهه از عمر شوراها، آنها توانسته‌اند استقلال نسبى خود را به دست آورند و حداقل عملکرد شهردارها را هدایت کنند و بر آن‌ها نظارت عالیه داشته باشند؟ آیا اعضاء شوراها توانسته‌اند پس از جلوس بر کرسى خود با مردمى که انتخابشان کرده‌اند رابطه مدام، گسترده و متقابلِ سازنده‌اى داشته باشند و رضایت خاطر آنها را فراهم کنند؟ ... و ده‌ها سوال اساسى دیگر که جهت اثبات توانایى شوراها باید صراحتاً پاسخ داده شود.

اکنون صرف‌نظر از پاسخ به پرسش‌هاى مطرح شده و با فرض اینکه رابطه ارگانیک، منظم، سالم و تعریف شده‌اى بین شوراها و شهردارها از سویى و شوراها و مردم شهر از سویى دیگر برقرار است، به پاره‌اى از گفتار نامبرده مى‌پردازیم.

١- «در شهردارى تهران باید به عنوان یک دستگاه حرفه‌اى نگاه حرفه‌اى داشت و در این جایگاه مدیریت سیاسى جایى ندارد، بى تردید در صورت انتخاب بنده از همان روز اول جامه سیاسى از تن در مى‌آورم و جامه خدمت خواهم پوشید چرا که شهردار باید موضعى فراجناحى داشته باشد».

١-١: تشبیه به غایت مکانیکى «جامه سیاسى از تن در آوردن» و «جامه خدمت پوشیدن» این گمانه اشتباه را به ذهن متبادر مى‌کند که گویا داشتن اندیشه و تفکرات سیاسى را مى‌توان در عملکرد روزانه حرفه‌اى مان کنار بگذاریم، اعتقاد به اصولى اساسى در اندیشه سیاسى‌مان همچون اعتقاد به جامعه مدنى، تسامح و تساهل و داشتن این دیدگاه جهانى که با دنیا باید از درِ گفت‌وگو در آمد مبانى نظرى هستند که از ذهن صاحب آن قابل تفکیک نیستند.

١-٢: اساساً تکوین اندیشه سیاسى اصلاح‌طلبانه و پایبندى به آن با خدمت کردن به جامعه نه تنها منافات ندارد، بلکه از نگاهى لازمه آن است. ستون اصلاحات اولویت دادن به خواسته مردم و منافع آن‌هاست.

١-٣: اتفاقاً در نگاه اصلاح‌طلبانه از آنجا که منافع مردم در اولویت قراردارد، به تخصص و متخصصین نه تنها بهاى بیشترى داده مى‌شود بلکه بر این باور است که باید کار را به کاردان سپرد و لذا از «حرفه» و مهمتر از آن «نگاه حرفه‌اى» حمایت کرده و مى‌کند.

١-۴: نه تنها در جامعه ما بلکه درتمام جوامع بشرى «سیاست» حرف اول و آخر را مى‌زند. سیاست را باید درست تعریف کرد و درست به کار برد. ما باید واقعى بیندیشیم. واقعیت این است که متاسفانه به علت ضعف ساختارها هر مدیریتى در جامعه ما نمى‌تواند فارغ از نگاه سیاسى مدیر آن باشد، همین که در برنامه دکتر نجفى «افزایش ظرفیت محلات و به تعبیرى محله‌محورى و تقویت شورایارى‌ها» و «تشکیل سیستم‌هاى مردمى داوطلب» علیه آسیب‌هاى اجتماعى و مهمتر از آن‌ها «رویکردى انسانى و انسان‌محورانه» در مدیریت شهردارى مطرح مى‌شود همگى دالّ بر بینش سیاسى قابل ارجى است که در وجود یک مدیر مى‌بایستى حضور و ظهور داشته باشد.

٢- در کلام ایشان اشارات بسیارى که به وضعیت شهردارى امروز به عمل آمده به غایت تکان‌دهنده است و کار را به اصلاحات ساختارى جدى مى‌کشاند که بدون مساعدت سایر نهادهاى قدرت غیر قابل حصول است، براى نمونه به چند مورد شاخص که ایشان ابراز کردند اشاره مى‌شود:

٢-١: رقم مطالبات شهردارى نامشخص است و آشفتگى‌هاى بسیارى دارد. وزارت اقتصاد و دارایى مى‌گوید شهردارى تهران از دولت نه تنها هیچ گونه طلبى ندارد بلکه ٣ هزار و٢٣٠ میلیارد تومان بدهى دارد(!)

٢-٢: شهردارى در این سال‌هابراى خود رانت‌خوارى درست کرده است. همچنین شهردارى تهران به یک لغزشگاه مالى براى پرسنل خود تبدیل شده است.

٢-٣: شهردارى یک روزنامه سراسرى کاملاً سیاسى براى خود ایجاد کرده است.

٢-۴ : مى‌توانستیم کارى کنیم که طى دوازده سال سپرى شده تهران امروزمان یک باغ شهر باشد، امرى که دیگر به سادگى انجام نخواهد شد.

٢-۵: حتى کسانى که تدوین‌کننده برنامه 5 ساله دوم شهردارى تهران بودند از آن دفاع نمى‌کنند.
نهادى که نه حساب و کتابش درست است و نه از شرّ مفسده‌ها واکسینه و خود را دخیل در امر خطیر و انرژى‌برِ سیاست کرده که مى‌بایست از آن فاصله مى‌گرفت، شهر را هم از یک ظرفیت عینى مهم - باغ شهر شدن - محروم کرده و برنامه درست و حسابى هم نداشته، پس نتیجه مى‌گیریم از ضعف شدید ساختارى رنج می‌برد که قطعاً رفع این نقیصه در اولویت است. البته ایشان به این «سیاهه»(!) اندک موارد دیگرى هم افزودند که از ذکر آن‌ها اجتناب مى‌شود، اما صرف اشاره به آنها راه را براى تحقق شعار بسیار دور از دسترسشان یعنى «تهران: شهر امید، مشارکت و شکوفایى» به هیچ وجه نیمه‌باز هم نمى‌کند. امیدواریم در ریزبرنامه‌هایى که به شوراى شهر ارائه داده‌اند کاملاً به راهکارهاى گره‌گشایى که ابرشهر تاریخى پیچیده‌اى چون تهران را گرفتار کرده است با جزئیات تمام پرداخته باشند.

هفت هزار سال است که از عمر شهرسازى بشر مى‌گذرد و پانصد سال است با پیدایش سرمایه‌دارى رنگ و بوى تمامى مظاهر زندگى اجتماعى دچار تحول شده است. امروزه چه بسیار از کرسى‌هاى دانشگاهى دنیا در خدمت شهرسازى و رفع معضلات شهرى است. معضلات ابرشهرى همچون تهرانِ مالامال از خرده فرهنگ‌ها فقط از مسیر استفاده از آخرین دستآوردهاى تخصصى علمى-جهانى تا حدودى قابل حل است. گیر و گورهاى اقتصادى، سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و زیست‌محیطى جامعه ما در حدى است که اگر از شوراى ٣٠٠ نفره شهر پاریس و شهردار تواناى لندن هم بخواهیم کارهاى بنیادى برایمان انجام دهند، با قطعیت مى‌توان ادعا کرد، به چهره‌هایمان خیره خواهند شد و خواهند گفت: «خیلى متاسفیم»!
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین