کد خبر: ۱۷۳۴۱
تاریخ انتشار: ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۴:۰۰
مراسم اختتامیه هفدهمین جشنواره تئاتر دانشجویی با چند زنگ تلفن و اجرای یک نمایش آغاز شد.
مدیر کل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری در مراسم اختتامیه تئاتر دانشجویی گفت: امیدواریم به یمن هوای تازه‌ای که در سال‌های اخیر در کشور افتاده است، فضای امید روز به روز به وجود بیاید. بالاخره زندگی صحنه‌ای است که همه ما در آن تماشاگر و بازیگریم و خالق این صحنه به نظاره ما نشسته است. امیدوارم خوب بازی کنیم و به نقش خودمان به خوبی عمل کنیم و گامی به جلو برداریم.

حسین میرزایی با قدردانی از کسانی که برای برپایی جشنواره تلاش کردند، بیان کرد: امیدوارم در سال‌های آینده جشنواره با قوت بیشتری انجام شود و بخشی از مطالبات هنرمندان ما در راستای گسترش ظرفیت‌های اجرایی بیشتر، محقق شود.

من چه امیدی دارم؟
بعد از این سخنان تصاویری پخش شد که در آن علی نصیریان درباره تئاتر دانشجویی اظهار کرد: به نظرم تئاتر دانشجویی باید از ابعادی کمک بگیرد برای آنکه تجربه‌ها را عملی کند.

اولین بخش برنامه با اجرای صادق ملکی، بازیگر تئاتر برگزار شد.

در این بخش سیامک زمردی مطلق به نمایندگی از داوران بخش عکس، اسامی برگزیدگان این بخش را اعلام کرد.

این عکاس گفت: در بخش عکس، مجموعه و تک عکس‌های خوبی دیدیم و سعی کردیم سخت‌گیرانه به این موضوع نگاه کنیم و داوری در بهترین عکس‌های موجود که دانشجویان در یک سال گذشته گرفته بودند، صورت گرفت.

جوایز برترین‌های بخش پوستر را قباد شیوا اعلام و بیان کرد: تمام کارهایی که در این چند روز بررسی کردیم، خوب بودند و کمی هم حسادت کردم اما بالاخره مجبور بودیم آنهایی را که بهتر بودند، مقایسه کنیم. به طور کلی در کشور ما پوستر تئاتر نسبت به پوستر در زمینه‌های دیگر خیلی پیشرفت کرده است.

در ادامه برنامه، کلیپی از احمد دامود و تدریس او در دانشگاه پخش شد.

سپس حمید پورآذری، کارگردان و مدرس تئاتر با حضور روی صحنه، چند دقیقه‌ای درباره استادش صحبت کرد.

او گفت: معتقدم دانشگاه برای من یک نقطه معتبر داشت که آن هم آشنایی با استاد احمد دامود بود. فکر می‌کنم آدم خوش‌شانسی هستم و در زندگی شانس‌های بسیاری داشتم که یکی از آنها آشنایی با استاد بود.

پورآذری ادامه داد: آقای دامود تنها استادی بود که بعد از ساعت کلاس، وقت می‌گذاشت و سر تمرین‌هایمان می‌آمد و تئاترمان را دقیق نگاه می‌کرد و پیگیر قضایا بود. این اتفاق در دانشگاه‌های ما کم است.

در ادامه دامود در میان تشویق حاضران روی صحنه آمد، شاگردش را به آغوش کشید و گفت: من با تشویق شما در شرایطی قرار می‌گیرم که نمی‌دانم چه بگویم.

این استاد دانشگاه ضمن تشکر از پورآذری افزود: او یکی از بهترین دوستان من در طول دوره تحصیلش بوده است.

دامود سپس کاغذی از جیبش بیرون آورد و با بیان اینکه متاسفم که به خاطر مشکلات جسمی نمی‌توانم بسیار صحبت کنم، گفت: دیروز سالگرد درگذشت استاد حمید سمندریان بود و من به خانم هما روستا و بستگان او تسلیت دوباره می‌گویم. حیف که جای سوال و جواب نیست وگرنه بهتر می‌شد با هم آشنا شویم اما شاید این امر در جای دیگر اتفاق بیفتد.

وی با بیان این پرسش که «من چه امیدی دارم؟»، اضافه کرد: امیدوارم روزهای بهتری برای تئاتر کشورمان در پیش داشته باشیم.

سپس با حضور مدیر کل فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم تحقیقات و فناوری و دکتر محمدرضا خاکی دیگر استاد دانشگاه و کارگردان تئاتر، از احمد دامود تجلیل شد.

مثل اینکه پیرمرد شایسته هم انتخاب می‌کنند!
در ادامه مراسم اختتامیه هفدهمین تئاتر دانشجویی، صادق ملکی (مجری برنامه) جای خودش را به نگار جواهریان داد و کلیپی از نحوه روند اجرایی جشنواره در طول برگزاری، نمایش داده شد.

جواهریان از دکتر فرهاد ناظرزاده کرمانی با عنوان خوش تیپ و طناز یاد کرد و خواست تا برای اهدای جوایز به برگزیدگان در بخش پژوهش روی صحنه بیاید.

ناظرزاده کرمانی ضمن بیان دو خاطره از احمد دامود، اظهار کرد: خوشحالم اینجا هستم. جا دارد از ناصر باباشاهی که همیشه پشت صحنه بوده و دیده نشده‌، به عنوان مدیر خوب تئاتر ایران قدردانی شود و من حتما این موضوع را پیگیری می‌کنم.

او خطاب به جواهریان افزود: مثل اینکه در این مجلس پیرمرد شایسته هم انتخاب می‌کنند که درباره تیپ من صحبت شد!

ناظرزاده با اشاره به دوره دانشجویی خودش یادآور شد: زمانی که من دانشجوی تئاتر بودم، این اندازه محقق تئاتر نداشتیم و این موجب افتخار تئاتر ایران است. من 54 مقاله درخشان درباره تئاتر ایران دیده‌ام که به نظرم این میزان پژوهش در تئاتر ایران بی‌سابقه است. در ایران حرف اول را تئاتر دانشگاهی می‌زند و تئاتر حرفه‌ای ما پرانتزی در تئاتر دانشگاهی است.

الحمدالله یکی از ماها را الان تشویق می‌کنید!
سپس با پخش کلیپی از هوشنگ آزادی‌ور از این پژوهشگر تقدیر شد.

آزادی‌ور در بخشی از این کلیپ گفت: اگر در هنر آزادی نباشد، واقعا هنر نیست. تئاتر یعنی تمرین مداوم. خوشحالم که در این جشنواره یادی از من کردند و امیدوارم دانشگاه تئاتری شود و رشد کند.

صحبت‌های این هنرمند بارها مورد تشویق حاضران قرار گرفت.

در ادامه سودابه فضایلی، دیگر پژوهشگر و استاد دانشگاه، درباره آزادی‌ور گفت: خوشحالم که در جمع دانشجویانی هستم که اینقدر علاقه‌مند هستند. زمانی که ما هم‌سن شما بودیم، برای اینکه حرف‌های‌مان را به کرسی بنشانیم چقدر باید مبارزه می‌کردیم! هوشنگ آزادی‌ور یکی از این دانشجویان بود که شعر می‌گفت. نسل ما نسل بچه‌های جنگ جهانی دوم بود. از این جهت که در سنین بین 20 تا 25 سال، عین هنرمندانی که در جنگ جهانی چند سال قبل از ما انقلاب کرده بودند و کاری کردند تا در هنر حرف جدیدی بزنند، عمل کرده بودیم.

این نویسنده ادامه داد: ما نیز سعی داشتیم حرف جدیدی بزنیم. واقعیت این است که اگر با ما همراهی می‌شد، شاید الان هنر جای دیگری ایستاده بود اما همراهی نکردند. پرویز اسلام‌پور در پاریس فوت کرد و چند روزی زمان برد تا پیدایش کردند. بیژن الهی از دست نافهمان دق کرد و در خیابان افتاد و مرد.

فضایلی با بغض و در حالی که محمدرضا اصلانی، مستندساز و همسرش را هم در مراسم اختتامیه حاضر می‌دید، افزود: نعلبندیان به گناه ناکرده مرد و هیچکس نبود تا حتی چشم‌هایش را ببندد! زنده‌روزی و پیل‌آرام نقاشان ما بودند. سینماگران عصر ما آدم‌هایی مانند رهنما و اصلانی بودند که کسی نشناختشان. هنوز هم نافیلمسازان، فیلم می‌سازند و اصلانی به ندرت فیلم می‌سازد.

او در عین حال ادامه داد: در زمان ما هنر تئاتر بسیار پیشرفت کرد. آربی آوانسیان در کارگاه نمایش کار می‌کرد و هوشنگ آزادی‌ور با او همکاری داشت اما هرگز موفق نشد تئاتری به صحنه ببرد، سینما خوانده بود، دوست داشت فیلمی بسازد اما نساخت، البته بعد از انقلاب چند جا درس داد و درس دادن او با موفقیت شاگردانش همراه شد.

فضایلی گفت: به هر حال الحمدالله یکی از ماها را الان تشویق می‌کنید! خوشحالم جوانانی که هستند نگاهی به دوران سال‌های 40 می‌کنند، از شما سپاسگزارم و امیدوارم هوشنگ آزادی ور را به اندازه کافی تشویق کنید.

سپس نگار جواهریان خطاب به آزادی‌ور بیان کرد: آقای آزادی‌ور اسم‌های فراوانی در تئاتر به ما یاد دادید، بدون اینکه خیلی اهمیت بدهید که اسم شما در یاد ما مانده، می خواهم بدون اینکه شاید شما نیازی به آن داشته باشید، از شما تشکر و خواهش کنم که به صحنه بیایید.

هوشنگ آزادی ور بعد از تشویق حاضران، اظهار کرد: واقعا حرفی برای گفتن ندارم و اگر هم چیزی بگویم، بدیهی است. اما چیزی همیشه در دلم بوده و این سوال را دارم که آیا اصلا تئاتر لازم داریم یا نداریم؟ اگر داریم چرا بساطی پهن نمی‌کنیم؟! چون حتی آن فردی هم که کنار خیابان زنجیر پاره می‌کند، بساطی دارد! ما تئاتر داریم، تماشاگر و بازیگر داریم که جایی برای تمرین ندارند.

او اضافه کرد: نویسندگانی داریم که آزادی گفتن ندارند. در تمام دنیا نویسندگان تئاتر متفکران جامعه هستند اما نویسنده‌های ما خودشان را دست کم می‌گیرند شاید برای آنکه اگر یک قدم تند بردارند، به مشکل برمی‌خورند.

آزادی‌ور گفت: اخیرا کنسرت سمفونیک بزرگ پاریس را دیدم که حدود 300 نوازنده داشت، پیش خودم حساب کردم که این نوازنده‌ها چقدر دستمزد می‌گیرند و از خودم پرسیدم که آیا کل بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد ما به اندازه این گروه ارکستر هست یا نه؟!؛ اینجاست که می‌پرسم آیا نیاز به تئاتر داریم یا نه، اگر داریم که باید پول خرجش کنیم، همه جای دنیا تئاتر با حمایت دولتی سرپا ایستاده است، حتی تئاترهای خصوصی هم مورد حمایت دولت هستند اما تئاتر ما که به کل دولتی است، چرا انقدر گداست؟!

نقاشی پرتره احمد دامود و هوشنگ آزادی‌ور و مهندس‌پور
حجت‌الاسلام طاها هاشمی، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی و عسکرزاده، مدیر عامل بانک حکمت ایرانیان که جوایز این جشنواره را تامین کرده بود، از هوشنگ آزادی‌ور تجلیل کردند.

سپس حجت الاسلام هاشمی خطاب به آزای‌ور گفت: دانشگاه آزاد اسلامی در مدیریت جدید در حال پهن کردن بساط است.

نگار جواهریان جای خودش را به هوتن شکیبا، مجری بعدی برنامه داد و صفحه بومی را که نقاش از ابتدای شروع اختتامیه جشنواره به روی آن چهره احمد دامود و هوشنگ آزادی‌ور را ترسیم کرده بود، امضاء و صحنه را ترک کرد.

اگر می‌دانستم از من تجلیل می‌کنند، نمی‌آمدم!
در ادامه جواد پیشگر برای تجلیل از صدرالدین شجره به روی صحنه رفت و متنی را به او تقدیم کرد.

شجره نیز با بیان اینکه اگر می‌دانستم می خواهند از من تجلیل کنند، شاید نمی‌آمدم و در حد این بزرگوارن نیستم که از من تقدیر شود. من در همه این سالها هرچه که داشتم عشق بود که به همه شاگردان و مردم دادم اما من عاشقانه در رادیو کار می‌کنم.

سپس حاجی نوروزی برای اعلام برگزیدگان در بخش نمایشنامه نویسی به روی صحنه آمد و اذعان کرد: چند سال است که در بخش نمایشنامه‌نویسی، ایام عیدم از نوشته‌های شما دوستان خوب سرشار و وقتم گرفته می‌شود هر بار با خودم قسم می‌خورم که امسال دیگر این کار را قبول نمی کنم چون تعطیلات عیدم خراب می‌شود اما شیفته‌وار دوباره آن را می‌پذیرم چون از قلم خوب شما می‌آموزم.

بهرام‌های بیضایی دیگر تولید کنید
در این بخش از جشنواره هوتن شکیبا جایش را با داریوش موفق مجری چهارم این مراسم عوض کرد.

سپس محمد چرم‌شیر برای تجلیل از فرهاد مهندس‌پور و صحبت درباره او به روی صحنه آمد و گفت: نسلی که شما هستید احیانا کارهای مهندس پور را ندیده، نزدیکی شما به او احتمالا از کلاس‌های درس اوست؛ معلمی که بیش از آنچه را که آموخته بی‌دریغ به شما یاد می دهد اما برای نسل پیشتر شما، او علاوه بر یک معلم خوب یک کارگردان است که بنا به دلایلی تصمیم گرفته حرفه اصلی خودش را ترک کند و همچنان در سنگر تدریس دانشگاهی باقی بماند.

او افزود: مهندس‌پور امشب اینجا نیست و اگر بود، من دوست داشتم که با او صحبت کنم، اما در غیاب مهندس‌پور دوست دارم با شما صحبت کنم که فردای تئاتر ایران و فرهاد مهند‌س‌پور هستید. من یقین دارم. سال‌ها سعی کردم به عنوان معلم این اعتقاد خودم را به شما به اثبات برسانم. اگر او امشب اینجا بود چشم در چشمش می‌گفتم، می‌توانیم با تئاتر دانشجویی مملکت تعارف داشته باشیم و بر روی ضعف‌ها و نقصان‌ها پرده بیندازیم و برای یک شب شادی در کنار هم تلخ صحبت نکنیم اما چه کنیم که باید تلخ صحبت کنیم.

چرمشیر بار دیگر در غیاب مهندس‌پور گفت: من با او که معلم مدرن این سیستم دانشگاهی است، رو در رو صحبت می‌کنم و از او می‌پرسم چه دارد بر سر تئاتر دانشجویی مملکت می‌آید؟ چه اتفاقی بر سر این دانشجویان بی‌انگیزه‌ای که هر روز مدعی عشق به تئاتر هستند می‌آید؟ من سال‌هاست که مهندس‌پور را سر کلاس ندیدم اما نادیده می‌گویم که چه زجر و دردی را از حضور در کلاس‌هایی که دانشجویانش بی‌انگیزه هستند تحمل می‌کند.

او بیان کرد: من از او سوال می‌کنم دانشجویانی که نمی‌خواهند بیشتر از آنچه که حقشان است در تئاتر به دست بیاورند. بر سر این سیستم دانشگاهی آمد که آنها رغبتی برای خواندن کتاب ندارند؟ چرا تیراژ کتاب‌های دانشجویی و نظریات آن همچنان 700 است؟ چه اتفاقی بر سر دانشجویانی آمده است که هر چیزی که مربوط به تئاتر است را یاد نمی‌گیرند و هر چه که بیرون از آن است را می‌پذیرند؟!

چرمشیر خطاب به طاها هاشمی، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی گفت: آقای هاشمی بساط پهن نیست. بساط مدت‌هاست که جمع شده است. من از نهادها و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هیچ انتظاری ندارم اما از شما که اینجا نشسته‌اید و قرار است تئاتر ایران را سرفراز کنید انتظار دارم که اگر بهرام بیضایی را از دست می‌دهید، بهرام‌های بیضایی دیگر را تولید کنید.

هما روستا: امیدوارم
سپس کلیپی پخش شد که نغمه ثمینی، علی اصغر دشتی، حمید پورآذری و فارس باقری درباره‌ی فرهاد مهندس‌پور صحبت کردند.

بعد از آن داریوش موفق پایین پرتره‌ی فرهاد مهندس‌پور که بر روی بوم و در دکور اختتامیه جای گرفته بود را امضا کرد و جای خودش را به نوید محمدزاده، مجری دیگر این برنامه داد.

ضیاء هاشمی، معاون فرهنگی وزارت علوم نیز بیانه‌ای خواند.

هنگامی که پانته‌آ پناهی‌ها اجرای برنامه را بر عهده داشت از هما روستا خواست تا برای اهدای جوایز برگزیدگان بازیگر زن به روی صحنه بیاید.

روستا با بیان اینکه، خوشحال است که در میان دانشجویان است، گفت: من واقعا دانشجویان را دوست دارم، چون جوان هستند و همه چیز برای آنهاست و آنها باید تئاتر ما را درست کنند. من امیدوارم... خیلی امیدوارم.

انتقاد امیر جعفری به مبلغ جوایز
سپس امیر جعفری اجرای برنامه را بر عهده گرفت و با بیان خاطرات، محفل جشنواره دانشجویی را گرم‌تر کرد و با انتقاد از مبالغ پرداختی جایزه‌ها گفت: این مبالغ پول یک قلیان پرتقال نعناع هم نمی‌شود، به خدا اگر من داشتم، مبلغی به روی این جوایز می‌گذاشتم.

علیرضا نادری نیز در این مراسم بیانه‌ی هفدهمین جشنواره تئاتر دانشجویی را خواند.

سرسنگی قول اجرای عمومی نمایش «قصر»، « آرایشگر»، «پینوکیو»، «من هملت را روایت می‌کنم»، «روز مرگ در داستان هملت» را داد که دانشجویان گفتند، سال گذشته هم قول دادند اما عمل نکردند.

امیر جعفری هم خطاب به دانشجویان گفت، اگر من جای شما بودم اعتراض می‌کردم، دانشجو باید حرف بزند و اگر قول می‌گیرد و عمل نمی‌شود، اعتراض کند. شماها حرف نمی‌زنید که این چنین می‌شود.

استاد بیضایی خواهش می‌کنم به ایران برگرد
محمد خسرو پرست بعد از دریافت جایزه‌اش در بخش نمایشنامه نویسی گفت: چند سالی است که نمایشنامه‌نویسی ایران بی‌پدر شده است، آقایی که استاد نمایشنامه‌نویس ایران هستی، استاد بهرام بیضایی خواهش می‌کنم به ایران برگرد.

محمود احدی‌نیا نیز در همین بخش، بعد از دریافت جایزه‌اش آن را به لبخند ظریف دکتر جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران تقدیم کرد.

شوخی با کلیپ «چرا رفتی؟»
در مراسم اختتامیه، کلیپ «چرا رفتی» آلبوم همایون شجریان به کارگردانی باران کوثری به طنز گرفته شد و در این راستا کلیپ طنزآمیزی با اجرای دانشجویان پخش شد که مورد استقبال حاضران قرار گرفت.

در این مراسم همچنین نمایشی با اجرای نوید محمدزاده، بازیگر فیلم توقیفی «عصبانی نیستم» که با لباس ورزشی در این مراسم حاضر شده بود، به روی صحنه رفت.

در این نمایش بارها از لفظ «عصبانی نیستم» استفاده شد و همچنین موضوعاتی چون بازی در کلیپ «چرا رفتی»، شرکت در جشنواره‌های خارجی و ... به شوخی گرفته شد.

برخی از دانشجویان بعد از دریافت جوایزشان، از وضعیت تئاتر و جشنواره دانشگاهی گله کردند. یکی از دانشجویان پس از دریافت جایزه‌اش توضیح داد که از آنها خواسته شده بعد از گرفتن جایزه‌شان گلایه‌ای را مطرح نکنند و نمایش‌های طنزی که اجرا می‌شود، به نوعی انتقادها را مطرح می‌کند.

در مراسم اختتامیه جشنواره دانشگاهی، سیامک احصایی جوایز مربوط به برگزیدگان طراح صحنه را اهدا کرد.

دانشجویی برگزار شدن این مراسم و شور و هیجان حاضران در سالن، فضایی متفاوت را به تالار اصلی تئاتر شهر بخشیده بود و در مواردی تعجب مهمانان خارجی حاضر در این مراسم را هم به همراه داشت.
منبع: ایسنا
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین