کد خبر: ۱۷۱۸۶۸
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۵
قالیباف این روزها صریحا به نقد اصولگرایی می‌پردازد، از اهل گفتگو نبودن رفقای راست گرایش می گوید و از اینکه دنبال لیدری نیست.
 قالیباف این روزها صریحا به نقد اصولگرایی می‌پردازد، از اهل گفتگو نبودن رفقای راست گرایش می گوید و از اینکه دنبال لیدری نیست.
 
محمدباقر قالیباف را شاید بتواند ناکام ترین نامزد انتخابات نامید؛ آقای سردار پس از  سالها اقامت در خیابان بهشت، روزهای آخر را می گذارند. بر خلاف آنکه اکثرا قالیبافِ بعد از شهرداری را یک سیاستمدار چمدان به دست تصور می کنند اما به نظر می رسد خودش هرگز قصد خداحافظی با سیاست را ندارد و خواب هایی تازه برای روزهای پساشهرداری در سر دارد.
 
آنچنان که در اولین حضورش در رسانه ملی بعد از انتخابات، صراحتا بگوید من نمی توانم یک جا بنشینم. من آدم سیاسی هستم و ممکن است جمع کارهای سیاسی و حزبی و خدمات اجتماعی را داشته باشم.

قالیباف اما پیش از این گفتگو و در روزهایی که همه ذهنشان مشغول کابینه دوازدهم است، نامه ای سرگشاده منتشر کرد تا از این طریق هم گلایه های خود از رفقای اصولگرایش را علنی کند هم با کنایه ساختار گفتمانی و تشکیلاتی راست گرایان را زیر سوال ببرد.
 
همان ساختاری که او را در آخرین روزها مجبور به کناره گیری به نفع رئیسی کرده بود. هرچند او معتقد است که از این انصراف دادن ناراضی بوده اما بخاطر ملاحظاتی کنار رفته است. ملاحظاتی که گویا ردپای آن را باید در جریان راست جستجو کرد.

آقای شهردار در این نامه از ضرورت تحول و بازنگری در جریان راست نوشت و «نواصولگرایی» را چاره کار دانست. او حتی سنتی ها را هم زیر سوال برد و از لزوم روی کار آمدن رهبران و لیدرهای جدیدی در جریان اصولگرا سخن گفت.

کنایه های زیرپوستی او در نامه منتشر شده و پيشنهاد او برای حرکت از اصولگرایی به سمت نواصولگرایی در حالی مطرح شد که سالهاست طیفی از اصولگرایان که عمدتا شامل رهپویان، ایثارگران و پایداری ها می شود در قدوقامت نواصولگرایان ابراز وجود سیاسی می کنند اما گویی قالیباف که گاها با همین نواصولگرایان همنشین هم بوده است قرار است مدل جدیدی از نواصولگرایی را پایه ریزی کند.
 
او که پیشتر هم تلاش هایی را برای حرکت در مسیر تحزب انجام داده بود گویا باز هم خواب جدیدی دیده است.آنقدر که حتی رفقای قدیمی را به چالش بکشد. خصوصا آنکه همین رفقای مدعی نواصولگرایی اش بارها او را در بزنگاه های مهم تصمیم گیری تنها گذاشته اند.

این نامه اما به مذاق برخی هم طیفان اصولگرای قالیباف خوش نیامد،آنچنان که در صریح ترین موضع گیری مصطفی میرسلیم در مصاحبه ای اقای شهردار را به باد انتقاد گرفت و با اشاره به تخلفات منتسب به محمدباقر قالیباف، تأکید کرد: شهردار اصولگرای تهران صلاحیت پذیرفتن مسئولیت خطیر ریاست جمهوری را نداشت و اگر نبود اصرار مؤتلفه اسلامی برای حفظ وحدت انتخاباتی، او در مناظره‌ها گوشه‌ای از تخلفات را افشا می‌کرد.

این سخنان به سرعت با خشم یاران قالیباف روبرو شد، چنانکه سیدمحمود رضوی، از نزدیکان قالیباف و سازنده فیلم انتخاباتی او، در توئیتی واکنشی به میرسلیم نوشت: »نواصولگرایی یعنی به‌ خطر افتادن همه منافع میرسلیم، نماینده دار و دسته پیرمردهای تمام شده و آشنایان فقه و اصول‌خوانده نان ‌به ‌نرخ ‌روزخور فارغ.»

سیاسیون چپ و راست چه گفتند؟
صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاح طلب که بارها رویه سیاسی قالیباف را در بوته نقد و تحلیل قرار داده است، اینبار هم در واکنش به نامه قالیباف و ادعاهای او در این نامه، گفت: قالیباف نمی‌تواند از نظر سیاسی در حوزه تفکر، اندیشه و جریان سازی تبدیل به رئیس یک جریانی به نام نواصولگرایی شود.
 
در واقع هیچ شخصیت کت و شلواری نمی تواند چنین جایگاهی را در جریان اصولگرا احراز کند چون همچنان شیخوخیت اصولگرایی روحانیت است. به عبارت دیگر جامعه روحانیت و جامعه مدرسین پدرخوانده جریان اصولگرایی محسوب می شوند. در واقع جریان اصولگرا به آن درجه از تکامل اجتماعی نرسیده که یک چهره غیرروحانی بتواند برای جریان اصولگرا جریان سازی کند و یک تحولی را به وجود بیاورد.

حسين کنعاني‌مقدم، فعال سياسي اصول‌گرا و از چهره های نزدیک به محسن رضایی هم در گفت‌وگو با «وقايع‌اتفاقيه» با انتقاد از انتشار عمومي اين نامه آن را ناشي از وادادگي سياسي شهردار تهران مي‌داند و مي‌گويد: «متأسفانه فضاي سياسي کشور همچنان فضاي رقابت انتخاباتي است. درحال‌حاضر رئيس‌جمهوري انتخاب شده و به‌زودي کابينه را معرفي مي‌کند و ادامه اين روند درست نيست.
 
ما بايد به سمتي برويم که در درون جريان اصول‌گرايي اگر بازسازي و اصلاحي هست، صورت بگيرد، نه اينکه در افکار عمومي مسائلي را مطرح کنيم که ناشي از وادادگي سياسي باشد. قاليباف در بحث سياسي در جايگاهي نيست که بخواهد روي جريان اصول‌گرايي اثرگذاري‌ای داشته باشد.»

‎این عضو جمنا همچنین تاکید دارد؛ اگر در تفکر و اندیشه اصولگرایی شائبه ایجاد کنیم و دنبال این باشیم که طرح نو در اندازیم، اولین اقدامش حذف روحانیت از جریان اصولگرایی خواهد بود. آقای قالیباف در نامه اش به سه دغدغه ضرورت توجه به جوانان و بازنگری در بعضی ساختارها و مشی سیاسی جریان اصولگرایی اشاره و عملا خود را داوطلب لیدری جریان «نواصولگرایی» معرفي کرد.

پایداری ها نیز که ید طولایی در مخالفت با رویه سیاسی قالیباف دارند هم چندان از این ایده استقبال نکردند، تا آنجا که نصرالله پژمان فر نماینده جبهه پایداری  تاکید دارد: با اشاره به اظهاراتی که بر ضرورت ایجاد یک جریان نو در اصولگرایی تحت عنوان «نواصولگرایی» تاکید دارد، گفت: اصولگرایی یک مسأله سیاسی نبوده و یک باور است. نواصولگرایی را بازی با کلمات و سیاست بازی است؛ عقیده اصولگرایی نمی تواند شکل دیگری را به نمایش بگذارد و اصولگرایان می توانند کنار هم حرکت مشترکی داشته باشند.

محمدنبی حبیبی دبیرکل حزب موتلفه نیز کلمه «نواصولگرا» را مردود اعلام کرد، او گفت: من كلمه نواصولگرايي را نه به كار برده‌ام نه قبول دارم. اين اصطلاحي است كه آقاي قاليباف به كار برده است. البته لابد تعريفي از اين موضوع دارند اما من تحول در اصولگرايي را در اصول يك موضوع غيراصولگرايانه مي‌دانم اما تحول در روش‌ها را لازم تلقي مي‌كنم.

احمد کریمی اصفهانی دبیر کل جامعه اصناف و بازار و از اصولگرایان منتسب به سنتی ها، با انتقاد تلویحی از نامه قالیباف درباره حرکت به سمت نواصولگرایی می‌گوید شاید بعضی‌ها به دلیل دستپاچگی مطالبی مانند ضرورت حرکت به سمت نواصولگرایی را مطرح کنند ولی هر جناحی اصولی برای خودش دارد که باید به آن پایبند باشد که البته بسیاری از این اصول تغییر ناپذیر است.
 
کسانی مانند قالیباف می تواند با اجماع اصولگرایان به کارش ادامه دهد اما کسی نباید اجتهاد شخصی خودش را فرض بگیرد که گویی او حلال همه مشکلات است. قالیباف هم می تواند در مجموعه اصولگرایان موثر باشد و با اصولی که دارد وارد میدان شود اما کسی نباید خودش را محور بداند.

در این بین کسانی هم بودند که این نامه و ریاست او را بر نواصولگراها را مهم نمیدانند و معتقدند قالیباف حتی اگر رئيس جريان نواصولگرايي هم بشود، اتفاقی نمی افتد. حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت مبارز تاکید می کند «هر کس خواست جدا شود! پیامبر در جنگ تبوک درباره کسانی که از ایشان جدا شدند فرمود «اگر خیری در او باشد به ما ملحق می شود اگر شری در او باشد خدا ما را از شر او حفظ می کند». روند ما ارزشی است. روند ارزشی قابل تغییر نیست. البته قدرت جذب را باید بیشتر و دفع را محدود کرد. اما اینکه یک نفر کنار برود، موجب شکست اصولگرایی شود؛ خیر چنین اتفاقی نمی افتد.».

تلاش قالیباف برای حذف نشدن
حسین سبحانی نیا نیز بر این باور است قالیباف با انتشار این نامه می خواست به نیروهای مرتبط با خود پیام دهد که برای لیدری یک جریان سیاسی انگیزه دارد و نمی خواهد وقتی مسئولیت شهرداری را تحویل داد، از صحنه سیاسی کشور کنار برود یا حذف شود. بلکه برعکس با نگاه جدیدی می خواهد در آینده سیاسی کشور بروز و ظهور پیدا کند.

دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران علی شکوری‌راد اما در واکنش به نامه سرگشاده محمدباقر قالیباف خطاب به جریان اصولگرایی که پیشنهاد نواصولگرایی را مطرح کرد، در توئیتر خود نوشت: نواصولگرایی یعنی جذب حامى و هوادار با هر نوع باور و هر نوع سبک زندگى. یعنی هر شکل و هر جور می خواهی باش اما فقط با ما باش و به ما راى بده!

قاسم میرزایی نکو یکی از اعضا فراکسیون امید اما به تعبیری دیگر از این نامه و نواصولگرایی گفت: نامه قالیباف به جوانان اصولگرا و درخواست از آنان برای ایجاد جریان جدید در بدنه اصولگرایی به دلیل شکستی است که وی از جریان اصولگرایی خورده و اصولگرایان وی را انتخاب نکردند. ردپای نامه قالیباف حتی به جلسه جمنا هم رسید.

آنگونه که حتی پرویز سروری عضو شورای مرکزی جمنا عنوان کند«نواصولگرایی اصلاح درونی است نه ایجاد یک جریان جدید و همانطور که از نامه متوجه می‌شویم اگر اصلاح درونی در نیروهای انقلاب باشد امر ممدوح و پسندیده‌ای است. افرادی مثل آقای قالیباف که با زحمت ایثارگرانه از خودگذشتگی کردند و آرامش و انسجام را به ارمغان آوردند...از نظر من باید «نواصولگرایی» تبیین شود.»

چرخش قالیباف به سمت پایداری و احمدی نژادی ها؟
حجت السلام محسن غرویان هم که معتقد است «در سال‌های اخیر پایداری‌ها و احمدی‌نژاد نماد نواصولگرایی محسوب می‌شدند» تاکید می کند، احتمال دارد قالیباف به سمت پایداری‌ها و جریان احمدی‌نژاد سوق پیدا ‌کند، به نظر می‌رسد که نواصولگرایی می‌خواهد خود را به اصلاح‌طلبی نزدیک کند تا اینکه بخواهد به سمت جریان پایداری پیش رود و نواصولگرایی
 حرف‌هایی را مطرح می‌کند که اصولگرایان و روشنفکران دینی از سال‌ها پیش مطرح می‌کردند.
 
قالیباف نمی‌خواهد که صریح و آشکار عدول خود را از اصولگرایان بیان کند و این موضوع تحت عنوان نواصولگرایی مطرح می‌شود اما می‌خواهد اعلام کند اصولگرایان سنتی دیگر جوابگوی جامعه نیستند و باید در ساختار و مبانی خود تجدیدنظر کنند.

همین قسم انتقادات و تحلیل ها از نامه غیرمنتظره قالیباف بود که او را وادار کرد از تریبون رسانه ملی صریح تر وارد نقد جریان اصولگرا شود. آنجا که گفت «اصولگرایی خود انتقادی ندارد. مردم وقتی قانع شوند پای کار می آیند مبانی اصول فقط برای ما نیست و نباید مبانی انقلاب را به نام خودمان مصادره کنیم.
 
در اردوگاه اصولگرایی حرف از انقلاب بیشتر زده می شود اما مسئله اصلی این است که آیا به همان اندازه که حرف می زنیم عمل هم می کنیم.ما باید بنشینیم ۵۰ نفر ۱۰۰ نفر به ما بگویند این کار را بکن این کار را نکن؟! این که نمی‌شود.»

او حتی از رفقای اصولگرایش هم انتقاد می کند و می گوید «این یعنی چه که یکی از دوستان ما می گوید مانیفست اصولگرایی را ما نوشتیم و خودمان هم آن را تغییر می دهیم. فقط ما نیستیم که حرف انقلاب اسلامی را می زنیم. زد و بندهایی پشت پرده هست که مردم را نمی بینند»

قالیباف که هرگونه گمانه زنی درباره تلاشش برای تبدیل شدن به لیدری اصولگرایان را رد می کند، می گوید «اصولگرایی واقعا سازمان دارد؟! سعی من این بود که انصاف به خرج دهم و در ابتدای نامه هم به آن اشاره کردم. پدیده تکرار چه خوب چه بد خوب است. علم مدیریت به ما می گوید که در عرصه کار اقتصادی خوب است در بازار سیاست هم اینگونه است. ما چندین عدم موفقیت داشتیم چرا برنمی گردیم به این عدم موفقیت ها نگاه کنیم؟
 
من نه تنها ادعای رهبری این گروه را ندارم بلکه معتقدم این به خواست عمومی جامعه تبدیل شده که بدنه اصولگرایی در کجا قرار دارد؟ من با این نامه خواستم این مسئله را به گفتگو بگذارم.»

شورش در جریان اصولگرا
همه این ها شاید نشان ازاین دارد که شورش درون جناح راست آغاز شده است. روزهای مهمی در پیش است: شاید به همین زودی شاهد تغییرات غیرمنتظره در آرایش سیاسی اصولگرایان باشیم.

اینکه آیا آقای شهردار انتخابات دوازدهم لیدر نواصولگراها می‌شود یا به حاشیه رانده می شود را فقط زمان مشخص می کند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین