|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۴
کد خبر: ۱۷۱۳۳۳
تاریخ انتشار: ۰۷ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۳
من فكر مي‌كنم اين طبيعت قانون است كه حتي دولت‌هاي بسيار قوي يا يك حزب در ساختار دموكراتيك كه حمايت قاطبه مردم را هم در اختيار دارد نيز مي‌تواند در گذر زمان با تغيير رويه و نگاه مردم روبه‌رو شود. مردم نظرات خود را تغيير مي‌دهند.
  يك روز بي‌خبري بر خاورميانه حرام شده است. از ستون حوادث و پرونده‌هاي بازبي‌شمار در اين منطقه حتي يك مورد هم كاسته نمي‌شود اما هر روز بر ارتفاع آن افزوده مي‌شود. بحران در سوريه همچنان پرتلاطم و پرگره است، داعش از موصل در عراق رخت بربسته اما ناامني در اين كشور پا به پاي اختلاف‌هاي سياسي پيش مي‌آيد، يمن به تراژدي انساني بدل شده و اين در حالي است كه جدا از كشورهاي اروپايي و امريكايي، برخي كشورهاي اسلامي نيز چشم بر اين فاجعه انساني بسته‌اند تا خيال عربستان سعودي در نقش پدرخوانده اين كشورها مكدر نشود. همزمان بحراني تازه در شوراي همكاري خليج فارس ظهور پيدا كرده و قطر كه تا ديروز رفيق گرمابه و گلستان بود به غضب سعودي گرفتار و از حلقه بيرون افتاده است. تنش ميان دو طرف در حال حاضر در مرز ميان مديريت اوضاع و از هم گسستن اندك رشته‌هاي تعقل باقي مانده قرار دارد و در اين ميان كردهاي منطقه اقليم كردستان عراق نيز بر طبل جدايي از بغداد مي‌كوبند. جدا از بازيگران منطقه‌اي، امريكاي دونالد ترامپ هم تكليف خود را با اين منطقه نمي‌داند. در چنين شرايطي با رضا هاكان تكين، سفير تركيه در ايران به گفت‌وگو نشستيم. تكين متولد ١٩٦٧ در آنكاراي تركيه است. در سال ١٩٨٩ از دانشگاه فارغ‌التحصيل شده و در دسامبر ١٩٩٠ به وزارت امور خارجه كشورش مي‌پيوندد. سابقه فعاليت در بخش‌هاي فرهنگي، حقوق بشر و حوزه‌هاي آسياي ميانه و بالكان را در پرونده كاري خود در اين وزارتخانه دارد. وي در سفارتخانه‌هاي تركيه در ابوظبي و بلغارستان هم فعاليت داشته است. او در فاصله سال‌هاي ٢٠٠٧ تا ٢٠١١ هم به عنوان رييس ميز عراق در دستگاه ديپلماسي تركيه حضور داشته است. تكين كه از ١٥ اكتبر ٢٠١٤ در تهران به سر مي‌برد در اين گفت‌وگو هم از بحران‌هاي منطقه‌اي سخن مي‌گويد و هم از ناآرامي‌هاي همچنان موجود در كشورش. متن كامل اين گفت‌وگو به شرح زير است: (سخنان سفير تركيه در اين گفت‌وگو صرفا عقيده شخصي وي است و چاپ آن در «اعتماد» به معناي تاييد محتواي آن نيست.

 

رييس‌جمهور اردوغان به عربستان و قطر سفركردند. بحران در قطر هر روز پيچيده‌تر از ديروز مي‌شود و به نظر مي‌رسد كه هيچ كدام از دو سوي اين ماجرا نيز شروط يكديگر را نمي‌پذيرند. تركيه هرچند مي‌گويد كه با عربستان هم رابطه عميق و حسنه دارد اما به نظر مي‌رسد كه آنكارا به شكل قوي‌تري از دوحه در اين بحران حمايت كرده است. موضع تركيه در مورد اين بحران چيست؟

همان طور كه شما اشاره كرديد ما با همه كشورهايي كه به نوعي در اين تنش و اختلاف درگير هستند به خصوص عربستان سعودي و قطر رابطه بسيار نزديكي داريم اما نمي‌توانم بگويم كه ما در اين تنش سمت كشور خاصي را گرفته‌ايم. ما از شيوه‌اي كه اين تنش بروز و توسعه پيدا كرده به هيچ‌وجه خرسند نيستيم. هركشوري احتمالا نگراني‌هايي در مورد سياست‌هاي ساير كشورها دارد و گام‌هايي هم براي رفع اين نگراني‌ها برمي‌دارد اما راه مقابله با اين تفاوت‌ها اين نيست كه ناگهان يك روز يك سياست خاص را اتخاذ كنيد و اولتيماتوم‌هايي براي طرف مقابل تعيين كنيد مانند درخواست‌هايي از يك كشور بدون اينكه با آن كشور در گفت‌وگوهاي سازنده درگير شويد. به اين دلايل است كه ما از روند شكل‌گيري و توسعه اين بحران خوشحال نيستيم. علاوه بر اين، بحران در ميان گروهي از كشورها شكل گرفته كه رابطه بسيار نزديكي با هم دارند و با هم در تماس‌هاي بسيار نزديك هستند، منظور من شوراي همكاري خليج فارس است. آنها اخيرا مشكلاتي با هم پيدا كرده‌اند اما باز هم اتفاق‌هايي كه رخ داده راه مناسبي براي حل و فصل اختلاف‌ها نيست. به همين دليل است كه ما در حالي كه طرف هيچ يك از بازيگران اين بحران نيستيم اما موافق رويكردي نيستيم كه برخي از اين كشورها عليه قطر اتخاذ كرده‌اند.

ما تلاش مي‌كنيم بر اين مشكلات غلبه كنيم. در داخل شوراي همكاري خليج فارس تلاش‌هايي براي احياي روابط توسط كويت صورت گرفته است. شايد اين تلاش‌هاي ما منجر به پيشرفت‌هاي شاياني در اين خصوص نشده باشد اما هنوز هم اميدوار هستيم كه بتوانيم اين مشكلات را حل و فصل كنيم. رييس‌جمهور ما به عربستان سعودي، كويت و قطر سفر كرد. بنابراين در عالي‌ترين سطوح بررسي مي‌كنيم كه جايگاه ما در اين بحران كجاست و از دست ما براي حل و فصل آن چه كاري ساخته است. ما در حال حاضر هم مشكلات بسيار زيادي در منطقه داريم و به يك تنش ديگر نياز نداريم. بنابراين آنچه گفته شد پارامترهاي رويكرد ما براي حل اين مشكلات است.

فكر مي‌كنيد كه تركيه در جايگاهي است كه نقش واسطه مثبتي را در اين بحران ايفا كند؟

كاملا. ما اميدوار هستيم. البته كه نمي‌توانيم در مورد نتيجه مطمئن باشيم چرا كه همه‌چيز در قبضه قدرت ما نيست. كشورهاي درگير در اين پرونده كشورهاي مستقلي هستند و بايد تصميم‌هاي خودشان را بگيرند. ما تنها مي‌توانيم اين پروسه را تسريع ببخشيم. سرعت بخشيدن به پروسه‌اي كه وجود دارد يا كمك كردن به آغاز پروسه‌اي كه به حصول نتيجه‌اي معنادار و ملموس منتج شود. بنابراين اصلي‌ترين هدف ما همين است. رييس‌جمهور اردوغان در نگاه هر دو طرف به خصوص عربستان سعودي، فرد محترمي است. او رابطه شخصي بسيار خوبي هم با پادشاه عربستان سعودي و هم با خانواده امير قطر دارد. بنابراين ما اميدوار هستيم كه بتوانيم به موفقيتي در اين زمينه دست پيدا كنيم. هرچند كه امر آساني نيست و ما هم دچار خوش‌بيني مفرط نيستيم، ما مشكلات و چالش‌ها را مي‌فهميم و بر پيچيدگي شرايط واقف هستيم. اما همزمان هم اعتقاد داريم كه نمي‌توانيم بي‌حركت بنشينيم بلكه بايد تلاش‌هايي براي حل مشكلات بكنيم.

عربستان سعودي در يكي از بندهاي درخواست‌هاي مطرح شده از قطر خواهان كاهش رابطه با تهران شده بود. نگاه تركيه به چنين پيش‌شرط‌هايي در روابط ميان كشورها چيست؟

ما به اصول قوانين بين‌المللي پايبند هستيم. هركشوري اين استقلال را دارد كه رابطه خود با ديگر كشورها را تنظيم كند. بنابراين شما نمي‌توانيد به كشور ديگري تحميل كنيد كه رابطه خود با كشور يا گروهي از كشورها را كنترل، افزايش يا كاهش دهد. ما فكر نمي‌كنيم چنين تحميل عقيده‌اي، رويكرد درستي باشد. بنابراين ما با اين رويكرد موافق نيستيم و همان‌طور كه مي‌دانيد سياست ما هم به خصوص در مقابل ايران مبتني بر تعامل بوده است. حتي زمان‌هايي كه با ايران بر سر بسياري از مسائل موافق هم نبوده‌ايم هيچگاه سياست منزوي كردن ايران را دنبال نكرده‌ايم. اين سياست درست نيست. علاوه بر اين زماني كه مي‌بينيم برخي از كشورهاي حاضر در همان گعده (شوراي همكاري خليج فارس) رابطه بسيار خوبي با ايران دارند، معنا ندارد كه از يك كشور ديگر در همان مجموعه درخواست شود تا سطح رابطه خود با ايران را كاهش دهد.

در چند روز اخير شاهد كاهش سطح رابطه ايران و كويت بوديم كه گفته مي‌شود به درخواست عربستان سعودي بوده است. نگاه شما به آن رفتارهاي سعودي در منطقه و ياركشي‌ها عليه ايران چيست؟

من مطمئن نيستم كه اين اصلي‌ترين دليل بوده باشد. بايد در اين مورد از عربستان سعودي يا مقام‌هاي كويت سوال كنيم. موضع كويت در مجموعه شوراي همكاري همواره اندكي متفاوت و همراه با نرمي و تمايل به سمت ايران بوده است. حتي در بحران اخير نيز كويت رويكرد سختگيرانه‌اي را در برابر ايران اتخاذ نكرد و به هرحال در ميان چهاركشوري نبودند كه بر ايران سخت گرفتند. آنها پروسه احيا و بازسازي رابطه را آغاز كردند. براساس اطلاعاتي كه در رسانه‌ها و برخي گزارش‌ها ديدم به نظر مي‌رسد كه يك پرونده قضايي در كويت در جريان بوده است.

عربستان در چندسال اخير ايران را به فعاليت‌هاي مخرب منطقه‌اي متهم كرده است و اين در حالي است كه ما سخناني مشابه را از زبان رييس‌جمهور اردوغان هم در مورد فعاليت‌هاي منطقه‌اي ايران شنيده‌ايم. آيا تركيه در اين مورد در كنار عربستان سعودي و امارات ايستاده است ؟

ما اعتقاد داريم كه ايران كشور بسيار مهمي در منطقه است و بايد در مسائل منطقه‌اي منفعتي براي آنها وجود داشته باشد. هيچ كس نمي‌تواند ايران را ناديده بگيرد. هيچ كس نمي‌تواند بگويد كه ايران نقشي در منطقه ندارد. اين يك سياست مبتني بر واقعيت نيست. نه يك سياست درست است و نه يك درخواست قانوني. اما اينكه اين نقش چگونه بايد بازي شود يك مساله ديگر است. ما هم نگراني‌هايي در مورد سياست‌هاي ايران در منطقه داريم. اعتقاد داريم كه ايران بايد نقش سازنده‌تري در تقويت ثبات در اين بخش از جهان كه همگي ما در آن حضور داريم، ايفا كند. ايران در برخي از كشورهاي منطقه، بازيگران موثري بر روي زمين دارد و نگاه برخي از بازيگران منطقه‌اي به نقش ايران مثبت نيست. ما اعتقاد نداريم كه همه اين نگراني‌ها كاملا درست هستند اما نكته‌اي در اين رويكرد وجود دارد. ما در ديدارهاي سطح بالا با ايران به همتاهاي خود اعلام كرده‌ايم كه شما هم مي‌دانيد كه برخي مسائل در منطقه نبايد به اين شكل و شيوه باشد. البته كه اين ديدگاه‌ها مي‌تواند در هر دو طرف وجود داشته باشد. ما بايد براي تغيير اين طرز تفكر در منطقه تلاش كنيم. اگر بي‌اعتمادي به ايران وجود دارد، دولت ايران بايد به دلايل شكل‌گيري اين بي‌اعتمادي فكر كند.

تركيه نگراني‌هاي مشابهي را در مورد فعاليت‌هاي عربستان سعودي در منطقه هم دارد؟ فكر نمي‌كنيد كه بستن چشم‌هاي‌مان بر آنچه در يمن و بحرين مي‌گذرد هم راه‌حل مشكلات منطقه‌اي نيست؟

هرمساله‌اي پيشينه و بستر متفاوتي دارد. ما از اينكه حمام خون به راه افتاده باشد راضي نيستيم، اين حمام خون مي‌خواهد در يمن باشد يا در سوريه يا در بحرين يا در عراق. خوني كه ريخته مي‌شود يا سركوبي كه صورت مي‌گيرد همواره در ميان مسلمانان است. بنابراين ما از اين وضعيت شاد نيستيم و به دنبال تغيير در اين وضعيت هستيم. اما زماني كه به پيشينه همه اين اتفاق‌ها نگاه مي‌كنيد همواره سفيد و سياه نيست. وضعيت به اين شكل نيست كه يك طرف كاملا بي‌گناه باشد و طرف ديگر مقصر همه وضعيتي كه وجود دارد. حقيقت همواره پيچيده‌تر است.

بله سياه و سفيد نيست اما رييس‌جمهور اردوغان همواره ايران را مورد انتقاد قرار مي‌دهند اما ما هيچگاه از زبان ايشان در مورد نقشي كه عربستان سعودي در منطقه بازي مي‌كند به خصوص در مورد يمن چنين انتقادهايي را نشنيده‌ايم؟

برخي مواقع مسائل در شكل‌هاي مختلف مطرح مي‌شوند. زماني كه در مورد فعاليت كشوري نگراني‌هايي داريد، مي‌توانيد اين نگراني را به طرق متفاوت بروز دهيد. گاهي مواقع در ملأعام و گاهي مواقع در خلوت. به ياد مي‌آوريد كه زماني كه بحران بحرين چندسال پيش ظهور پيدا كرد و عربستان سعودي و برخي از كشورها سربازان خود را به داخل بحرين فرستادند، اردوغان كه در آن مقطع زماني نخست‌وزير بود بيانيه بسيار قوي و تندي صادر كرد. هنوز ما در آغاز بحران بوديم و ايشان در آن بيانيه تاكيد كردند كه ما به يك كربلاي ديگر نياز نداريم. اين مساله بسيار مهم است. شما چنين نطقي و چنين جمله‌اي را از هيچ كدام از رهبران ديگر كشورهاي منطقه كه اكثريت سني در آنجا سكونت دارند را نمي‌شنويد. ايشان در اين بيانيه بحرين را با كربلا مقايسه كردند و نوعي شبيه‌سازي ميان اين دو واقعه انجام دادند. بنابراين منصفانه نيست كه از ما به دليل عدم اعتراض به چنين مسائلي انتقاد شود. تنها تفاوت‌هايي در نوع عكس العمل‌هاي ما وجود داشته است.

ما در چندسال اخير شاهد حمايت‌هاي سياسي و نظامي تركيه از منطقه اقليم كردستان عراق به گونه‌اي بوديم كه حتي دولت مركزي در بغداد نيز به اين مساله اعتراض كرد و تنش‌هايي در اين زمينه ميان آنكارا و بغداد به وجود آمد. اكنون منطقه اقليم كردستان به دنبال برگزاري رفراندوم در ماه سپتامبر است. آيا اين استقلال را تهديدي براي امنيت ملي تركيه مي‌دانيد؟ چه رايزني‌هايي با مقام‌هاي اقليم كردستان براي ممانعت از برگزاري اين رفراندوم انجام داديد؟

ما تماس‌هاي بسياري با دولت اقليم كردستان عراق KRG داشته‌ايم اما زماني كه آنها تصميم خود براي برگزاري رفراندوم را اعلام كردند هر دوي ما (ايران و تركيه) عكس‌العمل‌هاي خود را با صدور بيانيه‌هايي علني كردند و البته گفت‌وگوهايي نيز با مقام‌هاي اقليم كردستان عراق انجام شد. سياست ما در منطقه حفظ تماميت ارضي تمام كشورهاي منطقه است. زماني كه شما بازتعريف مرزها را در منطقه كليد مي‌زنيد هيچگاه نمي‌توانيد نقطه پايان آن را متصور باشيد و به علاوه اين اقدام همه‌چيز از جمله مشكلات موجود را پيچيده‌تر خواهد كرد. اين مساله مهم‌ترين و اصلي‌ترين نگراني ما در عراق و سوريه به عنوان دو كشور مهم در منطقه ما است كه ما بيش از ١٣٠٠ كيلومتر مرز مشترك با آنها داريم و اين دو كشور در بي‌ثباتي بسيار عميق و تنش در چندسال اخير بوده‌اند كه امنيت ملي ما را هم تحت‌الشعاع خود قرار داده است. آنچه ما هم در عراق و هم در سوريه مي‌خواهيم دولت‌هايي متحد است كه مراقب تمام خواسته‌هاي مشروع مردم خود باشند. اين مردم مي‌توانند از هر قوميتي يا باور و آييني يا جناح سياسي باشند. اين مطالبه ما در اين دو كشور است. در مورد منطقه اقليم كردستان عراق هم ما فكر نمي‌كنيم كه جدايي از عراق بتواند به وضعيت آنها كمكي بكند. ما خواهان توجه آنها به قانون اساسي در عراق هستيم و اينكه اين قانون را رعايت كنند. نكته‌هاي بسيار زيادي وجود دارد كه در مورد اين رفراندوم مي‌توان به آنها اشاره كرد اما ما اعتقاد داريم كه با توجه به مشكلات عديده‌اي كه در منطقه با آنها دست و پنجه نرم مي‌كنيم از مبارزه با تروريسم تا بي‌ثباتي و بحران‌هاي داخلي هركدام از كشورهاي منطقه، اضافه كردن بر حلقه اين مشكلات با طرح مساله استقلال كردستان عراق مي‌تواند بر شعله‌هاي آتش‌هاي موجود در منطقه بيفزايد. دليل مخالفت ما با اين رفراندوم و اعلام استقلال از عراق اين مساله است. اين مخالفت خود را هم بسيار واضح و مشخص به آنها اعلام كرده‌ايم.

اگر اين رفراندوم به استقلال كردستان منتهي شود آيا شما اين مساله را تهديدي براي شورانده شدن اقليت كردها در تركيه هم مي‌دانيد؟

اين مساله مربوط به يك كشور ديگر است. ما فكر نمي‌كنيم كه اين مساله (جدايي كردستان از عراق) محقق شود و فكر هم نمي‌كنيم كه ضرورتي براي اين جدايي وجود داشته باشد. البته كه شما نمي‌توانيد در برابر خواست و اراده مردم مقاومت كنيد. بنابراين اگر كه مردم يك كشور در مورد آينده خود تصميمي بگيرند ما بايد به اين تصميم احترام بگذاريم. اما نكته‌اي كه وجود دارد اين است كه اين تصميم بايد توسط تمام بافت جمعيتي يك كشور اتخاذ شود يا حداقل اكثريتي از جمعيت يك كشور با آن موافق باشند به خصوص زماني كه پاي بحث‌هاي راديكال و تندي مانند جدايي يك بخش از خاك يك كشور مطرح مي‌شود. زماني كه به اين مساله در عراق نگاه مي‌كنيد، مي‌بينيد كه هيچ كس خواهان اين جدايي نيست جز كردها. بنابراين اين نارضايتي عمومي يك مشكل بنيادين است. شما مي‌دانيد كه جمعيت قابل توجهي از كردها در تركيه، عراق، ايران و سوريه هستند كه در حقيقت بزرگ‌ترين جمعيت قومي در منطقه ما به حساب مي‌آيند. آنها احتمالا ارتباط‌ها و پيوندهاي قومي نيز با يكديگر دارند. اما در نهايت هر كدام از آنها شهروندان كشورهاي متفاوت هستند. ما در تركيه سيستم سياسي خود را داريم. كردها از حقوق دموكراتيك و آزادهاي بنيادين برخوردار هستند. البته كه در اين مقوله مشكلاتي مانند فعاليت‌هاي گروه تروريستي پ‌ك‌ك در ٤٠ سال گذشته را هم داشته‌ايم اما دولت ما تمام تلاش خود را براي شكست دادن پ‌ك‌ك و همچنين بهبود وضعيت همه شهروندان ترك از جمله جامعه كردي به كار گرفته است.

امريكا در چند روز گذشته اعلام كرد كه تجهيز مخالفان سوري را پايان مي‌دهد. اين در حالي است كه تركيه در كنار برخي كشورهاي عربي و امريكا از طرفداران و مجريان اين سياست در ٧ سال گذشته بوده است. اين رويكرد جديد امريكا را چگونه ارزيابي مي‌كنيد؟

برخي مواقع درك رويكردهاي ايالات متحده آسان نيست. زماني كه به سياست‌هاي امريكا در قبال سوريه در چندسال اخير نگاه مي‌كنيد نه از ثبات و نه از تداوم خبر چنداني نيست. بنابراين ما در تركيه نيز مانند بسياري از كشورهاي ديگر در سطح بين‌المللي در مورد اينكه سياست و استراتژي واقعي امريكا چيست دچار ابهام و شك و ترديد هستيم. زماني كه به گام‌هايي نگاه مي‌كنيد كه آنها روي زمين برداشته‌اند مانند تجهيز سنگين شاخه‌هاي سوري پ‌ك‌ك يعني حزب اتحاد دموكراتيك PYD و يگان‌هاي مدافع خلق YPG صرفا به اين دليل كه آنها تنها گروه‌هايي هستند كه با داعش مبارزه مي‌كنند، متوجه مي‌شويد كه اين سياست‌ها بي‌معنا است. ما با امريكايي‌ها در اين مورد بسيار صحبت كرده‌ايم و اخيرا يك ژنرال امريكايي در پاسخ به سوالي در مورد رابطه امريكا با اين دو گروه از كردها در سوريه اعتراف كرده است كه فكر مي‌كند آنها با گروه پ‌ك‌ك در ارتباط‌هايي هستند و بنابراين از انها خواسته كه اسامي خود را تغيير دهند. آنها برهمين اساس مي‌گويند نيروهاي دموكراتيك سوريه تاسيس شده‌اند. حقيقت اين است كه آن هم يك گروه تحت كنترل پ‌ك‌ك است و اين ژنرال امريكايي هم توضيح داده كه اين تغيير اسم به توصيه آنها براي اينكه نشان دهند ارتباطي با پ‌ك‌ك ندارد، صورت گرفته است. اين اقدام‌ها همگي خنده‌دار هستند. بنابراين ما بر سر اين مساله اختلاف‌هاي بسياري با امريكا داريم. اما همزمان امريكا از قرن‌ها پيش متحد ما بوده است. ما رابطه بسيار قوي با امريكا داريم كه حوزه‌هاي نظامي را هم شامل مي‌شود. بنابراين به گفتن اينكه چگونه برخي سياست‌هاي نادرستي كه دنبال مي‌كنند و برخي گام‌هايي كه برمي‌دارند بر پيچيدگي اوضاع مي‌افزايد ادامه مي‌دهيم.

شما اين اقدام اخير امريكا را چراغ سبزي براي فعاليت‌هاي روسيه در سوريه نمي‌دانيد؟

زماني كه شما به چندسال گذشته و آنچه كه در سوريه گذشته نگاه مي‌كنيد مي‌توانيد نتيجه‌گيري‌هاي خودتان را داشته باشيد. منظور من اين است كه اين يكي از ابتدايي‌ترين اصول روابط بين‌الملل است كه زماني كه خلأ قدرتي وجود داشته باشد قدرت‌هاي ديگر اين خلأ را پرخواهند كرد.

فكر مي‌كنيد اين استراتژي جديد بر قدرت بشار اسد بيفزايد و شايد هم بتوان آن را نشانه‌اي دانست دال بر اينكه امريكا با ماندن بشار اسد در قدرت كنار آمده است.

بشار اسد احتمالا احساس اطمينان به نفس بيشتري به نسبت گذشته خواهد كرد و زماني كه شما به سخنان برخي از رهبران كشورهاي غربي مانند امانوئل مكرون (رييس‌جمهور فرانسه) يا برخي مقام‌هاي امريكايي نگاه مي‌كنيد متوجه مي‌شويد كه بركناري بشار اسد ديگر براي آنها يك اولويت نيست و بشار اسد هم احتمالا متوجه اين مساله شده است. اما من فكر مي‌كنم كه تمام اين اظهارات و رويكردها اشتباه است چرا كه پس از همه اتفاق‌هايي كه در سوريه رخ داده است هيچ كس گمان نمي‌كند كه مي‌توان بر سوريه مانند گذشته حكمراني كرد و به همه‌چيز به گونه‌اي ادامه داد كه گويا هيچ اتفاقي رخ نداده است و بشار اسد همچنان مي‌تواند به حضور در قدرت ادامه دهد. اين سيستم جواب نمي‌دهد. به همين دليل است كه ما فكر مي‌كنيم يك انتقال قدرت معنادار و واقعي در سوريه يك ضرورت است و مي‌تواند گام نخست براي صلحي پايدار و بازسازي همه‌جانبه در سوريه باشد.

اكنون هفت سال از جنگ در سوريه مي‌گذرد و ما هنوز هم يك اپوزيسيون قوي و متحد نداريم. فكر نمي‌كنيد زمان آن فرارسيده كه حقايق بر روي زمين را ديد؟

اين برآورد منصفانه‌اي نيست. چه حمايت معناداري از اپوزيسيون در اين سال‌ها صورت گرفته است ؟ به آنها چه تجهيزاتي داده شده است؟

منظور شما از حمايت معنادار چيست؟ حمايت سياسي يا نظامي؟

هم سياسي و هم نظامي اما بيشتر مدنظرم حمايت سياسي است.

اپوزيسيون در همه اين سال‌ها از حمايت جامعه جهاني برخوردار بوده است.

اين حمايت‌ها بدون هيچ گونه عمل معناداري بوده است. اگر شما فقط بيانيه صادر كنيد بدون آنكه از آن حمايت كنيد ره به جايي نخواهيد برد. شما به رويكرد چماق و هويج واقف هستيد. اين يكي از اصول اوليه سياست‌هاي بين‌المللي است. اوباما را به ياد آوريد. او مي‌گفت استفاده از تسليحات شيميايي خط قرمز است. پس از آنكه بشار اسد از تسليحات شيميايي استفاده كرد چه اتفاقي رخ داد؟ او تنها يك گام عقب‌تر رفت. بنابراين نمي‌توانيد بگوييد كه حمايت جدي هم از اپوزيسيون صورت گرفته است. مثال اوباما تنها يك مورد اما خشن‌ترين مورد از نوع رويكردي بود كه جامعه جهاني نسبت به سوريه داشت. از اين اپوزيسيون چه انتظاري مي‌توانيد داشته باشيد؟ آنها به دليل حضور يك دولت ظالم در چنين شرايطي قرار گرفته‌اند.

اپوزيسيون هم از حمايت تجهيزاتي و هم از بيانيه‌هاي سياسي تمام بازيگران منطقه‌اي و بين‌المللي برخوردار بودند. چرا نتوانستند تا به امروز يك جمع متحد و كارآمد بسازند؟

طبيعت اين حمايت‌ها فرق داشته است. شما روسيه و ايران را روي زمين داشتيد. اين در حالي است كه ساير بازيگران بر روي زمين نبودند.

در مورد هزاران دلار تسليحاتي كه دريافت كردند چه چيزي داريد كه بگوييد؟

يك ارتش ملي وجود دارد با تمام تسليحات سنگيني كه در اختيار دارد و ساير امكانات. در آن‌سوي ميدان هم گروه‌هاي متنوع و متعددي هستند كه هيچ گونه ساختار مشخصي ندارند و تنها كمك‌هايي را به شكل گاه به گاه از برخي كشورهاي مشخص و معلوم دريافت مي‌كنند. بنابراين يك جنگ برابر وجود نداشته است اما با وجود همه اين حقيقت‌ها، ما بدانيم كه عليه ارتشي بسيار قوي با اين تجهيزات بسيار سنگين، ساختار و قدرت اطلاعاتي به اضافه حمايت‌هاي زميني كشور بزرگي مانند روسيه و البته ايران و برخي شبه‌نظامياني كه از ساير كشورها به ميدان در سوريه آمده‌اند تا از رژيم بشار اسد حمايت كنند، چنين وضعيتي براي اپوزيسيون چندان دور از ذهن نيست. با وجود همه اين عدم تعادل‌ها ما بايد متوجه باشيم كه اپوزيسيون با وجود كمبود حمايت‌هاي سياسي مقاومت كرده و همچنان هم به مقاومت خود ادامه مي‌دهد. شما مي‌گوييد كه كل جهان از آنها حمايت كرده است جز چند كشور اما اين حمايت زماني كه در پشت صحنه خبري نباشد معنايي ندارد. هيچ تحريمي، هيچ چيزي.

تحريم‌هاي بسياري عليه دولت و چهره‌هاي دولتي سوريه در اين سال‌ها وضع شده است.

اين تحريم‌ها تاثيري نداشته است. زماني كه شما نتوانيد يك رژيم را منزوي كنيد اين تحريم‌ها و تدابير معنايي ندارد.

منظور شما اين است كه تمام جهان نتوانست بشار اسد را منزوي كند صرفا به دليل حمايت‌هاي روسيه و ايران؟

يك رويكرد واحد و متحد وجود نداشت. نمي‌توانيم بگوييم كه كل جهان در يك سمت بودند و بشار اسد هم در سمت ديگر. اين مساله نيست. شما سياست‌هاي روسيه و امريكا را با هم مقايسه كنيد. تفاوت‌هاي بسياري وجود دارد.

رابطه تركيه با امريكا در زمان رييس‌جمهور اوباما رابطه چندان حسنه‌اي نبود و دو طرف انتقادهاي جدي به هم داشتند. از امريكاي ترامپ تا چه اندازه راضي هستيد؟

ما با وجود آنكه با آنها از نزديك كار مي‌كرديم اما نارضايتي‌هاي بسياري از دولت اوباما داشتيم. با دونالد ترامپ هنوز براي چنين اظهارنظرهايي زود است چرا كه تقريبا ٧ ماه از حضور وي در قدرت گذشته است و به نظر مي‌رسد كه آنها هنوز سياست‌هاي كلان و استراتژي خود را نسبت به منطقه و ساير موضوعات مشخص نكرده‌اند. بنابراين به نظر مي‌رسد كه دولت ترامپ هنوز در دوره انتقالي به سر مي‌برد. اميدوار هستيم كه رابطه ما با دولت ترامپ بهتر باشد اما هنوز بايد صبر كرد و ديد. هنوز براي گفتن اينكه آيا راضي هستيم يا خير زود است.

امريكا برخلاف آنچه كه ترامپ در دوره رقابت‌هاي انتخاباتي مي‌گفت بر حجم نقش نظامي و سياسي خود در منطقه ما افزوده است. در سوريه به عنوان نمونه شاهد دخالت‌هاي نظامي مستقيم بوديم و قراردادهاي تسليحاتي كلاني كه در دوره اوباما به حالت تعليق در امده بودند دوباره از سر گرفته شده‌اند. ايران از جمله كشورهايي است كه اعتقاد دارد بازي‌هاي منطقه‌اي را بازيگران منطقه‌اي بايد حل كنند و منتقد حضور نظامي امريكا در اين منطقه است. نگاه تركيه به اين حضور چيست؟

ايالات متحده قوي‌ترين كشور در سطح جهاني است و ما اعتقاد داريم كه امريكا بايد در منطقه ما و در كنار بازيگران منطقه‌اي نقشي را بر عهده داشته باشد. اما اين نقش بايد سازنده راهگشا باشد و نبايد به گونه‌اي باشد كه سياست‌هاي خود را بر كشورهاي منطقه‌اي تحميل كند بلكه اين حضور بايد ماهيت مشاركتي و همكاري داشته باشد. ما به چنين حضور و نقشي نياز داريم. اگر امريكا از منطقه عقب‌نشيني كند ما در اطراف خودمان وضعيت بهتري نخواهيم داشت.

فكر نمي‌كنيد كه حضور امريكا بر توازن قوا در منطقه به شكل منفي اثر مي‌گذارد؟ به عنوان مثال آنها چندصد ميليارد دلار به عربستان سعودي سلاح مي‌فروشند و همزمان ايران را به دليل آزمايش موشك‌هاي كاملا دفاعي مورد تحريم قرار مي‌دهند. تبعات اين رفتارهاي دوگانه براي منطقه ما چيست؟

ما طرفدار افزايش سلاح در اين منطقه نيستيم. آن ميلياردها دلار بايد در مسائل بهتري سرمايه‌گذاري و خرج شوند. به منطقه نگاه كنيد. علاوه بر تمام ‌بي‌ثباتي‌ها و خونريزي‌هايي كه وجود دارد، فقر بسيار، نبود آموزش و نبود نيازهاي اوليه براي جمعيت قابل‌توجهي از مردم منطقه نيز به چشم مي‌خورد. بنابراين ما نياز داريم كه اين منابع براي مردم كشورهاي منطقه خرج شوند. اما در آن سوي ميدان هم حقايقي وجود دارد غيرقابل كتمان مانند تنش‌ها و توهم و تهديدها. بنابراين برخي كشورهايي كه نگراني‌هاي مشروعي در مورد تحولات منطقه دارند احساس مي‌كنند كه شايد بهتر باشد ارتش خود را تقويت كنند چرا كه نمي‌خواهند از حيث قدرت توسط ساير قدرت‌هاي منطقه‌اي تحت‌الشعاع قرار بگيرند. بنابراين ما بايد همه‌چيز را در متن مخصوص خودش ببينيم. در جهان ايده‌آل قطعا بودجه صفر براي مصارف نظامي تعيين مي‌شود و تمام اين بودجه‌ها و پول‌ها براي پروژه‌هاي فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي هزينه مي‌شوند. اما متاسفانه ما در جهان ايده‌آلي زندگي نمي‌كنيم.

حزب جمهوري خلق راهپيمايي‌هاي گسترده‌اي را در سرتاسر تركيه برگزار مي‌كند و اين در حالي است كه رييس‌جمهور اردوغان اين راهپيمايي‌هاي سياسي را هم برابر با حمايت از تروريست‌ها مي‌داند. تا چه زماني بيان هرگونه اعتراض صلح‌آميز در تركيه، معترضان را با تروريست‌ها يكي مي‌كند؟ به نظر مي‌رسد كه طرفداران اين حزب هم در داخل تركيه كم نباشند.

ما چنين تعبيري از اعتراض‌ها نداريم. اين سياست است و گاهي اوقات سياستمداران از استعاره‌هاي قوي براي بيان برخي نكات استفاده مي‌كنند. من نمي‌خواهم در مورد مسائل مربوط به سياست داخلي صحبت كنم چرا كه اين مساله در حيطه مسووليت‌هاي من نيست. شايد رييس‌جمهور ما از كلمات قوي استفاده كند كه به نوعي انعكاسي از انتظارهايي باشد كه راي‌دهندگان به او از وي دارند. اما در نهايت اين فعاليت‌ها و راهپيمايي‌هايي كه شما از آن نام برديد، انجام شده‌اند. اين راهپيمايي‌ها از روز اول تا آخر تعيين شده بدون هيچ گونه وقفه‌اي يا رويارويي با پروسه‌اي قانوني برگزار شدند. بنابراين بايد به تصوير بزرگ‌تر نگاه كنيم. ما سال گذشته تجربه بسيار دردناكي را پشت سر گذاشتيم. تلاش براي كودتا توسط گروهي مخفي و بسيار ظالم كه همان نهاد متبوع فتح‌الله گولن بود. بنابراين ما هنوز در شوك پس از آن كودتا هستيم چرا كه كودتاي بسيار خونين و ظالمانه‌اي بود. بعدها معلوم شد كه اين نهاد (مربوط به فتح‌الله گولن) نهاد معمولي و ساده‌اي نبوده است. اين نهاد تمام شاخه‌هاي خود را بر سطوح متفاوت از رسانه تا بخش‌هاي آموزشي، اقتصادي و دولتي تركيه رشد داده بود. ما بايد براي اينكه دوباره گرفتار چنين تجربه دردناكي نشويم بسيار مراقب باشيم.

بيش از يك سال از كودتا در تركيه مي‌گذرد. چرا وضع امنيتي و سياسي در اين كشور هنوز به حالت عادي پس از اين روزها بازنگشته است؟

نمي‌توانيم بگوييم كه وضعيت هنوز نرمال نشده است. شكر خدا از منظر امنيتي ما در وضعيت بسيار بهتري به نسبت سال گذشته به سر مي‌بريم. اميدوار هستيم كه اين وضعيت همچنان هم ادامه پيدا كند. اين درست است كه ما هنوز با فعاليت‌هاي تروريستي پ ك ك دست و پنجه نرم مي‌كنيم و همچنان هم عمليات‌هاي ما عليه سلول‌هاي داعش و ديگر گروه‌هاي تروريستي در تركيه ادامه دارد.

مبارزه با گروه فتح‌الله گولن نيز متوقف نشده است و البته كه اين نهاد يك نهاد متفاوت است چرا كه آنها مي‌توانند به خوبي فعاليت‌هاي خود را به شكل مخفيانه و مستتر ادامه دهند. بنابراين اين وظيفه ساده‌اي نيست. شبيه اين نيست كه شما يك گروه تروريستي پيدا و آنها را بمباران كنيد، اعضاي آن را بكشيد يا بازداشت كنيد و به زندان بيندازيد يا رهبران آنها را در ساير بخش‌ها هم شناسايي كنيد. اينها گروهي هستند كه در چند دهه اخير اعضاي خود را به داخل ساختارهاي متفاوت دولتي نفوذ داده‌اند. به همين دليل است كه ما در شرايط بسيار حساسي مشغول كار بر اين پروژه هستيم و هر روز هم چيزهاي جديدي در مورد اين گروه و افراد وابسته به آن كشف مي‌كنيم. اما اميدوار و مطمئن هستيم كه مي‌توانيم اين كار را هرچه سريع‌تر به پايان برسانيم. زندگي در تركيه تحت تاثير اين مسائل نيست. كودتا در روز ١٥ جولاي رخ داد و من تا روز بيست جولاي در تركيه بودم و ديدم كه حتي يك تا دو روز پس از كودتا هم شرايط به سرعت به حالت نرمال خود بازگشت. ما بايد از اين سو هم به قضيه نگاه كنيم و همواره نبايد از لنز تاريك ماجرا به آن نگاه كرد. ما تجربه بسيار خطرناك و خونيني را پشت سر گذاشتيم كه در جريان آن ٢٥٠ نفر از شهروندان ما كشته شدند. هزاران نفر هم زخمي شدند و ما اكنون تلاش مي‌كنيم تا از اين وضعيت خارج شويم.

مردم به هيچ دولتي كارت سبز دايمي نمي‌دهند. نگران واكنش مردم تركيه به رفتارهاي امنيتي و برخوردهاي دولت با مخالفان نيستيد؟

حق با شما است. من فكر مي‌كنم اين طبيعت قانون است كه حتي دولت‌هاي بسيار قوي يا يك حزب در ساختار دموكراتيك كه حمايت قاطبه مردم را هم در اختيار دارد نيز مي‌تواند در گذر زمان با تغيير رويه و نگاه مردم روبه‌رو شود. مردم نظرات خود را تغيير مي‌دهند. اگر وضعيت را به خوبي براي آنها توضيح دهيم، همه گام‌هايي را كه برداشته شده است، توضيح دهيم و بگوييم كه دولت قصد دارد چه كارهايي انجام دهد اين مساله مي‌تواند درك بيشتري را از جانب مردم با ما همراه سازد. من فكر مي‌كنم كه مردم ما در تركيه به اين مساله واقف هستند. البته كه همه موافق كامل اتفاق‌هايي نيستند كه رخ مي‌دهد.

برخي احتمالا نگراني‌هاي بسيار جدي در اين مورد دارند و برخي هم احتمالا فكر مي‌كنند كه با برخي گروه‌ها يا احزاب منصفانه و عادلانه برخورد نشده است. اما پس از همه اين اتفاق‌ها، ما يك حكومت قانون داريم و پرونده‌هاي متعددي در دادگاه‌ها گشوده شده است و همه ما اميدوار هستيم كه اين مسائل به خوبي و در مسير درست و عادلانه حل و فصل شود. در نتيجه مردم ما از مقبوليت قانوني و مشروعيت گام‌هايي كه برداشته شده است، مطمئن باشند.

رابطه تركيه و اروپا هر روز در وضعيت پيچيده‌تري قرار مي‌گيرد و ديدار ميان صدراعظم مركل و رييس‌جمهور اردوغان نيز به خوبي پيش نرفته است و حتي بر حجم اختلاف‌ها افزوده است. گره اصلي در اين تنش چيست؟ تركيه هرحركت و انتقاد اروپايي‌ها را به حمايت از كودتاچيان مربوط مي‌كند و به نظر نمي‌رسد كه اين رويكرد مناسبي باشد؟

مساله اساسي به خصوص درباره رابطه آنكارا با اروپا اين است كه آنها حس همدردي و همراهي با ما در بسياري از مسائل و مشكلاتي كه ما با آن دست و پنجه نرم مي‌كنيم از خود نشان نمي‌دهند. آنها از لنز كوتاه بينانه و كاملا منافع‌محور به مسائل نگاه مي‌كنند بدون آن‌كه درك واقعي از شرايطي كه ما در آن قرار داريم، داشته باشند. ما مخالف انتقادهايي نيستيم كه اروپايي‌ها يا سايرين از ما دارند اما همزمان مي‌خواهيم كه رفتار آنها با ما منصفانه باشد. من فكر مي‌كنم كه ما مدت‌ها است كه رفتار عادلانه و منصفانه‌اي را از جانب اروپايي‌ها شاهد نبوده‌ايم. من صرفا در مورد سال گذشته ميلادي و ماجراي كودتا نيست كه صحبت مي‌كنم بلكه منظور من رابطه ما با اتحاديه اروپا است كه سابقه آن به ١٩٦٣ بازمي‌گردد. در ٥٤ سال گذشته ما تلاش كرده‌ايم كه به عضويت كامل اين اتحاديه دربياييم. كشورهايي هستند كه به نسبت تركيه در حوزه برآورده كردن شروط مدنظر اتحاديه اروپا براي عضويب بسيار ضعيف‌تر عمل كرده‌اند اما ظرف چندسال توانستند به اين عضويت درآيند. بنابراين قطعا چنين رويكردهاي غيرمنصفانه‌اي در برابر تركيه مولود نگاهي منفي از جانب افكار عمومي اين كشور نسبت به اتحاديه اروپا شده است چراكه حرف ما اين است كه اگر شما ما را نمي‌خواهيد ما هم شما را نمي‌خواهيم. علاوه بر اين خيلي چيزها در اين سال‌ها تغيير كرده است. منظور من اين است كه شايد عضويت تركيه در اتحاديه اروپا ١٥ يا ٢٠ سال پيش كه وضعيت اقتصادي ما تا اين اندازه قوي نبود، مساله بسيار مهمي بود اما تركيه بدون عضويت در اتحاديه اروپا، مسير پيشرفت را طي كرد. به نظر من، مساله عضويت ما در اتحاديه اروپا بيشتر سمبليك است چرا كه نگاه و رويكردهاي ما حتي در دوره باراك اوباما نيز بيشتر به سمت غرب بوده است. ما كه اعتقاد داريم همانطور كه بخشي از غرب هستيم بخشي از شرق هم هستيم و فكر مي‌كنيم كه اروپايي‌ها با رفتار درست با تركيه فرصت بزرگي را از دست دادند. اگر آنها ١٠ يا ١٥ سال پيش رويكرد درستي را اتخاذ كرده بودند بسياري از چيزها مي‌توانست متفاوت باشد و البته كه ديگر نمي‌توانيم ساعت را به عقب بازگردانيم.

تركيه، ايران و روسيه سه كشوري بودند كه در مذاكرات آستانه در برقراري آتش‌بس نقش بسيار مهمي را ايفا كردند. اين در حالي است كه ما اخيرا شاهد توافق امريكا و روسيه در مورد مناطق كاهش تنش در بخش‌هايي از جنوب سوريه بوديم. نگاه آنكارا به اين توافق چيست؟ آيا تركيه در جريان اين رايزني‌هاي روسيه و امريكا قرار داشت؟

زماني كه نخستين‌بار در مورد توافق آتش بس ميان امريكا و روسيه شنيديم، متعجب شديم. همان طور كه مي‌دانيد درپروسه مذاكرات آستانه در مورد ٤ منطقه مدنظر براي برقراري آتش بس توافق شده بود كه يكي از اين چهار منطقه همان منطقه‌اي بود كه روس‌ها، امريكايي‌ها و اردني‌ها هم در مورد آن به توافق مشابه دست پيدا كردند. بنابراين آتش بس و كاهش تنش در اين منطقه در جريان مذاكرات آستانه به دست آمده بود اما به هرحال روسيه و برخي ديگر از كشورها ترجيح دادند كه خارج از پروسه آستانه گام بردارند. ما از اين توافق آتش بس پس از آن‌كه به دست آمد، مطلع شديم.

مانند ايران.

بله و فكر مي‌كنم كه هم تركيه و هم ايران از اين مساله راضي نيستند. اين نارضايتي بدان معنا نيست كه ما مخالف كار كردن با اردن يا ايالات متحده هستيم چرا كه آنها در حال حاضر هم به عنوان اعضاي ناظر در جريان مذاكرات آستانه قرار دارند. مساله اينجاست كه ما متوجه نمي‌شويم چرا اين توافق بايد به اين شكل و شمايل انجام شود اما شايد فاكتورهاي ديگري در شكل‌گيري اين توافق دست داشته‌اند. مساله مهم ديگر اين است كه ما از هر توافقي كه صلح و ثبات را به منطقه بياورد، استقبال مي‌كنيم. بنابراين اگر اين توافق دستاوردهاي مثبتي براي وضعيت در سوريه داشته باشد ما صرفا به خاطر اينكه از دايره آن خارج بوده‌ايم، مخالف آن نيستيم.

آيا تركيه از جانب روسيه توضيحي در مورد چند و چون اين توافق دريافت كرده است؟

بله. نه فقط از جانب روس‌ها بلكه از جانب امريكايي‌ها هم توضيحاتي به ما داده شد. ما در اين مورد صحبت كرده‌ايم. اين يك مساله مخفي نيست و در همه رسانه‌هاي بين‌المللي در مورد آن صحبت مي‌شود. امريكايي‌ها و اردني‌ها از پروسه مذاكراتي آستانه كه در آن سه كشور ايران، تركيه و روسيه به خصوص ايران حضور داشتند راضي نيستند.

آنها نمي‌خواهند كه ايراني‌ها در اين بخش از سوريه كه محل مذاكره جديد است يا در تضمين آتش بس در اين منطقه نقشي را برعهده داشته باشند بنابراين به نظر مي‌رسد كه اين اصلي‌ترين دليل براي اتخاذ چنين رويكردي از سوي آنها است.

رييس‌جمهور حسن روحاني، سدسازي‌هاي اخير تركيه را يكي از عوامل موثر در بيابان‌زايي در ايران دانسته‌اند و اين در حالي است كه مقام‌هاي تركيه چنين مساله‌اي را تكذيب مي‌كنند. در اين خصوص چه مذاكراتي ميان تهران و آنكارا در جريان است؟

كاش گفت‌وگويي در اين باره ميان ايران و تركيه در جريان بود. در همه مشكلات و اختلاف‌ها ما خواهان گفت‌وگو هستيم حتي اگر اين گفت‌وگو در مورد سوژه‌هايي باشد كه در مورد آن با هم اختلاف داريم. اما در مورد اين مساله، به خصوص در دوره اخير آنچه ما شاهد آن هستيم مجموعه‌اي از اتهام‌هايي است كه حتي در عالي‌ترين سطوح در ايران عليه تركيه مطرح مي‌شود و اين در حالي است كه ما اعتقاد داريم اين اظهارنظرها و تركيه را مقصر همه‌چيز دانستن از پيشينه علمي كافي برخوردار نيست. ما همواره در اين مورد صحبت كرده‌ايم و پيشنهاد كرده‌ايم كه گفت‌وگو را از سطح گفت‌وگوهاي كارشناسي آغاز كنيم. در اين جلسات مي‌توانيم اطلاعات را رد و بدل كنيم و ببينيم كه آيا مي‌توانيم به يك بستر مشترك براي ادامه بحث دست پيدا كنيم يا خير؟ چرا كه اين اختلاف و اين مساله مانند مسائل سياسي نيست. در عالم سياست شايد موافق نباشيد اما در اين مساله ما در مورد توفان گرد و خاك، تاثير سدسازي‌ها و كمبود آب و مسائلي از اين دست صحبت مي‌كنيم كه همگي مسائلي علمي هستند. بنابراين اگر بتوانيم با هم صحبت كنيم و همه اطلاعات را تجزيه و تحليل كنيم ابتدا بايد به يك نتيجه مشترك دست پيدا كنيم.

من در اين مورد با خانم ابتكار دو بار در دو سال گذشته صحبت كرده‌ام و همچنين با برخي مقام‌هاي ديگر در سازمان محيط زيست و وزارت خارجه هم صحبت كرده‌ام. حرف ما اين است كه مي‌توانيم در قالب يادداشت تفاهم براي همكاري در حوزه‌هاي محيط زيست كه در جريان سفر رييس‌جمهور ما به ايران در آوريل سال ٢٠١٥ به دست آمد در اين خصوص صحبت كنيم. يك سال پس از اين تاريخ هم در آوريل سال ٢٠١٦ اين يادداشت تفاهم موقعيت اجرايي پيدا كرد و ما پيش‌نويسي را براي عملي كردن آن تهيه كرديم و در اختيار ايراني‌ها قرار داديم. در حالي كه يك سال از تاريخ ارايه اين پيش‌نويس گذشته است ما هنوز پاسخي از جانب ايران دريافت نكرده‌ايم. علاوه بر اين ما در تمام نشست‌ها و ديدارها و همچنين كنفرانس‌ها تكرار مي‌كنيم كه خواهان گفت‌وگو هستيم. بنابراين به جاي اين سخنان تند و تيز در ملأعام كه حقيقت ماجرا و شرايط را هم منعكس نمي‌كند، مي‌توانيم با هم گفت‌وگو كنيم.

موضوع فقط مساله سدسازي نيست و اين سدسازي هم تنها دليل گرد و غبارها نيست. علاوه بر اين هركشوري مسووليت‌هاي خود را در اين خصوص دارد و بايد همه اين مسائل را در نظر گرفت. سدسازي در دجله و فرات براساس اطلاعات علمي كمترين تاثير را بر تغييرات جوي داشته است. توپ اكنون در زمين ايراني‌ها است و ما اميدوار هستيم كه ايران و تركيه در اين زمينه با هم وارد گفت‌وگو شوند.

آيا برنامه‌اي براي نشست شوراي عالي راهبردي روابط ايران و تركيه در تهران و با حضور روساي جمهوردر آينده‌اي نزديك در دستور كار داريد؟

اين مكانيسم كه نام كامل آن، شوراي عالي همكاري است توسط روساي جمهور دو كشور هدايت مي‌شود. اين شورا معمولا در جريان ديدارهاي روساي جمهور فعال مي‌شود. ما اين شورا را تاكنون سه بار برگزار كرده‌ايم كه دو بار آن در جريان سفر رييس‌جمهور روحاني به تركيه و يك بار هم در جريان سفر رييس‌جمهور اردوغان به ايران بوده است. اكنون نوبت رييس‌جمهور تركيه است كه به ايران سفر كند و ما اميدوار هستيم كه اين سفر در سال جاي رخ بدهد. به دليل تحولات سياسي كه در تركيه و ايران رخ داده است امكان برگزاري اين سفر در تاريخ زودتر وجود نداشته است. ما يك رفراندوم را پشت سر گذاشتيم و در ايران هم انتخابات رياست‌جمهوري در جريان بوده است. هر دو طرف مشتاق هستند كه اين سفر پيش از پايان سال جاري ميلادي انجام شود. فكر مي‌كنم احتمالا پس از مراسم تحليف رييس‌جمهور روحاني و پس از آنكه دولت جديد شكل گرفت، پروسه بسترسازي براي اين سفر هم از سر گرفته شود. ما همچنين بايد شوراي مشترك اقتصادي را هم فعال كنيم تا مقدمات اين سفر در سطح رياست‌جمهوري و تشكيل شوراي عالي همكاري بعدي فراهم شود.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین