کد خبر: ۱۷۰۵۸۰
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۶
شخصیت‌هایی که از میان اصولگراها رفتند، دیگر جبران نشد. من معتقدم که دیگر زمان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی گذشته است. زمان خرد جمعی است و برای اداره کشور به همه کسانی که به ایران اسلامی عشق می‌ورزند، احتیاج داریم.
 «من فکر می‌کنم برادر بزرگ، عزیز و دوست‌داشتنی ما آقای روحانی یک اشتباهی کرده است و باید عقب‌نشینی می‌کرد. بله سپاه نیز بودجه خود را از دولت می‌گیرد اما این که در جواب سپاه آقای روحانی این صحبت را به میان بکشد، خیلی درست نبود.»

عصر ایران نوشت: «شاید برای نسل امروز محسن رفیقدوست نام چندان شناخته‌شده‌ای نباشد. این شناخته‌شده نبودن هم به خاطر این است که او سال‌هاست از صحنه سیاست کشور کنار کشیده و از بیرون زمین بازی سیاست ایران را مشاهده می‌کند. بسیاری اولین تصویری که از او به یاد دارند کنار امام در آن بلیزر معروف است؛ در روزی که امام به وطن بازگشت.

نام جنگ که به میان می‎‌آید نمی‌شود از نام رفیق‌دوست به سادگی گذشت. او یکی از مؤسسان سپاه و نیز وزیر سپاه در کابینه‌های میرحسین موسوی است. با آغاز جنگ در قامت وزیر، مسئولیت تأمین تجهیزات جنگی برای سپاه را بر عهده داشت. بسیاری از موشک‌هایی که از سوی ایران به سمت نیروهای عراقی شلیک می‌شد، حاصل مذاکرات رفیق‌دوست و قذافی بود. به زبان دیگر موشک‌ها سوغاتی‌هایی بود که او با خود از لیبی آورده بود.

«پدر موشکی ایران» از اختلاف‌ها گله داشت. می‌گفت باید روحانی عقب‌نشینی کند. در اختلاف دولت و سپاه در ماجرای حمله موشکی به داعش گفت، هر دو بی‌ ربط حرف می‌زنند.

در ادامه گزیده گفت‌وگوی عصر ایران با رفیقدوست را که در بنیاد نور انجام شد، بخوانید:

- یکی از ویژگی‌های بنی‌صدر دروغ‌گویی‌های محکم بود و آنچنان هم دروغ می‌گوید که همه باور می‌کنند.

- تا زمانی که بنی‌صدر در قدرت بود حضور سپاه و مخصوصا بسیج یا در جبهه ممکن نبود، یا حضور ما با اذن مقام معظم رهبری اتفاق می‌افتاد. حتی خیلی وقت‌ها کارهای ما را هم خنثی می‌کرد.

- ما معتقد بودیم بنی‌صدر دست‌نشانده‌ای بود که از اول به جمهوری اسلامی با زیرکی تحمیل شد.

- در جلسه‌ای که من به عنوان نماینده امام به ارتش رفته بودم، دستور این که آنجا را بمباران کنند تا اسناد از بین برود، علنا گفته می‌شود. وقتی آمریکایی‌ها در طبس زمین‌گیر شدند چند وسیله آنها سالم ماند. بعد از آن دو هواپیما بلند می‌شود و آنجا را بمباران می‌کنند. شهید منتظری قائم در آن زمان توسط آمریکایی‌ها شهید نشد بلکه توسط نیروی هوایی خود ما این اتفاق افتاد.

- من به او (بنی‌صدر) گفتم: «دستور بده هزار عدد تفنگ ژ۳ به من بدهند.» گفت: «نمی‌دهم! برو از ارباب‌هایت تفنگ بگیر!» پرسیدم: «کدام ارباب؟» گفت: «آقای بهشتی، آقای هاشمی، آقای خامنه‌ای» گفتم: «آنها ارباب‌های من هستند اما تفنگ دست توست.» گفت: «تفنگ نمی‌دهم.» رفت سوار جیپش شد. من رفتم زیر چرخ عقب جیپ خوابیدم. گفتم: «تا حواله ۱۰۰۰ تفنگ ننویسی، نمی‌روم.» نوشت اما وقتی من رفتم تسلیحات گفتند، تلگراف زده که تفنگ ندهید... البته من افرادم را آوردم قفل در تسلیحات ارتش را بریدم و به جای ۱۰۰۰ اسلحه، ۳۰۰۰ عدد و ۳۰۰تیربار فرستادم جبهه و کار خود را انجام دادیم.

- من قبلا به امام گزارش داده بودم و امام به بنی‌صدر گفت: «کاری با فلانی (رفیق‌دوست) نداشته باش!»

- دعوای ما با آقای شمخانی همین است. اکثر ما معتقدیم که بنی‌صدر خیانت کرده است. من معتقدم اگر بخواهیم در تاریخ دنیا آدم احمقی را پیدا کنیم یکی از نمونه‌های اعلای آن بنی‌صدر است. یعنی کسی بیاید در نظامی به آن جایگاه برسد، مورد پشتیبانی امام قرار بگیرد اما چنین عملکردی از خود نشان دهد. من یک روز خدمت امام رفتم و گفتم: «شما آقای بهشتی، هاشمی و خامنه‌ای را می‌شناسید. چطور در مقابل این‌ها از بنی‌صدر حمایت می‌کنید؟» امام عصبانی شد و گفت: «۱۱میلیون مردم به بنی‌صدر رای دادند و من برای آنها ارزش قائلم.» این آدم احمق بود که امام را برای خود نگه نداشت. یک باره از مقام ریاست‌جمهوری می‌رود در نزدیکی قبرستانی در پاریس زندگی می‌کند که اگر مرد، مردم زحمت تشیع جنازه نداشته باشند.

- یک زمانی من مسئول تدارکات سپاه بودم. سیدحسین خمینی را فرستاد پیش من برای این که من از سپاه استعفا بدهم. بعد من رفتم پیش بنی‌صدر. به من گفت باید از سپاه بروم. گفتم: تو در مقامی هستی که می‌توانی من را از سپاه بیرون کنی. چرا بیرون نمی‌کنی؟ با یکدیگر بحثمان شد. در تجزیه و تحلیل خودم فکر کردم رفتار این شخص رفتار یک احمق نیست. آن زمان رفتن من از سپاه خیانت بود، چون پست حساسی داشتم و همه از من راضی بودند لذا در مورد جنگ رفتار او را حمل بر اشتباه نمی‌کنم و به نظرم خیانت کرد.

- من عقیده مرحوم شهید بهشتی و مقام معظم رهبری را چون با آنها صحبت کردم، می‌دانم. عقیده سومی را چون صحبت نکردم، اطلاع ندارم. حتی ما نسبت به توجهی که مقام رهبری به ارتش داشت، تعجب می‌کردیم و بعضی اوقات ما ناراحت می‌شدیم که آقا ارتش را بیشتر از ما دوست دارد. آقا هم با درایت این کار را می‌کرد و بعد هم عنوان کرد و گفت، امام بیشتر از همه این را می‌خواست.

- بنی‌صدر آن موقع خیلی کاره‌ای نبود. یک پست ریاست‌جمهوری داشت.

- خدا رحمت کند مرحوم تیمسار ظهیری‌نژاد را. هیچ‌وقت ابایی نداشت و می‌گفت: من حرف شما سپاهی‌ها را نمی‌فهمم. در این جنگ باید دنبال امکانات باشید. در مقابل هر تانک عراقی دو تانک و در مقابل هر هواپیمای عراقی دو هواپیما. به این تز معتقد بود.

- ابتدای تشکیل سپاه، سپاه از اول مخالف ارتش نبود چون ما برای ماموریتی غیر از ارتش تشکیل شدیم. ارتش در تمام کشورها مسئولیت سرزمینی و مرزی دارد. سپاه برای حفاظت از انقلاب و دستاوردهای انقلاب تشکیل شد. لذا ما تعارضی با ارتش نداشته و با آنها همکاری داشتیم.

- (بعد از فتح خرمشهر) من جزو عده‌ای بودم که موافق ادامه جنگ بودم. وقتی خرمشهر را گرفتیم، می‌گفتیم چه اتفاقی افتاده؟ ما با یک سیستم جدید یعنی آوردن همه مردم به صحنه جنگ و با کمترین امکانات توانستیم بخش سیاسی متصرفات عراق را از دستش خارج کنیم. مهران را آزاد کردیم. مهرشهر را آزاد کردیم. خرمشهر را گرفتیم اما اکثر نقاط استراتژیک که اسم و رسم نداشت، دست صدام بود که بعدا گرفتیم. از نظر امکانات ما همان فلک‌زده قبل از جنگیم و اگر ما الان جنگ را متوقف کنیم شش ماه بعد صدام با یک امکانات قویتری قطعا تهران را می‌گیرد. پس ما باید جنگ را به داخل عراق بکشانیم و خودمان را تقویت کنیم... اگر آن موقع ما آتش‌بس را می‌پذیرفتیم شش ماه بعد صدام به ما حمله می‌کرد و ما شکست می‌خوردیم.

- می‌روند پیش امام و می‌گویند این امکانات را برای ادامه جنگ از ما می‌خواهند و ما نمی‌توانیم آماده کنیم. امام می‌گوید آتش‌بس را بپذیرید. اما با تمام عقیده‌ای که داشتم معتقدم جنگ در زمان خوبی تمام شد.

- ما از موضع ضعف‌ آتش‌بس را نپذیرفتیم ولی در خوب زمانی جنگ تمام شد و رندی سیاسیون توانست جنگ را به پایان برساند.

- نقشی که ایران در داستان این چند سال و در مقابل اسرائیل بازی کرد، این بود که حزب‌اللهی را ساخت که در جنگ ۳۳ روزه اسرائیل را شکست داد این شکست را اسرائیل پذیرفت. تحقیر دومی که ایران به اسرائیل تحمیل کرد این بود که غزه خاک کوچکی است و پر جمعیت‌ترین نقطه دنیا به حساب می‌آید. دو بار اسرائیل به غزه حمله کرد و حماس با کمک ایران اسرائیل را شکست داد.

- همه تحلیلگران سیاسی معتقدند که اگر نبوغ فکری قوی حضرت آقا که یک مرتبه حس کرد، چه خبر است، زمانی بود که لشکر داعش ۴۰ کیلومتری بغداد بود و اگر ایران و سردار سلیمانی با نیروهایش نمی‌رفت و این نیرو را از بغداد تا موصل تعقیب نمی‌کرد، امروز نه تنها عراقی وجود نداشت و همه اماکن مقدس هم از بین رفته بود بلکه در ایران ما در زعفرانیه با داعش می‌جنگیدیم. لذا رهبری تشخیص داد ما باید هم به عراق هم به سوریه کمک کنیم تا داخل خاک خودشان داعش را از بین ببرند. ما نه داعیه دخالت در سوریه را داریم و نه عراق را.

- خدا رحمت کند سردار همدانی را. می‌گفت هنر ما این است که در سوریه دو ۹۰هزار نفر بسیجی تربیت کردیم. ۹۰ هزار نفر مرد و ۹۰هزار نفر زن. مردها می‌جنگند، شهرها را می‌گیرند، می‌دهند به خانم‌ها که نگه دارند و ما از بسیج خواهران سوریه بیشتر راضی هستیم تا مردهایشان چون آنها جنگنده‌تر هستند.

- من نمی‌دانم شما چه چیزی از نیروهای داعش می‌دانید. چنین نیروهایی در تاریخ فقط یک تعدادی در اطراف حسن صباح بودند که حاضر بودند دست به چنین کارهای فجیع بزنند و نیروهای منافقین خودمان.

- سفیر لیبی در زمان قذافی نزد من آمد. زمانی که مخالفت‌ها با قذافی شروع شد، دولت ایران بدون اعلام رسمی برای مردم لیبی آذوقه و دارو فرستاد. سفیر لیبی نزد من آمد و گفت، آقای قذافی گفته است چه کمکی می‌توانید به ما کنید. من پیغام دادم که در قضیه رخ داده، سیستم حکومتی موجود در کشور شما قابل ادامه نیست. اگر می‌خواهید ما و تعدادی از مسئولین به آنجا بیاییم و بین شما و ملت التیامی ایجاد کنیم. شاید در این صورت کاری بشود کرد؛ چرا که من در آنجا تماس مردمی زیادی داشتم و در شهرهای مختلف سخنرانی می‌کردم. به سفیر لیبی گفتم که کمک نظامی و امکانات دیگر به درد شما نمی‌خورد؛ چرا که به اندازه کافی دارید و جواب نمی‌دهد. گفتم که یا به مردم بپیوند یا برو که تصمیم او ماندن شد اما امروز مردم عاقل لیبی در مورد قذافی پشیمان هستند.

- من فکر می‌کنم برادر بزرگ، عزیز و دوست‌داشتنی ما آقای روحانی یک اشتباهی کرده است و باید عقب‌نشینی می‌کرد. بله سپاه نیز بودجه خود را از دولت می‌گیرد اما این که در جواب سپاه آقای روحانی این صحبت را به میان بکشد، خیلی درست نبود. ارتباط من با سپاه نزدیک است و می‌دانم که با خواهش دولت، سپاه بخشی از کارهای اقتصادی را قبول می‌کند.

- در حال حاضر تا دولت به صورت علنی از سپاه درخواست ورود به اقتصاد نداشته باشد، سپاه ورود نمی‌کند و می‌بینید که چقدر عقب خواهیم رفت. برای مثال در سد کرخه هیچ نیروی مردمی و ملی و بخش خصوصی نمی‌توانست این پروژه را انجام دهد لذا دولت اشتباه کرد که چنین حرفی را در مورد سپاه زد.

- باید توجه کنید که دولت و سپاه یکی هستند. ما یکی هستیم. ما در اساسنامه نوشته‌ایم که سپاه پاسداران برای حراست از انقلاب و دستاوردهای انقلاب می‌ماند و حدود آن را قانون مشخص می‌کند. دستاوردهای انقلاب، دولت جمهوری اسلامی، مجلس و قوه قضاییه است و در نتیجه سپاه حافظ همه اینهاست و حافظ حکومت است، پس چطور می‌توان با آن درافتاد؟

- این که دولت انتظار داشته باشد، سپاه زیر نظر دولت باشد، قابل قبول نیست. سپاه زیر نظر فرمانده کل قواست. جهان را چشم و خط و خال و ابروست که هر چیزی به جای خویش نیکوست.

- به عنوان یک فردی که پست و مقامی ندارم، در مورد برجام باید بگویم که برجام دو دستاورد بسیار خوب داشت. یکی این که اصل داشتن انرژی هسته‌ای را مانند لیبی نمی‌پذیرفتند. وقتی که برجام به امضا رسید، وضعیت کنونی انرژی هسته‌ای ما را پذیرفتند و ما یک کشور دارای انرژی هسته‌ای شدیم. مورد دوم این است که یک اجماعی علیه ما شکل گرفته بود که در اثر برجام این اجماع شکسته شد و آمریکا دیگر قادر نیست آن اجماع را علیه ما ایجاد کند.

- ما به دولت می‌گوییم که دولت باید برنامه‌ریز، هدایت‌گر و کنترل‌کننده باشد. دولت تاجر، کشاورز، صنعت‌گر و ساختمان‌ساز بدی است و یکی از بدترین کارهای احمدی نژاد نیز همین مسکن مهر بود.

- تحصیلکرده‌های کشور را در وزارت سپاه به کار گرفتیم و گفتیم تا زمانی که در ایران انقلاب اسلامی هستیم، در محاصره نظامی قرار خواهیم داشت و در نتیجه هر چه را تا ظهور امام زمان می‌خواهیم باید خودمان بسازیم. در آن زمان هجده گروه از این تحصیلکرده‌ها تشکیل شد و از فشنگ تا موشک و زیردریایی را ساختیم. یک گروه را «امام دستور دادند، تشکیل نشود و آن گروهی برای ساخت بمب اتم بود که امام نهی کردند.»

- (درگیری بین سپاه و دولت در حمله موشکی ایران به دیرالزور در سوریه) به هر حال حرف هر دو طرف بی‌خود و بی‌ربط بوده است. ما همه جزیی از یک کشوریم و یگانه هستیم. آن چه واقعیت داشت، دستور فرمانده کل قوا بود. ایشان می‌توانست بگوید در شورای عالی امنیت بحث کنید و تصمیم بگیرید ولی دیدیم کار به گونه‌ای دیگر شد.

- معتقد بودم که آقای روحانی (برنده) انتخاب می‌شود. در مجموع مردم کشور ما دو دوره را انتخاب می‌کنند و در این دوره فردی که مردم بیش از آقای روحانی بتوانند به او اعتماد کنند در میان کاندیداها وجود نداشت. البته من دوست داشتم قالیباف انتخاب شود و علاقه شخصی من بود؛ چرا که از نظر اجرایی او را تواناتر می‌دانم.

- قرار است کارنامه قالیباف ارائه شود تا مشخص شود چه کارهایی در این دوازده سال انجام داده‌اند.

- با ادبیات قالیباف در مناظره‌ها مشکل داشتم؛ چرا که چنین ادبیاتی نیاز نبود.

- اگر آقای رییسی به نفع قالیباف کنار می‌رفت، باز هم آقای روحانی انتخاب می‌شد اما با رای کمتر.

- هنوز یک اصولگرا هستم اما چون برخی از افرادی که ادعای اصولگرایی می‌کنند را قبول ندارم راه میانه را انتخاب کرده‌ام.

- ایشان (حسن روحانی) اصولگرای اصلاح‌طلب است.

- من اصولگرایی هستم که طرفدار بخشی از اصلاح‌طلبان ولایتی هستم؛ چرا که اصلاح‌طلبان دو دسته هستند: اصلاح‌طلب ولایتی و اصلاح‌طلب برانداز. اصلاح‌طلب ولایتی مانند آقای عارف، جهانگیری و زنگنه و در مورد براندازها نیز شاید مصلحت نیست الان صحبتی به میان بیاید.

- بهترین تکیه‌گاه آقای روحانی برای موفقیت در این چهار سال مقام معظم رهبری است. در دور اول مقام معظم رهبری تعبیری از انتخاب ایشان داشتند که حتی در مورد آقای هاشمی نداشتند. با توجه به حسن نیت و احساس مسئولیتی که آقا دارند، ایشان اگر به جای دیگران به آقا متکی باشند، ۴ سال خوبی را پشت سر خواهند گذاشت.

- شما معتقدید که مردم آقای روحانی را برای ریاست‌جمهوری انتخاب کردند اما من می‌گویم مردم یک نفر را برای پست ریاست‌جمهوری انتخاب و به رهبر معرفی کردند. یعنی اگر ایشان تنفیذ نشود، رییس‌جمهور نخواهد شد.

- در سیاست داخلی اگر آقای روحانی به آقا اتکا کنند، موفق می‌شوند و من امیدوارم چنین کاری صورت بگیرد.

- در سیاست خارجی بیشتر رهبر کشور نفوذ دارند و سیاست‌های ایشان در حال اجراست. یکی از حق‌های رهبری سیاست خارجی است. بنابراین در آنجا آقای روحانی با آقا زاویه ندارند و اگر زاویه وجود دارد، مشخص نیست.

- به طور کلی افراد تندرو چه اصولگرا و چه اصلاح‌طلب یک سم خطرناک است.

- آقای ظریف یک انسان ریشه‌دار، سیاستمدار متدین و عاقل است که در چهار سال آینده نیز حتما پر قدرت حضور خواهند داشت.

- شخصیت‌هایی که از میان اصولگراها رفتند، دیگر جبران نشد. من معتقدم که دیگر زمان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی گذشته است. زمان خرد جمعی است و برای اداره کشور به همه کسانی که به ایران اسلامی عشق می‌ورزند، احتیاج داریم.

- اصولگرایی و اصلاح‌طلب ولایتی باید بفهمند که یک سیاست باید در کشور پیاده شود و آن هم سیاست‌های رهبری است.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین