کد خبر: ۱۶۶۹۶
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۸
مدتي است كه صنعت نفت در گفتگو با برخي از سرشناسان ادبي و فرهنگي مقدمات برگزاري «جشنواره قصه و نمايش» نفت را فراهم ساخته است.
بسياري منتقدان ادبي، هنري، سينمايي، هنرهاي نمايشي و هنرهاي تجسمي امروز، باور دارند كه خلاقان و كارگزاران در اين عرصه ‏ها به بن‏ بست محتوايي و مضموني رسيده‏اند و در دايره و مداربسته تكرار مي‏چرخند؛ مضمون‏هايي كه به گفته هنرمندي چندپيشه (فعال در عرصه هنرهاي نمايشي و تجسمي) تعدادشان به حدود 50 مضمون و موضوع مي‏رسد و تفاوت تنها در شكل ارائه و عرضه و زبان و نشانه ‏هاست كه لابد از هر زبان كه بشنويم يا با هر رويكرد تصوير پردازانه آن را ببينيم حديثي نامكرر است.

مضمون‏هاي رايج در جريان عمده (نه اصلي و اصيل) ادبيات، سينما و هنرهاي نمايشي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي عمدتاً پوپوليستي بود. يك دليل اصلي سترون كردن جامعه اصيل فرهنگي پس از كودتاي 28 مرداد 1332 بود كه باعث شد جامعه اصيل هنري و فرهنگي آثار در خور توجهي توليد نكند و يا براي بيان حرف‏هاي خود به نمادپردازي، تمثيل و استعاره‏ هايي پناه برد كه براي اكثريت جامعه نامفهوم بود و بالاخره به سراغ مفاهيمي چون هويت باختگي و لزوم بازگشت به اصالت‏ها و ريشه‏ ها، شهرنشيني شتابان و غربزدگي برود.

اما در جريان غالب (پوپوليسم ادبي و هنري و نمايشي) هر از چندگاهي موضوع و تم ‏هاي خاصي باب مي-شد، به اوج بهره‏ برداري اقتصادي مي‏رسيد و در روند تحولات اجتماعي افول مي‏كرد و جاي خود را به تم هاي ديگري مي‏داد. زماني در ادبيات نوشتاري عامه و همين‏طور در سينمايي عامه ‏پسند و تئاترهاي موسوم به لاله‏زاري، راجع به بي‏ آلايشي و ساده ‏زيستي در زندگي روستايي، ارباب‏هاي نابكار و رعيت‏ هاي قانع اما ناخرسندي كه انتقام طبقاتي خود را به تقدير سپرده بودند، حجت مي‏شد و به دنبال آن تم‏هاي اخلاقي، آلودگي اخلاقي در زندگي شهري بر اثر مهاجرت ناگزير از روستا به شهر، حاشيه‏ نشين‏ها و لمپن‏هاي شهري (جاهل‏هاي جايگزين لوطي‏ها و قلندرهاي قديم) و انجام وظيفه آنان به جاي ماموران قانون در حفظ نواميس مردم به حفظ زنان زخم‏ خورده و آسيب‏ديده از مناسبات نامشروع شهري و ناهنجاري‏هاي اجتماعي، عصيان و انتقام فردي، فروپاشي مرزهاي طبقاتي و آشتي دارا و ندار (گنج ‏قارون)، ضدقهرمان‏هاي شورشي، به مسخره گرفتن تيپ‏هاي تحصيل كرده و طبقه متوسط جديد و تنزل دادن روشنفكران به فكلي‏هاي عينكي در دوره-هاي مختلف با توجه به پسند زمانه و تحولات اجتماعي در ادبيات نوشتاري- پاورقي‏ هاي مجلات به ويژه مجله‏ هاي ويژه زنان يا كتاب‏هاي عامه ‏پسند رومانتيك‏ نما  ويا فيلم‏هاي عامه‏ پسند مطرح شد. گر چه تم‏هاي ديگري در سينماي موج ‏نو(از 1348 به بعد) نگرشي معترضانه به وضعيت اجتماعي داشتند كه از قالب تنگ مسايل فردي و طرح تنهايي و شكست قهرمان يا شوربختي حاشيه ‏نشينان مطرح شد و يا انديشه چپ در ادبيات كارگري ملهم از شكل ادبيات و هنرهاي شوروي و مكتب رئاليسم سوسياليستي آن شد و آن را بازنمايي كرد اما هر چه بود با بخش مهمي از زندگي روزمره ما سرو كار نداشت و هويت شخصيت‏ ها يا تيپ‏ ها به واسطه كار و پيشه آن‏ها تعريف نمي‌شد. در آثار ادبي، نمايشي و سينمايي پس از انقلاب نيز كليشه‏ ها اين بار در قالب و تيپ‏هاي شيطان و فرشته – ساواكي‏ها، درباري‏ها و ماموران رژيم گذشته از يك سو وانسان‏هاي آرماني و از جان گذشته در روبروي آنها بازنمايي شد و جريان اصيلي كه چه در عرصه ادبيات انقلاب و دفاع‏ مقدس و يا سينمايي ملهم از ارز‏ش‏هاي ايماني و آرماني داشت شكوفا مي ‏شد و همچنين ادبيات مدرن نوشتاري (كه بازتاب‏ دهنده روح زمانه بود) در محاق قرار گرفت و تم‏هاي غالب پيش از انقلاب اين بار با ظواهر و مظاهر زندگي امروز چه در كتاب‏هاي پرفروش عوام ‏پسند يا فيلم‏هاي توليد شده در سينماي تجاري (يا به اصطلاح امروزي سينماي بدنه) بازتوليد شد. آن چه در اين ادوار توليد فرهنگي مغفول مانده نزديك‏تر كردن دو جهان فرهنگ و صنعت و درك عميق و متقابل آن‏ها در يكديگر و بازتابشان در ذات و جوهر ديگري است آيا اين ارتباط بايد همچنان در دايره طراحي‏ هاي صنعتي ملهم از نمادها، نشانه‏ ها و عنصرهاي فرهنگي محدود بماند؟

گروهي از انديشمندان متنوع رويكردها و رهيافت به امر توسعه اقتصادي و در محاق قرار گرفتن توسعه فرهنگي را عامل اين عدم ارتباط مي‏ دانند. به گفته آنان شايد اولويت دادن به توسعه اقتصادي نسبت به توسعه فرهنگي و سياسي ناشي از نيازهاي فوري كشور به بازسازي تاسيسات در دوران پس از جنگ در دولت سازندگي بود والبته جهان‏بيني آن زمان مسئولان دولت باعث شد كه اين امر مهم تا حدودي مغفول بماند. در دولت سازندگي نيز گرايش عمده به سوي توسعه سياسي برمبناي گفتمان‏هاي خاص بود، در دو دهه حكومت اصولگرايان تكثر ديدگاه‏ها – چه در سياست يا فرهنگ- ناپسنديده تلقي مي‏شد. و حالادولت يازدهم با چنين ميراث فرهنگي روبروست و ميراث‏هاي ديگري آكنده از دشواري و بن‏ بست‏ هاي بسيار در عرصه اقتصاد، سياست خارجي، تعامل با جهان ، جذب همكاري‏ها ....... با تمام اين‏ها يكي از مهم‏ترين اصولي كه بايد در بينش، جهان‏نگري و راهبردهاي دولت تدبير و اميد قرار بگيرد الهام از ديدگاه و رهنمود مقام معظم رهبري واجرايي كردن آن است؛ اين كه سياست و اقتصاد زير فرهنگ تعريف مي ‏شوند، نه اين كه فرهنگ زيرسياست و اقتصاد باشد.

واقعيت اين است كه اقتصاد ما نفتي است و بخش اصلي توسعه صنعتي و اقتصادي از آبشخور نفت سيراب مي‏شود. روشن است كه مراد از اقتصاد نفتي آن نگره‌ منسوخ و قديمي اقتصاد تك محصولي نيست بلكه اقتصادي است كه نفت بسترهاي توسعه صنعتي آن را در بسياري از امور فراهم مي‏كند. صنعت نفت از ديرباز كم ‏وبيش در عرصه فرهنگ و فرهنگ‏سازي فعال بوده است. شماري از آثار برجسته سينمايي مستند ايران با موضوعيت صنعت نفت ساخته شده و اينك نيز بخشي از سياست‏هاي آن در مسير ايجاد و توسعه "نفت فرهنگي" قرار گرفته است. اين صنعت و تمامي تاسيسات و دويست هزار نفر نيرو و سرمايه انساني كه در آن مستقيم كار مي‏كنند و چرخ‏هاي اقتصاد نفت كشور را مي ‏چرخانند، اينك بيش از هر زمان ديگر دغدغه مسايل فرهنگي را دارد چه در عرصه ارتقاء فرهنگ عمومي و مشاركت ملي در بهره‏گيري درست از انرژي و يا طرح زندگي‏هاي نفتي، دستاوردها و تاثيرگذاري اين صنعت در حيات اقتصادي كشور، با نگاه فرهنگي و با استفاده از شاخصه‏هاي فرهنگي قابل تعميم به صنعت نفت و ويژگي‏هايش (شاخصه‏هايي چون رفتارها، الگوهاي گفتاري، شيوه‏هاي كاري، الگوي زيستي و زندگي، شيوه نگاه به زندگي فردي و جمعي، مسايل اخلاقي، اعتقادي و هويتي ... و خاطرات مشترك ...)

صنعت نفت سرشار از موضوع‏ها و زندگي‏هايي متنوع و منحصر به خود اين صنعت است و مي‏تواند بسياري از خلاقان در عرصه‏هاي ادبي، سخايي، هنرهاي نمايشي و هنرهاي تجسمي را از دايره تنگ سوژه‏هاي محدود برهاند. گرچه هرگاه صحبت از تاريخ نفت مي شود، بخش عمده توجه معطوف ملي شدن صنعت نفت مي‏گردد امروز اما اتفاق‏هاي ديگري در صنعت نفت مي‌افتد كه بسياري از آگاهان آن را تمدن گازي مي‏ نامند. تا پايان سال 1395 عسلويه كوچك ديروز به پايتخت گازي جهان تبديل مي‏شود كه براي آفرينندگان فرهنگي در عرصه‏هاي پيش گفته موضوع ‏هاي بديع و نويي دارد كه هم باعث مي شود مخاطبان با حال و هواي نفتگران، شرايط غير معمول و دشوار كارشان و بازتاب آن در زندگي كاري آن‏ها آشنا شوند هم اين كه دايره تنگ موضوعي و فضايي مي‏ شكند.

استاد محمد علي موحد" پژوهشگر و تاريخ‏نگار برجسته صنعت نفت مي‏گويد كه از آن هنگام كه نفت در ايران كشف شد، سرنوشت مملكت ما در همه عرصه‏ ها – از اقتصادي و سياسي گرفته تا فرهنگي و اجتماعي – زير نفوذ نفت قرار گرفته و بوي نفت از همه ساحت‏ها ساطع است ... اما تاكنون درباره زندگي اجتماعي كاركنان و كارگران نفتي متني ننوشته‏ اند و باعث تاسف است كه قصه‏نويسان شهر ما كم‏تر به اين موضوع حياتي در تاريخ ما پرداخته ‏اند".

ترديدي نيست كه ادبيات هر دوره و هنرهاي تصويري و تجسمي آن بازتابي از حال و هواي آن زمانه است و در ارتباط با فرهنگي، سياست و اقتصاد و وضعيت اجتماعي آن دوران درك مي‏شود حتي اگر زمان و مكان و آدم‏هاي قصه‏ها ديروزي باشند، با نگاه امروزي مطرح مي‏ شوند. در صد سال اخير صنعتي به بزرگي نفت در كشور نداشته‏ايم و در آينده دور نيز نخواهيم داشت اما مولفان، هنرمندان و نويسندگان و فيلمسازان از اين فضا دور مانده ‏اند يا به بهانه دولتي بودن از آن دوري گزيده ‏اند. شايد هم صنعت نفت درها را به روي آنان براي عميق ‏تر نگريستن به حال و هواو فضاهاي نفتي و زندگي نفتگران بازنكرده است.

در آثاري معدود كه به صنعت نفت پرداخته شده اين تاسيسات حداكثر به عنوان پس‏زمينه يا مكان (لوكيشن) ديده شده و آدم‏ها با لباس كار و ابزار كار جلوي دوربين يا در سطور قصه‏ ها حركت كرده‏اند بي‏آنكه حال و سرشت آنان و فضاهاي كاريشان عميقاً واكاوي شود. اين آمادگي اما امروز در صنعت نفت و در رويكردهاي فرهنگي آن وجود دارد كه حامي آثار برتري در عرصه ادبيات و هنرهاي نمايشي و تجسمي باشد كه به آرمان‏ها و افق-هاي صنعت نفت، مخاطرات كار در آن، فضاهاي متنوع كاري، نقش اين صنعت در آباداني مملكت، نفتگران و زندگي كاري و خانوادگي آن‏ها و دلبستگي‏هايشان به كار بپردازد و بي ‏شك از رهيافت‏ هاي كليشه ‏اي حمايت نمي‏ كند (حتي اگر به شكل تبليغ در خدمت هدف‏ هاي نفت باشد).

خوشبختانه هنرمندان عرصه‏ هنرهاي تجسمي در اين راه پيشگام شدند و 37 هنرمند ايراني و خارجي با نگاه به نفت به عنوان سرمايه ملي، اثرات آن برزندگي انسان‏ها، هويت‏هاي انساني، مباحث سياسي، و شكل تجهيزات نفتي با نگاه زيبايي شناسانه در ارديبهشت امسال آثار بديع خود را ارائه دادند تا جايي كه برخي تصميم ‏سازان در عرصه ‏هاي فرهنگي و ارتباطي نفت اينك به برگزاري دو سالانه هنرهاي تجسمي با موضوعيت نفت مي‏ انديشد.

گذشته از اين مدتي است كه صنعت نفت در گفتگو با برخي از سرشناسان ادبي و فرهنگي مقدمات برگزاري «جشنواره قصه و نمايش» نفت را فراهم ساخته است. اين صنعت مي‏ خواهد كه جشنواره ياد شده را به يك حركت گسترده و جريان ‏ساز در قصه و نمايشنامه نويسي با موضوع‏ها و مضمون‏ هايي بكر تبديل كند، به گسترش فضاي انديشگي قصه ‏نويسي و نمايشنامه ‏نويسي در اين عرصه زندگي‏ ساز به گونه‏ اي كمك كند كه زندگي و كار نفتگران، ويژگي‏ هاي صنعت نفت به عنوان صنعتي كليدي و ناريخ ‏ساز واثرگذار بر سياست و اقتصاد و تاريخ معاصر، دگرگون كننده جغرافيايي شهري و روستايي و مناسبات دروني و بيروني آن و تاثير برشيوه‏ هاي زندگي و زيست جمعي را در قصه‏ ها و نمايش خود با هر سبك و سياق منطقي مطرح كنند.

باشد كه اين جشنواره به رشد و توسعه فرهنگ قصه ‏نويسي و نمايشنامه ‏نويسي و قصه ‏خواني و نمايشخواني و گسترش اين بالنده‏ ترين نمود آدمي- يعني ادبيات- كمكي شايان كرده و دين خود را به هنرو ادبيات ادا كند. در آينده ‏اي نزديك از اين حركت فرهنگي، چارچوب‏ها، هدف‏ ها و شيوه برگزاري آن و انعكاس آن بيشتر خواهيد شنيد.

اکبر نعمت اللهی،مدرس دانشگاه

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین