|
|
امروز: جمعه ۰۲ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۲۱
کد خبر: ۱۶۶۶۹۲
تاریخ انتشار: ۰۸ تير ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۷
برای ساخت این فیلم می‌توانم به جرأت بگویم که حداقل دو‌سال با موضوع آن زندگی ‌کردم. برای تحقیق و پژوهش درخصوص فیلمنامه با خیلی‌ها، از زنان و مردان بگیرید تا‌ پزشکان، روانپزشکان، جامعه‌شناسان، استادان دانشگاه و دانشجویان رشته مردم‌شناسی صحبت کردم.
پوران درخشنده یکی از مهم ترین کارگردانان سینمای اجتماعی است؛ که از فیلم اولش تا امروز همواره همراه اجتماع حرکت کرده و در فیلم هایش مسائل و مشکلات طیف‌های مختلف مردم را مطرح کرده است. او زمانی که سینمای ما درگیر جنگ و اکشن بود، رابطه و پرنده کوچک خوشبختی را درباره کودکان معلول ساخت؛ در سال هایی که ایدز مثل یک هیولا در جامعه قد علم کرد، با شمعی در باد به این قضیه واکنش نشان داد. در روزهای مطرح شدن مسایل و داستان های جوانانه و روزهای آغاز پرواز نوجوانان  این کارگردان رویای خیس را جلوی دوربین برد که به روابط و عشق‌های نوجوانی می‌پرداخت. در هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند سراغ سوءاستفاده از کودکان رفت و هشدار داد که این سو استفاده ها چگونه تا پایان زندگی تاثیرات مخرب و ویرانگرش را بر زندگی فرد. می گذارد؛ و الان هم در روزگار قحطی عشق و محبت زیر سقف دودی را درباره طلاق عاطفی ساخته است...

درخشنده که در کارنامه اش جوایز متعددی از جمله سیمرغ جشنواره فجر، جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان، جشنواره فیلم زنان از آرژانتین، جشنواره فیلم غیرمتعهدها در کره شمالی، جشنواره فیلم جیفونی ایتالیا و... دارد، با ساخت زیر سقف دودی گرچه در جشنواره گذشته با واکنش‌های مختلفی روبه‌رو شد، اما از این نظر که سوژه ملتهبی را دستمایه روایت قرار داده بود، توانست رضایت بخش عمده ای از دوستداران سینمای اجتماعی را به دست آورد...

گفت و گویی که در ادامه می آید، در همان روزهای جشنواره بعد از دو بار دیدن فیلم در سینماهای مردمی با پوران درخشنده به انجام رسید. گفت و گویی که ماند و ماند تا امروز که زیر سقف دودی به نمایش درآمده و آمارها نشان  می دهند توانسته رضایت طیف وسیعی از مخاطبین را به دست اورد؛ مثل بیشتر فیلم های پوران درخشنده...


طلاق عاطفی در اجتماع امروز
دیگر نمی‌شود معضلات را زیر فرش قایم کرد...

زیر سقف دودی چه؟ دغدغه‌ای که به ساخت این فیلم منتج شد چه بود؟

اولش قصدم بر این بود که در مورد طلاق فیلم بسازم، اما وقتی که وارد مرحله تحقیقات شدم، دیدم جامعه چندین و چند گام از من فیلمساز جلو افتاده و دیگر طلاق رسمی یکی از مسائل حاد اجتماعی ما نیست، بلکه از آن بدتر طلاق عاطفی است که بی‌این‌که زن و شوهر به طلاق رسمی اقدام کنند، درواقع راهشان مدت‌هاست که از هم جدا شده و هرکدام برای خودشان زندگی می‌کنند. چند‌ سال پیش داشتم روی فیلمنامه‌ای درباره طلاق کار می‌کردم. هرچه جلوتر رفتم، دیدم نمی‌شود و همان‌طور که گفتم جامعه را جلوتر از خودمان دیدم؛ با این‌که خیلی زحمت کشیده بودیم و حتی چهاربار فیلمنامه را با چهار همکار مختلف نوشته بودیم، اما درنهایت شرایط جامعه و اتفاقات مرا به ساخت زیر سقف دودی کشاند. می‌دانید، یک آمار تکان‌دهنده‌ای می‌گوید که ۹۰‌درصد جامعه ما در طلاق عاطفی هستند و این دردناک است.
پس قرار بود با پرداخت به این موضوع نیز عده‌ای حساس و هشیار شوند؟
قطعا؛ طلاق عاطفی پدیده بسیار خطرناکی است که خانواده را هدف قرار داده و از بین می‌برد. در حقیقت در این فیلم من از جامعه و مردم سفارش ساخت این فیلم را گرفتم تا شاید با نشان دادن سستی بنیان خانواده و اعمال و رفتاری که این سستی را باعث می‌شود، نقشی در هشیاری مردم و درنهایت حفظ بنیان خانواده داشته باشم.

از این نظر که جامعه سفارش ساخت این فیلم را داده، فکر می‌کنم حق با شماست. طلاق عاطفی خیلی ‌سال است که مطرح می‌شود، اما دو، سه سالی می‌شود که رسانه‌ها و مطبوعات روی آن زوم کرده‌اند.

بگذارید این‌گونه بگویم که پنج‌سال قبل اگر چنین موضوعی به ذهنم می‌رسید شاید در ساخت آن تردید می‌کردم؛ چون هنوز جامعه آماده شنیدن چنین مواردی نبود.

الان چه؟

طبیعی است که امروزه ظرفیت جامعه برای گفتن و شنیدن بیشتر شده، درحالی‌که تا پیش از این حرفی زده نمی‌شد. درواقع این هم خواست روشنفکران و مردم بود؛ درحالی‌که بسیاری از آقایان جلوی باز شدن این مسائل ایستاده و نمی‌خواستند چیزی نشان داده شود، ولی شد! نکته دیگر هم این است که بحران را تا یک زمان محدود می‌توان فراموش کرد یا حتی با نگاهی بدبینانه‌تر آن را زیر فرش قایم کرد. این نوع رفتار با مسائل و معضلات اجتماعی چون با انسان و روابط انسانی و اجتماعی سر و کار دارد، ممکن است سرنگونی به‌بار آورد.

اما فیلم‌تان نشان می‌دهد با این‌که حس کرده‌اید دیگر جامعه می‌تواند چنین مواردی را بشنود، اما هنوز انگار مردد بوده‌اید و خیلی اخلاقی و حتی محافظه‌کارانه به طلاق عاطفی و تبعات آن پرداخته‌اید.

طلاق عاطفی معنا و روش زندگی خودش را دارد و به زندگی افراد درگیر تزریق می‌کند. این نوع طلاق یعنی طلاقی که دو طرف تصمیم می‌گیرند زندگی فعلی‌شان را حفظ کنند و به عبارتی داشته باشند، اما در ظاهر و در عمق و واقعیات زندگی روابط موازی خودشان را دارند. سرنگونی هم که گفتم بروزش در چنین زندگی‌های نااستواری طبیعی است.
... و درباره مردد بودن‌تان؟
حقیقتش به خودم اجازه ندادم روابط این‌چنینی را از دو سو نشان دهم. من با این‌که فیلمساز اجتماعی هستم و بالطبع به سمت کم و کاستی‌ها می‌روم، اما درعین‌حال بنیان خانواده برایم اهمیت زیادی دارد. دوست نداشتم قبح یک‌سری مسائل در فیلم من شکسته شود و به این دلیل روابطی از این دست را از سمتی که بیشتر اتفاق می‌افتد روایت کردم.

اصلا به نظرتان چرا باید در مورد مسائلی از این دست تا این حد حساسیت بی‌خودی وجود داشته باشد؟

یک‌سری از مسائل عرفی را نمی‌شود به یک‌باره زیر سوال برد. فرهنگی که در گذر زمانی چند قرنی به شکلی خاص درآمده، زیر سوال بردنش نه عاقلانه است و نه این‌که تأثیر مطلوب می‌گذارد. چنان رفتاری که به ساختارشکنی نزدیک است، بیش از این‌که به نفع اجتماع باشد، باعث ایجاد حساسیت می‌شود و در نتیجه من فیلمساز اجتماعی را از گفتن این مقدار هم که توانش را دارم، دور می‌کند. این درحالی است که ما که در عصر گذار از سنت به مدرنیته زندگی می‌کنیم، پیش از هر چیز و هر زمان دیگری نیاز به آموزش داریم. آموزش در چنین مواردی هم یعنی که با نگاهی منطقی، کارشناسانه و اصولی روابط میان زن و مرد را به بحث گذاشته و در مورد آن آگاهی ایجاد کنیم.

اما ایجاد آگاهی با در پرده گفتن منافات ندارد؟

به‌هرحال متاسفانه در گذر سال‌های متمادی صحبت در مورد عشق و عشق‌ورزی همیشه تابو بوده که این خود به دور تسلسل آسیب‌ها دامن زده است. این درحالی است که اگر در این موارد حرف زده می‌شد، مشکل تا این حد پیچیده نمی‌شد. همان‌گونه که بی‌پرده گفتن مشکل‌ساز است، نگفتن هم خود عوارض انکارناپذیری دارد. حال ببینید من در روایت داستانی از این جنس چه مصایبی داشتم. من فیلمساز تنها امکان و ابزارم تصویر کردن واقعیت‌های پنهان جامعه‌ است و صحبت کردیم که گفتن و نگفتن این واقعیت‌ها تا چه حد عوارض با خود می‌آورد.

گفتید متاسفانه جوانان امروز نگاهی منفی به ازدواج دارند. می‌توانید بگویید ریشه‌های این نگاه منفی به ازدواج در کجاست؟

قطعا در گذشته؛‌ ما نیاز زیادی به خوانش دوباره گذشته داریم؛ تا ببینیم بالاخره چه زمانی خواهیم توانست عشق و مهرورزی را یاد بگیریم؟ این‌که عرف و اجتماع هر گونه صحبت درباره مهرورزی را عیب می‌دانند، مشکل بزرگی است. این‌که پدر و مادر‌‌ها جلوی بچه‌ها دست‌های همدیگر را نمی‌گیرند، یا همدیگر را نمی‌بوسند مشکل بزرگی است. ما حتی نمی‌توانیم نشان دهیم که مادر پسرش را ببوسد و در سینما و تلویزیون ناچاریم فرد سومی را وارد کنیم که حتما مرد باشد و او از طرف مادر پسر را ببوسد. همه مشکلات از این چیزهاست؛ از چیزهایی که به فرزندانمان یاد ندادیم.



تحلیل خودتان درباره موضوع فیلم‌تان چیست؟ فکر می‌کنید چرا این‌قدر طلاق عاطفی زیاد شده است؟

این هم ریشه در خیلی چیزها دارد. شاید به این دلیل ‌که زن اگر بخواهد طلاق بگیرد، نمی‌داند باید کجا زندگی کند. زن مطلقه نمی‌داند آیا کسی پذیرای او خواهد بود؟ آیا خانواده‌ای که یاد گرفته فقط و فقط بگوید دختر باید با لباس سفید از خانه بخت برگردد، این آرامش را در دخترش ایجاد می‌کند که آزادانه و منطقی تصمیم بگیرد؟! در فرهنگی که از زن فقط تحمل می‌خواهد چنین معضلی طبیعی است. دختر از روزی که چشم باز می‌کند، دختر فلانی می‌شود، بعد همسر فلانی، بعد مادر فلانی و این قصه ادامه دارد. اما خود آن دختر چه؟ خودش کجای بازی است؟ این‌جا جایی است که یک زن آن را دردناک می‌یابد. این‌جاست که مثلا طلاق عاطفی رخ می‌دهد. آن زن که سن و سالی هم ازش گذشته، سال‌هایی جبران‌نشدنی را از دست داده و آینده‌ای برای خود نمی‌بیند.

بازی‌های زیر سقف دودی
بازی مال کارگردان است

مثل فیلم‌های اخیرتان زیر سقف دودی هم بازی‌های خوبی دارد. چگونه با بازیگران کار می‌کنید؟

خب این درباره هر فیلم و هر بازیگری شکل به‌خصوصی دارد اما در کل در کارهایم متن را همراه با بازیگرها گام به گام جلو می‌برم؛ یعنی یک جورهایی مانند تمرین‌های تئاتر.

از بازی کدامیک از هنرپیشه‌های زیر سقف دودی بیشتر راضی هستید؟

این هم از آن موارد است که حرف‌زدن درباره‌اش راحت نیست. یعنی درواقع وقتی من به‌عنوان کارگردان یک پلانی را می‌گیرم و رضایت می‌دهم که سراغ پلان بعدی برویم به این معناست که از هر چه در آن پلان است و به‌خصوص از بازی‌ها راضی هستم. به این دلیل کارگردانانی که ضعف فیلمشان را گردن بازی‌ها می‌اندازند، درک نمی‌کنم. تمام بازی‌های فیلم روی پرده قبلا از زیر دست کارگردان رد شده‌اند.

اما به ‌هر حال یک‌سری نقش‌های مهمتر و دشوارتر هم وجود دارد دیگر...

این مسأله دیگری است. بله؛ از این نظر باید بگویم با این‌که بازی همه بازیگرهای این فیلم را می‌پسندم، اما به این هم اذعان دارم که فرهاد اصلانی سخت‌ترین بازی را داشت، آن هم به این دلیل که باید دو بازی کاملا متضاد را ارایه می‌کرد.

خب هم از پس این دوگانگی شخصیتی برآمده است...

آقای فرهاد اصلانی در دنیای بازیگری ما جزو برگزیده‌ها هستند. خودمانی‌اش می‌شود که بگویم در کارشان تک هستند. اصلانی نه‌تنها خیلی خیلی خلاق است؛ بلکه در کنار این ویژگی اهمیت زیادی هم برای پروژه قایل است.
مریلا زارعی چه؟
من قبلا با مریلا زارعی در هیس! دخترها فریاد نمی‌زنند کار کرده بودم. او یکی از آنهایی است که می‌شود درباره‌شان گفت به معنای واقعی بازیگر است. اگر یادتان باشد در جشنواره هم درباره مریلا گفتم که خلاقیت دارد، به فیلمنامه اهمیت می‌دهد و با آن زندگی می‌کند.

و البته دو بازیگر جوانی که معرفی‌شان کردید در این فیلم. راضی بودید از آنها؟

اول این‌که وظیفه ماست که از نسل جوان و جدیدی که می‌خواهند وارد دنیای سینما و بازیگری شوند، حمایت کنیم. نسل جدید باید بیایند، بازی کنند، ضعف و قدرت‌شان را به نمایش گذارند و دیده شوند. این یک روند طبیعی است که نمی‌شود جلویش را گرفت. درباره این فیلم اما باید بگویم که جوانان بازیگر نقش‌های پسر و دختر زیر سقف دودی از طریق فراخوان از میان علاقه‌مندان پرشماری انتخاب شدند؛ و خوشحالم که ابوالفضل میری و لاله مرزبان را انتخاب کردیم، چون کارشان واقعا خوب بود.

کارنامه درخشنده در یک نگاه

روحم را در فیلم‌هایم جا گذاشته‌ام...

در میان کارهای‌تان کدام را از بقیه بیشتر دوست دارید؟

نمی‌توانم به این پرسش جواب درستی بدهم. به این دلیل که هر فیلمی با روح و روان سازنده‌اش سروکار دارد. فیلمساز اگر با احساس دغدغه فیلمی را ساخته باشد، در مورد هرکدام از فیلم‌ها که این مصداق را داشته باشند، نمی‌تواند خود را از هیچ‌کدام از فیلم‌هایش جدا کند. به این خاطر که بخشی از وجود خودش را در زمان ساخت هر کدام از فیلم‌ها در دوران خودش گذاشته و به واقع وجود خودش را درگیر کرده است.

اما به‌ هر حال یک موضوعاتی اولویت بیشتری نداشته‌اند؟

در مورد فیلم‌های من؛ هیچ‌وقت آگاهانه و با فکر نرفته‌ام دنبال انتخاب یک سوژه و موضوع برای فیلم‌هایم. گفتم به شما که من موضوع آثارم را از مردم سفارش می‌گیرم. به این معنا که مردم بهم می‌گویند سراغ چه سوژه‌ای بروم. وقتی داشتم بچه‌های ابدی را می‌ساختم، دغدغه‌ام این بود که این بچه‌های سندرم داون چقدر معصومند و چقدر با آنها بد برخورد می‌کنیم؛ یا سر فیلم پرنده کوچک خوشبختی موضوع آن فیلم قطعا اولویت فکریم بوده. هیس و این فیلم زیر سقف دودی هم همین حکایت را دارند؛ و بنابراین میان آنها اصلا نمی‌توانم انتخاب کنم.


آیا زیر سقف دودی تلخ است؟
موضوع تلخ با فیلم تلخ فرق دارد

آیا حس نمی‌کنید در مقایسه با دهه‌های گذشته کارهای اخیر شما به سمت تلخی میل کرده‌اند؟
نه؛ من کارگردان، من فیلمساز، من هنرمند باید برای خودم رسالت روشنگری مسائل و مشکلات جامعه را داشته باشم. صحبت از مشکل هم در سینما یکی از ابعادش دادن آگاهی به مردم درباره این مشکلات است تا جلوی مسائل بعدی گرفته شود. بگذارید بحث را این گونه باز کنم که شما به‌عنوان فیلمسازی اجتماعی با روحیه هشداردهنده وظیفه دارید همزمان هم آگاهی بدهید و هم راهکار و این زمانی مقدور می‌شود که مدیران را به این دست موضوعات حساس کنید. این موضوع ایجاد حساسیت است که گاه با تلخی اشتباه گرفته می‌شود؛ و گرنه این گونه فیلم‌ها و حداقل فیلم‌های خودم پر از امید هستند.

یعنی این موضوع را نمی‌پذیرید که زیر سقف دودی تلخ است؟

خب موضوع فیلم تلخ است، نه این‌که من خواسته باشم فقط تلخی نشان دهم. این نکته را مطمئن باشید که من اگر بیشتر واقعیت‌هایی که در تحقیقات به دست آورده بودم را نشان می‌دادم، فیلم به هیچ وجه به نمایش درنمی‌آمد. درواقع به خاطر نمایش فیلم که برایم خیلی مهم بود مردم با موضوع آشنا و آگاه شوند، با رعایت خط قرمز‌ها داستان را روایت کردم.

خط قرمز جنسیتی هم داشتید؟ این‌که مثلا اصرار داشته باشید فیلم زنانه بسازید و از این حرف‌ها؟
اگر در پرده می‌خواهید نظرم را درباره فمینیسم و مواردی از این دست بگویم، شما را به فیلم‌هایم ارجاع می‌دهم که همیشه سعی کرده‌ام نگاه واقع‌بینانه داشته باشم و هیچ‌وقت کفه عدالت را به سمت فردی یا واضح‌تر بگویم زن یا مردی بالا یا پایین نبرده‌ام. همه باید این را بدانیم که زن و مرد با هم و در کنار هم زندگی می‌کنند و به یک اندازه از زندگی سهم می‌برند. این سهم در مورد زندگی مشترک مفهوم پررنگ‌تری دارد.

فاصله پنج‌ساله میان دو فیلم
به هر قیمت فیلم نمی‌سازم

خانم درخشنده می‌توانید بگویید چرا بین این فیلم جدیدتان، زیر سقف دودی با فیلم قبلی‌تان حدود پنج‌سال فاصله افتاد. این فاصله آیا دلیل خاصی داشت؟

خب، باید بگویم که من از آن فیلمسازانی نیستم که فیلم ساختن به هر قیمت و به تعداد مشخص؛ مثلا سالی یک فیلم برایم اهمیت چندانی داشته باشد. درواقع فیلم‌های من در پی مشکلاتی که در جامعه وجود دارد، اما کمتر کسی به آنها توجه نشان می‌دهد، ساخته می‌شود. در حقیقت من درباره مشکلاتی فیلم می‌سازم که زیاد دیده نمی‌شود.
یعنی شرایط سینما و مسائل مالی و کاری نقشی در این تأخیر نداشت؟
خب، آن‌که قطعا بی‌تأثیر نمی‌تواند باشد. به‌هرحال ما هم در این سینما داریم کار می‌کنیم دیگر. شما حتما خودتان بهتر می‌دانید که فراهم آمدن شرایط ساخت یک فیلم - حال چه از لحاظ محتوا باشد و چه از لحاظ شرایط مالی - زمان‌بر است. آن ‌هم در شرایطی که کمتر کسی دغدغه مسائلی از این دست را حس می‌کند و برای تولید آثاری چنین، کمک می‌کند. درواقع بیشتر اهل سینما و مدیران و سرمایه‌گذاران انتظار دارند کاری را که آنها می‌خواهند، انجام دهیم. حل شدن تمام این مسائل هم زمان‌بر است و هم البته انرژی‌بر. در مورد زیر سقف دودی هم بگویم که تا شرایط تولید این فیلم مهیا شود، در حدود دو‌سال طول کشید. نوشتن فیلمنامه و تحقیق درباره موضوع هم دو‌سال زمان برد و پیش‌تولید، تولید و مراحل پس‌تولید هم ۶ ماه زمان لازم داشت. این یعنی چهار‌سال و نیم...

در تحقیقات‌تان برای شکل‌گیری زیر سقف دودی چه کارها کردید؟

برای ساخت این فیلم می‌توانم به جرأت بگویم که حداقل دو‌سال با موضوع آن زندگی ‌کردم. برای تحقیق و پژوهش درخصوص فیلمنامه با خیلی‌ها، از زنان و مردان بگیرید تا‌ پزشکان، روانپزشکان، جامعه‌شناسان، استادان دانشگاه و دانشجویان رشته مردم‌شناسی صحبت کردم.

فارغ از طلاق عاطفی که سوژه اصلی فیلم است، چه موارد دیگری درباره روحیات نسل امروز در این تحقیقات دستگیرتان شد؟

تاسف‌بارترینش این بود که در خلال تمام صحبت‌ها به این‌جا رسیدم که در جامعه امروز ما برخلاف عرف و شرعی که تکلیف خیلی چیزها را روشن کرده، ازدواج سفید یک انتخاب مهم شده است. درحال حاضر دهه‌ هفتاد‌ی‌های ما به این دلیل که می‌بینند بزرگترها ازدواج‌های موفقی نداشتند، زیر بار ازدواج نمی‌روند. پسر پولی برای سکه ندارد و دختر انگیزه و اهمیتی برای جهیزیه. اینها مسائل جدی است که نشان می‌دهد ما نیازمند شناخت هستیم. درواقع این چالش جدیدی است که باید با آن مواجه شویم.

در تحلیل‌تان به موارد مشابهی اشاره کردید؛ درحالی‌که این فیلم‌تان با فیلم‌های قبلی‌تان آشکارا تفاوت دارد. آیا این نوع نگاه و تحلیل درباره هر دو این آثار مقدور است و آیا می‌شود یک‌سری عوامل را به‌عنوان موانع ساخت در نظر آورد؟

مشکل مطرح شده در هیس دخترها فریاد نمی‌زنند هم جزو آن دسته مشکلاتی بود که حس کردم ناگفته و نادیده مانده و زمان ساخت آن فیلم می‌خواستم به هر شکل و از زوایایی خاص به آن پرداخته شود. باید این نکته را بدانید که پرداختن به موضوعاتی از این دست در سینما حساسیت‌برانگیز است و بنابراین باید به بهترین و تمیزترین شکل به آن پرداخت. در حقیقت حس من این است که عبور سریع و آسان از آنها درست نیست. می‌بینید که به دلایلی از این دست نمی‌شود همه ساله فیلم ساخت.

 

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین