» اجتماعی
دكتر شاه نظري
ناميدن اشخاصي به لقب دكتر يا كاربرد آن براي مخاطب قرار دادن افراد در ادبيات شفاهي و كتبي، تا جايي كه به منزله احترام اجتماع براي شخص خوانده شده باشد ميتوان امري متعلق به فرهنگ عامه دانست كه چارچوب و محدوده آن به وسيله جامعه توسعه يافته و مييابد.
تدبیر و امید: با پيشرفت جوامع شهري و زوال اشرافيگري سنتي و مظاهر آن به ويژه كاربرد
آن در گستره القاب و عناوین براي برخي از شهروندان، خودآگاه و ناخودآگاه
برخي از القاب و عناوين جديد منصه ظهور يافتند.
اين بار اين القاب و عناوين بيش از اينكه ريشه در طبقات سنتي اجتماعي و اشرافيگري اليگارشي داشته باشند، از مظاهر جديد پيشرفت قافله بشري و اقشار و صنوف جديدي كه نقش مستمري در اين پيشرفت داشتند، مانند تحصيلكردگان و روشنفكران يا بخشي از اليگارشي سنتي طبقاتي كه در شكل جديد تمدن بازيابي شده بودند.
گرچه در دنياي معاصر هنوز القاب و عناوين سنتي به گونههاي متفاوت در جوامع وجود دارند و به واسطه اقبال مردم و نقش آن در فرهنگ تودهها، نه فقط در فرهنگ فولكلوريك نهادينه شده بلكه گاه حتي توسعه دولتي مييابند. اما بخش عمده القاب و عناوين در دنياي امروزي كه اتفاقاً بخش فراگير و نوعي استاندارد آن است، همان بخشي است كه ريشه در مظاهر پيشرفت دنياي معاصر دارد.
در كشور ما كاربرد القاب و عناويني مانند آقا، استاد، اوستا، پهلوان، رئيس، حكيم، ميرزا و... همچنان به صورت فراگير در كل جامعه يا حداقل در بخشهايي از كشور متداول و جزئي از فرهنگ جامعه است.
بخش عمدهاي از عناوين و القاب كه به ويژه در امور دولتي يا بخشهاي وابسته به فناوري كاربرد دارد، عناوين برگرفته از شكل جديد دستيابي به تحصيلات، به ويژه تحصيلات عالي است.
القابي مانند دكتر، مهندس، كارشناس و... كه به صورت بيرويه و بدون ضابطه در فرهنگ دولتي و بازار كار كشور جريان دارد از اصليترين و مهمترين مصاديق اين موضوع است.
ميتوان كاربرد القاب جديد كه از حوزه تعليم و تربيت جديد به ويژه تحصيلات آكادميك وارد ادبيات كتبي و شفاهي كشور شده است را از منظر اقبال عمومي مورد بررسي قرار داد و با توجه به پذيرش نسبي مردم به عنوان بخشي از فرهنگ عامه پذيرفت، اما به لحاظ موقعيت خاص و گاه جايگاه ويژه به لحاظ ارجح بودن در حق اظهار نظر به ويژه در مباحث تخصصي كه اين گونه القاب براي فرد ايجاد ميكند، كاربرد چنين القابي حساسيت بيشتري ميطلبد.
در اين نوشتار بهطور اجمال واژگان دكتر به لحاظ معني لغتي و همچنين زمينه كاربرد و اطلاق آن در كشورهاي صاحب فناوري و مقايسه آن با كشورما مورد بررسي قرار گرفته است.
كلمه دكتر (doctor) يعني آموزگار و مشتق از مصدر لاتيني (docere) به معني آموختن است. اسم مفعول آن (doctus) و كلمه دكتر در حقيقت صفت فاعلي آن است. همانند كلمه آموزگار كه از آموختن مشتق شده است.
در اكثر كشورهاي دنيا، گواهينامه پزشكي را دكترا ميگويند. دكتراي پزشكي (Doctor of medicine) را «M.D» ميگويند، اما «D.O» هم به همين دكتراي پزشكي اطلاق ميشود (Doctor of osteopathy). متخصصين چشم و كساني كه عينك تجويز ميكنند را هم «D.O» مينامند (Doctor of optometry) گرچه گروه ديگري هم هستند كه عينك تجويز ميكنند و optician ناميده ميشوند، اما آنان را دكتر خطاب نميكنند.
فارغ التحصيلان دانشكده حقوق را Doctor of Jurisprudence مينامند، با اين حال آنان را دكتر خطاب نميكنند.
به بيشتر رشتههاي علوم، ادبيات و مهندسي درجه دكتراي فلسفي Doctor of philosophy
مي دهند كه نشانه اختصاري آن Ph.D است. در حوزه آموزش، مدرك تحصيلي دكتراي تعليم وجود دارد. همچنين در بخش تجارت به فارغالتحصيلان درجه
Administration (Doctor of Business) ميدهند.
برخي از دانشگاهها اخذ درجه فوق ليسانس Master of science را پيش نياز گذراندن دوره دكترا قرار ميدهند، در حالي كه در برخي ديگر، داشتن گواهينامه فوق ليسانس براي گرفتن مدرك دكترا اختياري است.
در بخش علوم ديني هم در برخي از كشورهاي دنيا مدرك دكترا وجود دارد، كه آن را Doctor of Divinity ميگويند. بيشتر كساني را كه كليساها را مديريت ميكنند، دكتر ميخوانند. ارائه دكتراي افتخاري به عنوان تاييد افرادي كه از ديدگاه خبرگان مركز آموزشي ارائه دهنده مدرك، خدمات شاياني به اجتماع و جهان كردهاند، نيز متداول است.
ناميدن اشخاصي به لقب دكتر يا كاربرد آن براي مخاطب قرار دادن افراد در ادبيات شفاهي و كتبي، تا جايي كه به منزله احترام اجتماع براي شخص خوانده شده باشد ميتوان امري متعلق به فرهنگ عامه دانست كه چارچوب و محدوده آن به وسيله جامعه توسعه يافته و مييابد. اما همانگونه كه اشاره شد، به واسطه اعتبار ويژه و ارجحيت در اظهار نظري كه گاه اين لقب براي دارنده آن ايجاد ميكند و همچنين در نظر گرفتن اين نكته كه برخلاف خيلي از القاب ديگر، لقب دكتر و پروفسور براي واجدين شرايط آن در اكثر نقاط جهان امري متعارف، رسمي و حتي گاه الزامي است، ضابطهمندي و ارائه چارچوب ويژه را از سوي دولت و همچنين سازمانها و دستگاههاي متولي مردم نهاد ضروري ميسازد.
دكتر محمدرضا شاه نظري
استاد مهندسي مكانيك، دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي
اين بار اين القاب و عناوين بيش از اينكه ريشه در طبقات سنتي اجتماعي و اشرافيگري اليگارشي داشته باشند، از مظاهر جديد پيشرفت قافله بشري و اقشار و صنوف جديدي كه نقش مستمري در اين پيشرفت داشتند، مانند تحصيلكردگان و روشنفكران يا بخشي از اليگارشي سنتي طبقاتي كه در شكل جديد تمدن بازيابي شده بودند.
گرچه در دنياي معاصر هنوز القاب و عناوين سنتي به گونههاي متفاوت در جوامع وجود دارند و به واسطه اقبال مردم و نقش آن در فرهنگ تودهها، نه فقط در فرهنگ فولكلوريك نهادينه شده بلكه گاه حتي توسعه دولتي مييابند. اما بخش عمده القاب و عناوين در دنياي امروزي كه اتفاقاً بخش فراگير و نوعي استاندارد آن است، همان بخشي است كه ريشه در مظاهر پيشرفت دنياي معاصر دارد.
در كشور ما كاربرد القاب و عناويني مانند آقا، استاد، اوستا، پهلوان، رئيس، حكيم، ميرزا و... همچنان به صورت فراگير در كل جامعه يا حداقل در بخشهايي از كشور متداول و جزئي از فرهنگ جامعه است.
بخش عمدهاي از عناوين و القاب كه به ويژه در امور دولتي يا بخشهاي وابسته به فناوري كاربرد دارد، عناوين برگرفته از شكل جديد دستيابي به تحصيلات، به ويژه تحصيلات عالي است.
القابي مانند دكتر، مهندس، كارشناس و... كه به صورت بيرويه و بدون ضابطه در فرهنگ دولتي و بازار كار كشور جريان دارد از اصليترين و مهمترين مصاديق اين موضوع است.
ميتوان كاربرد القاب جديد كه از حوزه تعليم و تربيت جديد به ويژه تحصيلات آكادميك وارد ادبيات كتبي و شفاهي كشور شده است را از منظر اقبال عمومي مورد بررسي قرار داد و با توجه به پذيرش نسبي مردم به عنوان بخشي از فرهنگ عامه پذيرفت، اما به لحاظ موقعيت خاص و گاه جايگاه ويژه به لحاظ ارجح بودن در حق اظهار نظر به ويژه در مباحث تخصصي كه اين گونه القاب براي فرد ايجاد ميكند، كاربرد چنين القابي حساسيت بيشتري ميطلبد.
در اين نوشتار بهطور اجمال واژگان دكتر به لحاظ معني لغتي و همچنين زمينه كاربرد و اطلاق آن در كشورهاي صاحب فناوري و مقايسه آن با كشورما مورد بررسي قرار گرفته است.
كلمه دكتر (doctor) يعني آموزگار و مشتق از مصدر لاتيني (docere) به معني آموختن است. اسم مفعول آن (doctus) و كلمه دكتر در حقيقت صفت فاعلي آن است. همانند كلمه آموزگار كه از آموختن مشتق شده است.
در اكثر كشورهاي دنيا، گواهينامه پزشكي را دكترا ميگويند. دكتراي پزشكي (Doctor of medicine) را «M.D» ميگويند، اما «D.O» هم به همين دكتراي پزشكي اطلاق ميشود (Doctor of osteopathy). متخصصين چشم و كساني كه عينك تجويز ميكنند را هم «D.O» مينامند (Doctor of optometry) گرچه گروه ديگري هم هستند كه عينك تجويز ميكنند و optician ناميده ميشوند، اما آنان را دكتر خطاب نميكنند.
فارغ التحصيلان دانشكده حقوق را Doctor of Jurisprudence مينامند، با اين حال آنان را دكتر خطاب نميكنند.
به بيشتر رشتههاي علوم، ادبيات و مهندسي درجه دكتراي فلسفي Doctor of philosophy
مي دهند كه نشانه اختصاري آن Ph.D است. در حوزه آموزش، مدرك تحصيلي دكتراي تعليم وجود دارد. همچنين در بخش تجارت به فارغالتحصيلان درجه
Administration (Doctor of Business) ميدهند.
برخي از دانشگاهها اخذ درجه فوق ليسانس Master of science را پيش نياز گذراندن دوره دكترا قرار ميدهند، در حالي كه در برخي ديگر، داشتن گواهينامه فوق ليسانس براي گرفتن مدرك دكترا اختياري است.
در بخش علوم ديني هم در برخي از كشورهاي دنيا مدرك دكترا وجود دارد، كه آن را Doctor of Divinity ميگويند. بيشتر كساني را كه كليساها را مديريت ميكنند، دكتر ميخوانند. ارائه دكتراي افتخاري به عنوان تاييد افرادي كه از ديدگاه خبرگان مركز آموزشي ارائه دهنده مدرك، خدمات شاياني به اجتماع و جهان كردهاند، نيز متداول است.
ناميدن اشخاصي به لقب دكتر يا كاربرد آن براي مخاطب قرار دادن افراد در ادبيات شفاهي و كتبي، تا جايي كه به منزله احترام اجتماع براي شخص خوانده شده باشد ميتوان امري متعلق به فرهنگ عامه دانست كه چارچوب و محدوده آن به وسيله جامعه توسعه يافته و مييابد. اما همانگونه كه اشاره شد، به واسطه اعتبار ويژه و ارجحيت در اظهار نظري كه گاه اين لقب براي دارنده آن ايجاد ميكند و همچنين در نظر گرفتن اين نكته كه برخلاف خيلي از القاب ديگر، لقب دكتر و پروفسور براي واجدين شرايط آن در اكثر نقاط جهان امري متعارف، رسمي و حتي گاه الزامي است، ضابطهمندي و ارائه چارچوب ويژه را از سوي دولت و همچنين سازمانها و دستگاههاي متولي مردم نهاد ضروري ميسازد.
دكتر محمدرضا شاه نظري
استاد مهندسي مكانيك، دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي
ارسال نظر