کد خبر: ۱۶۴۷۶۰
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۳۶
اکنون شیخ قطر متهم شده که «عروبت» جهان عرب را به بازی گرفته و به ایران «فارس» شیعی پناه آورده است. فراموش نکنیم که صدام تکریتی در فردای انقلاب ایران و در اندیشه تجاوز به کشورمان، بذر ادبیات ضدایرانی را نه‌تنها در عراق، بلکه در کل جهان عرب کاشت و اکنون در دوره پساصدام این سعودی‌های وهابی هستند که از محصول آن شجره خبیثه بهره‌برداری می‌کنند.
روزنامه شرق در یادداشتی به قلم علاءالدین وحیدغروی نوشت:

مشکلات پیچیده و مزمن خاورمیانه و بحران بی‌سابقه اخیر در روابط شیخ‌نشین قطر و حکومت آل‌سعود در روزهای گذشته، یکی از مهم‌ترین رویدادهای سیاسی دوران پساجنگ سرد به‌شمار می‌رود. کشور قطر که به‌خاطر داشتن منابع بسیار بزرگ نفت و گاز در دو دهه اخیر، ثروت و اهمیت روزافزونی یافته، سلطان نفتی منطقه، یعنی عربستان‌سعودی را در قامت برادر بزرگ‌تر خشمگین و ناخشنود کرده است. بدون‌تردید، هرگونه تحلیل از شرایط به‌وجودآمده باید با لحاظ بحران خاورمیانه و پیدایش گروه‌های تکفیری وهابی- سلفی در چند سال گذشته و نیز دخالت قدرت‌های جهانی و به‌ویژه آمریکا انجام شود. با عنایت به ماهیت دیپلماسی پنهانی و مسائل پشت‌پرده حکومت‌های خودکامه و غیردموکراتیک منطقه، آنچه که تحلیلگران منطقه‌ای و بین‌المللی درخصوص علل و زمینه‌های بروز بحران گفته‌اند، اغلب در حد گمانه‌زنی است. لازم است نگاهی به این سناریو‌ها بیندازیم.  درآمد کلان و افسانه‌ای دولت قطر از صادرات انرژی به‌ویژه گاز در یک دهه گذشته، منجر به پیدایش روحیه استقلال‌طلبی این کشور در قبال سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس شده و شیخ جوان و جاه‌طلب قطر را بر آن داشته تا پرچم استقلال خود را به اهتزاز درآورد. برای درک بهتر بحران، فهرست طولانی اتهامات وارده به حکومت قطر از سوی دولت سعودی را مرور می‌کنیم: حمایت و میزبانی از جمعیت بزرگ و ریشه‌دار اخوان‌المسلمین، کمک مالی و لجستیکی به تروریست‌های تکفیری، حمایت و میزبانی از حماس، کنارکشیدن از ائتلاف ضدحوثی‌های یمن، حمایت پنهانی از حزب‌الله لبنان و در نهایت همسویی با جمهوری اسلامی ایران (به‌عنوان ذنب لا یغفر!). گذشته از اینها، سعودی‌ها برای همسوکردن غرب با خود، در بالای فهرست، اتهامات حمایت از تروریسم را پررنگ‌تر از سایر اتهامات آورده‌اند تا به زعم خود، افکار عمومی مردم آمریکا و اروپا را با خود همراه کنند. هرچند هرکدام از این اتهامات به‌تنهایی می‌تواند عقوبت سختی در پی داشته باشد، ولی فقره آخر؛ یعنی گرایش به ایران جرمی نابخشودنی است و سزای آن تحریمی کم‌سابقه و فراگیر است که از قطع روابط سیاسی و اقتصادی تا محاصره کامل دریایی، هوایی و زمینی را دربر می‌گیرد. متحدان دیگر سعودی در منطقه؛ یعنی امارات عربی، بحرین و مصر نیز به تحریم پیوسته‌اند، هرچند انگیزه مصر، چنگ‌ودندان نشان‌دادن به قطری است که پایگاه اخوان‌المسلمین بوده و رهبر معنوی آنها، شیخ یوسف قرضاوی، را میزبانی می‌کند. انگیزه دیگر مصرِ ژنرال السیسی که قبلا حکومت اخوانی را با کودتا سرنگون کرده و درعین‌حال علاوه بر بحران اقتصادی از بحران مشروعیت نیز رنج می‌برد، جلب حمایت حداکثری سعودی و استفاده از دلار‌های نفتی است تا اقتصاد خود را از ورشکستگی درآورد.  سفر ترامپ، رئیس‌جمهور جنجالی آمریکا، به ریاض و ایراد سخنان ناشی از سرمستی باده معامله بیش از ٤٠٠‌میلیارددلاری با حکام سعودی باعث به‌وجودآمدن اعتمادبه‌نفس کاذب در سعودی‌ها شده و زمینه را برای تهاجم همه‌جانبه علیه قطر و نیز شاخ‌وشانه‌کشیدن برای ایران فراهم کرده است. گاف بزرگ ترامپ در اشاره به اختلافات مذهبی میان شیعه و سنی و جانبداری آشکار از حکومت‌های سنی‌مذهب متحد خود و حمله لفظی به ایران، حکومت آل‌سعود را تشویق کرد تا اولین گام را در اعلام جنگ غیررسمی علیه قطر و به‌تبع آن به ایران شیعی بردارد.  اکنون جمهوری اسلامی ایران در بهترین وضعیت منطقه‌ای خود قرار دارد؛ زیرا شورای ضدایرانی خلیج‌فارس که در تاریخ کوتاه خود سیاستی خصمانه در قبال ایران پس از انقلاب در پیش گرفته، اکنون با گسستی بزرگ و بی‌سابقه روبه‌رو شده و دیگر اعضای این باشگاه؛ یعنی عمان و کویت به تحریم‌ها نپیوسته و کار را حداقل از نقطه‌نظر سیاسی برای برادر بزرگ‌تر سخت کرده‌اند.

ترکیه اردوغان که در فردای کودتا و سرکوب اخوان‌المسلمین در مصر خشم خود را ابراز کرده و رابطه با مصر را به حداقل رسانده بود، اکنون با بهره‌گیری از فرصت پیش‌آمده گام اول را برداشته و ضمن حمایت از قطر، پیشنهاد استقرار نیروی نظامی در قطر را به این کشور ارائه کرده است. تحلیلگران و رسانه‌های مستقل بین‌المللی با وخیم اعلام‌کردن وضعیت منطقه، این سؤال کلیدی را مطرح کرده‌اند که در شطرنج سیاسی جدید منطقه، ایران چه نوع بازی‌ای را در پیش خواهد گرفت. اکنون شیخ قطر متهم شده که «عروبت» جهان عرب را به بازی گرفته و به ایران «فارس» شیعی پناه آورده است. فراموش نکنیم که صدام تکریتی در فردای انقلاب ایران و در اندیشه تجاوز به کشورمان، بذر ادبیات ضدایرانی را نه‌تنها در عراق، بلکه در کل جهان عرب کاشت و اکنون در دوره پساصدام این سعودی‌های وهابی هستند که از محصول آن شجره خبیثه بهره‌برداری می‌کنند. همان‌گونه که جمهوری اسلامی ایران در بحران اول خلیج‌فارس، با دیپلماسی سنجیده و خردورزانه خود شکیبایی در پیش گرفت و آتش آن بحران خانمان‌سوز دامنش را نگرفت، اکنون نیز در این معرکه که خطرناک‌تر و حساس‌تر از بحران‌های پیشین است، با درایت، خرد و تدبیر و با اتخاذ سیاستی متین و خردگرا امواج توفانی را در ساحل سیاست خود دفع خواهد کرد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین