کد خبر: ۱۶۲۶۹۲
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۷
آن‌ها آمده بودند تا اين انتخابات را به قول خودشان با «بازي با مشت بسته» به پيروزي برسانند. تصور مي‌كردند مي‌توانند با وارد كردن رئيسي به عنوان فردي كه در ميان مردم شناخته شده نيست، فضايي را ايجاد كنند كه دولتي‌ها و اصلاحات نتوانند عليه او مسائلي را مطرح كنند.
روزنامه قانون در یادداشتی به قلم داوودحشمتی/ روزنامه نگار نوشت:

سرانجام هيچ كدام از استراتژي‌هاي اصولگرايان به نتیجه نرسید.نه در انتخابات رياست جمهوري و نه در انتخابات هيات رييسه. آن‌ها كه براي فروكشيدن يكي از نواب رييس(به‌خصوص علي مطهري) خيز برداشته بودند امروز نتيجه‌اي كه ديدند،همان بود كه در29 ارديبهشت با آن روبه رو شدند.امروز راي علي مطهري و پزشكيان افزايش چشمگيري داشت.تا آنجا كه حتي نقوي حسيني از سرپيچي افراد فراكسيون خودشان گلايه كرده ودرتوييترش نوشت:«درصحن مجلس و در جريان انتخابات هيات رييسه، متاسفانه لابي گري موثرتراز رفتار فراكسيوني بود».

اصولگرايان همچنان، در اشتباه ارزيابي از وضعيت خود به سر مي‌برند. آنان هنوز متوجه نشده اند كه هرچقدر بيشتر روي مواضع‌شان پافشاري كنند با پاسخ تندتر صندوق‌هاي راي روبه رو خواهند شد.صندوق هاي راي كه تلاش مي‌كنند رفتارهاي آن‌ها را تغيير دهند.

براي همين است كه هيچ كدام از راهبردهايشان پاسخگوی این شرایط نیست. نه آن‌ها كه قاليباف از عملکردها و برخوردشان كپي‌‌كاري كرده بود و نه آن كپي‌ها كه جمنا انجام داد،براي‌شان خوش‌يمن نبود.اصولگرايان انتخابات رياست‌جمهوري را به بدترين شكل ممكن واگذار كردند. شايد اگر اين استراتژي‌هاي غلط نبود،حسن روحاني با راي حداقلي، دوردوم رياست‌جمهوري‌اش را آغاز مي‌كرد. نه در شرايطي كه راي همه جناح اصولگرا، نتوانست به گرد پاي راي او نيز برسد.همين وضعيت در مورد راي دو نايب رييس مجلس هم تكرار شد.اين اتفاق را در انتخابات رياست جمهوري نيز شاهد بوديم. اگر همه آن‌ها كه پشت در ماندند و و راي‌شان اخذ نشد مي‌توانستند راي بدهند، در آن صورت شاهد يك ركود تازه براي روحاني بوديم. همان ركوردي كه او در همايش تجليل از فعالان ستادهايش به آن اشاره كرد و گفت:«راي بالا كه ترس ندارد. حالا 27 ميليون يا 28 ميليون. چه فرقي مي‌كرد». روحاني بر روي سه چهار ميليوني كه نتوانستند راي بدهند تاكيد درستي دارد كه البته ضعفش به وزارت كشورخود او نيز باز مي‌گردد. اما در طرف اصولگرا چه خبر است؟ در مجلس شاهد اتحاد لاريجاني و دولت هستيم. ليست اميد حتي كانديدايي را در مقابل لاريجاني قرار نداد، تا او به راحتي رييس مجلس باقي بماند ونشانه‌اي باشد از اين ائتلاف.ائتلافي كه ثمره آن در راي اعتماد به وزراي كابينه دوازدهم بيشتر ديده خواهد شد.اما وضعيت اصوگرايان در حوزه راس اين جريان به چه صورت خواهد بود؟ اصولگرايان با رييسي چكار خواهند كرد؟

آغاز مشكل اصولگرايان با رئيسي

جمنا آمده بود تا همه را به نفع قاليباف كنار بزند،اما موفق نشد. پايداري انتقام سال 92 را گرفت و از ابتدا مستقيم به سراغ رئيسي رفت. به تعبير خودشان «پاشنه در خانه رئيسي را در آوردند» واو را وارد عرصه انتخابات كردند. تداخل دو نيرو به وجود آمد.جمنا و رئيسي اگرچه در انتخابات در كنار هم ماندند اما دور نيست كه ببينيم دچار مشكلات اساسي با يكديگر شوند. رئيسي در روز اعلام كانديداتوري و روزثبت‌نام اعلام كرد كه به صورت مستقل وارد شده است.جمنا همه كانديداهايي كه ادعا داشتند را كنار زد و وادارشان كرد به نفع پنج نفر اصلي خارج شوند. اما حالا با يك مشكل اصلي روبه رو هستند. ابراهيم رئيسي توانسته 15 ميليون راي كسب كند. با او چه مي‌خواهند بكنند؟ واين تازه اول راه است. مشكل اصولگرايان و رئيسي تازه آغاز شده است. اگر محسن رضايي با سه ميليون راي، سه بار درانتخابات شركت كرد، يا قاليباف با پنج،شش ميليون راي، سه بار در انتخابات حاضر شد،سعيد جليلي هم مي‌خواست با اتكا به چهارميليون راي در انتخابات وارد شود.امروز آن‌ها مانده‌اند با رئيسي كه 15ميليون راي را به سبدش ريختند چكار كنند؟

مساله اصلي در مورد رئيسي نیز اين است كه آن‌ها مي‌دانند رئيسي تنها نيست. طيف وسيعي از نزديكان پايداري واحمدي‌نژاد به او نزديك هستند. طيفي كه در مسائل سياسي و اجتماعي آن‌قدر بسته فكر مي‌كند كه از سوي مردم مشخصا طرد مي شوند.براي همين است كه اصولگرايان از آقاي رئيسي ناراحت هستند.

آن‌ها آمده بودند تا اين انتخابات را به قول خودشان با «بازي با مشت بسته» به پيروزي برسانند. تصور مي‌كردند مي‌توانند با وارد كردن رئيسي به عنوان فردي كه در ميان مردم شناخته شده نيست، فضايي را ايجاد كنند كه دولتي‌ها و اصلاحات نتوانند عليه او مسائلي را مطرح كنند.

اين بازي اصولگرايان را پايداري واحمدي‌نژادي‌هاي نزديك به رئيسي خراب كردند.

در خلال تبليغات انتخاباتي، دو فرد مهم به‌عمد و مشخصا با درخواست رئيسي سكوت اختيار كرده بودند تا به قول معروف، به دست مخالفان بهانه ندهند. از قم آيت‌ا... مصباح يزدي برخلاف تمام انتخابات‌هاي اخير، سكوت كرد و از مشهد آيت ا... علم‌الهدي.هردوآن‌ها نيز كساني بودند كه به آقاي رئيسي نزديك بودند. علم‌الهدي پدر همسرش بود و آيت‌ا... مصباح پدرمعنوي مهم ترين حاميانش. اين را آيت‌ا... علم‌الهدي رسما نيز اعلام كرد. آنجا كه در گفت‌وگو با تسنيم گفت:«این آقایان هم اگر از الان می‌خواهند بنده را سوژه عملیات روانی کنند تا از جریانی حمایت کنم یا خیر، کور خوانده‌اند». آن‌ها سكوت كردند تا مخالفان‌شان نتوانند به خاطر نقد به آن‌ها به سبد راي رئيسي حمله كنند. خود آقاي رئيسي هم با تتلو نشست تا نشان دهد آن‌قدر اهل آزادي است كه نه فقط موسيقي معمولي، بلكه موسيقي زيرزميني را هم به رسميت مي شناسند. اما هيچ كدام از اين‌ها كارگر نيفتاد. هنوز تا انتخابات بعدي 4 سال فرصت است. اما اصولگرايان با يك مشكل بزرگ مواجه هستند. اينكه با تعداد بي شمار كانديداهاي‌شان كه حالا نيز، يكي به آن‌ها اضافه شده است چكار كنند؟ آيا زاكاني همچنان قصد دارد از شوراي نگهبان ردصلاحيت بگيرد؟ جليلي كه از همين حالا، دولت در سايه تشكيل داده آيا دست از انتخابات شسته؟ قاليباف كه ژست جوانمردانه گرفت چطور، در آينده باز هم كانديدا مي شود يا اعلام بازنشستگي خواهد كرد؟ اما از همه مهم تر علي لاريجاني است كه همين امروز در مجلس نشان دادند حاضر نيستند به او راي دهند و تعداد آراي باطله امروز 65 راي بود تا پايداري، خط خود را مشخص كند. ضرغامي، حاجي‌بابايي و مهرداد بذرپاش در آينده كانديدا خواهند شد يا نه؟ اما همه اين‌ها به يك طرف. با رئيسي چه خواهند كرد؟ تمام اين افراد ابتدا بايد رئيسي را قانع كنند كه ديگر وارد انتخابات نشود كه با رفتارهاي اين روزهاي ايشان بسيار بعيد است قصد داشته باشد كنار برود. همين، موضوع را براي اصولگرايان سخت خواهد كرد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین