سالها در میان ما ایرانیان مشهور بود که آموزش عالی کشورمان چیزی است مشابه قیفی وارونه!
سالها در میان ما ایرانیان مشهور بود که آموزش عالی کشورمان چیزی است مشابه
قیفی وارونه! چراکه ورود به دانشگاه برای فوج فوج جوانان پشت کنکور سخت تر
از فتح کردن قله قاف بود و گذر از هفت خوان مشهور رستم دستان و خروج از
همان دانشگاه، که ورود به آن حاصل شبها و روزها تلاش و مجاهدت ما و نذر و
نیاز و گرفتاری خانواده بود، رنگ و بویی از تلاش و دود چراغ خوردنهای
مندرج در حکایات قدیمی به خود راه نمی داد!
روزگار دانشجویی برای اکثر ما بیشتر از آنکه یادآور تلاشهایمان در تحصیل علم باشد، روزهایی خاطره آمیز و شیرین بود. به دور از دغدغههای روزمره و با سری انباشته از بوی قرمه سبزی و لحظاتی دایر بین تفریح، خواب و امتحان!
اکنون اما سالهای زیادی از آن روزگار نگذشته که روزگار دانشگاهیان ما حال و هوای دگر یافته است. دیگر خبری از قیف که نشان از اتوبان دو سر پهن دوازده بانده است، نیست!
به لطف رشد قارچگونه دانشگاههای رنگ و وارنگ و درهمه رنگ، امروز نه تنها فراغت از تحصیل در نظام آموزش عالی ما آسانتر از آب خوردن است که با تغییر نام و سردر دبیرستانها و دبستانهای سابقمان به انواع و اقسام دانشگاه و موسسات آموزش عالی تنها کافیست اراده کنید در کدام رشته و کدام مقطع میخواهید صاحب چند مدرک شوید؟
آموختن یا نیاموختن هم این در این میان اهمیت چندانی ندارد چه آنکه آنچه مهم است آمار توسعه آموزش عالی است و تعداد دانشگاه و دانشگاهیانمان و صد البته خبر حذف کنکور!
چندان به درازا نخواهد کشید که همه دور وریهایمان از پدربزرگ و مادر بزرگ گرفته تا بقال و ماست بند و سبزی فروش محل را باید یا مهندس صدا کنیم یا فارغ التحصیل رشتههایی همچون حقوق و سیاست و فلسفه و... بی آنکه (جز تعداد معدودی) چیزی بر دانش آنها افزوده شده باشد و تغییر آنچنانی در سطح آگاهی اجتماعی آنها ایجاد شده باشد!
صد البته واضح مبرهن است که از دانشگاهی که فضای آموزشی آن گاه از ساختمانی دو طبقه تجاوز نمیکند و امتحاناتش از سوالات تستی و جاخالی فراتر نمیرود و آموزشش از راه دور است و پاره وقت و نیمه وقت، انتظاری بیش از این خلاف عقل است و انصاف!!!
سوال اساسی اینجاست که ایجاد و توسعه اینگونه مراکز به چه نیتی و با چه اهدافی صورت گرفته است؟
کارکرد فارغ التحصیلان آنها در توسعه کشور تا چه حد میتواند موثر باشد؟
با توجه به ماهیت غیرحضوری و نیمه حضوری این دانشگاهها، اصولاً پذیرش در برخی رشتههای حساس که نیازمند بحث است تحقیق و آزمایش وجاهتی دارد یا خیر؟
امروز که به لطف تدبیر مه و خورشید و فلک دولت امید ایرانیان بر مسند قدرت و سیاست تکیه دارد سزاوار است تدبیری دگر شود تا مرهمی شود بر این زخم عمیق پیکر فرهنگ و آموزش عالیمان تا شاید روزگاری را ببیبنیم که قدر از دست رفته دانشگاه و دانشگاهیانمان به آنها برگردد و ماحصل تحصیلات عالی برایمان علم و دانش باشد و معرفت زیست اجتماعی، چیزی فراتر از کاغذپاره ای به نام مدرک!
نکوهش مكن چرخ نیلوفرى را
برون كن ز سر باد خیره سرى را
تو چون مى كنى اختر خویش را بد
مدار از فلك چشم نیك اخترى را
درخت تو گربار دانش بگیرد
به زیر آورى چرخ نیلوفرى را
روزگار دانشجویی برای اکثر ما بیشتر از آنکه یادآور تلاشهایمان در تحصیل علم باشد، روزهایی خاطره آمیز و شیرین بود. به دور از دغدغههای روزمره و با سری انباشته از بوی قرمه سبزی و لحظاتی دایر بین تفریح، خواب و امتحان!
اکنون اما سالهای زیادی از آن روزگار نگذشته که روزگار دانشگاهیان ما حال و هوای دگر یافته است. دیگر خبری از قیف که نشان از اتوبان دو سر پهن دوازده بانده است، نیست!
به لطف رشد قارچگونه دانشگاههای رنگ و وارنگ و درهمه رنگ، امروز نه تنها فراغت از تحصیل در نظام آموزش عالی ما آسانتر از آب خوردن است که با تغییر نام و سردر دبیرستانها و دبستانهای سابقمان به انواع و اقسام دانشگاه و موسسات آموزش عالی تنها کافیست اراده کنید در کدام رشته و کدام مقطع میخواهید صاحب چند مدرک شوید؟
آموختن یا نیاموختن هم این در این میان اهمیت چندانی ندارد چه آنکه آنچه مهم است آمار توسعه آموزش عالی است و تعداد دانشگاه و دانشگاهیانمان و صد البته خبر حذف کنکور!
چندان به درازا نخواهد کشید که همه دور وریهایمان از پدربزرگ و مادر بزرگ گرفته تا بقال و ماست بند و سبزی فروش محل را باید یا مهندس صدا کنیم یا فارغ التحصیل رشتههایی همچون حقوق و سیاست و فلسفه و... بی آنکه (جز تعداد معدودی) چیزی بر دانش آنها افزوده شده باشد و تغییر آنچنانی در سطح آگاهی اجتماعی آنها ایجاد شده باشد!
صد البته واضح مبرهن است که از دانشگاهی که فضای آموزشی آن گاه از ساختمانی دو طبقه تجاوز نمیکند و امتحاناتش از سوالات تستی و جاخالی فراتر نمیرود و آموزشش از راه دور است و پاره وقت و نیمه وقت، انتظاری بیش از این خلاف عقل است و انصاف!!!
سوال اساسی اینجاست که ایجاد و توسعه اینگونه مراکز به چه نیتی و با چه اهدافی صورت گرفته است؟
کارکرد فارغ التحصیلان آنها در توسعه کشور تا چه حد میتواند موثر باشد؟
با توجه به ماهیت غیرحضوری و نیمه حضوری این دانشگاهها، اصولاً پذیرش در برخی رشتههای حساس که نیازمند بحث است تحقیق و آزمایش وجاهتی دارد یا خیر؟
امروز که به لطف تدبیر مه و خورشید و فلک دولت امید ایرانیان بر مسند قدرت و سیاست تکیه دارد سزاوار است تدبیری دگر شود تا مرهمی شود بر این زخم عمیق پیکر فرهنگ و آموزش عالیمان تا شاید روزگاری را ببیبنیم که قدر از دست رفته دانشگاه و دانشگاهیانمان به آنها برگردد و ماحصل تحصیلات عالی برایمان علم و دانش باشد و معرفت زیست اجتماعی، چیزی فراتر از کاغذپاره ای به نام مدرک!
نکوهش مكن چرخ نیلوفرى را
برون كن ز سر باد خیره سرى را
تو چون مى كنى اختر خویش را بد
مدار از فلك چشم نیك اخترى را
درخت تو گربار دانش بگیرد
به زیر آورى چرخ نیلوفرى را
ارسال نظر