کد خبر: ۱۶۰۱۵۸
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۵
«به سیاست‌های گذشته بازنگردیم» هشداری است که این روزها متناسب با شدت گرفتن تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری در شعار حامیان صلح و در مواجهه با سیاست افراطی تندروها شنیده می‌شود.
 «به سیاست‌های گذشته بازنگردیم» هشداری است که این روزها متناسب با شدت گرفتن تب و تاب انتخابات ریاست جمهوری در شعار حامیان صلح و در مواجهه با سیاست افراطی تندروها شنیده می‌شود.
 
هشداری که وجه مهم آن فارغ  از برجام و پیامد کارشکنی در مسیر اجرای آن، دشواری‌های دنیای پیش رو با حضور چهره‌های تندرویی چون ترامپ در مسند قدرت امریکا را به تصویر می‌کشد.  با دیاکو حسینی، کارشناس ارشد مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری درباره  ویژگی‌های سیاست اعتدال که در دوره دولت یازدهم به کاستن از تنش‌ها و حل موضوع هسته‌ای انجامید، آن هم در شرایطی که مخالفان داخلی و خارجی دولت بر طبل منازعه می‌کوبند، گفت‌وگو کردیم. مشروح این گفت‌وگو از نظر می‌گذرد.

ارزیابی‌ شما از نقش رویکرد اعتدال در کاستن از مشکلات ایران در روابط خارجی‌اش بویژه با جهان غرب  چیست؟
 
دولت یازدهم یک رویکرد متعادل نسبت به جهان را دنبال کرد که بر مبنای پیروی از یک رویکرد متوازن به شرق و غرب و استفاده از همه ظرفیت‌های جهانی در راستای رسیدن به منافع ملی ایران بود. وجه مهم پیگیری اعتدال  در دوره دولت یازدهم به طور خاص به وضعیت به هم ریخته جهان و افراط‌ گرایی‌هایی که این روزها به اشکال مختلف در جهان دیده می‌شود، باز می‌گردد.  اعتدال در اینجا یک نوع آنتی تز در مواجهه با نحوه مشکلات مختلف جوامع است و این ظرفیت را ایجاد می‌کند که ما همچنان صدای عقلانیت، میانه‌روی و محاسبه‌گری را برای کشف راه حل‌های سیاسی آزمایش کنیم. آقای روحانی نه تنها اعتدال را برای سیاست خارجی ایران به ارمغان آورد بلکه یک قدم بالاتر صدای میانه‌روی در جهان را هم انعکاس داد.
 
بنابراین معتقدم مفهوم اعتدال به یک مفهوم استراتژیک برای ایران تبدیل شده و صرفاً مربوط به سیاست داخلی ایران نیست. فارغ از اینکه چه دولتی در ایران بر سر کار بیاید، دست‌کم در دو دهه آینده مفهوم عقلانیت و میانه‌روی باید زیربنای تفکر سیاست خارجی ما باشد. آقای روحانی به بهترین وجه ممکن توانست این موضوع را پیش ببرد. برجام هم جدای از مباحث فنی هسته‌ای پژواک این اعتدال‌گرایی در سیاست خارجی بود و شاهد بودیم که همراهی قدرت‌های بزرگ از جمله اتحادیه اروپا و قدرت‌های بزرگ چین و روسیه به نوعی تأییدی بر این دیدگاه در مقابل جنگ طلبانی بود که سعی داشتند و دارند اختلافات با ایران را با استفاده از زور و فشار حل کنند. من فکر می‌کنم که یک نیاز جهانی است و آقای روحانی این نیاز جهانی را بخوبی درک کردند.
 
مشی اعتدال تا چه اندازه در واگرایی اروپا و امریکا در قبال ایران تأثیرگذار بوده است؟
 
یک واگرایی بی سابقه بعد از پایان جنگ سرد بین اروپا و امریکا به وجود آمده است. در نگاه چندجانبه‌گرایی اروپایی‌ها عمدتاً مسائلی مانند دموکراسی، حقوق بشر و تجارت آزاد مطرح است و امریکایی‌ها کمتر به این مسائل توجه دارند و به جای آن بیشتر بر موضوعات قدرت نظامی متمرکز هستند و در این شرایط اروپایی‌ها طبیعتاً با ایرانی که سیاست معتدل در پیش گرفته، چهره یک اسلام میانه‌رو را به جهانیان نشان داده، به دیپلماسی اعتقاد دارد و به نوعی به درک مشترک از مباحث حقوق بشر از سیاست جهانی رسیده است، راحت‌تر کار خواهند کرد. آنها می‌توانند ایران را به عنوان یک تکیه‌گاه در متوازن کردن یکجانبه گرایی امریکایی ببینند. ضمن آنکه در سال‌های اخیر خصوصاً با توجه به بی ثباتی بسیاری از کشورهای منطقه اهمیت جایگاه کشورمان در منطقه به اثبات رسیده است.
 
اروپایی‌ها ایران را به عنوان یکی از کشورهای مهمی که می‌تواند برای متوازن کردن جهان در مقابل یکجانبه گرایی‌های مختلف بایستد، می‌بینند. در دولت روحانی این علاقه مثبت اروپایی‌ها به ایران بیش از هر دوره  دیگری در دهه‌های اخیر بوده است و این نشان دهنده نیاز استراتژیک آنها به ایران است. ادامه مسیر ما با کمک همین روش اعتدال و چندجانبه گرایی در حل اختلافات بین‌المللی به طور طبیعی اروپایی‌ها را به سمت ایران متمایل خواهد کرد و این به معنای آن است که امریکایی‌ها در موارد خیلی کمتری خواهند توانست همراهی اروپا را در ماجراجویی‌های احتمالی امریکا داشته باشند.
 
برخی  پیگیری رویکرد میانه‌روی را تا سطح یک دیپلماسی غربگرایانه و ملتمسانه تنزل می‌دهندنظر شما چیست؟
 
برای توضیح این ادعا، از یک موضوع دیگر شروع می‌کنم چند روز قبل شاهد پیروزی آقای مکرون در انتخابات فرانسه در برابر یک چهره پوپولیست بودیم. این در حالی است که بعد از پیروزی ترامپ، امروز مخالفت با مشی سیاسی امریکا به یک مد جهانی که نشان دهنده عقلانیت است، تبدیل شده است. شما در دهه‌های قبل، پیروی از اصولی مانند جهانی شدن و انواع و اشکال مختلف نئولیبرالیزم را مصداقی از امریکاگرایی یا غربگرایی تصور می‌کردید. امروز گفته می‌شود که در امریکا عکس این موضوع صادق است یعنی کسانی که برخلاف پوپولیسم گام برمی‌دارند و از هنجارهای بین‌المللی و جهانی شدن حمایت می‌کنند در واقع به نوعی بازتاب ضد امریکایی خود را نشان می‌دهند که خلاف گذشته است.
 
بنابراین نه تنها دولت آقای روحانی با درپیش گرفتن سیاست اعتدال و میانه روی و تاکید بر گفت وگو و تعامل سازنده مطلقاً نمی تواند به عنوان یک غربگرا و سازش پذیر تلقی شود بلکه بالعکس در دنیایی که امریکا رهبری مخالفت با جهانی شدن و نرم‌های بین‌المللی و همچنین مخالفت با مذاکره و گفت وگو را در پیش گرفته است تأکید بر این ارزش‌ها نشان دهنده قدم برداشتن برخلاف سیاست‌های امریکاست و طبیعتاً نمی‌تواند به غربگرایی تعبیر شود ضمن اینکه آنچه در عمل اتفاق افتاد یک رویکرد متوازن بود، ایران طی چهار سال گذشته در مواقع زیادی تلاش کرد در کنار مذاکره با امریکا، سایر کشورها را هم ببیند و در عین حال آنجا که لازم بوده ایستادگی کرده است. دقت کنید در دولت یازدهم میزان سفرهایی که مقام‌های ارشد ایران به کشورهای آسیایی داشتند بسیار بیشتر ازهشت سال دولت قبل بود ضمن اینکه در طرف دیگر سفرهای مقام‌های اروپایی هم به ایران رشد چشمگیری داشت این نشان دهنده این است که ایران در دولت یازدهم «غربگرا» نشده است بلکه غرب، «ایران گراتر» شده است.
 
الگوی مخالفان دولت یازدهم در عرصه سیاست خارجی  در مخالفت با برجام و رویکرد اعتدالی دولت در مناسبات خارجی‌اش بروز یافته است مدل مطلوب و جایگزین آنها چیست؟
 
بحث اعتدال که در چارچوب مفهوم تعامل سازنده مطرح شده در چارچوب منافع ملی ایران است و ارتباطی به گروه‌های سیاسی ندارد. کسانی که با این مخالف هستند در واقع سعی دارند منافع جناحی خود را به سیاست خارجی تعمیم دهند و این مسأله بی تردید در دوران  کنونی، خیانت به کشور محسوب می‌شود و بنابراین به نظر می‌رسد تنها راه حلی که به عنوان جایگزین اعتدال و تعامل سازنده مطرح می‌شود همان انزوایی است که نمونه روشن اش کشور کره شمالی است. بدون تردید ایران در جایگاه جغرافیایی و در سلسله مراتب جهانی و ژئوپولیتیکی نیست که بتواند آن الگو را در پیش گیرد ضمن آنکه همان مسیر هم امروز برای مردم کره شمالی به یک فاجعه انسانی تبدیل شده است.
 
با روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا، تلاش مجددی از سوی او و تندروهای امریکا برای متشنج کردن فضا علیه ایران و به بهانه‌هایی غیر از موضوع هسته‌ای شکل گرفته است، بفرمایید در چنین شرایطی تغییر از میانه روی به سمت یک رویکرد تندتر چه عواقبی برای ایران به دنبال دارد؟
 
در امریکا عده زیادی که از سال‌ها قبل مخالف مذاکره با ایران بودند امروز موقعیت بهتری را نسبت به همان دوران برای ایجاد فشار علیه ایران پیدا کرده‌اند و طبیعتاً تحت فشارهای بیشتری از سوی عربستان و اسرائیل قرار گرفته‌اند. در این دوران که ممکن است ترامپ مرتکب اشتباه های دیگری هم شود و حتی ناکامی‌های داخلی خود را به نوعی از طریق یک ماجراجویی خارجی فرافکنی کند، لازم است که دولت ایران حتماً با هشیاری لازم برخورد کند. پیش زمینه این برخورد ادامه دادن رویکرد اعتدال در سیاست خارجی ایران است و کنار رفتن این رویکرد ممکن است آن را بیشتر در معرض تهدیدهای کشورهای دشمن از جمله امریکا قرار دهد.
 
آقای روحانی سال‌های اخیر به دلیل مسئولیت‌هایی که در سال‌های پیش از آن داشته آشنایی لازم را هم با مسائل دیپلماسی صلح و هم تخصص کافی در مدیریت کشور در زمان بحران و جنگ دارند. نمی‌توان مطمئن بود که دولت امریکا در آینده دست به چه اقداماتی بزند به هر حال رئیس جمهوری آینده ایران باید آماده مواجهه با سناریوهای مختلف باشد. برخلاف آقای روحانی که هم رئیس جمهوری دوران صلح است و هم می‌تواند یک مدیر در دوره بحران‌ها باشد، بقیه رقبای آقای روحانی به غیر از یکی از آنها یعنی آقای قالیباف که مسئولیت نظامی داشته ،مابقی هیچ یک مسئولیتی نداشتند یعنی نه در دوران صلح می‌توانند و نه در دوران جنگ تجربه این مدل را داشتند.
 
قریب به اکثریت حامیان رویکرد اعتدال این روزها هشدار می‌دهند که «به سیاست‌های گذشته باز نگردیم»... اگر مخالفان رویکردهای اعتدالی بر سر کار بیایند، چه فضایی را باید برای ایران در عرصه بین‌المللی متصور شویم؟
 
نخستین برداشتی که از کنار رفتن آقای روحانی در دولت بعدی در جهان استنباط خواهد شد انصراف ملت ایران از دنبال کردن میانه روی و اعتدال در مسائل سیاست خارجی ایران است. معنای ضمنی این حرف آن است که ایران به رویه‌ها و تصمیم‌های افراطی در آینده گرفتار خواهد شد و شوق بیشتری در طرف غربی ایجاد می‌کند تا ایران را مهار کند و پروسه ایران هراسی را احیا کند. باید این واقعیت را در نظر بگیریم اروپایی‌ها درمجموع به ایران نگرش مثبتی ندارند و طبیعتاً دولت‌هایی که از ادبیات ماجراجویانه استفاده می‌کنند و دنبال رفتارهای غیرعقلانی و احساسی هستند این بهانه را به غرب خواهند داد که مهر تأییدی بزند بر این دیدگاه که ایران یک عنصر نامطلوب برای جهان است و با توجه به فضایی که امروز برخی از کشورهای منطقه و همچنین عده ای در امریکا ایجاد می‌کنند مقدمات فشارهای سیاسی و اقتصادی بیشتری علیه ایران تدارک دیده می‌شود.
 
امروز بازگشت به گذشته به تعبیر آقای روحانی محصول این دیدگاه است که اگر اعتدال در انتخابات شکست بخورد، در نتیجه فضای بیشتری برای اعمال فشار به ایران بیشتر فراهم خواهد شد. برای جلوگیری از چنین فضایی ضرورت دارد که حتماً آقای روحانی در این دوره هم بتواند این پیام مردم ایران را به جهان برساند که همچنان اعتدال میانه‌روی و چندجانبه‌گرایی بخشی از ماهیت سیاست خارجی و مورد تأیید اکثریت ملت ایران است در غیر این صورت ما باید شاهد هجمه‌های بیشتری از سوی اروپا، امریکا و حتی منطقه علیه کشورمان باشیم و این به معنای آن است که ایران از نگاه جهان خارج آمادگی در پیش گرفتن عقلانیت ندارد و این خود زمینه‌ساز تعمیق بحران‌های منطقه‌ای ما خواهد شد.

منبع : روزنامه ایران
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین