23روز از نگهداری پیکر ریچارد فرای در یک سردخانه در بوستون ماساچوست، نزدیک هاروارد میگذرد. پیکر ایرانشناس برجسته آمریکایی در حالی در کشمکش انتقال یا عدم انتقال به ایران قرار دارد، که دوست و همکار ریچارد فرای از زوایای تازه زندگی این ایرانشناس در فاصله سههفته مانده به مرگ پرده برداشت؛ زوایایی که احتمال دارد طی روزهای آتی، گره ناگشوده تدفین این ایرانشناس را هرچه زودتر در جایی غیراز اصفهان بگشاید.
فرای، دنبال مکان جایگزین بود
ظاهرا ریچارد فرای قبل مرگ پیشبینی میکرد خانوادهاش بر سر اجرای وصیت او در ایران با چالش مواجه شوند. «شرق» طی روزهای گذشته تلاش کرد ضمن مکاتبه یا تماس با «عدن نبی»، همسر ایرانی، آسوری ایرانشناس، راهحل و نظر او را در این مورد جویا شود. خانم عدن حاضر به انجام گفتوگو نشد؛ با این حال افشین زند، محقق مستقل دانشگاه هاروارد و دوست ریچارد فرای که پروژه مشترکی با فرای تحت عنوان «توماس جفرسون و کوروش کبیر» انجام داده، درباره آخرین روزهای عمر دوست و همکارش اظهارنظر کرد.
زند، 17 آوریل (28 فروردین) در پاسخ به سوالات ما در مورد آخرین روزهای عمر این ایرانشناس نوشت: «او در روزهای آخر عمرش چندان نمیتوانست بهوضوح و راحتی صحبت کند. فقط توانست یکی، دوهفته قبل از مرگش به دشواری چند کلمه بر زبان بیاورد. قبل از آن، او دچار اختلال زبانی شده بود، اما امکان درک نیمی از صحبتها و جملاتش وجود داشت. دو هفته قبل از مرگش به من راجع به این موضوع که باید حتما کتابی را که با هم راجع به کوروش و جفرسون قرار بود بنویسیم صحبت کرده بود.»زند که پاسخ سوالها را از طریق ایمیل رسمی بنیاد ریچارد فرای (richardfrye.org) داده، در پاسخ به این سوال که اگر خانواده فرای موافق دفن جسد او در شهر دیگری غیر از اصفهان باشند، چه شهرهای جایگزینی مدنظرشان است، جواب میدهد: «او و همسرش، سههفته قبل از مرگش از من خواستند که او در یزد دفن شود. فرزندان ارشد او (مربوط به همسر سابقش)، پس از مرگ او شیراز را مطرح کردند؛ زیرا آنها وقتی خردسال بودند (سالهای 1969 تا 1975) در این شهر سکونت داشتند.»
من جاسوس نیستم
زند، در تاریخ 12اکتبر 2010، نامهای از فرای تحت عنوان «درباره مرگ و خاکسپاری» در اصفهان دریافت کرده بود. در بخشهایی از نامه آمده است: «من جاسوس نیستم. ایرانیها مرا خوب میشناسند. سابقه من مشخص است. همهچیز از زمانی شروع شد که بهعنوان مدیر موسسه آسیا در دانشگاه پهلوی آن زمان (دانشگاه شیراز) فعالیت میکردم، موسسهای که توسط آرتور اپهام پوپ در نیویورک بنا شده بود. آن زمان زندگی من در شیراز و فعالیتم در ارتباط با آسیا و ایران، شناخت مرا از فرهنگ و تمدن این کشور بیشتر کرد و سالها زندگی در ایران، عشق مرا به این کشور فزونی بخشید. بههمیندلیل تصمیم گرفتم برای تکمیل عشقم به ایران، بعد از مرگم در ایران دفن شوم، اگرچه متولد سوئد هستم اما بیشتر از هرجای دیگر، به ایران احساس تعلق میکنم و فکر میکنم این حق زیادی نباشد. اصفهان، بیشتر از سایر شهرهای ایران، مورد علاقه من قرار گرفت؛ شهری که سالها پایتخت صفویه بود و سرشار از نمادهای ایرانی و اسلامی است.»
در ادامه نامه آمده است: «درست زمان ریاستجمهوری خاتمی بود که درخواستم برای دفنشدن در کناره زایندهرود را دوباره مطرح کردم و ایشان نیز استقبال کردند و شهردار وقت اصفهان و استاندار آن زمان اصفهان نیز موافقت کردند که این اتفاق بعد از مرگم صورت گیرد. زمان رییسجمهوری احمدینژاد نیز، او حتی خانهای در اصفهان به من بخشید که این حق را به من داد تا آخر عمر در اصفهان زندگی کنم و من هشتم آگوست 2010 به اصفهان آمدم. اتهام اینکه برای سیا فعالیت میکردم و چیزهای دیگر شبیه این را قویا رد میکنم.»
جنتی: دولت، وصی فرای محسوب نمیشود
با روشنشدن نیت خانواده فرای برای دفن پیکر او در یزد یا شیراز، گره تدفین این ایرانشناس بازشدنی به نظر میرسد. در آخرین واکنشها، وزیر ارشاد روز جمعه 29فروردین در حاشیه بازدید از مراحل آمادهسازی نمایشگاه کتاب تهران درباره سرنوشت دفن «ریچارد فرای»، اظهارنظر کرد. علی جنتی در اینباره به «ایسنا» گفت: «خیلی در این رابطه اطلاعی ندارم، اما دولت جدید که وصی ایشان محسوب نمیشود. ممکن است هرکس وصیت کند جایی دفنش کنند. هرکس وصی ایشان است برود و به وصیت ایشان عمل کند.»
کاظم موسویبجنوردی، رییس مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی پیگیر دفن «ریچارد فرای» در ایران و در عین حال، «وصی» این ایرانشناس است. او در روزهای گذشته درباره آخرین وضعیت ماجرای دفن این ایرانشناس گفته است: «با اینکه هنوز پاسخ نامههایی که برای رییسجمهور درباره وضعیت انتقال پیکر «فرای» به ایران نوشتم، به دستم نرسیده، اما مشاور مقاممعظمرهبری را در جریان گذاشتهام تا نظر ایشان را برای عمل به وصیتنامه این ایرانشناس شناختهشده بخواهد.»
منبع:وزنامه شرق
ظاهرا ریچارد فرای قبل مرگ پیشبینی میکرد خانوادهاش بر سر اجرای وصیت او در ایران با چالش مواجه شوند. «شرق» طی روزهای گذشته تلاش کرد ضمن مکاتبه یا تماس با «عدن نبی»، همسر ایرانی، آسوری ایرانشناس، راهحل و نظر او را در این مورد جویا شود. خانم عدن حاضر به انجام گفتوگو نشد؛ با این حال افشین زند، محقق مستقل دانشگاه هاروارد و دوست ریچارد فرای که پروژه مشترکی با فرای تحت عنوان «توماس جفرسون و کوروش کبیر» انجام داده، درباره آخرین روزهای عمر دوست و همکارش اظهارنظر کرد.
زند، 17 آوریل (28 فروردین) در پاسخ به سوالات ما در مورد آخرین روزهای عمر این ایرانشناس نوشت: «او در روزهای آخر عمرش چندان نمیتوانست بهوضوح و راحتی صحبت کند. فقط توانست یکی، دوهفته قبل از مرگش به دشواری چند کلمه بر زبان بیاورد. قبل از آن، او دچار اختلال زبانی شده بود، اما امکان درک نیمی از صحبتها و جملاتش وجود داشت. دو هفته قبل از مرگش به من راجع به این موضوع که باید حتما کتابی را که با هم راجع به کوروش و جفرسون قرار بود بنویسیم صحبت کرده بود.»زند که پاسخ سوالها را از طریق ایمیل رسمی بنیاد ریچارد فرای (richardfrye.org) داده، در پاسخ به این سوال که اگر خانواده فرای موافق دفن جسد او در شهر دیگری غیر از اصفهان باشند، چه شهرهای جایگزینی مدنظرشان است، جواب میدهد: «او و همسرش، سههفته قبل از مرگش از من خواستند که او در یزد دفن شود. فرزندان ارشد او (مربوط به همسر سابقش)، پس از مرگ او شیراز را مطرح کردند؛ زیرا آنها وقتی خردسال بودند (سالهای 1969 تا 1975) در این شهر سکونت داشتند.»
من جاسوس نیستم
زند، در تاریخ 12اکتبر 2010، نامهای از فرای تحت عنوان «درباره مرگ و خاکسپاری» در اصفهان دریافت کرده بود. در بخشهایی از نامه آمده است: «من جاسوس نیستم. ایرانیها مرا خوب میشناسند. سابقه من مشخص است. همهچیز از زمانی شروع شد که بهعنوان مدیر موسسه آسیا در دانشگاه پهلوی آن زمان (دانشگاه شیراز) فعالیت میکردم، موسسهای که توسط آرتور اپهام پوپ در نیویورک بنا شده بود. آن زمان زندگی من در شیراز و فعالیتم در ارتباط با آسیا و ایران، شناخت مرا از فرهنگ و تمدن این کشور بیشتر کرد و سالها زندگی در ایران، عشق مرا به این کشور فزونی بخشید. بههمیندلیل تصمیم گرفتم برای تکمیل عشقم به ایران، بعد از مرگم در ایران دفن شوم، اگرچه متولد سوئد هستم اما بیشتر از هرجای دیگر، به ایران احساس تعلق میکنم و فکر میکنم این حق زیادی نباشد. اصفهان، بیشتر از سایر شهرهای ایران، مورد علاقه من قرار گرفت؛ شهری که سالها پایتخت صفویه بود و سرشار از نمادهای ایرانی و اسلامی است.»
در ادامه نامه آمده است: «درست زمان ریاستجمهوری خاتمی بود که درخواستم برای دفنشدن در کناره زایندهرود را دوباره مطرح کردم و ایشان نیز استقبال کردند و شهردار وقت اصفهان و استاندار آن زمان اصفهان نیز موافقت کردند که این اتفاق بعد از مرگم صورت گیرد. زمان رییسجمهوری احمدینژاد نیز، او حتی خانهای در اصفهان به من بخشید که این حق را به من داد تا آخر عمر در اصفهان زندگی کنم و من هشتم آگوست 2010 به اصفهان آمدم. اتهام اینکه برای سیا فعالیت میکردم و چیزهای دیگر شبیه این را قویا رد میکنم.»
جنتی: دولت، وصی فرای محسوب نمیشود
با روشنشدن نیت خانواده فرای برای دفن پیکر او در یزد یا شیراز، گره تدفین این ایرانشناس بازشدنی به نظر میرسد. در آخرین واکنشها، وزیر ارشاد روز جمعه 29فروردین در حاشیه بازدید از مراحل آمادهسازی نمایشگاه کتاب تهران درباره سرنوشت دفن «ریچارد فرای»، اظهارنظر کرد. علی جنتی در اینباره به «ایسنا» گفت: «خیلی در این رابطه اطلاعی ندارم، اما دولت جدید که وصی ایشان محسوب نمیشود. ممکن است هرکس وصیت کند جایی دفنش کنند. هرکس وصی ایشان است برود و به وصیت ایشان عمل کند.»
کاظم موسویبجنوردی، رییس مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی پیگیر دفن «ریچارد فرای» در ایران و در عین حال، «وصی» این ایرانشناس است. او در روزهای گذشته درباره آخرین وضعیت ماجرای دفن این ایرانشناس گفته است: «با اینکه هنوز پاسخ نامههایی که برای رییسجمهور درباره وضعیت انتقال پیکر «فرای» به ایران نوشتم، به دستم نرسیده، اما مشاور مقاممعظمرهبری را در جریان گذاشتهام تا نظر ایشان را برای عمل به وصیتنامه این ایرانشناس شناختهشده بخواهد.»
منبع:وزنامه شرق
ارسال نظر