کد خبر: ۱۵۶۳۶۹
تاریخ انتشار: ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۰
مشکل مبتلا به مشکل انتخابات جدید فرانسه فقط هویت چندگانه ماکرون نیست زیرا می‌توان این مسأله را به بنوا آمون و ژان لوک ملانشون هم بسط داد و فرانسوا فیون را نیز از این دایره خارج ندانست.
امانوئل ماکرون، جوان‌ترین نامزد این انتخابات و به معنای واقعی کلمه «پدیده» این انتخابات است. این مرد 39 ساله که زمانی عضو حزب سوسیالیست فرانسه بود و از سال 2012 تا 2014 در کسوت وزیر اقتصاد فرانسوا اولاند ظاهر شد، خود را کاندیدای مستقل می‌خواند و می‌گوید می‌خواهد ارزش‌های فرهنگی که چپ‌ها همیشه به داشتن آن می‌نازند را با ارزش‌های اقتصادی جناح راست بیامیزد و معجونی جدید بیافریند که همه مزایای چپ و راست را داشته و در عین حال از نواقص آنها مبرا باشد. او وقتی 18 ساله بود، در میان مخالفت خانواده خود با معلمش که زنی 24 سال بزرگتر از او بود، ازدواج کرد و هنوز هم زندگی خوشی با او دارد. ماکرون برخلاف مارین لوپن، سخت معتقد به حضور فرانسه در اتحادیه اروپا و ایفای نقش در آن است؛ هرچند که معتقد است  اتحادیه اروپا نیازمند نقشه راه جدیدی است. این اعتقادی است که نخستین بار وقتی وزیر اقتصاد فرانسه بود، از آن پرده برداشت و به اعتقاد کارشناسان موجب ایجاد تنش در حزب سوسیالیست به رهبری اولاند شد. او در قالب نامزد انتخابات ریاست جمهوری فرانسه نیز شعار اصلی خود را نوسازی اقتصاد عنوان کرده‌ است. ماکرون همچنین مخالف سیاست‌های تبعیض‌آمیز در مورد مسلمانان است.

زن سرسخت

مارین لوپن را می‌توان سرسخت‌ترین زن سیاستمدار در فرانسه دانست. او مصداق کامل شاگرد از استاد سر شده، است و البته استاد این زن 48 ساله کسی نیست جز پدرش، ژان ماری لوپن. پدری که این دختر خلف اما سرکش سال 2011 در رقابتی سخت، او را از رهبری حزب کنار گذاشت و خود برجایش نشست. مارین همچون ترامپ دوستدار پوتین است. او یک افراطی تمام عیار است و با حضور مهاجران در کشورش مخالف است و همانند گرت ویلدرز هلندی نظراتی افراطی درباره مسلمانان دارد و از جمله بعد از حمله شانز لیزه اعلام کرد، تمام مساجد فرانسه باید تعطیل شوند. مارین زنی است که اگر صدای کفشش در راهروهای کاخ الیزه بپیچد، باید انتظار واقعه‌ای مشابه برگزیت را در فرانسه داشت. او با وجود پرونده فساد مالی  در پارلمان اروپا، اکنون در نظرسنجی‌ها جایگاه دوم را دارد. دو نکته جالب درباره مارین لوپن آنکه وقتی 8 ساله بود از یک بمبگذاری که هدف آن پدرش بود، جان سالم به در برد. او که امروز مخالف مهاجران است، همچنین پس از فارغ‌التحصیلی در رشته حقوق مدتی به‌عنوان وکیل تسخیری کار می‌کرد و در برخی از پرونده‌ها که پرونده مهاجران غیرقانونی هم درمیان آنها مشاهده می‌شد، برنده دادگاه می‌شد.


نامزد بد اقبال

داستان فیون و لوپن را باید داستان دو فساد با نتایجی متفاوت دانست. هر دوی آنان با اتهام فساد روبه رو شدند اما لوپن از تبعات آن جهید و پای فیون در این مرداب گیر کرد و در حالی که زمانی یکی از دو شانس پیروزی در انتخابات بود، اکنون در جایگاه سوم نظرسنجی‌ها جا خوش کرده‌ است. فرانسوا فیون متهم است برای اعضای خانواده‌اش شغل‌های ساختگی درست کرده است. او از معدود سیاستمداران فرانسه است که هم از روسیه حمایت می‌کند و هم معتقد به حضور در اتحادیه اروپا و ناتو است. فیون همانند مارگارت تاچر ابایی از درافتادن با اتحادیه‌ها ندارد و برنامه‌های اقتصادی قابل توجهی ارائه کرده‌ است. او با وعده‌هایی چون لغو سیاست 35 ساعت کار در هفته، کاهش مالیات‌های عمومی و مالیات بر دارایی درصدد جلب آرا است. او هرچند وعده داده شمار مهاجران را کاهش می‌دهد اما اسلام ستیز نیست و خواهان اسلام فرانسوی است، اسلامی که در آن مسلمانان سنت‌های خود را دارند اما باید به قوانین فرانسه احترام بگذارند. او معتقد است مسلمانان خطر نیستند، بلکه خطر واقعی عربستان است که با حمایت از افراطی‌گری آتش تروریسم را پرلهیب‌تر می‌سازد. از همین رو نیز مقامات عربستان از روی کار آمدن او وحشت دارند.

«برنی سندرز» فرانسه

ژان لوک ملانشون که او را برنی سندرز فرانسه می‌نامند، 65 ساله است. او نیز ریشه در حزب سوسیالیست دارد، اما به این حزب وفادار نماند و در سال 2008 آن را ترک کرد و حزب «چپ» را بنیان نهاد. او تحت حمایت حزب کمونیست در انتخابات 2012 شرکت کرد اما شکست خورد و اکنون در انتخابات 2017 با حزب جدیدی که تأسیس کرده یعنی حزب «فرانسه تسلیم نشدنی» وارد رقابت‌های انتخاباتی شده‌ است. او نیز اعتقادی به حضور فرانسه در اتحادیه اروپا ندارد و تأکید می‌کند فرانسه باید برای پرهیز از رویارویی با روسیه از ناتو خارج شود. او همچنین منتقد امریکا بویژه امریکای تحت ریاست جمهوری ترامپ است.

«بن کوچولو»ی  انتخابات

بنوآ آمون  برخاسته از حزب سوسیالیست، حامی اتحادیه اروپا است و وعده‌های اقتصادی شیرینی به مردم فرانسه داده  است  او که به خاطر کوتاهی قدش (162 سانتیمتر) به «بن کوچولو» معروف بود، خواهان سیاست درهای باز به روی مهاجران است و  معتقد به آزادی مسلمانان بدون قید و شرط است. وزیر آموزش اولاند بوده‌ است.

مردم فرانسه امروز به پای صندوق‌های رأی می‌روند که نه فقط سرنوشت خود آنان را تعیین می‌کند، که تعیین‌کننده سرنوشت اروپا خواهد بود؛ رویدادی که می‌تواند بر معادلات جهانی نیز اثر‌گذار باشد.

انتخابات ریاست جمهوری فرانسه از چند جهت قابل توجه است؛ نخست آنکه این نخستین انتخابات در فرانسه بعد از جنگ‌های جهانی به این سو است که دو نامزد اصلی آن نه چپ هستند و نه گلیست و نئو‌گلیست. دو نامزد برتر انتخابات امروز خانم مارین لوپن، رهبر حزب راست افراطی «جبهه ملی» و امانوئل ماکرون، رهبر حزب مستقل «به پیش» هستند. گلیست‌ها و نئو‌گلیست‌ها که در مجموع، طی 70 سال گذشته 33 سال بر فرانسه حاکمیت داشته‌اند، امروز تنها یک نماینده در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه دارند: فرانسوا فیون؛ مردی که هرچند در نظرسنجی‌ها رتبه سوم را در انتخابات امروز دارد، اما فاصله‌اش با نفر اول 4.4 درصد است که رقم قابل توجهی در عرصه انتخابات فرانسه است. نامزدهای جناح چپ نیز ژان لوک ملانشون و بنوآ آمون هستند که ناظران شانسی برای آنها متصور نیستند، اما در مقابل مستقل‌ها و راست‌های افراطی برای نخستین بار در تاریخ فرانسه پس از جنگ جهانی است که فرصت قد علم کردن یافته‌اند که نشان دهنده سرخورده شدن مردم از سیاست‌های 70 سال گذشته‌ و احساس نیاز آنان به تغییر است.

فاکتورهای مهم انتخابات فرانسه

مردم فرانسه در انتخابات امروز که بی‌تردید حمله تروریستی پنجشنبه شب در شانزلیزه بر آن سایه ‌افکنده‌است، بیش از هر چیز بر دو فاکتور مسأله مهاجران و اقتصاد متمرکز خواهد بود. دو فاکتوری که نامزدهای انتخابات امروز در چند ماه گذشته نظرات خود در مورد آنها را اعلام کرده‌اند. بسیاری از رأی دهندگان فرانسوی که از شرایط اقتصادی کشورشان ناراضی هستند، تصور می‌کنند سیاست‌های مهاجرتی موجود نه تنها باعث ناامن شدن فرانسه و افزایش حملات تروریستی شده‌است، که با توجه به اینکه 11 درصد از جمعیت 66 میلیونی فرانسه را مهاجران تشکیل می‌دهند، نرخ بیکاری را نیز در این کشور تا 10 درصد افزایش داده‌است. از این نظر شاید لوپن بتواند دست برتر را داشته باشد و در واقع حمله تروریستی پنجشنبه شب پاریس به او کمک زیادی کرد. او قصد دارد در سیاست‌های مهاجرتی یک بازنگری جدی داشته‌ باشد. هرچند که ماکرون هم تلاش کرده مردم را متقاعد کند، حملات تروریستی توسط مهاجرانی که در این کشور زندگی می‌کنند، انجام نشده‌است. این حقیقتی انکار‌ناپذیر است. ماکرون علاوه بر این تأکید کرده مهاجران خطری برای اقتصاد فرانسه نخواهند بود. او برای اقتصاد نقشه‌راهی تدوین و مبانی آن را برای مردم تشریح کرده و به آنان وعده داده رشد اقتصادی را که الان بشدت ضعیف شده‌، بهبود بخشد. این در حالی است که لوپن ریشه مشکلات اقتصاد فرانسه را واحد پولی یورو می‌داند و معتقد است با خروج فرانسه از اتحادیه اروپا، کاری که انگلیس نیز در فرآیند «برگزیت» در حال انجام آن است، می‌تواند اقتصاد بیمار شده فرانسه را نجات بخشد. البته در این بین ملانشون هم گفته با افزایش مالیات صددرصدی ثروتمندان مشکلات اقتصادی را حل می‌کند.

چرا انتخابات فرانسه مهم است

انتخابات امروز فرانسه نه فقط برای مردم این کشور، که برای کسانی که در اروپا زندگی می‌کنند و بقیه نقاط جهان، بویژه خاورمیانه‌ای‌ها مهم است. برای اروپایی‌ها مهم است، زیرا لوپن به عنوان یکی از دو نامزد برتر انتخابات، خواهان «فرگزیت» (خروج فرانسه از اتحادیه اروپا) است؛ رویدادی که موجب تضعیف اتحادیه اروپا و در نهایت فروپاشی آن می‌شود. لوپن از هم‌اکنون اعلام کرده اگر پیروز شود، همه‌پرسی «فرگزیت» را سال 2018 برگزار می‌کند. این در حالی است که ماکرون دیگر نامزد پیشتاز انتخابات، مخالف خروج فرانسه از اتحادیه اروپا است. البته یک نکته را نباید فراموش کرد، فارغ از اینکه نامزد حامی اتحادیه اروپا در این انتخابات پیروز شود یا نه، به هر حال کثرت حامیان جدایی از اتحادیه اروپا این واقعیت را به رخ می‌کشد که این اتحادیه در سال‌های آتی با مشکلاتی جدی در این خصوص مواجه خواهد شد و همان‌طور که ماکرون گفته‌است نیازمند یک بازنگری است. این انتخابات برای خاورمیانه‌ای‌ها هم مهم است زیرا فارغ از اینکه فرانسه به هرحال یکی از بازیگران همیشگی مسائل خاورمیانه بوده و برای مثال در بحران کنونی سوریه همواره بر طبل جنگ کوبیده، مسائل داخلی این کشور نیز می‌تواند بر زندگی مردم شمال آفریقا و خاورمیانه سایه افکند زیرا اگر فرانسه درهای خود را به روی مهاجران ببندد، کسانی که خواهان گریز از شرایط جنگی کشورهای خود هستند، بخت زندگی در فرانسه به عنوان یکی از کشورهای مهاجرپذیر را از دست می‌دهند. البته این انتخابات برای تجار هم اهمیت خود را دارد زیرا خروج فرانسه از اتحادیه اروپا می‌تواند تأثیر بسزایی در وضعیت تجاری جهان ایجاد کند.

پیش‌بینی نتیجه انتخابات

پیش‌بینی نتایج این انتخابات با 11 نامزد بویژه در سال‌های اخیر که تکیه بر نظرسنجی‌ها دقیق نیست، کار دشواری است و نمی‌توان به طور قطع درباره نتیجه نظر داد اما به اعتقاد ناظران انتخابات ریاست جمهوری فرانسه با حضور ماکرون و لوپن به دور دوم کشیده می‌شود و در نهایت ماکرون جوان، لوپن را شکست خواهد داد، اما همین شکست نیز برای لوپن که حزبش را تبدیل به حزب دوم فرانسه کرده و توانسته جایگاه راست افراطی را در فرانسه ارتقا دهد، پیروزی بزرگی خواهد بود.
 

آیا کرملین می‌تواند بر نتیجه انتخابات فرانسه اثر بگذارد؟

سلین وایسیپری
مترجم: عاطفه رضوان نیا

گفته می‌شود انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه در هیچ دوره‌ای در تاریخ این کشور مانند دوران کنونی این چنین نامطمئن نبوده و سردمداران این کشور هرگز به اندازه‌ای که این روزها از دخالت و اثرگذاری احتمالی روسیه در نتیجه انتخابات فرانسه نگران هستند، نگران نبوده‌اند..

ماه گذشته، فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری فرانسه، از تلاش‌های کرملین برای «اثر‌گذاری بر افکار عمومی» از طریق «عملیات ایدئولوژیکی» و «استراتژی اثر‌گذاری بر شبکه» در فرانسه انتقاد کرد و این اعمال را زشت خواند. بلافاصله پس از آن ریچاد فرند، دبیر ملی جنبش «پیش به جلو»، نیز شروع به اتهام زنی به روسیه کرد. وی روسیه را عامل اصلی حملات پی در پی سایبری به سایت این حزب خواند و گفت روسیه با این کار تلاش دارد امانوئل ماکرون، کاندیدای حزب «پیش به جلو» را، که بشدت طرفدار اتحادیه اروپاست تخریب کند. وی همچنین مدعی شد، دلایل دیگری نیز برای دشمنی روسیه با ماکرون وجود دارد. روسیه تمام این اتهامات را بی‌اساس خوانده است. دولت فرانسه نگران است عملیات هک و حملات سایبری بر نتایج دو انتخابات مهم پیش روی این کشور؛ یعنی انتخابات ریاست جمهوری در ماه آوریل و مه، و انتخابات مجمع قانونگذاری ملی در ماه ژوئن، اثر بگذارد.

تا حدودی به واسطه همین نگرانی هاست که به فرانسوی‌هایی که در خارج از مرزهای این کشور زندگی می‌کنند، اجازه داده نشده در انتخابات مجمع قانونگذاری به صورت الکترونیکی رأی دهند. (قابل ذکر است این امکان در انتخابات ریاست جمهوری برای هیچ کس وجود ندارد). دولت فرانسه برای نگرانی‌های اخیر خود از دخالت روسیه بر نتایج انتخابات این کشور دلایل زیادی دارد: از آن جمله نقض قوانین مربوط به کامپیوتر، تبلیغات سیاسی، ارائه اطلاعات نادرست و حتی تأمین بودجه مبارزات انتخاباتی توسط این کشور در فرانسه و مواردی بیشتر از آن. نگرانی‌های فرانسه به این دلیل است که روسیه سال هاست در این کشور پایگاه‌های خود را به واسطه راه‌اندازی سازمان‌های مختلف تقویت کرده است.

بازوهای روسیه در فرانسه

دولتمردان روس حداقل سه سازمان اثرگذار را در فرانسه راه‌اندازی کرده‌اند. انجمن گفت‌و‌گوی فرانسه-روسیه در سال 2004 تحت سرپرستی رئیس جمهوری آن زمان فرانسه، ژاک شیراک و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه تأسیس شد. این انجمن شامل شرکت‌هایی است که هدف اصلی خود را گسترش «روابط بازرگانی و همکاری‌های اقتصادی» بین دو کشور اعلام کرده‌اند. البته به نظر می‌رسد مهمترین اقدام این انجمن کمک به رفع تحریم‌ها علیه روسیه و وسعت بخشیدن به منظره جغرافیایی کرملین (امکان گسترش ارتباط در محدوده جغرافیایی وسیعتر) باشد. این انجمن کمک کرد تا در یازدهم آوریل کنفرانسی درباره سوریه با حضور معاون وزیر امور خارجه این کشور در فرانسه برگزار شود. بر اساس گزارش‌های سرویس‌های مخفی در فرانسه، افرادی از سرویس اطلاعات خارجی روسیه به این سازمان «نفوذ» کرده‌اند.دومین مؤسسه، مؤسسه «دموکراسی و همکاری» است که در سال 2008 در پاریس تأسیس شد. این مؤسسه هدف اصلی خود را ایجاد «یک پل دوستی مستحکم بین دو کشور بزرگ اروپایی یعنی فرانسه و روسیه» اعلام کرد. این در حالی است که ناتالیا ناروچنیتسکایا، مدیر این مؤسسه بارها در مصاحبه‌های خود دیدگاه‌های خصمانه‌ای را مطرح کرده‌است. او گفته غرب قصد دارد روسیه را تحت انقیاد خود در آورد، قوانین خود را بر آن تحمیل کند و حتی عضویت آن را «لغو» کند و برای رسیدن به همه این اهداف مسائل مربوط به حقوق بشر را دستاویز قرار می‌دهد. به نظر خانم ناروچنیتسکایا، روسیه «جایگزینی برای غرب ارائه می‌دهد.»

سومین سازمان مهم کرملین در فرانسه نیز که نسبت به دو سازمان دیگر از رسمیت کمتری برخوردار است، با نام «گردهمایی هموطنان» شناخته می‌شود. این گردهمایی در سال 2011 برای نخستین بار مهاجران روس زبان و نوادگان آنان را در سفارت روسیه واقع در پاریس گردهم آورد. این گردهمایی و سایر گردهمایی‌هایی از این دست که در کشورهای دیگر برگزار می‌شود، در راستای عملی کردن طرح «دنیای روس» پوتین است، این طرح در وهله نخست تلاشی است برای گردهم آوردن روس‌ها در سراسر دنیا برای انجام پروژه‌های اقتصادی، فرهنگی و زبانی اما به جز آن مهمترین هدفش افزایش حمایت‌ها از کرملین در مقابل اوکراین بوده است.

رهبران این سه سازمان روس به طور منظم در اخبار رسانه‌های فرانسوی و سایر رسانه‌ها که به زبان فرانسه و زبان‌های دیگر فعالیت می‌کنند، حاضر هستند، چرا که کل بودجه این رسانه‌ها توسط کرملین تأمین می‌شود. دوتا از مهمترین رسانه‌ها که هر دو حضور پر رنگی در شبکه‌های اجتماعی دارند، نیز اسپوتنیک و ریانووستی هستند که از امسال پخش اخبار را در فرانسه آغاز خواهند کرد.
اسپوتنیک و ریانووستی مقالات متعددی را درباره مشکلاتی که ظاهراً توسط مهاجران در اروپا ایجاد شده منتشر کرده و از این طریق بر ترس و نگرانی ساکنان این قاره از حملات تروریستی شدت بخشیدند. این رسانه‌ها از هیچ تلاشی برای وارونه جلوه دادن برخی حقایق و ابداع حقایق دیگر فروگذار نمی‌کنند. این تکنیک، که در برخی مدارس روزنامه نگاری در شوروی سابق تدریس می‌شد، به دنبال ایجاد ضربه‌های احساسی و سرکوب تمام ظرفیت‌های تحلیل است. این تکنیک با تأکید بر اینکه حقایق از اهمیت چندانی برخوردار نیستند و یا امکان کشف حقیقت وجود ندارد، تئوری توطئه را نیز تقویت می‌کند.

دو رسانه اسپوتنیک و ریانووستی در قبال نامزدهای این دوره انتخابات ریاست جمهوری فرانسه موضعی مشخص دارند. آنها در حالی که بشدت ماکرون را مورد حملات رسانه‌ای خود قرار می‌دهند، از نامزدی مارین لوپن، از جناح راست افراطی، و فرانسوا فیون، از جریان راست میانه، حمایت می‌کنند. در خبرگزاری انگلیسی زبان اسپوتنیک بود که نیکلاس زیوییچ، عضو انجمن گفت‌و‌گوی فرانسه-روسیه و نماینده حزب جمهوریخواه در مجمع ملی فرانسه، اقدام به اتهام زنی علیه ماکرون کرد. وی ماکرون را «یکی از عاملین نظام بانکی امریکایی» معرفی و او را متهم کرد از سوی «لابی بزرگ همجنسگرایان ثروتمند» حمایت می‌شود.

کمک‌های اقتصادی

دریافت حمایت، بخصوص حمایت مالی، از روسیه نیز تقریباً محسوس است. هر چند تا کنون تنها یک مورد در فرانسه شناسایی شده اما موارد دیگر نیز قابل انتظار است. در سال 2014، لوپن، رهبر حزب ملی فرانسه، وامی به ارزش 9 میلیون یورو از از یک بانک روس با نام «اولین بانک روس- چک»دریافت کرد. یک شرکت قبرسی نیز دو میلیون یورو به حزب ژان ماری لوپن، پدر خانم لوپن و رهبر سابق جبهه ملی فرانسه پرداخت کرد. به نظر می‌رسد این شرکت متعلق به یک تبعه روس باشد که بر اساس گزارش نسخه روسی مجله فوربز، شغل خود را مدیون ارتباطش با سرویس مخفی است. سؤال اینجاست که آیا این کمک‌های مالی در قالب وام قابل پرداخت اهدا شده‌اند یا وام بلاعوض؟

«جبهه ملی» به رهبری «مارین لوپن» اخیراً از کرملین حمایت کرده و گفته «مخالف تحریم علیه روسیه است.» پوتین نیز اخیراً به گرمی پذیرای خانم لوپن در روسیه بود و گفت «بسیار خوشحال» است، او را در کشور خود ملاقات می‌کند. لوپن نیز پوتین را «مردی متعهد به ارزش‌های خود» و بخصوص «متعهد به میراث مسیحی تمدن اروپا» خواند.

در این میان باورهای مردم فرانسه نیز خدشه دار شده است. در نظرسنجی سال 2015 (که آخرین نظرسنجی موجود از نوع خود است)، 85 درصد از پاسخ دهندگان به پوتین و یادآوری او درباره سیاست خارجی اعتماد نداشتند. ما بین سال های 2003 و 2015، سطح اطمینان پاسخ دهندگان نسبت به او از 48 درصد به 15 درصد کاهش یافت.

اما هیچ کدام از این موارد برای مسکو تفاوتی ایجاد نمی‌کند. ادعاهای قابل باور یک روزنامه آلمانی با عنوان «دای زیت» در مقاله‌ای که اخیراً در این نشریه به چاپ رسید قابل تأمل است. این روزنامه اهداف اصلی رسانه‌ها و شبکه‌های روسی را برانگیختن ترس و عدم اطمینان در خارج از روسیه، خدشه وارد کردن به اطمینان غربی‌ها نسبت به امنیت، یکپارچگی  ثبات زندگی روزمره در کشورهایشان عنوان کرد.

اتحادیه اروپا با صدور قطعنامه‌ای که ماه نوامبر گذشته منتشر شد، نسبت به «نشر اطلاعات کذب و جنگ تبلیغاتی توسط روسیه» هشدار داد و این اقدام روسیه را «بخش جدایی ناپذیر از یک جنگ ترکیبی مدرن خواند»، «ترکیبی از اقدامات نظامی و غیرنظامی با طبیعت پنهان و آشکار.» این جنگ حقیقتاً هم اکنون در جریان است.

هدف روسیه همانطور که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه این کشور نیز در سخنرانی ماه فوریه در مونیخ اعلام کرد، «ایجاد یک نظم نوین پسا غربی در جهان» است. هر کس اندک اطلاعی از وضعیت داخلی روسیه دارد با شنیدن دیدگاه‌هایی از این دست که روسیه را متهم به اثرگذاری بر انتخابات فرانسه می‌کنند، قطعاً بر خود خواهد  لرزید.
 

از ماکرون تا ملانشون، از آمون تا فیون
جولان «بی ثبات‌ها» در انتخابات فرانسه

‌سرژ هلیمی
مترجم : وصال روحانی

این که فرانسوا اولاند اصلاً در انتخابات امروز (یکشنبه 3 اردیبهشت) فرانسه حضور ندارد نتیجه مستقیم نامحبوب بودن عظیم وی و رسیدن به این نتیجه بدیهی است که اگر هم خواستار حضوری مجدد در کاخ الیزه می‌شد مردم فرانسه به شکلی بسیار بد با او برخورد می‌کردند.با این حال سرنوشت تیره اولاند که به منفورترین رئیس‌جمهوری فرانسه در سال‌های اخیر تبدیل شده و نیکولاس سارکوزی که اولاند جای او را در پست ریاست‌جمهوری گرفت درس خطیر و هشدار دهنده‌ای به تمامی کسانی است که در انتخابات امروز شرکت دارند و هر یک به گونه‌ای جولان می‌دهند.

در ژوئن 2012 که اولاند زمام امور را در پاریس در دست گرفت، وضعی آرمانی داشت. او نه فقط آرای مردمی را در انتخابات به سود خود تعیین کرده بود بلکه بیشترین نفر و نیرو را در سایر نهادهای دولتی داشت، این شامل مجلس سنا، فرمانداری‌های ایالت و اکثر شهرهای فرانسه می‌شد و مجلس نمایندگان هم بوی او و عقاید وی را می‌داد.اما اولاند با انتخاب‌های پر اشتباهش در مدت اندکی تمامی این دستاوردها را خراب و پل‌های پشت سرش را ویران کرد. در بخش‌هایی از دوران 5 ساله زمامداری وی فرانسه در یک وضعیت –اعلام نشده- اضطراری بسر می‌برد و نه فقط پایه‌های اقتصاد خود را سست و لرزان یافت بلکه مشغول مبارزه با تروریست‌هایی شد که از هر جهت از مسئولان دولتی با هوش‌تر بودند و جای محکم‌تری در لایه‌های پنهان جامعه داشتند. اولاند حتی جغرافیای فرهنگی فرانسه را تغییر داد اما تنهاحاصل آن، منفور شدن فزاینده وی بود. وقتی هم که او ادعا کرد از کارگران ناراضی صنایع پولادسازی فرانسه حمایت می‌کند این کار را چنان بد با آثار منفی و معکوس انجام داد که کارگاه بزرگ پولادسازی فلورانژ را در شمال شرق فرانسه به تعطیلی کشاند.
از کدام راه‌ها؟
این از دست تقدیر و قضا و قدر نیست که امانوئل ماکرون امید دار نخست پیروزی در انتخابات امروز فرانسه از درون دولت اولاند و از جمع نزدیکان وی می‌آید زیرا ماکرون بر اثر تجربیات منفی اولاند آموخته است از چه چیزهایی پرهیز و از کدام راه‌ها به اقتصاد بیمار فرانسه کمک‌رسانی کند.به همین خاطر خیلی‌ها در فرانسه معتقدند اگر ماکرون برنده انتخابات امروز شود، عملاً کسی به قدرت می‌رسد که در شکل‌گیری عقاید و روش‌های کاری اولاند سهم زیادی داشته است. در عین حال ماکرون در ماه‌های اخیر کوشیده است از هرچه که نشانگر اولاند است دوری کند تا رأی دهندها را به صدور رأی به نفع وی متقاعد سازد. ماکرون هرچه بوده و هرکار که در گذشته کرده باشد در سیاستگذاری تازه‌اش در راه شرکت در انتخابات ریاست جمهوری امسال فرانسه هرگونه تأکید منفی و بد بر مسائل اقتصادی را از برنامه کار و اظهاراتش حذف کرده و این در حالی است که چپ‌گراها در فرانسه سابقه‌ای فراوان و ید طولایی در حمله کلامی «سرمایه و سرمایه‌گذاران» در سیستم‌های اقتصادی فرانسه دارند و با وجود این حتی در این زمینه خاص نیز می‌توان ماکرون را متهم به ظاهرسازی و تقلید از آرمان‌هایی دانست که در یک کتاب نوشته سال 1985 فرانسوا اولاند به نام «جناح چپ در حال حرکت» به آن اشاره شده است.

مشکل مبتلا به مشکل انتخابات جدید فرانسه فقط هویت چندگانه ماکرون نیست زیرا می‌توان این مسأله را به بنوا آمون و ژان لوک ملانشون هم بسط داد و فرانسوا فیون را نیز از این دایره خارج ندانست. مارین لوپن که نماینده راست‌های افراطی در انتخابات روز یکشنبه فرانسه است نیز با آرای ضد و نقیضی که در خصوص سیستم‌های حکومتی داشته، کار رأی دهندگان غیر افراطی را در پذیرش یا رد ایده‌های خود سخت کرده است. تجربه اولاند و پیش از وی سارکوزی این نکته را عیان و به یک اصل بدیهی تبدیل کرده‌است که می‌توان در زمان انتخابات هر ادعایی را بیان کرد و بعد از رسیدن به قدرت این اصل و شعار  واقعی را نادیده گرفت که مجتمع بودن قدرت در دست یک فرد هیچ کشوری را در غرب به اهداف و ایده‌هایش نرسانده است. ایده گرفتن سیاستمداران ارشد فرانسه و از جمله نامزدهای انتخابات امروز فرانسه از مقام‌های ارشد سیاسی سایر کشورها و نیز رؤسای جمهوری سابق آنان تشخیص شرایط واقعی آنها را به کاری بسیار سخت تبدیل کرده است و باز هم ماکرون و حرف‌هایش در این باره، یک نمونه روشن و حیرت‌آور است زیرا حرف‌های ایده‌آلیستی او در دل بهار 2017 بی‌شباهت به حرف‌های بیل‌کلینتون در بدو به قدرت رسیدن او در امریکا در اوایل دهه1990 نیست و شاید برخی جملات او را پیشتر از زبان گرهارد شرودر آلمانی هم شنیده باشیم. طرفداران مارین لوپن می‌گویند این تعارض‌ها و تشابه‌ها در مخدوش بودن ایده‌های نامزدها به سود این زن تمام می‌شود که سیاسی کاری هایش کمتر از سایرین با بارقه‌های سود شخصی و تغییرات هر روزه همراه است و هر چند وی را از برچسب‌های همیشگی رهایی بخشیده است اما او موضعی ثابت و غیر متغیر در قبال «EU» و سایر نهادهای اروپایی داشته و حرفش را هر روز تغییر نداده و تنها تغییر عمده در حرکات و سخنان او دوری جستن از موضع‌گیری‌های تند پدرش بوده است که پیش از وی راست‌های افراطی را در فرانسه سازماندهی می‌کرد.

بحث منافع ملی

لوپن می‌تواند به دستاوردهای نه چندان کوچک دونالد ترامپ در امریکا بنگرد تا یک بار دیگر مطمئن شود که سوار شدن بر امواج احساسات ملی می‌تواند در صورت همراه شدن با برنامه‌های عقلایی پیروزی در انتخابات سیاسی را موجب شود و این باور را به وجود آورد که برخی احزاب ولو تندرو سیاسی ابتدا به منافع ملی می‌اندیشند و به خارجی‌ها پراکنده شده در جای‌جای کشورشان فقط نگاهی از سر میهمان نوازی دارند و حاضر نیستند خودشان را فدای آنها کنند. استیو بانون یکی از طراحان مانورهای سیاسی ترامپ در ترسیم خط مشی‌هایی که شاید چندان با رویکردهای لوپن فرق ندارد، می‌گوید: اقتصاد هر کشوری ابتدا مختص خود آن کشور است و درست نیست که به‌گونه‌ای طراحی شود که منافع سایرین و اتباع سایر ملل را نیز برتابد. ما در نیویورک مردمانی داریم که به لحظ اقتصادی و مشارکت در امور مالی با اهالی لندن و بریتانیا ارتباط نزدیک دارند و بدیهی است که تعهد ما به آنها بسیار کمتر از کسانی باشد که در کلورادو و کانزاس به سختی روزگار می‌گذرانند و اگر دولت تسهیلاتی برایشان فراهم نیاورد، صنعت و حرفه کوچک‌شان از درون منهدم خواهد شد.

آخرین نمونه‌های متفاوت

با این همه نمی‌توان آرزوها و اظهارات ماکرون را به‌درستی ارزیابی کرد. او حرف از دوری از چپ‌ها می‌زند اما پایه‌های سیاست اقتصادی‌اش چپ‌گرایانه و کمک به شرکت‌هایی است که فقط تا زمانی با صنعتکاران داخلی معامله می‌کنند که مشتری بهتر خارجی نداشته باشند. اقتصاد فرانسه در دهه‌های اخیر سهم بسزایی در به‌قدرت رسیدن و سپس ساقط شدن رؤسای جمهوری فرانسه داشته و آخرین رؤسای این کشور که برکناری‌شان با علل اقتصادی در ارتباط نبود والری ژیسکار دستن و فرانسوا میتران بودند. همان میتران در سال 1981 با راست‌های افراطی ائتلاف موقتی و غیر ماندگاری را تشکیل داد که فقط ابقای وی را در کاخ الیزه موجب شد اما برای رؤسای بعدی این کاخ مفت هم نیارزید. اتخاذ سیاست مشابه از سوی ژان ماری لوپن برد بزرگی را موجب نشد و هرچند او در مرحله اول انتخابات لیونل ژوسپن را شکست داد اما در مرحله دوم به ژاک شیراک شهردار اسبق پاریس که رئیس‌جمهوری شده بود، باخت. از آن زمان حزب سوسیالیست (PS) آشکارا تضعیف شده و راست‌ها فهمیده‌اند که براثر خلأ قدرت در پاریس و توخالی شدن مدعیان تازه‌کافی است سوسیالیست‌های نامحبوب را در انتخابات ببرند تا رئیس‌جمهوری شوند و اینکه این اتفاق چندان روی نداده و به سادگی گفتند این عبارت نبوده، به این سبب است که راست‌ها نیز خط واحدی ندارند و تندروی‌هایشان بیش از هر کسی برای خودشان مضر بوده است.

پایان همکاری با «اتحادیه اروپا» یا...؟

در شرایطی که اهداف برخی کاندیداهای امسال مشابه اما راه‌های رسیدن به هدف‌شان متفاوت نشان می‌دهد، پیروزی احتمالی برای مارین لوپن به معنای پایان همکاری فرانسه با اتحادیه اروپا خواهد بود. وی به صراحت گفته است که نه تنها از «EU» خوشش نمی‌آید، اصلاً حاضر نیست دست نشانده آنگلا مرکل در موش‌و گربه‌بازی‌های صدر اعظم آلمان با این نهاد رنگ باخته اروپایی باشد. مرکل آشکارا از پیروزی ماکرون و فیون در انتخابات امروز فرانسه حمایت می‌کند و در صورت شکل‌گیری این واقعه هم فرانسه در دامان «EU» می‌ماند و هم آلمان به جولانش در اقتصاد اروپا صاحب استمرار بیشتری خواهد شد و حتی اتحادیه اروپا را بازیچه دست خود نگه خواهد داشت؛ مسائلی که ملی‌گراهای فرانسه یک نوع خفت برای کشور خود می‌انگارند و حداقل وظیفه مستأجر تازه کاخ الیزه را پس زدن بانیان این بازی غیر ملی می‌دانند. بین برنامه‌های آمون و ملانکون تشابه‌هایی وجود دارد اما راه رسیدن به آنها را متفاوت می‌دانند و نگاه‌شان به اهداف مشابه متفاوت است.
مثل شکارهای 5 سال پیش
اگر آمون سرکار بیاید، حس بازگشت به گذشته و شاخصه‌های آن در پاریس غیر قابل اجتناب خواهد بود. آمون مدعی است که هم می‌توان در دامان «EU» ماند و هم استقلال اقتصادی فرانسه را حفظ کرد. شاید امیدهای او مبتنی بر قدرت گرفتن چپ گراها در آلمان و نظایر آن باشد اما فرانسه در شرایطی که کاندیداهای ریاست جمهوری امسالش بیش از حد متغیر و بی‌ثبات‌اند نمی‌توان خوشبختی آینده‌اش را به اتفاقات خارجی احتمالی وابسته سازد. شرایط و حرف‌های برخی کاندیداهای انتخابات امروز فرانسه چندان متفاوت با شعارهای سال 2012 اولاند نیست. اولاند در آن سال گفت توافق‌های اقتصادی مرکل با سلف خود سارکوزی را قبول ندارد و سپس مدعی شد بخشی از آنچه وی آن را یک اروپای جدید در حال شکل‌گیری خواند، با روند استقلال طلبی‌ها و قبول نکردن آلمان به‌عنوان یک مبصر اروپایی همسو است. سیسیل دونلوت که وزیر خانه‌سازی اولاند بود در بهار 2017 می‌گوید: فرانسه به هیجان آمده بود و همه فکر می‌کردند ما مؤلفه‌های دوره حضور سارکوزی را به کلی محو خواهیم کرد اما دیری نپایید که ایتالیا و اسپانیا ما را محاصره کردند و هشدار دادند که تأمین منافع ملی به معنای در نظر نگرفتن بنیان‌های کار قدرت‌های اصلی در اروپا نیست و گاهی به نفع فرانسه است که با قدرت‌های برتر کنار بیاید و مثالی زدند که یونان و پرتغال مشکلات خود را با قبول این اصل که آلمان آقای اقتصاد اروپا است حل کردند. نمی‌دانم دقیقاً چه شد اما بسرعت اولاند به‌سوی افراد و تصمیم‌هایی رفت که در حرف‌هایشان چند سال آنها را کوبیده بود.

چه فرقی می‌کند؟

با این اوصاف چه فرقی می‌کند که آمون و ملانکون تأکید کرده‌اند در صورت به‌قدرت رسیدن تمامی قراردادها و تعهدات اروپایی فرانسه را بازبینی و در صورت لزوم ملغی خواهند کرد. آنها شبیه به دونالد ترامپ قبل از کوچش به کاخ سفید نشان می‌دهند سیاست پیشه‌هایی که شعارهایشان شیرین‌تر از آن است که قابل اجرا باشد.


منبع:ایران
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین