|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۰۶:۱۸
کد خبر: ۱۵۵۸۱۶
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۶
آقای هاشمی هیچوقت متعلق به یک حزب نبود. حتی برخی می گویند پدر معنوی ؛ این ها الفاظی است که نسبت می دهند. آقای هاشمی در زمان حیات، فاصله شان با تشکل ها، احزاب و افراد اینطوری نبود که یکی بیشتر مورد علاقه شان باشد و یکی کمتر.
  من با ایشان هماهنگی نداشتم و درواقع براساس نظر حاج آقا عمل کردم، همچنان که زمان ثبت نام هم گفتم. چون دیدم که حاج آقا نظری در این مورد داشتند ، دلیلشان هم برای استمرار و صیانت از جبهه اعتدال و اصلاحات بود. درواقع نظرشان این بود که به منظور فراهم شدن شرایط مناسب برای رقابت در کنار آقای روحانی اشخاص دیگری هم باشند و این اصل نظر بود.

گفت و گویی تفصیلی سایت انتخاب با محمد هاشمی رفسنجانی را در ادامه می خوانید:

*آقای هاشمی دوران فراق آیت الله هاشمی چطور می گذرد ؟

حقیقتا هم خیلی سخت است و هم خیلی تلخ. برای دوستان و برای مردم هم این مسئله به همین شکل است ؛ این را در مواجهه با مردم می توان فهمید و دید . برای خانواده و برای من به عنوان برادر ایشان با توجه به اینکه سالیان طولانی در خدمت ایشان بودیم الان دیگر فضا تنگ و تلخ است. امیدوار هستیم که خداوند روح بلند ایشان را غریق رحمت کند و توفیق دهد که ما بتوانیم کمی به آرمانهای ایشان عمل و اندیشه های ایشان را در جامعه ساری و جاری کنیم. آنچه مورد نظر ایشان بود و در جامعه هم توقع هست، فقط جسم آقای هاشمی نیست. جسم از جهاتی خوب است اما آنچه مهم است، راه و اندیشه های ایشان است. در دیداری که با چند نفر از مراجع محترم تقلید داشتم، وجه مشترک فرمایشاتشان این بود که خانواده و ما وظیفه داریم راه ایشان را ادامه و افکار ایشان را انتشار دهیم. آقای هاشمی با راه و اندیشه هایشان باقی می مانند.

*این روزها چکار می کنید؟ فقط در مجمع تشخیص مشغول هستید؟

بله. هنوز تکلیف مجمع روشن نشده و بلاتکلیف است. عمدتا بیشتر اوقات اینجا هستم. البته یک پروژه ساختمانی هم در مورد بیمارستان سرطانی داریم که کمی هم در آنجا مشارکت دارم.

*از حزب چه خبر؟

من خیلی رابطه ای با حزب ندارم.

*کامل منفصل شدید؟

بله، منفک شدیم.

*با توجه به اینکه انتخابات است، قصد وصل شدن مجدد ندارید؟

انتخابات یا هرچه باشد، جدایی من از حزب بر مبنای یک تحلیل بود و بیشتر جنبه اعتقادی داشته است. بنابراین این نیست که حالا فرض کنید زمانی بگذرد و باز بخواهم برگردم. قهر نکرده بودم که برگردم بلکه بر مبنای تحلیل، تصمیمی بود که به ذهن خودم تصور می کنم مورد رضای خداوند هم بوده و اینگونه تصمیم گرفتم.

*یعنی حاضر نیستید با شرایط کنار بیایید؟

بحث کنار آمدن نیست. بالاخره در زندگی انسان نقاط عطف وجود دارد و در آن نقاط عطف، انسان بعضا تصمیماتی می گیرد که گاهی ممکن است آن تصمیم خسارت بار و نادرست باشد و گاهی هم ممکن است تصمیم بسیار درست و مفیدی باشد. من برداشتم این است که با حفظ احترام نسبت به همه احزابی که وجود دارند از جمله حزب کارگزاران یا احزاب دیگر، محصور کردن خودم به حزب را نادرست می دیدم. چون بالاخره انسان آزاد آفریده شده و مسئولیت دارد. وقتی عضو یک حزب و تشکیلات می شوید، گاهی در برابر منافع ملی و حزبی تعارض بوجود می آید. اگر منافع حزبی را انجام دهید، به منافع ملی یا عقیدتی به نحوی پشت پا زده اید. اگر به منافع حزبی فکر و عمل نکنید، با انضباط حزبی در تعارض قرار می گیرد. بنابراین ترجیح من این است که آن انضباطی که می خواهم در زندگی و حیاتم وجود داشته باشد، یک نظم حزب سیاسی نباشد بلکه یک انضباط مکتبی باشد.

*آیا با آیت الله هاشمی برای خروج از حزب مشورت کرده بودید؟

خیر.

*یعنی ایشان نظری نداشتند؟

ایشان هیچوقت در این مورد نظر خاصی نداشتند.

*به هر حال بعضی ها کارگزاران را متنسب به ایشان می دانند.

آنچه منتسب می دانند، خیلی واقعیت ندارد. آقای هاشمی هیچوقت متعلق به یک حزب نبود. حتی برخی می گویند پدر معنوی ؛ این ها الفاظی است که نسبت می دهند. آقای هاشمی در زمان حیات، فاصله شان با تشکل ها، احزاب و افراد اینطوری نبود که یکی بیشتر مورد علاقه شان باشد و یکی کمتر. ایشان آزادگی داشت و جامعه ما هم ایشان را فردی فراجناحی می دانست. درواقع کسی بود که در عالم یک حزب نمی گنجید که بگوییم باید در چارچوب یک حزب بیندیشد. ایشان در همین دفترشان هرکس را که می خواست بیاید، می پذیرفتند و اگر مشورت می خواستند، نظر می دادند.

*به یاد دارم یکبار گفته بودید که رگه هایی از جبهه مشارکت را در حزب دیدید...

بحث من خیلی بحث جبهه خاص نبود. البته بحثی که در مورد جبهه بیان کردم این بود که حزب دیگر به حالت یک حزب نیست. حزب، به صورت یک جبهه درآمده چون از نظر سیاسی حزب و جبهه دو ساختار و دو ترکیب متفاوت دارند. من بیشتر تحولاتی که در حزب بود را می دیدیم که حزبی نیست و بر مبنای اساسنامه و معیارهای حزبی این تحولات اتفاق نیفتاده و از نظر سیاسی بیشتر مبتنی بر تحولات جبهه ای اتفاق افتاده است. صحبتی که کردم اشاره به جبهه مشارکت نبود بلکه کل جبهه بود. ما یک حزب داریم و یک جبهه. مثلا فرض کنیم قبل از انقلاب حزب نهضت آزادی و جبهه ملی داشتیم. حزب نهضت آزادی در درون جبهه ملی بود . بیان من مربوط به مفهوم سیاسی بود.

* در مصاحبه هایتان به خاطرات آقای هاشمی اشاره کرده بودید. آیا این خاطرات در زمان فعلی قابلیت انتشار دارد یا اینکه در زمان خاص دیگری قرار است منتشر شود؟

بعضی از خاطرات ایشان شاید در زمان خاصی باید منتشر شود و برای هر زمانی مناسب انتشار نباشد. یعنی اینگونه نیست که همه خاطراتشان منتشر شود.

*ظاهرا یک دفترچه جدایی داشته اند که خاطرات سری و محرمانه خود را آنجا می نوشتند.

این یک مساله طبیعی است. خاطرات آقای هاشمی و آنچه می نوشتند درحقیقت برنامه روزانه شان بود. اینکه روزانه چه ملاقاتهایی داشتند و چه صحبتهایی با چه کسانی می کردند و چه تصمیماتی می گرفتند.یک فشرده و خلاصه ای از برنامه روزانه شان بود. در این برنامه روزانه و نوع ملاقاتهایی که انجام می شد، افراد متفاوتی بودند و موضوعات و مشورتها متفاوت بود که بعضی از این موضوعات و مشورتها جنبه محرمانه و سری دارد بنابراین باید به اقتضای زمان خودش به آن ها پرداخته شود. خاطرات آقای هاشمی انشاءنویسی نبود که بنشینند چیزی بنویسند بلکه نتیجه عملکرد روزانه خودشان از صبح تا شب که می گذشت را در یک دفترچه یا جایی یادداشت می کردند که مثلا امروز این اتفاقات افتاد و با این اشخاص ملاقات کردم و این موضوعات مطرح شد. مانند یک نظام اداری که یک مرجع اداری ممکن است 50 نامه در روز دریافت کند و 10 نامه عادی، 3 نامه محرمانه و 2 نامه هم سری باشد.

*پس به زودی منتشر نمی شود؟

ان شاءالله انتشار ادامه دارد اما اقتضایی است.

*آقای هاشمی همیشه در ادوار مختلف، از مولفه های موثر انتخابات بودند. جلساتی هم در همین دفترشان داشتند که معروف بود به انجمن اسلامی مجمع. برای انتخابات 96 هم گویا جلساتی همین جا داشته اند و طبق آنچه از صحبتهایی برخی شخصیت ها می توان فهمید گویا در جماران هم جلساتی داشتند. آیا شما در جریان این جلسات بودید؟

من طبعا در جریان بخشی از جلسات بوده ام. یعنی جلسات را می دانم ولی چون در همه جلسات حضور نداشتم به محتوای جلسات اشراف ندارم.

*این سوال را از این باب می پرسم که می گویند در همین جلساتی که این اواخر تشکیل می شد ، آقای هاشمی دنبال نامزد پوششی بودند . گویا با آقایان خاتمی، روحانی و عارف هم صحبت کرده بودند . تقریبا همه اصل مسئله را تائید می کنند . ممکن است اصل ماجرا را در این مورد توضیح دهید ؟

ایشان در یک جلسه ای از 5 نفر نام بردند که این افراد به عنوان نامزد در عرصه انتخابات حضور داشته باشند . یکی از این 5 نفر، من بودم. آقای ناطق نوری، دکتر عارف، آقای جهانگیری، آقای دکتر ظریف و من. البته کاندیدای پوششی به این معنا بود که یک نفر بلکه بیشتر از یک نفر در صحنه حضور داشته باشد و اگر حوادثی اتفاق افتاد این جریان اصلاحات و اعتدال بدون نامزد نباشد. حالا اینکه یک، دو یا سه نفر در صحنه در کنار هم باشند، خیلی تاکید نداشتند بلکه می گفتند که بیشتر از یک نفر و 5 اسم را هم اعلام می کردند.

*آیا با آنها هم این موضوع مطرح شده بود که کاندیدا شوند؟

من دقیقا اطلاع ندارم. فکر می کنم با برخی صحبت شده بود. تنها می دانم که این 5 نفر را نام بردند. البته مطالبی هم در یک جلسه با آقای روحانی مطرح شده که ایشان هم پذیرفته اند هرچند که آقای روحانی بعدا اظهار کردند که آیت الله مطرح کرده اند ولی ظاهرا ایشان جواب قطعی نداده اند! از این حرفها این روزها منتشر شده است ولی در اصل موضوع و تعدادی که ایشان نام برده بودند، تردیدی نیست.

* آقای روحانی در نهایت موافق بوده اند یا خیر؟

دو نقل قول در این زمینه شنیده ایم؛ قول اول این است که ایشان با اصل مساله موافق و نسبت به افرادی هم که نام برده بودند، موافق بودند اما قول دوم که بعد از ارتحال حاج آقا طی هفته های اخیر شنیدیم این بود که ایشان گفتند حاج آقا مطرح کرده بودند ولی ظاهرا از جانب ایشان قطعی نشده بود.

* حضور شما با آقای جهانگیری هماهنگ شده بود؟

من با ایشان هماهنگی نداشتم و درواقع براساس نظر حاج آقا عمل کردم، همچنان که زمان ثبت نام هم گفتم. چون دیدم که حاج آقا نظری در این مورد داشتند ، دلیلشان هم برای استمرار و صیانت از جبهه اعتدال و اصلاحات بود. درواقع نظرشان این بود که به منظور فراهم شدن شرایط مناسب برای رقابت در کنار آقای روحانی اشخاص دیگری هم باشند و این اصل نظر بود. همانطور که اشاره کردم، چند نفر را هم نام برده بودند. دو هفته آخر بود که من خودم در فضای مجازی دیدم کمپینی به عنوان «دعوت از محمد هاشمی برای شرکت در انتخابات» راه افتاده است. از یکی از دوستان و مسئولین خواستم که جویا شود چه کسی این کمپین را راه انداخته است چون من خودم اطلاعی نداشتم. این موضوع از طریق آن کمپین بیشتر سر زبانها افتاد و مطرح شد که من حضور پیدا کنم. برخی از دوستان از من سوال می کردند درحالی که من واقعا بی اطلاع بودم و اظهار بی اطلاعی می کردم . می گفتم که حالا ببینم صحنه چگونه پیش می آید؟ تا روز آخر(شنبه) هم صبر کردم و دیدم که از این افراد هیچکس ورود پیدا نکرد. به دوستان گفتم که قصد ثبت نام دارم و از وزارت کشور سوال کنید که چه مدارکی می خواهند؟ آنها هم تماس گرفتند و مدارک را جویا شدند. قصدم این بود که بعدازظهر بروم ولی توصیه دوستان وزارت کشور و عوامل اجرایی انتخابات این بود که پیش بینی می کردند وزارت کشور بعدازظهر خیلی شلوغ شود، بنابراین بهتر است که اگر قصد رفتن دارم، صبح بروم.

*فکر می کردید که آقای جهانگیری هم ثبت نام کنند؟

خیر.

*یعنی اگر ایشان زودتر می آمدند، شما کاندیدا نمی شدید؟

معلوم نیست که نمی شدم یا می شدم چون راجع به این قسمت فکر نکرده بودم. اما چون هیچکس نیامده بود، من رفتم. البته صبح پنجشنبه قبل از ثبت نام در همایش رازی که راجع به حاج آقا بود، شرکت کردم . در آنجا برخی از دوستان مطلع بودند که اظهار می کردند هنوز آقای دکتر روحانی به آقای جهانگیری اجازه نداده اند و گفته اند که هرکس از کابینه من می خواهد کاندید شود، اول استعفاء دهد و بعد کاندیدا شود.

*از این جهت که ممکن است غیرقانونی تلقی شود یا اینکه موافق نبودند؟

نه، موافق نبودند. چون تحلیلی مبتنی بر این به ایشان ارائه کرده بودند که حضور یک کاندیدای حمایتی در کنار ایشان به زیانشان است.

*از چه جهت؟

از جهت اینکه فکر کرده بودند ممکن است رد صلاحیت شوند یا موجب تضعیف ایشان شود. درواقع حرفهایی بود که دوستان و نزدیکان ایشان می زدند.

*از استدلال خود آقای دکتر روحانی خبر ندارید؟

نمی دانم چون خودم شخصا با ایشان ارتباطی نداشتم . تا حدود ساعت 9 هنوز تردید داشتم. ساعت 10 جلسه مجمع بود، شرکت کردم و برخی از دوستان هم در جلسه بودند. حدود ساعت 11 به وزارت کشور جهت ثبت نام مراجعه کردم. اینطور که آقای مرعشی بعدا در مصاحبه ای گفته بودند ظاهرا همان روز سه نفر متشکل از آقای مرعشی، آقای موسوی لاری و آقای کمالی خدمت آقای روحانی رفته و استدلال کرده بودند که باید نامزد دیگری هم باشد . آقای روحانی اجازه داده بودند که آقای جهانگیری هم ثبت نام کنند که ایشان بعدازظهر و دیرتر از من ثبت نام کردند. ما بحثی درمسائل دینی اجتماعی داریم که به آن واجب کفایی می گوییم. معنای واجب کفایی این است که واجب مطلق نیست که حتما باید به جا بیاورید. کاری است که اگر دیگری آن را انجام داد و کافی بود، دیگر وجوبی ندارد و از گردن شما ساقط می شود. رفتنِ برای خودم را جزو واجب کفایی می دانستم به دلیل نظر حاج آقا که این نظر تحقق پیدا کند. درواقع با توجه به همه مسائل این را تکلیف خودم می دانستم اما چون کسی نرفت، من رفتم. حالا احتمالا اگر قبل از من کسانی می رفتند ، من می گفتم که این دیگر کفایت دارد.

*یعنی اگر آقای جهانگیری قبل از شما می رفتند، شما شرکت نمی کردید؟

نمی توانم به طور قطع این را بگویم. در واجب کفایی اینگونه است که باید ببینید حد کفاف چیست؟ حالا ممکن است با یک نفر هم نباشد چون در فضای رقابتی انتخابات بیشتر از یک نفر و چند نفر هم باشند، مفید است. اشخاص نباید فقط یک فرد باشد بلکه باید کسانی باشند که توانایی حضور را داشته باشند. اگر پیش بینی کنند یا اگر شرایطی پیش آمد که آنها باید بار مسئولیت ریاست جمهوری را برعهده بگیرند، توانایی انجام و برنامه کار را داشته باشند. نمی توانیم بگوییم حالا اگر هر فردی رفت، کافی است. درواقع یک شرایط ویژه ای است.

*با حوادثی که آقای هاشمی به آن اشاره کرده بودند، می توان این استنباط را کرد که آقای هاشمی نگران عدم تایید آقای روحانی بودند؟

یکی از مواردش این بود. دیگری بحث رقابتها و حمله ای بود که در جریان مناظره ها به ایشان خواهد شد. با تجربه ای که از گذشته وجود داشت که شکل مناظره ها چگونه است، ایشان پیش بینی می کرد که این باشد. بحث دیگری هم که از اول رسانه ها مطرح می کردند، احتمال عدم تائید صلاحیت ایشان بود.

*آیا شما خودتان در مورد مسئله تائید صلاحیت آقای روحانی چیزی شنیده بودید؟

در همین حد رسانه ها. با بزرگِ خاصی ارتباط نداشتم ولی در همین حد رسانه ها یا نقل قولهایی که معمولا در محافل انجام می شود اعم از محافل خانوادگی، حزبی و گروهی.

*آیا اتفاقی که برای آقای هاشمی در سال 92 رخ داد، باعث شده بود که چنین نگرانی در مورد آقای روحانی داشته باشند؟

فقط آن نبود چون ایشان آنطور که گفته می شود، ظاهرا اطلاعاتی هم داشته اند و برخی از اشخاص به ایشان اطلاعاتی داده بودند که تعداد موافقین و مخالفین در شورای نگهبان چگونه است؛ یعنی این بحثها بوده است.

*آیا رایزنی ای از طرف آقای روحانی صورت گرفته یا حتی آقای هاشمی؟

نه، آن زمان خیلی زودهنگام بود ولی دیگر الان را اطلاع ندارم. چون با جناب آقای روحانی در این زمینه ارتباطی نداشتم.

*پیش بینی خودتان از تائید صلاحیت ها چیست؟ آیا آقای روحانی تائید می شوند؟

امیدوارم که تائید شوند.

*به نظرتان چقدر احتمال تایید ایشان وجود دارد؟

به نظرم باید تائید شوند. نمی دانم، خیلی در قضایا نیستم. بعضی از مسائل را همیشه نمیتوان مطرح کرد. شما سوال سختی از من می کنید مخصوصا الان که من نامزد شده ام، پاسخ به این سوال سخت است. منتها فقط می توانم اظهار امیدواری کنم که رد صلاحیت نشوند.

*در مورد خودتان چطور؟ شانس تان را چگونه می بینید؟

در مورد خودم، هیچ دلیلی برای رد صلاحیتم نمی بینم. چون خودم را شخصا واجد شرایطی که در قانون اساسی ذکر شده از هر جهت می دانم.

*نظر شورای نگهبان در مورد شما مثبت است یا منفی؟

نمی دانم. درواقع تماسی با اعضای محترم شورای نگهبان نداشته ام. هیچ تماسی با هیچکس نداشته ام. ولی با توجه به تعریف رجل سیاسی، زندگی من بسیار شفاف و گذشته من، نشان دهنده ورودم از 13، 14 سالگی به مبارزه است . تا قبل از پیروزی انقلاب کارنامه مشخصی دارم که در کجا بوده ام. زمانی که حضرت امام در پاریس بودند، شبی که ایشان را به کویت راه ندادند به نوه شان گفتند از بصره با من در آمریکا تماس گرفتند و مرا در جریان آنچه رخ داده بود، گذاشتند و گفتند که فردا هرجا بروند من را در جریان می گذارند. بعد که به پاریس رفتند از آنجا به من اطلاع دادند و من به حضرت امام پیوستم. از مدت 117 روزی که امام در پاریس تشریف داشتند، 114 روز در خدمتشان در پاریس بودم و با همان هواپیما همراه حضرت امام به ایران آمدم تا انقلاب پیروز شد. بعد از انقلاب هم مسئولیتهای مختلف داشتم. من در حقیقت از معاون وزارت کشاورزی تا معاون اجرایی رئیس جمهور که به هر حال کارهای اجرایی سختی دارد صاحب تجارب زیادی در دوران طولانی خدمت هستم. 13 سال صداوسیما را اداره کردم که بخشی از آن به دوران جنگ و ارتحال امام و تغییر قدرت بر می گردد و شرایط سختی بوده است. 15 سال هم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده ام که بالاخره بسیاری از حوادث در اینجا اتفاق افتاده است. یعنی کارنامه ای دارم که مشمول رجل سیاسی می شود. خدا را هم شاکرم که الحمدالله هیچ نوع تخلفی هم در زندگی ام نبوده است. بنابراین من دلیلی نمی بینم ولی ممکن است اعضای محترم شورای نگهبان صلاحدید دیگری داشته باشند. اما براساس ظواهر این مسائل مطرح است.

· برخی از همین ماجرای تلاش آیت الله برای معرفی نامزد پوششی استنباط کرده اند که بین آقای روحانی و ایشان اختلافی پدید آمده بود . شما فردی هستید که نزدیک به حاج آقا و طرف مشورت بودید. آیا واقعا بین آقای روحانی و آقای هاشمی اختلافاتی جدی وجود داشت؟

تاکید ایشان این بود که دولت آقای روحانی باید دو دوره ای باشد و ایشان باید دوره دوم هم باشند . اظهار امیدواری و پیش بینی می کردند که در دوره دوم عملکرد ایشان بالطبع بهتر خواهد بود و بتوانند مشکلات را حل کنند. این نوع عبارات در مورد دولت دوم ایشان از قول حاج آقا نقل می شد.

*در فضای مجازی و محافل سیاسی اینطور مطرح شده که آقای هاشمی روز درگذشت شان جلسه ای داشتند که در آن جا در مورد آقای روحانی تند صحبت کرده اند .

نه، در آن جلسه نسبت به آقای روحانی تند صحبت نکردند بلکه صبح همان روز درگذشتشان (یکشنبه) جلسه کمیسیون نظارت مجمع و بحثهای زیربنایی کشور و انرژی مطرح بود که در آن جلسه حاج آقا صحبتهای بسیار قوی ای کردند .طرح ها و ایده هایی راجع به بحث انرژی و ضرروتها و راهکارها داشتند که مطرح کردند. درواقع فضای خاصی در جلسه کمیسیون نظارت، با توجه به این حرفها حاکم شده بود. بعد از آن هم که می خواستیم نوار این جلسه را پخش کنیم، از آنجا که دبیرخانه این نوارها را در اختیار می گیرد، در اختیار دفتر نبود که پخش کند. معمولا ضبط جلسات مجمع برعهده دبیرخانه است. اصلا بحث اختلاف با آقای روحانی یا این نوع بحثها مطرح نبود. درواقع خیلی حرفها و راهکارهای مهمی را مطرح کردند. ایشان در آن جلسه بسیار بشاش بودند ومطالب مهمی را عنوان کردند. اصلا بحثی در مورد نقد آقای روحانی یا کسی نبود بلکه ضرورت انجام کارهایی که دولت باید انجام دهد مطرح شد. یکی، دوبار هم به نظرم گفتند آقایان توجه داشته باشند که من این حرفها را می زنم که باید چه کارهای مهمی انجام شود. یعنی خودِ این نوع ادبیات هم کمی تامل برانگیز است. بعد از آن که به تاکیدات ایشان فکر می کنم و شهادت می طلبید که آقایان شاهد باشید که من دارم این حرفها را می زنم! آدمی را به تفکر وامی دارد که شاید از چیزی اطلاع داشتند.

*رابطه خودتان با آقای روحانی چطور است؟

من اصلا رابطه خاصی با ایشان ندارم. من در دوران 4 ساله ریاست جمهوری با ایشان هیچ رابطه ای نداشته ام.

*الان شما منتقد وضع موجود هستید؟

ببینید! من معمولا نسبت به عملکرد دولت اقای روحانی به نظر خودم یک نگاه واقع بینانه دارم. بخش روابط خارجی یا بین الملل دولت آقای روحانی را همواره در رسانه ها تحسین کرده ام. کار بسیار بزرگی انجام شده که به زعم من در تاریخ سیاسی بی سابقه است که یک کشور با 6 کشور قدرتمند مذاکره کند و حرفش را به کرسی بنشاند و خواسته هایش را مطرح کند . در نظام سیاسی دنیا و در روابط بین الملل، کار بسیار بزرگی است. درست است که برخی از کشورها بدرفتاری، بدقولی و بدعهدی کردند اما در بخش دوم و داخلی مخصوصا در حوزه اقتصادی توجه کنید که آقای روحانی چه دولت، کشور و شرایط اقتصادی ای را تحویل گرفته اند؟ کار ایشان در بخش دوم هم تا حدودی موفقیت آمیز بوده ولی به گونه ای بوده که برای مردم یا اقشار آسیب پذیر، قانع کننده نبوده است و توقع بیشتری داشته اند. شاید اصلا این توقعات غیرعملی باشد ولی وقتی نتیجه را در میدان بررسی می کنیم و باصطلاح کار میدانی انجام می دهیم، می بینیم که مردم نسبت به یکسری از رفتارها یا مسائلی که در جامعه می گذرد مثل بعضی گرانی ها، گله مند هستند. بنابراین من نسبت به آقای روحانی اینگونه هستم؛ کاری که به نظرم کار بسیار والایی بوده را تحسین می کنم و آنچه هم که شاید توان بیشترش نبوده یا شاید بهتر از این نمی شده عمل کرده، اما بازتاب آن در جامعه آنطور نیست که مردم را اقناع کرده باشد.

*شما همراه خانواده آقای هاشمی در دیدار با رهبر معظم انقلاب حضور داشتید؟

بله.

*راجع به این جلسه توضیح می فرمایید.

این جلسه با آقا بسیار عاطفی و مهربانانه بود. آقا که تشریف آوردند در ابتدا راجع به آقای هاشمی صحبت کردند و بعد هم فرمودند که ما مدتهاست در دیدار با آقای هاشمی در ابتدای جلسات راجع به وضع شرایط زندگی و عمرمان با هم می گفتیم که بالاخره سنی از ما گذشته و آقای هاشمی می گفته که 5 سال از ایشان بزرگتر است و مثلا اینگونه هستم اما رهبری می فرمودند که نه، شما سالم هستید. آقا نصایحی هم فرمودند و تاکید کردند کسی که از دنیا می رود، دیگر دستش از دنیا کوتاه است بنابراین وراث یا بازماندگان و مردم باید برای ایشان هدیه ای بفرستند. حتی یک صلوات یا یک سوره قرآن یا نماز. بیشتر جنبه های اخلاقی و رفتاری را تاکید می فرمودند. بعد از این قسمت هم که تمام شد، از ایشان تشکر کردیم و با هر یک از اعضای خانواده که می شناختند، گفتگوهای دونفره داشتند.

*فقط آقایان بودند؟

بله، خانم ها نبودند.

*آقای مهدی هاشمی هم بودند؟

بله، آقا مهدی هم بود. حتی به آقا مهدی گفتند که من عقد شما را در همین اتاق بستم و مادربزرگتان هم حضور داشتند. یادشان بود . عقد ازدواج آقامهدی خدمت آقا بوده است.

*راجع به وضعیت آقای مهدی هاشمی در آن جلسه بحث شد؟

خیر.

*در جلسه جداگانه ای بحث شد؟

نمی دانم. آقا محسن ممکن است، ولی در آن جلسه اصلا راجع به مسائل سیاسی و کاری بحثی نشد.

*رهبر انقلاب، نصیحتی به فرزندان آقای هاشمی نکردند؟

فقط فرمودند وقتی دست حاج آقا از اینجا کوتاه است باید برای ایشان هدیه بفرستید. گفتند که من هر شب دعایشان می کنم. همیشه دعایشان می کنم. گفتند که من یادشان هستم. گفتند که وقتی خبر را شنیدند خیلی سنگین بود و اعضای دفتر نگران بودند. از این فرمایشات اینگونه داشتند.

*نتیجه انتخابات 96 را چگونه می بینید؟

به نظرم نتیجه انتخابات را بعد از مشخص شدن صحنه و عرصه انتخابات بیشتر می توان ارزیابی کرد. در نتیجه فعلی آنچه تا بحال رخ نموده، فقط بحث نظرسنجی هاست که نظرسنجی ها هم دوگونه هستند؛ اینکه چه کسی نظرسنجی می کند و چه نتیجه ای را اعلام می کند؟، مطرح است. براساس نظرسنجی هایی که بعضا دیده ام، جریان اعتدال و اصلاحات هنوز نسبت به جریان اصولگرا جلوتر است.

*یعنی آقای روحانی پیروز است؟

ایشان براساس نظرسنجی ها پیروز است. حالا پیروزی به میزان مشارکت مردم بستگی دارد، اینکه چقدر مردم شرکت کنند.

*یعنی اگر میزان مشارکت بالاتر باشد، آقای روحانی پیروز می شوند؟

ببینید!‌ می گویم به میزان مشارکت مردم و تعداد آراء بستگی دارد. اینکه چند درصد مردم شرکت کنند. الان نظرسنجی ها تقریبا اینگونه نشان می دهد ولی نکته خیلی مهمی که وجود دارد و براساس تجارب گذشته، صحنه انتخابات یا نتیجه انتخابات ایران بیشتر روزهای آخر، رقم می خورد. هفته آخر یا سه، چهار روز آخر یکباره می بینیم که یک موج خلق می شود و عده ای تصمیم می گیرند که حضور پیدا کنند یا اتفاقی می افتد که عده ای تصمیم می گیرند،‌ شرکت نکنند! بنابراین الان نمی توان خیلی به طور دقیق اظهارنظر کرد.

*آرایش جناح اصولگرا را در انتخابات چگونه می بینید؟ یعنی با توجه به حضور آقای قالیباف و آقای رئیسی چه نتیجه ای را متصور هستید؟

جریان اصولگرا بالاخره یک ضریب نفوذی در کشور دارد. کمااینکه اصلاح طلبان و اعتدالیون و احزاب و تشکل ها هر کدام یک ضریب نفوذی دارند. در جریان اصولگرا اتفاقی که تاکنون رخ داده، حضور آقای احمدی نژاد و طرفدارانشان در صحنه است. چون آنها هم عمدتا جزو جریان اصولگرا قلمداد می شوند. یعنی تقریبا حوزه و میزان رای شان در موارد زیادی مشترک است. بنابراین اگر آقای احمدی نژاد ادامه دهد و تا آخر حضور داشته باشد و این ترکیبی که الان هست؛ آقایان رئیسی و قالیباف هم باشند، طبعا رای جریان اصولگرا تقسیم می شود. یعنی ضریب نفوذی که دارند باعث تقسیم رای می شوند.

*از این سه نفر، کدام یک رای بیشتری دارند ؟

در نظرسنجی هایی که اعلام شده، آقای رئیسی جلو هستند. روی یک نظرسنجی دیده ام و می دانم که از آقای قالیباف هم جلوتر هستند اما نسبت به آقای احمدی نژاد نمی دانم و نظرسنجی ها را ندیده ام. اما برغم برائتی که برخی از اصولگرایان از آقای احمدی نژاد و جریانشان کرده اند، ولی در افواه هنوز مردم یک مقدار اینها را مشترک می بینند. یعنی اینطوری نیست که همان تفکیکی که نخبگان نسبت به این دو جریان و گرایش دارند در جامعه هم همین باشد. جامعه با توجه به گذشته ای که نسبت به آقای احمدی نژاد اتفاق افتاده،‌ وی را جزو اصولگرایان می داند.

*به نظر می رسد آقای رئیسی و قالیباف که هر دو در صحنه حضور پیدا کردند، یک ریسک سیاسی مرتکب شده باشند. آقای رئیسی که جایگاه بزرگی داشتند و آقای قالیباف هم که برای سومین بار کاندیدا می شوند . به نظرتان آیا این دو حاضرند در نهایت به نفع همدیگر کنار بروند؟

پیش بینی من این است که کاندیداهای جمنا یا طیف اصولگرا، نهایتا با یک نامزد وارد می شوند.مهم هم نیست که اعلام تعهد نکرده باشند. به هر حال اینها با هم هستند و من بیشتر برداشتم این است بالاخره گرایش مشابهی با جمنا دارند. این دو بزرگوار خودشان اختلافی با هم ندارند.

*توافق هم کرده اند؟

نمی دانم ولی در فرمایشات این دو نفر تا آنجا که رصد کرده و می کنم، اختلافی ندیدم. یعنی این دو نفر خودشان با هم متحد هستند. به نظرم یک نفر از این دو نفر بیشتر نمی ماند.

*و آن چه کسی می تواند باشد؟

نمی دانم. احتمالا آقای رئیسی است. چون آقای رئیسی به عنوان کاندیدای اصلی اصولگرایان در رسانه های خودشان تلقی می شود.

*اگر اینطور تلقی شود که ایشان کاندیدای اصلی جریان راست است، آقای قالیباف ‌حاضر است به نفع آقای رئیسی کنار برود؟

نمی دانم! از خودشان بپرسید. ولی تحلیلم این است که اینها با یک نفر بیشتر وارد نمی شوند و با یک نفر بیشتر رقابت نمی کنند و آن نفر اصلی آقای رئیسی خواهد بود.

*آیا به نظر شما آقای قالیباف قبول می کند که معاون اول آقای رئیسی شود؟

چرا که ندهد؟! بالاخره معاون اولی جایگاه بالایی در کشور از نظر اجرایی دارد. اینها مسائلی است که البته باید خودشان تصمیم بگیرند.

*بحث دیگری که وجود دارد اینکه آیت الله هاشمی همیشه نگرانی ای داشتند که شاید به قبل از انقلاب برگردد و مربوط به جریان افراط گرایی است که در سال های گذشته، حضور زیادی در کشور دارند. در این مورد لطفا توضیح دهید.

آقای هاشمی در این زمینه مطالبی نمی گفتند اما تفکر آقای هاشمی و تفکر اعتدالی آقای هاشمی، هرنوع افراط و تفریط را منع می کرد.

*آیا نگران این جریان بودند؟

من به شخص کار ندارم و اسم اشخاص را نمی برم. ولی از نظر تفکری و اندیشه ای وقتی که مطرح می شد و می شود و همچنان که الان هم در جامعه تقریبا نهادینه شده، آقای هاشمی یک تفکر اعتدالگرایی یا اعتدالی داشتند و تفکرات افراطی چه تحجر یا از این طرف روشنفکری خیلی زیاد یا افراطی گری لائیک و روشنگری را متصور شویم، این دو را بر نمی تابید و همیشه نسبت به این نوع مسائل در فرمایشات نقد داشتند. معتقد بودند که اسلام عین اعتدال است. یعنی در طول تاریخ پیرایه هایی به اسلام بسته شده که آنها با اسلام خیلی همخوانی ندارند.

*پیش بینی آیت الله هاشمی از نتایج این انتخابات چه بود؟

در مورد پیش بینی هیچوقت صحبت نمی کردیم چون صحنه انتخابات مشخص نبود. همیشه هم این بحث مطرح می شد که بستگی دارد رقبا چه کسانی هستند؟ چون قبل از رحلت ایشان، تعداد کاندیداها مشخص نبود که چه کسانی هستند. بعضا اسمی از آقای رئیسی برده می شد؛ گهگاهی و نه همیشه. بنابراین بحث یا انتظار ایشان بیشتر این بود که دولت آقای روحانی، دو دوره ای باشد و روی این همیشه نظر می دادند. درحقیقت می توان گفت که به نوعی خواسته شان بود و این را زیاد تکرار می کردند.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین