کد خبر: ۱۵۲۷۰۲
تاریخ انتشار: ۰۸ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۳:۰۶
سامان ارسطو، بازیگر و کارگردان تئاتر که تغییر جنسیت داده، از دوران بعد از عمل جراحی می‌گوید و گلایه‌هایی که به عنوان یک ترنسکشوال از جامعه و مسئولان دارد. او می‌گوید: افراد ترنسکشوال در دنیای خشنی زندگی می‌کنند.
 سامان ارسطو، بازیگر و کارگردان تئاتر که تغییر جنسیت داده، از دوران بعد از عمل جراحی می‌گوید و گلایه‌هایی که به عنوان یک ترنسکشوال از جامعه و مسئولان دارد. او می‌گوید: افراد ترنسکشوال در دنیای خشنی زندگی می‌کنند.

نمایش تمام شده، عده‌ای اشك‌هایشان را پاك می‌كنند، عده‌ای با همدیگر حرف می‌زنند و تحلیلشان را از آنچه دیده‌اند می‌گویند، بعضی دیگر هم منتظرند تا با عوامل تئاتری كه دیده‌اند حرف بزنند و تشكر كنند بابت حرف‌هایی كه همیشه می‌خواهند به زبان بیاورند اما نمی‌شود. بیشتر تماشاچی‌ها افراد ترنسكشوال‌ و خانواده‌هایشان هستند. آمده‌اند كاری را ببینند كه درباره آنهاست و به سختی‌های زندگی‌شان می‌پردازد و جامعه‌ای كه توان تحمل آنها را به عنوان «دیگری» ندارد.

سامان ارسطو، بازیگری كه پیش از تغییر جنسیت، فرزانه نام داشته، بعد از 20 سال كه می‌دانسته لازم است تغییر جنسیت دهد، سال 1387، در 41 سالگی تصمیمش را گرفته و این عمل سخت را انجام داده. او بعد از این اتفاق، در بیشتر نمایش‌هایی كه كارگردانی می‌كند، به موضوع ترنسكشوال‌ها می‌پردازد، پیش و پس از عمل، كه به گفته او هر دو سختی‌های خودش را دارد.

گفت‌وگوی خبرآنلاین با كارگردان نمایش‌های «همه‌تون منو می‌شناسین» و «همونی باش كه نیستی» به عنوان شخصی كه با یك تجربه واقعی، به مساله ترنسكشوال‌ها در جامعه می‌پردازد را در ادامه بخوانید. «هموني باش كه نيستي» در جشنواره تئاتر فجر 95 در تماشاخانه فانوس به اجرا درآمد.

آقای ارسطو، شما به عنوان كسی كه تجربه‌ای از زندگی به عنوان یك ترنسكشوال را دارید و عمل تغییر جنسیت را هم انجام داده‌اید، وضعیت این افراد را در جامعه چظور ارزیابی می‌كنید؟

امام خمینی (ره) در سال 1363 برای ترنسكشوال‌ها این فتوا را دادند كه می‌توانند عمل تغییر جنسیت انجام دهند. اين موضوع خيلي مهم است چون جسم، خاكی است و از بین می‌رود و روح و اندیشه است كه بر انسان حاكم است بنابراین می‌توان جسم را تغییر داد. این فتوا یك روشنگری بزرگ بود ولی متاسفانه در این همه سال كه از این ماجرا گذشته، پرداخت درستی به این قضیه نشده،‌ تلویزیون و سینما و بسیاری از سایت‌ها پرداخت‌های اشتباهی نسبت به این موضوع دارند و این باعث شده جامعه شناخت درستی از یك فرد ترنسكشوال نداشته باشد، این افراد هم در خانواده و هم در جامعه با مشكل مواجهند و در معرض انواع اتهامات يا سختي‌هايی قرار می‌گیرند كه باید با آنها مقابله كنند.

برخورد درستی كه جامعه می‌تواند با این افراد داشته باشد چیست؟

این كه بدانند ترنسكشوالیته یك بیماری نیست. متاسفانه رسانه‌ها به این موضوع به شكل بیماری می‌پردازند و باعث می‌شوند خانواده‌ها نگران شده و برای فرزندانشان به سمت دارو و درمان بروند. به این افراد داروهای ضدافسردگی داده می‌شود، می‌گویند توهم زده‌ای،‌ راهكارهایی به آنها ارائه می‌شود كه هیچكدام درمان آنها نیست، خانواده‌ها می‌خواهند هر طور شده فرزندانشان را به شكلی كه دلشان می‌خواهد دربیاورد، به آنها راهكارهای زنانه و مردانه رفتار كردن را یاد می‌دهند در حالی كه یك شخص ترنسكشوال هرچه هم تلاش كند نمی‌تواند در قالب دلبخواه آنها دربیاید. متاسفانه حتی بسیاری از پزشك‌ها و روانشناس‌ها هم از این موضوع آگاهی ندارند، توصیه‌هایی كه به این افراد می‌كنند این است كه ازدواج كن و خوب می‌شوی. فاجعه از همینجا آغاز می‌شود. ما خیلی از افراد ترنسكشوال را داریم كه بچه دارند و تعدادشان هم كم نیست. این ناآگاهی باعث می‌شود حتی بعد از عمل تغییر جنسیت هم مشكلات زیادی در پیش روی این افراد باشد.

مشكلاتی كه شما در نمایش‌هایتان سعی می‌كنید به آن اشاره كنید.

بله در نمايش «همه‌تون منو می‌شناسین» به برش‌هایی از زندگی یك فرد ترنسكشوال بعد از عمل جراحی پرداختم و در «همان باش كه نیستی» به سختی‌های پیش از عمل پرداختم، به تهدیدهایی كه در زندگی این افراد وجود دارد، به آنچه به آنها تحمیل می‌شود. در «همان باش كه نیستی» ازدواج اجباری را نشان دادم كه سال 1370 برای خود من اتفاق افتاد. سال 1370 به زور ازدواج كردم هرچند آن ازدواج یك روز بیشتر طول نكشید و فردای آن روز خانه پدرم بودم. البته طلاق یك سال طول كشید. الان كه در سال 1395 هستیم، انتظار می‌رود دیگر این موضوع وجود نداشته باشد اما متاسفانه نه تنها وجود دارد بلكه شدیدتر هم هست.

خشونتی كه در این نمایش‌ها وجود دارد، برآمده از جامعه است؟

بله، افراد ترنسكشوال در دنیای خشنی زندگی می‌كنند. شدیدتر از برخوردهای خشنی كه در كارهایم وجود دارد را در جامعه می‌بینیم. عده‌ای كه حتي شامل اعضای خانواده مي‌شود ممكن است در ظاهر مودبانه رفتار كنند ولی اتفاقی كه در عمل می‌افتد این است كه این افراد پیش و پس از عمل در جامعه پذیرفته نمی‌شوند.

شما هم بعد از عمل با مشكلاتی مواجه بودید؟

بله بسیار زیاد. من یك سال بعد از عمل شناسنامه نداشتم و مجبور بودم با لباس زنانه بروم بانك حقوق بگیرم. این اتفاق از دردآورترین پروسه‌های تمام طول زندگی من بود. از سال 1387 كه عمل جراحی كرد‌ه‌ام تا الان شاید چهار كار سینمایی هم نداشته‌ام،‌ در نمایش‌ها هم فقط كارهای خودم را اجرا كرده‌ام، حتی جامعه سینمایی و تئاتری ما پذیرنده این موضوع نیست كه یك نفر تغییر جنسیت داده ولی هنوز همان آدم با همان توانایی‌ها و ویژگی‌هاست و می‌توان از او دعوت به كار كرد. در این میان سلایق شخصی زیادی وجود دارد كه مانع كار می‌شود. برای یك سریال تلویزیونی دعوت به كار شدم اما بعد از این كه فهمیدند تغییر جنسیت داده‌ام گفتند نمی‌شود در آن بازی كنی. همكاری كه سال‌ها با هم كار می‌كردیم به من ‌گفت چرا نمی‌روی خارج از كشور؟ تنها راهی كه به ما پیشنهاد می‌دهند این است كه مهاجرت كن. كسی نیست به آنها بگوید به چه حقی به خودشان اجازه می‌دهند در زندگی شخصی افراد دخالت كنند؟ آنقدر این فشارها زیاد بود كه برای وزیر ارشاد نامه نوشتم كه این چه وضعیتی است؟ به من گفتند ممنوع‌الكار نیستی و فهمیدم كه خیلی از این ممنوعیت‌ها سلیقه شخصی بوده است.

حالا این مشكلات برطرف شده؟

مهم نیست كه به من كار بدهند یا نه، من ناامید نمی‌شوم و كارهای خودم را اجرا می‌كنم. كارگاهی برای افراد ترنسكشوال راه‌اندازی كرده‌ام كه در آن بتوانند تمرین كنند و حرفه تئاتر را یاد بگیرند. در نمایش‌هایی هم كه اجرا می‌كنم و به موضوعات ترنسكشوال‌ها پرداخته می‌شود، بازخوردهای مردمی خوبی از این نمایش‌ها می‌گیرم و امیدوارم بتوانم به این جامعه كمك كنم. هرچند مسئولان باز هم نسبت به من كم‌لطفی می‌كنند و اجراهایی در سالن‌های اصلی تئاتر را نمی‌دهند، با این حال خوشحالم كه خیلی از خانواده‌هایی به دیدن این نمایش‌ها می‌آیند، بعد از آن، منطقی‌تر با فرزندشان برخورد می‌كنند.

یك جامعه آرمانی برای افراد ترنسكشوال چه جامعه‌ای است؟

جامعه آرمانی جایی است كه آدم‌ها بدانند فارغ از مرد بودن، زن بودن یا ترنسكشوال بودن، مهم انسان بودن است. من یك ترنسم ولی قبل از آن یك انسانم، یك كارگردان تئاترم ولی قبل از آن یك انسانم و این برایم از هر چیزی مهمتر است. وقتی می‌خواستم عمل جراحی كنم، خیلی‌ها گفتند چون می‌خواهد حقوق بیشتری در جامعه داشته باشد این كار را مي‌كند، در حالی كه از نظر من زن و مرد برابرند. 20 سال بود می‌دانستم كه لازم است عمل كنم اما ترس از تنها شدن باعث شد ۲۰ سال طول بکشد تا من تصمیم بگیرم جنسیتم را تغییر بدهم تا این كه سال ۸۵ دیگر مطمئن شدم می‌خواهم این کار را انجام بدهم و اقدام کردم. اميدوارم بقيه اينقدر دير به اين تصميم نرسند و شرايط برايشان مهيا شود.

نقش خود افراد ترنسكشوال در این زمینه چیست؟

این افراد باید خودشان را بشناسند، حق و حقوق خودشان را به شكل فردی بدانند و بتوانند به آن برسند. چیزی كه همواره به ترنسكشوال‌ها می‌گویم این است كه اگر ما خودمان به همدیگر كمك نكنیم كسی از بیرون نمی‌آید به ما كمك كند. من به دلیل فضایی كه داشتم، در 41 سالگی عمل تغییر جنسیت را انجام دادم اما تا آن زمان هم نگفتم نباید در جامعه حضور داشته باشم، نباید در جامعه كار كنم و ... تلاش كردم كار كنم، درس بخوانم و به یك جایگاه اجتماعی و هنری برسم. وقتی من خودم را مسئول خودم بدانم می‌توانم كارهای بزرگی انجام دهم، اما متاسفانه از آنجا كه شرایط اشتغال، شرایط تحصیل و شرایط درك خانوادگی و اجتماعی برای ترنسكشوال‌ها فراهم نیست، كلاس‌های آموزشی وجود ندارد و مهارت‌های زندگی را نمی‌آموزند. چیزی كه در كلاس‌ها به آنها می‌گویم این است كه بعد از جراحی به شدت طرد می‌شوند بنابراین پیش از آن باید به توانایی و تخصص دست پیدا كنند.‌ آمار بیكاری در این افراد خیلی زیاد است و گاهی نمی‌توانند در برابر مشكلات تاب بیاورند و دچار عصبانیت و خشم یا افسردگی و انزوا می‌شوند در حالی كه اگر ترس اجتماعی از این افراد وجود نداشته باشد، بسیار آرام‌تر هستند. من خودم این تجربه را داشتم، پیش از عمل جراحی به من می‌گفتند خیلی قلدری، پرخاشگر و بداخلاق بودم اما الان خیلی آرام‌تر هستم.

چرا به شما مي‌گويند مهاجرت كنيد؟ وضعيت افراد ترنسكشوال در كشورهاي ديگر بهتر است؟

هم در ایران و هم در كشورهای دیگر، ترنسكشوالیته تابو است؛ اما تفاوتی كه وجود دارد این است كه در كشورهای دیگر دخالت‌ها در زندگی افراد كمتر است اما در جامعه ما همه می‌خواهند در زندگی شخصی افراد سرك بكشند، دفتر ممنوعه همدیگر را ببینند، در نوع زندگی همدیگر دخالت كنند. اینهاست كه كار را برای افرادی كه كمی متمایز باشند، در ایران سخت می‌كند. از طرف دیگر رسانه‌ای نداریم كه با این افراد ارتباط بگیرد، پای حرف‌هایشان بنشیند و مردم را با آنها آشنا كند. این آگاهی و آشنایی از كجا باید به وجود بیاید وقتی نه روزنامه‌ها و نه صداوسیما به این موضوع نمی‌پردازند؟

افراد ترنسكشوال در ایران انجمن دارند؟

انجمنی هست كه اصلا كار نمی‌كند و واقعا جای خالی یك ان جی اوی فعال برای حمایت، آگاهی‌بخشی، اشتغالزایی برای ترنسكشوال‌ها احساس می‌شود.

نهادهایی مثل بهزیستی و وزارت بهداشت به این افراد رسیدگی می‌كنند؟

نه بهزیستی نه وزارت بهداشت، هیچ جا مسئولیتی قبول نمی‌كند. مسئولیت اصلی ما باید زیر نظر وزارت بهداشت باشد ولی ما را به بهزیستی محول كرده‌اند. ما آسیب‌ اجتماعی نیستیم، این رویكرد باعث می‌شود مردم یك نگاه دیگر به ما داشته باشند. در عین حال مساله اینجاست كه پروسه این كه شخصی برود و از كجا بخواهد مراحل عمل تغییر جنسیت را شروع كند در كشورمان مشخص نیست. این افراد سردرگمند. خیلی افراد ممكن است اصلا ترنس نباشند ولی نمی‌توانند بفهمند. خیلی از افرادی هم كه واقعا ترنسكشوال هستند نمی‌دانند باید از كجا شروع كنند، یك نفر از پزشكی قانونی شروع می‌كند، یك نفر از وزارت بهداشت شروع می‌كند و یك نفر از بهزیستی. ما اعلام كرده‌ایم و باز هم اعلام می‌كنیم كه حاضریم مجانی و بدون هیچ چشمداشتی براي منظم‌تر شدن اين پروسه طرح بدهیم، فرایند را مشخص كنیم، وزارت بهداشت وارد قضیه شود و بودجه‌ای كه اختصاص پیدا می‌كند را به طور مناسب به این افراد اختصاص دهد نه این كه اینطور نابسامان باشد.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین