|
|
امروز: سه‌شنبه ۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۹
کد خبر: ۱۵۲۵۴۰
تاریخ انتشار: ۰۷ فروردين ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۰
مدیر پروژه راهبرد و نظم جهانی در تازه ترین مقاله خود که در وب سایت موسسه بروکینگز منتشر شده به بررسی تاثیرات سیاست خارجی ترامپ بر متحدان آمریکا پرداخته است.
 مدیر پروژه راهبرد و نظم جهانی در تازه ترین مقاله خود که در وب سایت موسسه بروکینگز منتشر شده به بررسی تاثیرات سیاست خارجی ترامپ بر متحدان آمریکا پرداخته است.
 
 دکتر  توماس رایت (Thomas Wright) مدیر «پروژه راهبرد و نظم جهانی» و  عضو مرکز مطالعات آمریکا و اروپا در بروکینگز در این مقاله می نویسد:

دولت ترامپ با اتخاذ سیاست خارجی مقدم داشتن آمریکا بر هر چیزی (America First foreign policy ) و رفتار شوالیه وارش با رهبران جهان، متحدان دموکرات این کشور را در معرض چالش دشوار و منحصر به فردی قرار می دهد.

ایالات متحده متجاوز از 70 سال هدایت نظم لیبرال در جهان را براساس همپیمانی با کشورها، اقتصاد باز جهانی، تقدم قانون و نهادهای [قانونی ومدنی] و توسعه دموکراسی و حقوق بشر به عهده داشته است. دوستان ایالات متحده در آسیا و سایر کشورها عمدتا به خاطر نقش این کشور در رهبری نظم لیبرال که زیربنای امنیت و کامیابی شان بوده، در صدد اتحاد با واشنگتن و حفظ این اتحاد بوده اند.

اگر لفاظی های ترامپ جدی باشند بایدگفت که نظم لیبرال به رهبری آمریکا در خطر است و این طور به نظر می رسد که ایالات متحده با تمرکز بر منافع اندک و بدون داشتن مقصدی عالی تر خود را برای یک قدرت بزرگ معمولی شدن آماده می کند.

ترامپ در مبارزات انتخابات ریاست جمهوری، برنده مناظره های مربوط به سیاست خارجی نبود. حقیقتا نظرسنجی ها این طور نشان می داد که رقیب او یعنی هیلاری کلینتون در این حوزه مطمئن تر ظاهر شد و آمریکایی ها همچنان حمایت خود از ادامه اتحاد آمریکا با همپیمانان و حفظ روابط تجاری را نشان دادند. ترامپ نخستین رییس جمهور آمریکا در دوران پس از جنگ جهانی دوم است که با نظم لیبرالی در جهان مخالفت می کند و در صدد تعریف سیاست خارجی آمریکا بر پایه اولویت داشتن آمریکا بر هر چیز دیگر است. سیاست خارجی مزبور نه از سر مصلحت اندیشی سیاسی است بلکه ترامپ به مدت سی سال درباره سیاست خارجی متمرکز صحبت کرده است.

دیدگاه کلی ترامپ این است که ایالات متحده در حال افول است زیرا دیگر کشورها خصوصا دوستان و متحدان آمریکا در حال نفع بردن از این کشور هستند. ترامپ به سه چیز اعتقاد احساسی و نه منطقی دارد و از اواسط دهه 80 میلادی درباره این سه چیز به کرات صحبت کرده است. او به شدت از متحدان آمریکا انتقاد می کند و بر این باورست که آمریکا باید تنها در صورتی به سایر ملت ها کمک کند که هزینه این کمک به طور مستقیم توسط آنها تامین شود. او با هر پیمان تجارت آزادی که ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم تا کنون امضا کرده مخالف است و از گرایش بیشتر به رویکرد مرکانتالیستی در اقتصاد حمایت می کند. وی همچنین طرفدار مردان قدرتمند و اقتدارگرایی همچون رییس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین است.

البته عملی کردن این اعتقادات، برای ترامپ کار ساده ای نیست. اعتقادات او از سر صداقت است اما ساده انگارانه و ناقص هم هست. دستگاه سیاست خارجی آمریکا و جمهوریخواهان آمریکا متفقا" مخالف اعتقادات وی در حوزه سیاست خارجی هستند.
تنها طیف بسیار کوچکی در دولت ترامپ حامی سیاست خارجی مزبور است. ترامپ یک گروه کوچکی از مشاوران همفکر خود را در اختیار دارد که معروف ترین آنها استیو بنن (Steve Bannon) استراتژیست ارشد دولت و پیتر ناوارو (Peter Navarro) اقتصاد دان حامی وضع مالیات بر واردات و طرفدار حمایت از بازار داخلی (protectionist economist) هستند. گروه مزبور دیدگاه های مشترکی با ترامپ دارند اما زمانی که بحث حمایت از متحدان آمریکا و اقتصاد جهانی در میان است، وزیر دفاع، امور خارجه و خزانه داری آمریکا و همچنین مشاور امنیت ملی ژنرال مک مستر همگی رویکرد سیاسی به معنی متدوال آن در ایالات متحده را دارند.

انشقاق در حاکمیت آمریکا
 
حاصل سیاست خارجی ترامپ موجب ناهمسویی ساختاری در حاکمیت ایالات متحده شده است و جناح طرفدار سیاست خارجی مزبور دائما با جناح مخالف این سیاست درگیر است و البته مخالفان در اکثر - و نه تمام - این زدوخوردهای سیاسی از موقعیت بهتری برای پیروزی برخوردار هستند. البته خطر اصلی آنجاست که اگر این درگیری ها موجب بروز بحران گردند، جناح موافق این سیاست به دلیل در اختیار داشتن فرماندهی کل قوا از دست بالاتر برخوردار است.

درک اینکه چرا متحدان آمریکا ممکن است از وضعیت پیش آمده سردرگم و نگران باشند ساده است زیرا در حال بررسی اوضاع و احوال جدید در واشنگتن هستند. اینکه حرف چه کسی حرف ایالات متحده است؟ اینکه آیا باید با رییس جمهوری که بسیاری او را مخالف عقاید و باورهای خود می دانند مخالفت کرد؟ اینکه آیا نظم لیبرال به پایان خود رسیده است؟ اینکه کشورهای آسیایی و سایر نقاط دنیا باید این مسیر را به تنهایی طی کنند و به جای پیگیری نظم جهانی در مقیاس وسیعتر، صرفا در پی منافع کشور خود باشند؟ [اینها سوالاتی هستند که متحدان آمریکا با آن مواجهند].

اما متحدان آسیایی آمریکا - از استرالیا گرفته تا کره جنوبی - سوالشان این است که آیا بایستی از واشنگتن فاصله بگیرند و تسلیم منطقه ای که بر پایه منافع و اولویت های چین شکل گرفته شوند؟ متحدان آمریکا و مردمشان حق دارند که بر سر چنین موضوعاتی بحث کنند. البته باید توجه کنند که زمانی که بر سر این موضوعات بحث می کنند، برخی اصول بنیادین را در نظر داشته باشند. سیاست خارجی موضوعی نیست که صرفا به توافق های تجاری، هم پیمانی، و یا مناقشات روزمره محدود باشد. سیاست خارجی به شکل مبنایی به حوزه ارزش ها، منافع، و نوع جهانی که خواهان زیستن در آن هستیم مربوط است. در سال 2017، با دو نوع جهان مواجه هستیم.

1. جهانی که پس از اضمحلال شوروی ظهور کرد و حول نظم لیبرالی شکل گرفت.
 
2.جهان چند قطبی از نوع جهان قرن نوزدهمی که هر یک از قدرتهای بزرگ، صاحب حوزه نفوذ خاص خود هستند. در چنین جهانی، حوزه نفوذ چین شرق آسیا و حوزه نفوذ روسیه شرق اروپا و حوزه نفوذ ایالات متحده نیز قاره آمریکاست. در مدل این چنینی از جهان، هر قدرت بزرگی تا جایی که با تهدید مستقیم مواجه نشود و یا نفعی در مداخله در حوزه قدرت دیگران نداشته باشد، به حیاط خلوت خود سرگرم خواهد ماند.

بدون اینکه نیاز به اغراق گویی باشد روشن است که جهان بر اساس مدل دوم چه تفاوت فاحشی با جهان از نوع اول دارد و دنیا بر پایه مدل دوم تا چه اندازه مضر به حال مردم خواهد بود.جهان قرن نوزدهم یک جهان مرکانتالیستی، امپراتوری، سلطه جویی و زد و خورد[بین کشورها]بود.

ترامپ با حمایت از ناسیونالیسم و اقتصاد مبتنی بر وضع مالیات بر واردات و حمایت از بازار داخل (protectionism) از یک سو و مخالفت با جهانی سازی، تجارت آزاد و اتحاد با سایر کشورها از سوی دیگر به سمت مدل قرن نوزدهمی سیاست در جهان پیش خواهد رفت.

با تمام اینها، ترامپ با یک مخالفت شدیدی در داخل مواجه است و این مخالفتها فراتر از مخالفت کلامی با سیاست های وی است. کنگره تهدید کرده که اگر ترامپ تحریم های روسیه را لغو کند، با دستور او مخالفت خواهد کرد. به دنبال مکالمه تلفنی ترامپ با ملکوم ترنبول (Malcolm Turnbull) نخست وزیر استرالیا، سیل انتقادات رهبران دموکرات و جمهوریخواه کنگره متوجه رفتار رییس جمهور گردید. در واشنگتن تلاش سازمان یافته بر این است که آن دسته از افراد کابینه ترامپ که طرفدار سیاست به معنی متداولش هستند (mainstreamers) را تقویت کنند و[احتمالا] به قدرت برسانند.

متحدان ایالات متحده در وضعیت دشوار و بغرنجی قرار گرفته اند. در صورتی که آنها از ایالات متحده و نظم لیبرال حاکم بر جهان ناامید شوند، قدم در مسیر جهان قرن نوزدهمی ترامپ خواهند گذاشت. در این صورت توافق این متحدان با روسیه و چین و رها کردن رویاهای مبتنی بر نظم لیبرال، نه تنها پشت پا زدن به ارزش های دموکراتیک محسوب می شود و هزینه ها و خطرات سنگینی را به دنبال خواهد داشت، بلکه به معنی تایید دیدگاه قرن نوزدهمی ترامپ از جهان نیز خواهد بود.

در چنین وضعیتی گزینه بهتر این است که با آن دسته از افراد کابینه ترامپ که طرفدار سیاست به معنی متداول آن هستند کار کرد و سطح همکاری با دموکراسی های منطقه ای همچون استرالیا، ژاپن و هند را افزایش داد تا مانع از هم گسستگی وسیع نظم لیبرال در جهان گردید. به این ترتیب ایالات متحده هم از زمان کافی برخوردار خواهد شد تا دیر یا زود با یک روند انتخاباتی، رای نهایی را درباره ترامپیسم صادر کند. دستاوردهای موفقیت آمیز هفتاد سال گذشته بیش از آن بوده که بخواهیم به شکل ناگهانی تمام امیدها و آرزوها برای داشتن جهانی بهتر را بر باد دهیم.

درباره نویسنده

دکتر توماس رایت (Thomas Wright) مدیر «پروژه راهبرد و نظم جهانی» و همچنین عضو مرکز مطالعات آمریکا و اروپا در بروکینگز است. آخرین کتاب وی که به سیاست خارجی و راهبرد جامع ایالات متحده، دیدگاه ترامپ از جهان، آینده اروپا و امنیت آسیا می پردازد با عنوان «All Measures Short of War: The Contest For the 21st Century and the Future of American Power» است که قرار است در ماه مه 2017 توسط انتشارات دانشگاه ییل منتشر گردد. رایت کارشناسی ارشد را از کمبریج و دکتری روابط بین الملل را از جورج تاون دریافت کرده است.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین