کد خبر: ۱۵۱۴۲۱
تاریخ انتشار: ۲۸ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۱:۵۵
آنها به دنبال احياي اسطوره لوياتان هستند، بدون ابا و پرده‌پوشي در پي آن‌اند تا از ميان خاكسترهاي فرو خفته تاريخ، لوياتاني را احضار كنند. رفتارشان طنزآمیز و خنده‌دار است، ولي ترسي نهفته در دل آن وجود دارد.
شرق نوشت:احمدي‌نژادي‌ها و برخي اصولگرايان خواسته يا ناخواسته «دولت مدرن» را واژگونه مي‌خواهند. اگر لوياتان‌ هابز در قرن هجدهم از درون مضمحل شد و دولت تامه در جدالي دروني و بيروني (حوزه عمومي- خصوصی) به بيماري مهلك امر خصوصي دچار شد و جان باخت، اما يگانه اثر آن، يعني دولت باقي ماند. تا اين بار دولتي با بوروكراسي تمام‌عيار شكل بگيرد. دولتي استوار بر مكانيسم كه در دستگاه آن، حق به قانون استحاله يافت و از دل آن دولت مشروطه سر برآورد. دولتي قانون‌گرا كه با ابزار قانون لوياتان را رام كرد و قلاب به سوراخ بيني آن انداخت. پس از آن به گفته ماكس وبر قانونيت، مترادف با مشروعيت شد و كارل اشميت پيش‌بيني كرد، آينده متعلق به دولتي است كه بتواند تكنولوژي قدرت را در قالب نظام‌مند بوروكراسي نهادينه كند. اينك دولت‌هاي مدرن با عقلاني جلوه‌دادن امور غيرعقلاني و به حكم قانون، در پي آن هستند تا با تلطيف و استحاله تئوري «حفاظت و اطاعت» راهبردهاي پيشين را در قالبي نو عرضه كنند. اما اصولگرايان، خاصه احمدي‌نژادي‌ها در پي احياي دوباره لوياتان هستند. آنان مي‌كوشند قلاب تاريخي دولت مدرن را از سوراخ بيني آن خارج كرده و او را مطيع و منقاد خويش کنند. اصولگرايان با ابزارهاي دولت مدرن به مقابله خودش مي‌روند. قانون، ‌دموكراسي، احزاب، تكثر، همه اينها جعبه‌ابزار دولت‌هاي ليبرالي است كه در دستان غيرليبرال‌ها هم كارايي دارد.

اصولگرايان، به‌ویژه احمدي‌نژادي‌ها، اگرچه با صراحت عنوان نمي‌كنند، اما با اين تفكر مخالف‌اند كه دولت محصولي انساني مبتني بر ميثاق ميان همه با همه است و ماشين دولت در فرايند تكاملش به نيروي قانوني مستقلي بدل مي‌شود كه نمي‌گذارد به شكل «مِن عِندي» از سوي هر گروهي مديريت شود و اين ماشين استوار بر قوانيني است كه بايد محترم شمرده شود.*
رؤياي منقادسازي لوياتان از سوي احمدي‌نژادي‌ها از بازگشتشان به اسطوره‌هاي باستاني عيان مي‌شود. سوداي صيد دوباره لوياتان، همان لوياتاني كه دولت مستقل دكتر محمد مصدق را در پيش چشم هزاران هزار ايراني به خشم آمده، بلعيد.
ايران سياسي، از آزمون‌هاي بسياري موفق و ناموفق بيرون آمده است. دولت مصدق آزمون ناكامي ملت ايران در این نبرد است؛ ملتی كه سال‌ها با حسرت انتقام سر کرد تا در فرصتي مغتنم لویاتان را به دام اندازد و قلاب در سوراخ بيني‌اش فرو كند. حكايت انقلاب اسلامي ٥٧، حكايت نبرد با همین لوياتان است كه گذشتگان از هراسش تن به حقارت‌هاي بسياري دادند. از اين منظر است که شادي وصف‌ناپذیر و انفجار شور در ٥٧ معنا مي‌يابد و درك‌پذير مي‌شود.

اينك احمدي‌نژادي‌ها و اصولگرايان، دو طيف متفاوت‌اند. اگر آنان تا ديروز يك خاستگاه داشتند و تاكتيك‌هايشان متفاوت بود، امروز خاستگاه‌هايشان متفاوت و تاكتيك‌هايشان مشابه است.

آنها به دنبال احياي اسطوره لوياتان هستند، بدون ابا و پرده‌پوشي در پي آن‌اند تا از ميان خاكسترهاي فرو خفته تاريخ، لوياتاني را احضار كنند. رفتارشان طنزآمیز و خنده‌دار است، ولي ترسي نهفته در دل آن وجود دارد. همچون فردي كه در تاريكي باغ ايستاده و خنده‌اي رعب‌انگيز بر لب دارد. احمدي‌نژادي‌ها نشان داده‌اند در اين كار مهارت دارند. همان‌گونه که در خرداد ٨٤ همه عقلا را به خنده وامي‌داشتند و دست آخر، در پي كابوسي هشت‌ساله بر مسند قدرت نشستند.طيف ديگر اصولگرايان درصددند تا با هجوم انتخاباتي، روحاني را ناگزير به مرحله دوم انتخابات ببرند. جايي در گوشه رينگ و در «راند» آخر او را از پاي درآورند. آنان بازيگراني دو سر بردند. ببرند كه برده‌‌اند. ببازند باز هم برده‌اند، آنان دولت رقيب را تا حد و اندازه خود فرو‌كاسته‌اند. دولت روحاني با اين دو خطر جدي روبه‌روست. اولي، خطر ملي استراتژيك است كه همه را موظف مي‌كند تا آن را جدي بگيرند و به مقابله با آن برخيزند و دومي با اينكه ظاهري تاكتيكي دارد، در نهايت استراتژيك خواهد شد. آنان نيز سوداي صيد لوياتاني را در سر مي‌پرورانند كه هنوز از آن رونمايي نكرده‌اند. اما قصدشان چنان آشكار است كه نياز به فاش‌گويي ندارد. بايد به انتظار نشست تا معلوم شود آنان چه چيز در آستين می‌‌پرورانند.

* در اين يادداشت از كتاب لوياتان/ در نظريه دولت تامس هابز، كارل اشميت، ترجمه شروين مقيمي زنجاني، نشر روزگار نو استفاده شده است.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین