صدا و سیما که با پول مردم و از جیب بیتالمال اداره میشود و قرار بر این بوده و هست که رسانه همه مردم ایران باشد و به قول خود رسانهای ملی باشد در چند سال اخیر به بازوی تبلیغاتی و جناحی و سیاسی و رسانهای یگ گروه اقلیت در ایران تنزل یافته و مبلغ دیدگاههای یک اندیشه سیاسی که فقط به حذف دیگران میاندیشد مبدل شده است.
نویسنده در این یادداشت همچنین مدعی شده است: هیچ گزارش یا خبری نیست که در آن صدا و سیما جانبدار تفکر و رفتار و کردار روشهای افراطی و حذفی کسانی نباشد که فقط خود را حق مطلق میدانند و دیگران همه باطل و غیر خودی میباشند.
بسیاری از برنامههای صدا و سیما به جای ایجاد وحدت ملی و همدلی عامل تفرقه و کینه و نفرت و جدایی مردم از یکدیگر شده است. به راستی برنامههای یکسویه و بمباران تبلیغاتی صدا و سیما در جریان برنامههای مراسم روز نهم دی باعث تحکیم وحدت ملی شده است یا تفرقه و تازه کردن اختلافات و کینهها؟ کافیست یک نظرسنجی از مردم شود تا مشخص شود که مردم تا چه حد با این برنامههای یکسویه موافق بودهاند یا خیر؟
صداو سیما بدون کوچکترین حق اعتراض یا پاسخگویی به دیگران و منتقدین خود و سیاستهای خود فقط و فقط یک مسیر را میرود و آن تحکیم پایههای یک اقلیت افراطی که در انتخابات اخیر نیز شکست سنگینی خورد و نامزد مورد نظر آنان با تمام رانتها نتوانست بیشتر از چهار میلیون رای کسب کند.
صدا و سیما حتی با زنان این مرز و بوم نیز برخورد ابزاری میکند. وقتی که قرار باشد از زنان بدحجاب و بیحجاب انتقاد شود صدا و سیما در صف نخست منتقدین این گونه پوشش زنان است و وقتی قرار است انتخاباتی برگزار شود و یا راهپیمایی انجام شود همین زنان بدحجاب به یک باره غسل تعمید داده میشوند و آنان در صدر اخبار صدا و سیما قرار میگیرند.
صدا و سیما کوچکترین خبر قتل یا ضرب و شتم و یا ستمی را در گوشهای از اروپا یا آمریکا بر هر شهروند غربی پیاپی گزارش و خبر از آنان پخش میکند و در سوگ عدالت و آزادی و انسانیت اشکها میریزد ولی چه خبرهای تکاندهنده که در بیخ گوش صداوسیما رخ میدهد و مردم به قول صدا و سیما رشید و بزرگ ایران نباید از آن خبری از تلوزیون خود کسب کنند.
اینجاست که تنها یک راه میماند و آن هم پناه بردن به رسانههای بیرون از مرزهای کشور و کسب اطلاع از شبکههای ماهوارهای خارج از کشور. وقتی صدا و سیما این گونه مردم را به تمسخر و بازی گرفته و چونان کودکان با آنان برخورد میکند راهی جز پناه بردن به این شبکهها برای کسب خبر نیست. بدین صورت است که آقای ضرغامی و تیم همراه او باید به مردم و بیتالمال مردم پاسخگو باشند که با این امانت چه کردهاند؟ آیا میتوانند در دادگاه عدل الهی پاسخگوی این عملکرد خود باشند و یا این که با توجیهات گوناگون از پاسخگویی شانه خالی میکنند اگرچه در دادگاه عدل الهی نمیشود از چنگ عدالت گریخت.