کد خبر: ۱۵۰۶۲۲
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۹:۰۶
امروزه دیگر با دیپلماسی عصر کشتی‌های بادبانی که نمایندگان سیاسی‌اش تام‌الاختیار فرض می‌شدند و تبادل هیأت‌ها و پیام‌ها، اموری پرهزینه و بسیار زمان بر بودند، نمی‌توان به مصاف دنیای پیچیده، به هم وابسته و با انواع تهدیدات متنوع و تحول یافته (از بیوتروریسم و تهدیدات زیست بومی گرفته تا تهدیدات سایبری و جنگ‌های نسل ششمی یا جنگ روباتیک) رفت.
 روزنامه ایران در یادداشتی به قلم بهرام قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه نوشت:
 
در جهان به‌هم پیوسته کنونی در هزاره سوم میلادی، شاهد گذار و تحول به عرصه فرا نوگرایی در همه حوزه‌ها اعم از حوزه‌های علمی، فناوری و زیست بوم و کلیه شئونات و ابعاد حیات فردی و اجتماعی هستیم، به گونه‌ای که این تحول تمامی زوایا و جوانب گوناگون زندگی بشر امروزی را در معرض پرتوهای پرقدرت و پرنفوذ خود قرار داده است. جهان فرامدرن امروز، نه تنها با عصر انقلاب صنعتی در قرون 18 و 19 میلادی و با عصر مدرنیسم قرن بیستم کاملاً متفاوت است، بلکه به جرأت می‌توان ادعا کرد حتی با دو دهه اخیر نیز قابل مقایسه نیست. شتاب تغییر و تحولات بخصوص در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، حتی مفاهیم عمیق علمی و فلسفی «زمان و مکان» را دچار دگرگونی نموده و ما شاهد نه فقط تحول در مفاهیم بنیادین که «انقلابی در مفاهیم» هستیم.  از اساسی‌ترین دگرگونی‌ها و دگردیسی‌ها، تحول و گذار در مفهوم «قدرت، ارتباطات و دیپلماسی» است.

فناوری اطلاعات و ارتباطات به واسطه ادغام «زمان، مکان و فاصله» که از مشخصه‌های عصر انقلاب صنعتی است، با سرعت و شتاب که از مشخصه‌های عصر فراصنعتی است، مؤلفه جدیدی را در هزاره سوم خلق کرده است که می‌توان آن را کوانتومی شدن امور نامید. امروزه امور و پدیده‌ها به لحاظ زمانی و مکانی دیگر ثابت و ایستا نیستند و نوعی «درهم تنیدگی زمان و مکان» و کوانتومی شدن را شاهد هستیم. در دنیای کوانتومی امروز، ابعاد زمانی و مکانی، موانع و فواصل، سلسله مراتب و آیین کار بعضاً محو یا در حال اصطکاک و فرسایشند و دیگر نمی‌توان با ابزارهای فرسوده عصر دیوان‌سالاری، به تمشیت امور و تدبیر ملوک پرداخت و سیاست ورزی و زمامداری مطلوب را به نمایش گذاشت. امروز در عصر تدبیر و حکمرانی جهانی (Global Governance) قرار داریم.

حدود سه دهه پیش و در آستانه گذار تاریخی از جنگ سرد نظام دوقطبی به عصر پویا و سیال نظام چندقطبی پسا جنگ سرد، آلوین تافلر فقید، خالق دو اثر ماندگار «شوک آینده» و «موج سوم»، درکتابی تحت عنوان «جابه‌جایی در قدرت» به تحول مفهوم قدرت در عصر پساصنعتی از مفهومی سنتی مبتنی بر قدرت مادی و نظامی به مفهومی جدید مبتنی بر دانایی و آگاهی پرداخت و تمامی انگاره‌ها و مفروضات و باورهای معطوف به وجه مادی و نظامی قدرت را کنار زد و بر وجه غیرمادی و فکری قدرت تأکید کرد. بنابراین و با این تعبیر و تعریف جدید از قدرت، قدرتمند کسی است که بیش از دیگران بر منابع دانش و معرفت و دانایی مسلط است. به عبارت علمی و امروزی، قدرت در داده‌ها (data) و اطلاعات (Information) نهفته است و دسترسی بیشتر به اطلاعات برابر است با قدرت بیشتر و فراتر.

در سال‌های اخیر و در استمرار جریان پویا و بی پایان تحول و گذار مفاهیم در عرصه نظریه و عمل، برخی اندیشمندان و دانشوران روابط بین‌الملل، متأثر از نظریات آنتونی گیدنز (Anthony Giddens)، به خلق و ابداع مفهومی نوین به نام متا – پاور یا فرا قدرت (Meta - Power) اهتمام ورزیدند. در این تحول مفهومی، همان گونه که جهان مادی و فیزیکی بر عالم متافیزیک و غیرمادی مبتنی و استوار است، قدرت نیز مبتنی بر فرا‌قدرت است، یعنی قدرتی ورای قدرت‌های ظاهری و فیزیکی که بستر تحقق و تعیین قدرت را فراهم می‌آورد. این فراقدرت که تمامی عناصر مادی و غیرمادی قدرت بر آن استوار و به آن وابسته است، همانا «بستر ارتباطات» می‌باشد. از لحاظ مفهومی، فراقدرت مقدم بر مفاهیم ابزاری قدرت است. فراقدرت نوعی از قدرت نیست بلکه خودش زمینه و بستری را برای تولید قدرت فراهم می‌کند، لذا جنس آن از جنس قدرت نیست بلکه نوعی فرآیند اجتماعی است و بستری است که در آن کنشگران (یعنی افراد، دولت‌ها و گروه‌های فروملی و سازمان‌های فراملی) دست به فعالیت و تعامل می‌زنند. داعش نمونه بسیار مهمی است که چگونه با استفاده از تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات (IT) و با بهره‌گیری از متاپاور، می‌توان به صورت وارونه به جعل واقعیت پرداخت و هویت جعلی و کاذب ایجاد نمود.

اگر در عصر استعمار و مرکانتیلیسم، کنترل بر تنگه‌ها، مسیرها و نقاط استراتژیک جهان برای مدیریت و کنترل جریان تبادل کالا و تسهیل سوادگری، ضرورتی حیاتی داشت و امروز کنترل مسیرهای انتقال انرژی اهمیتی همپا و حتی بیش از حامل‌های انرژی دارد در عصر پساصنعتی قرن بیست و یکم، کنترل و در اختیار داشتن کانال‌ها و شبکه‌های ارتباطی و فضای مجازی و رسانه‌های دیجیتالی، اهمیتی بیش از اطلاعات و دانایی و آگاهی دارد و منشأ قدرت واقعی محسوب می‌شود.

بنابراین با تغییر و گذار در مفاهیم قدرت و ارتباطات، تحول در عرصه نظری و عملی دیپلماسی را نیز شاهد می‌باشیم. امروزه دیگر با دیپلماسی عصر کشتی‌های بادبانی که نمایندگان سیاسی‌اش تام‌الاختیار فرض می‌شدند و تبادل هیأت‌ها و پیام‌ها، اموری پرهزینه و بسیار زمان بر بودند، نمی‌توان به مصاف دنیای پیچیده، به هم وابسته و با انواع تهدیدات متنوع و تحول یافته (از بیوتروریسم و تهدیدات زیست بومی گرفته تا تهدیدات سایبری و جنگ‌های نسل ششمی یا جنگ روباتیک) رفت. لذا تحول در مثلث «قدرت، ارتباطات و دیپلماسی» در عرصه نظریه و عمل به خلق مفهوم نوینی به نام «دیپلماسی دیجیتالی» انجامیده است. برخی این نوع دیپلماسی مدرن را «دیپلماسی با صدای بلند» تعبیر می‌کنند. دیپلماسی در فضای مجازی یا دیپلماسی شبکه‌ای در واقع امکان و بستری است که در آن دولت‌ها از ابزار «قدرت نرم» برای متقاعد کردن یکدیگر به جای دیپلماسی  زور و اجبار استفاده می‌کنند. در واقع، معنی قدرت نرم و دیپلماسی دیجیتالی را باید در چارچوب تعاملات فراقدرت درک کرد. در اهمیت دیپلماسی دیجیتالی همان بس که شاهد استفاده هنرمندانه و خردمندانه مسئولین عالی کشور از فضای مجازی و رسانه‌های تعاملی دیجیتالی، طی سه سال گذشته بخصوص در کارزار سخت و دشوار با گروه 1+5 در مذاکرات هسته‌ای؛ بوده‌ایم. تأثیری که انتقال پیام از طریق رسانه‌های مجازی بر مخاطبین عام و فراگیر در سطح جهان گذاشته و می‌گذارد، بر کسی پوشیده نیست. حتی برخی تحلیلگران و اندیشمندان علم ارتباطات بر این باورند که پیروزی شگفت‌انگیز و غیرمترقبه دونالد ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا، در واقع معلول غلبه رسانه‌های دیجیتالی و فضای مجازی بر رسانه‌های سنتی در فضای واقعی بوده است. رئیس جمهوری که تلاش می‌کند به مدد حضور فعال و مستقیم در فضای تعاملی دیجیتالی، خود به تنهایی و یک تنه به جنگ رسانه‌ها و دولتمردان امریکایی به‌قول خودش فاسد و بی کفایت برود و با دنیا و با مخاطبانش در داخل و خارج امریکا از این طریق، بی واسطه و صریح، سخن بگوید.

دستگاه دیپلماسی کشورمان در عرصه دیپلماسی دیجیتالی، با علم و آگاهی نسبت به اهمیت تحول از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی دیجیتالی در عصر فرانوگرایی هزاره سوم، درصدد است تا با بهره‌گیری مناسب و اصولی از رسانه‌های تعاملی و فضای مجازی، راندمان و بهره‌وری دستگاه دیپلماسی در عرصه‌های متنوع و متکثر دیپلماسی رسانه‌ای، دیپلماسی عمومی، دیپلماسی فناوری و دیپلماسی اقتصادی–تجاری، به عنوان مکمل و تسهیل کننده دیپلماسی رسمی را ارتقا بخشد. در این مسیر استفاده از همه ظرفیت‌های موجود و شناسایی شیوه‌ها و امکانات نوین ارتباطی بسیار ضروری است. دیپلماسی به عنوان بارزترین و مهم‌ترین جلوه قدرت نرم، با دیجیتالی شدن و بهره‌مندی از رسانه‌های تعاملی، به دانش‌افزایی و توان افزایی در عرصه قدرت ملی کمک شایانی می‌نماید.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین