|
|
امروز: سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - ۱۴:۱۱
کد خبر: ۱۵۰۵۸۲
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۰:۰۰
سالهای قبل را دوران طلایی درآمدهای نفتی در کشور نامگذاری کردند، اما جریانات سیاسی منتقد دولت یازدهم سهم نفت در رشد اقتصادی را به عنوان موضوعی برای نقد عملکرد اقتصادی دولت انتخاب کرده و از آن به عنوان تهدیدی برای اقتصاد کشور نام می برند.
 یک کارشناس اقتصادی در رابطه با فروش نفت ایران توضیح می‌دهد

سالهای قبل را دوران طلایی درآمدهای نفتی در کشور نامگذاری کردند، اما جریانات سیاسی منتقد دولت یازدهم سهم نفت در رشد اقتصادی را به عنوان موضوعی برای نقد عملکرد اقتصادی دولت انتخاب کرده و از آن به عنوان تهدیدی برای اقتصاد کشور نام می برند.

مریم یعقوبی: این روزها منتقدان دولت به نرخ رشد اقتصادی در دولت یازدهم و تاثیر نفت در آن بسیار توجه نشان داده و از افزایش فروش نفت و مشتقات آن به گونه ای انتقاد می کنند که گویی در دولت های گذشته نفت بسیار کمتر از میزان فعلی فروش می رفت.

این در حالی است که تقریبا در ۱۰۵ سال گذشته از محل فروش نفت درآمدی حدود ۱۱۱۶میلیارد دلار پول به خزانه دولتها واریز شده است که حدود ۷۵۰ میلیارد دلار از این درآمد تنها به فروش نفت طی یک دولت (۹۲-۸۸) خلاصه می شود.

گرچه پس از امضای توافق برجام و رفع تحریم‌های یک طرفه علیه کشور، و بعد از آن در گردهمایی روسای اوپک در آذرماه سال جاری، پافشاری دولت ایران بر بازگرداندن سهم بازار فروش نفت ایران به نتیجه رسید، اما انتقاد از سهم نفت در رشد اقتصادی که بیشتر با هدف کمرنگ کردن دستاورد بزرگ کاهش روند منفی رشد اقتصاد و به مسیر مثبت بازگرداندن آن را دنبال می کند به جایی رسیده است که برخی فروش بیشتر نفت را تهدیدی برای اقتصاد ایران می دانند.

برای پیدا کردن پاسخ این سوال با سید علی عباسی کارشناس اقتصاد گفتگو کردیم. آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفتگو با این کارشناس اقتصادی است.

جایگاه نفت در اقتصاد کشورها را چگونه تعریف می کنید؟

برخی نفت را سرمایه‌ای برای تامین هزینه های مصوب یک کشور در طول سالها می دانند. این بدان معناست که برای کنترل تورم و حفظ ارزش پولی آن کشور در برابر ارزهای دیگر و  تغییر در ساختار اقتصادی کشورها و به روز شدن فناوری ها و ساختارهای تولیدی صنعتی با فروش نفت اقدام به درامدزایی می کنند.

گروه دیگر هم آن را سرمایه می دانند اما نه برای امروز بلکه برای آیندگان و خود را موظف می دانند ازاین  ذخیره زمین، بخشی را برای نسل های بعد به جای بگذارند. چراکه تصور می کنند شاید آیندگان بتوانند استفاده بهتری از  این گوهر ارزشمند داشته باشند و به واسطه آن به زوایای جدیدی در صنعت دست پیدا کنند که ما هرگز بدان نرسیده ایم .

شاید هر دو این تفاسیر درست باشد. البته ما با در نظر گرفتن هر دو تفکر بتوانیم به صورت بهینه و با یک ساختار برنامه محور از این سرمایه بهره ببریم. اگر برنامه ریزی برای بهبود ساختاری نگاه به نفت در اقتصاد کشور انجام نشود عملا باید شاهد دود غلیظی از سوختن این سرمایه ملی باشیم.

پس شما اعتقاد دارید با تغییر ساختاری در نگاه به این سرمایه ملی می توانیم به عنوان فرصتی برای اقتصاد از آن استفاده کنیم؟

بله کاملا . اگر ما در کوتاه مدت از درآمد آن برای رشد اقتصادی کشور استفاده کنیم و همزمان برنامه ریزی بلند مدت و آینده نگرانه هم داشته باشیم می توانیم این مایع سیاه که رویای کیمیاگران را به واقعیت تبدیل نمود را تبدیل به فرصت کنیم. فرصتی برای رشد و شکوفایی اقتصادی. دانشمند معروف روسی گفته است: " سوزاندن نفت برای تولید انرژی مانند آن است که اجاق آشپزخانه را با سوزاندن اسکناس با پشتوانه طلا  ، روشن، نگه داریم " این یعنی سوزاندن سرمایه یک ملت برای تامین هزینه های یک دولت.بد نیست بدانیم بسیاری از کشورهای ثروتمند امروز دنیا و کشورهای توسعه یافته امروز جهان از این مایع سیاه به عنوان یک فرصت بهره بردند و توانستند از نقش حیاتی آن بهره کامل را ببرند.

کدام کشور را می توان به عنوان نمونه موفق در نگاه درست به درآمدهای نفتی در دنیا نام برد؟

کشور نروژ که کشوری نوین و نوپاست. این کشور طی دهه های اخیر توانست با مدیریت درست منابع نفتی خود و بهره وری اندک از منابع به دست آمده از فروش نفت و در اختیار مردم قراردادن همه اطلاعات مربوط به نفت، قرادادهای نفتی و درآمد های آن از نظر دموکراسی به کشورهای پیشتاز در این امر برسد و همچنین در مدیریت درآمدهای نفتی و هزینه کرد بخش کوچکی از درآمدهای نفتی در صنایع بالادستی و ذخیره بخش عمده ای از درآمد نفت امروز به جایی برسد که مردم این کشور اعلام کنند: "نفت توانست ، نروژ را در عرض یک قرن از فقر و محرومیت به یکی از ثروتمند ترین کشورهای جهان تبدیل کند "

آیا در کشور ما این تحول در تفکر و نگاه به نفت تاکنون رخ داده است ؟

بله در ایران برای نخستین بار ملی شدن صنعت نفت به همت دکتر مصدق و آیت الله کاشانی این تحول را به خود دید. البته طی سال های اخیر هم به علت کاهش قیمت جهانی نفت و همینطور تحریم هایی که به کشور ما تحمیل شد جایگاه نفت در اقتصاد به نوعی بازتعریف شد. اما اگر این بازتعریف که در دولت رخ داده است به صورت کاملا کلان ادامه پیدا کند کشور ما می تواند به یکی از پیشرفته ترین، ثروتمندترین و تاثیرگذار ترین کشورهای جهان تبدیل شود .

چه مشکلی برای عدم تحقق این موضوع وجود دارد؟ عوامل اصلی اینکه ما به جایگاه اصلی خود در دنیا نرسیده‌ایم چیست؟

شاید بزرگترین مشکلی که باعث شده در این سالها نفت از فرصت تبدیل به تهدید شود این است که دولت‌ها از درآمدهای نفتی به عنوان بودجه بهره می برند و به جای آنکه به گونه ای بودجه ریزی کنند که نقش نفت در تامین بودجه کشور کمرنگ تر شود، اما هرساله تنها شاهد ردیف بودجه ای هستیم که از نفت و مشتقات نفتی وارد بودجه می شود و این وابستگی به نفت دولت ها را از خودکفایی و برنامه ریزی برای کسب درآمد از منابع دیگر دور می کند.

پس بیشتر باید سهم درآمدهای نفتی در بودجه را کاهش دهیم

ابتدا باید نگاه بودجه ای از نفت دور شود و به عنوان یک سرمایه بین نسلی به آن نگریست آنچنان که وقتی مبالغ نفت حتی به عنوان بودجه توسط دولت دریافت می شوند ، باید با قیمت گذاری مناسب آن را در بخش های ضعیف تر اقتصاد هزینه کنند.

نکته دیگر آنکه باید در دولت یک اصلاح ساختاری در مدیریت درآمد نفتی شکل گیرد و نه آنکه تنها بخش کوچکی از درآمد نفت ذخیره شود بلکه باید بخش اندکی از آن هزینه شود و بخش بزرگی از آن ذخیره شود و البته بخش هزینه کرد هم تنها باید برای خرید فناوری ها و صنایع روز دنیا مصرف شود؛ چراکه هر ساختاری غیر از این ما را در مسیری که امروز در آن غرق هستیم ثابت نگه خواهد داشت.

نقش جامعه برای حفظ منابع طبیعی مانند نفت و گاز چقدر است؟

در کنار این دو اصل که می تواند ما را در راه پیشرفت حرکت دهد باید به یک اصل دیگر هم توجه شود و آن فرهنگ سازی در میان عامه مردم است. در بسیاری از کشورهای اروپایی آنقدر هزینه انرژی بالاست که برخی حتی نمی توانند از نعمت انرژی در زمستان بهره ببرند و مجبورند با هیزم و شومینه خانه هایشان را گرم نگه دارند و در آن مکان هایی که از نفت و گاز برای گرم کردن  در زمستان بهره می برند آنقدر خانه هایشان گرم نیست که مانند ما در خانه هایشان با لباس های تابستانه بنشینند بلکه باید لباس های گرم بر تن نمایند و حتی در همین نروژ در مجتمع ها مسکونی کسی حق ندارد، لباس شویی داشته باشد و در هر مجتمعی لباس شویی مشترکی وجود دارد که همه افراد مجتمع  لباس هایشان را با همان می شویند. شاید بتوان اینگونه گفت که این نوع رفتار در جامعه پیشرفته و ثروتمندی مانند نروژ مفهومی جز یک برنامه مدون برای بهره برداری سرمایه ای و حفظ داشته ها و انتقال آن به نسل های بعد ندارد. نفت نعمتی الهی است و یک فرصت است ولی چگونگی مصرف آن به ما برمی‌گردد تا بتوانیم از دل این فرصت پیشرفت و ثروت را در بیاوریم .
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین