کد خبر: ۱۵۰۲۶۵
تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱۳۹۵ - ۰۲:۳۳
تنها از او برمی‌آمد شعار انقلاب را که بیانگر روحیه انقلابیون و از معجزات هر انقلابی است این چنین لوث کند. وگرنه همه آگاه‌اند که به‌حکم عقل در برخی موارد «ما نمی‌توانیم» و این گفته نه به‌معنای ضعف و خودباختگی بلکه پذیرش «ما می‌توانیمِ» عاقلانه و واقعی است.
 روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت:با اینکه هنوز رقیبی جدی برای حسن روحانی در انتخابات پیش‌رو پیدا نشده است، همه‌چیز در بستر نگرانی پیش می‌رود. اصولگرایان برای انتخابِ نامزد به نتیجه‌ای قطعی نرسیده‌اند و در تعلیق به‌سر می‌برند و بعید است به این زودی‌ها به انتخابی‌ تمام‌عیار دست پیدا کنند. برخی از چهره‌های این طیف مصداقِ این ضرب‌المثل‌اند که آزموده را آزمودن خطاست، و برخی دیگر در قد‌وقواره مقام ریاست قوه مجریه نیستند.

تفرقه بینداز و حکومت نکن*

اصولگرایان بیش از گذشته دست‌شان خالی است، اما در این میان، کسانی که دلیلی برای پیروزی‌شان وجود ندارد، زودتر از دیگران اعلام آمادگی کرده‌اند تا شاید در این بلبشو بزند و بخت یارشان شود و از آب کره بگیرند، درست مثل احمدی‌نژاد. همان کسی که این باور را در همه سطوح فعالان سیاسی به وجود آورد که اگر او می‌تواند رئیس‌جمهور شود، دلیلی ندارد که دیگران نتوانند. این باور نه‌تنها در عرصه سیاست بلکه در آحاد جامعه تسری یافت و بعید است آثار این اعتمادبه‌نفس کاذب به این زودی‌ها از بین برود. احمدی‌نژاد ثابت کرد در هشت سال هم می‌توان یک کشور را به‌لحاظ اقتصادی به خاک سیاه نشاند و فرهنگش را به انحطاط کشاند و مردم را به بیماری کاذب مبتلا کرد. تنها از او برمی‌آمد شعار انقلاب را که بیانگر روحیه انقلابیون و از معجزات هر انقلابی است این چنین لوث کند. وگرنه همه آگاه‌اند که به‌حکم عقل در برخی موارد «ما نمی‌توانیم» و این گفته نه به‌معنای ضعف و خودباختگی بلکه پذیرش «ما می‌توانیمِ» عاقلانه و واقعی است. بنیان‌گذارِ شعار‌های بی‌مبنا این روزها برای ادامه حیات سیاسی‌اش و بازگشت مجدد به قدرت دست به هر کاری می‌زند. حتا اگر این کارها، نقش‌های کمدین‌های سطحی را تداعی کند. تصاویر منتشرشده احمدی‌نژاد، بقایی و مشایی در شبکه‌های اجتماعی بیانگر این مدعا و میل شدید آنان برای کسب قدرت است. البته بعید است این سه ندانند که بازگشت دوباره‌شان به قدرت میسر یا دست‌کم چندان آسان نیست. پس احمدی‌نژاد می‌داند که باید تفرقه بیندازد و حکومت نکند. تفرقه به‌مثابه تفرقه، کار اصولگرایان را در این انتخابات یکسره می‌کند و اعتدالیون و اصلاح‌طلبان در قدرت می‌مانند. این برای احمدی‌نژاد بهتر است تا آمدن اصولگرایانِ دیگر در قدرت که عرصه را بیش از پیش برایش تنگ‌ کنند و در درازمدت به‌معنای واقعی از سیاست کنارش بگذارند. اقتدار احمدی‌نژاد در گروِ اقتدار مخالفانش است و حواریون قدیمی باید بدانند برای بازگشت به قدرت گزینه مناسب‌تری از او ندارند. نزدِ احمدی‌نژاد اصولگرای خوب اصولگرای مُرده است، یا اصولگرایانی هم‌چون مردم ساده‌دل که ساعت‌ها پای سخنرانی او بنشینند و شعارهای توخالی‌اش را گوش کنند. این روزها اصولگرایان بهتر از هرکسی می‌دانند دارودسته احمدی‌نژاد، بقایی و مشایی چقدر برای فرهنگ، اقتصاد و سیاست کشور خطرناک‌اند. بعید است از میان آنان کسی به این نکته واقف نباشد اما جانبداری برخی از احمدی‌نژاد حکایتِ مرد ضعیف‌الایمانی است که سر وقت نماز می‌خواند و در پاسخ منتقدانش می‌گفت، شاید خدا وجود داشته باشد! آنچه احمدی‌نژاد از آن می‌ترسد و ازقضا در شرف رخ‌دادن است، ناتوانی‌اش در ایجاد آنتاگونیسمی است که از آن نان می‌خورد. نهاد‌های رسمی، دولت و اصلاح‌طلبان او را به‌راستی جدی نمی‌گیرند و بدتر اینکه مشت او پیش اصولگرایان واقعی باز شده است و حنایش دیگر رنگی ندارد.

از سوی دیگر حسن روحانی هر قدر دیرتر اعلام کاندیداتوری ‌کند، جناح‌های مخالف ناگزیرند از نامزد خود رونمایی کنند، البته برای آنان تا به امروز هم دیر شده است. فرصت غنیمت است و آنان بیش از هر زمان دیگر نیاز به تبلیغ و بازسازی چهره خود دارند. اصولگرایان از انتخابات ٨٨ درس‌های فراوان گرفته‌اند، ازجمله آنان شاید، تلاش برای تک‌دوره‌ای‌کردن ریاست‌جمهوریِ حسن روحانی باشد که ابزارهای لازم آن را تاکنون در اختیار نداشته‌اند. یکی از مهم‌ترین این ابزارها پشتوانه مردمی است، پشتوانه‌ای که حسن روحانی تا حدی از آن برخوردار است. از این‌رو است که هرگونه تبلیغ انتخابات برای او ضدتبلیغ است. آنچه می‌ماند روایت دقیق و واقع‌بینانه از چهار سال در مسند ریاست‌بودن است و روایتِ پرونده‌های متشکل از کاراهای به سرانجام‌رسیده و طرح‌های ناکام و معطل و درنهایت بیان این ناکامی‌ها و پذیرش مسئولیت آنان، آن‌هم در شرایطی که این باور در میان مردم جاافتاده است که حتا مدیران جزء دولتی هم روحیه مسئولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی ندارند. از این‌رو شاید بهترین جایگاه برای روایتی صادقانه و اثرگذار پیام نوروزی رئیس‌جمهور باشد، پیامی حاکی از مسئولیت‌پذیری و پاسخ‌گویی. از این منظر پیام نوروزیِ روحانی خواسته یا ناخواسته واجد اثرگذاریِ انتخاباتی است، چون تبلیغات انتخاباتی نیست و از طرفی دارای زمان و مکانی به‌هنگام است. مکان آن رسانه ملی است که تا دوردست‌ها بازتاب دارد و زمانِ آن نیز بهترین لحظه ایرانیان است، زمانِ نو شدن و تغییر. زمانی به‌دور از کینه‌ها و کهنه‌های گذشته. زمانی نرم به‌حرمت بهار که صداقت و راستگویی را طلب می‌کند: اعتراف به ناکامی‌ها و امید دادن آگاهانه و واقع‌بینانه نه واهی و تبلیغاتی. دلسوزی از سَر همدلی و همدردی و پاسداشت مردمی که فقر و تنگدستی را بر دوش کشیده‌اند. مردمی که توان فریادزدن و تاوان آن را ندارند. مردمی که هزینه هشت ‌سال ناباوری یا امیدِ واهی خود به دولت سابق را پرداخته‌اند و چهار سال بعد را نیز به امید شرایط بهتر با فقر دست‌وپنجه نرم کرده‌اند.

پیام نوروزی حسن روحانی آخرین بیانیه چهارساله‌اش است. بیانیه‌ای که می‌تواند، سرنوشت او را رقم بزند و چهار سال پیش‌ِرو را برایش هموار‌کند. مردی که چهار سال در صحنه سیاست بوده دیگر ظرفش ظرفیت تبلیغاتی ندارد، خاصه آنکه برخی وعده‌های او هنوز محقق نشده است. او با ناگفته‌هایش می‌تواند موجی در دل مردم ایجاد کند. بدیهی است این ناگفته‌ها شکواییه‌ای‌ از جایگاه اپوزیسیونی نیست که بنا دارد از ناکامی‌ها گله‌ ‌کند و آن را به گردن دیگران بیندازد. مردم می‌دانند حسن روحانی تعریف دقیق و درستی از جایگاهش دارد. آدم تازه به‌دوران‌رسیده‌ای نبوده که راه را از چاه بازنشناسد. او یکی از ارکان‌ این نظام بوده است و از این‌رو مردم او را در قامت یک اپوزیسیون نمی‌پذیرند. روحانی مصداق بارز پوزیسیونی است که مردم برای رفع مشکلات جدی‌شان به او رأی داده‌اند و این رأی درست به ‌دلیلِ آگاهی بر همین جایگاه بوده است. انکار این جایگاه در افکار عمومی معنایی جز شانه‌خالی‌کردن از پاسخ‌گویی نخواهد داشت. آنچه مهم است باور مردم به ضرورت این انتخاب است، انتخابی که نباید آن را مخدوش کرد.

* گفته‌اي از رابرت آرت تحليلگر مسائل كلان آمريكا

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
اخبار روز
ببینید و بشنوید
آخرین عناوین